نمایش نسخه قابل چاپ
بچه ام 3.5 ساله داره توي اين سه هفته كه خونه بابامم وبرا طلاق اقدام كردم اون همش گريه ميكنه وباباشو ميخواد ديشب تا صبح تو خواب بهم التماس ميكرد بريم خونه خودمون چه كنم مترسم شل بشم دارم دق ميكنم .كي به اين وضع عادت ميكنه آخرش چي ميشه؟تو رو خدا كمكم كنيد
سلام خانمی. یه کم آروم باش و از خودت برامون بگو. چند سالتونه؟ شما و همسرتون؟ از خصوصیات خودت و همسرت بگو؟ سرچی دعواتون شده و 3 هفته است خونه اتو ترک کردی؟ چرا اقدام به طلاق کردی؟ برای بعد طلاق چه برنامه ای داری؟ وضع زندگیتون چجوریه؟
لطفا یه کم مشکلتو باز کن ت دوستان بهتر بتونن راهنماییت کنن
سلام عزیزم
سعی کن به خاطر بچتون هم که شده بیشتر فکر کنی
اصلا چرا منزلتون رو ترک کردی
خب بچه هم به پدر و هم مادر نیاز داره
سلام در
چگونه از زندگي مشترك 5 ساله بگذرم؟
توضيح دادم شوهرم بداخلاق ومعتاد هست ولي پولدار كه برا خودش خرج ميكنه
سلام عزیزم در مورد اینکه برای شما هم خرج کنه و مشکلاتت باهاش حرفی زدی؟ رابطه پدر و مادر و خواهر و برادرات با بچه ات چطوریه؟ شاید اگه خانواده ات به بچه ات محبت کنن دیگه نخواد برید.رفتار شوهرت با بچتون چطوری بود؟
من اون تاپیک را خواندم!نقل قول:
نوشته اصلی توسط زهراا
قرار نیست چون بچه باباش را میخواهد شما بری با یک ادم معتاد و فحاش که نه احترامی برای تو قائله و نه احترامی برای خانواده‌ات زندگی کنی! (مگر اینکه بودن در کنار همچین کسی را به بودن در خانه پدرت ترجیح بدهی!)
شما تاوان ازدواج اشتباهتان را میدهید اما این پایان زندگی شما نیست و زن مطلقه هم میتونه بعد از 6 ماه تا یکسال و با کمک گرفتن از مشاور برای خوب شدن حالش به خواستگارهای جدید جواب مثبت بدهد!
به نظر من حرف بچه 3.5 ساله‌ات را گوش نده! و همانطور گه مشاور گفت برای جدایی اقدام کن! چون ماندن در آن زندگی به قول شوهرت تا 7 سالگی فرزندت خواهد بود پس بهتره تا خودت را بیمارتر نکردی از آن زندگی بیایی بیرون! (خودت ترجیح میدی الان بیایی یا سه سال دیگه؟)
فقط مواظب باش گول نخوری و مهریه را ببخشی (معتاد بودن ایشان برای طلاق گرفتن از ایشان کافی است)
حتی یک سکه از مهریه‌ات را نبخش یک مقدارش را که داره بگیر و بقیه را هر ماه باید به حسابت بریزد (این هم تنبیهی باید باشه برای رفتاری که با تو و خانواده‌ات کرده و همین که زندگی تو خرج داره و باید از لحاظ مالی خیالت راحت باشه!)
دوست من سلام ...
لطفا بفرماييد اين اعتياد چگونه وبه چيست ...يعني چي مصرف ميکنه آيا بصورت حرفه اي ويا تفريحي چون خيلي مهمه ....درثاني قبل از ازدواج هم معتاد بوده يا بعدش اينطوري شده ... ريشه هاي اعتياد ايشون رو درچي ميبيني .... عدم اعتماد به نفس ...عدم ارتباط سالم با اطرافيان وخانواده ... دوستان بد ...مشکلات روحي و.... رفتار خانواده همسرتان به موضوع چگونه است ...شغلشان چيست وچگونه حمايت ميشوند ...از آنجا که اعتياد مباحث پيچيده اي پشت سر دارد لذا ميبايست موشکافي شود بعد تصميم گيري بهرصورت شما الان طفلي داريد که بدون توجه به نگراني هاي شما بسيار نيازمند پدرش ميباشد وشما بايد دغدغه هاي روحي او را درنظربگيريد ! به نظرم يه خرده وضعيت را حلاجي کنيد ببينيد علل وعوامل چي بوده ! چقدر توانايي تغيير ويا حذف بعضي از اون عوامل رو داريد چه افرادي درخانواده شما ويا همسرتان حاضرن به شما کمک کنن ! سعي کن از تصميم گيري هاي هيجاني وآني پرهيز کني ؛ موضوع يه زندگي است وارزش هرگونه تلاش وسختي رو داره مگر يقين کني هيچ راه برگشتي وجود نداره اونم با توجه به تايپيک شما من چنين تصوري ندارم ..براتون دعا ميکنم موفق باشين
ممنون از اينكه وقت گذاشتين وجواب دادين
احساسم ميگه برگرد واميدوار باش تا روزي ترياك رو ترك كنه واخلاقش خوب شه.اما
عقلم ميگه دوباره خوشبيني وصلاح تو در جدايي هست.خانوادم خوب هستن وهمه جوره كنارم هستن اما از تنهايي مي ترسم از اينكه كسي دوستم نداشته باشه ،از نگاه مردم ،از تنهايي تنهايي تنهايي ميترسم.بخاطر بچم عذاب وجدان دارم
من متوجه نمیشوم وقتی در تاپیک قبلی نوشته‌ایی "تا حالا چند بار بهم گفته وازم امضا گرفته كه تو يك پرستار بچه بيشتر براي من نيستي وتا 7 سالگي بچه اينجايي وبعدش ميري"نقل قول:
نوشته اصلی توسط زهراا
بعد به کدوم آینده خودت در این زندگی خودت را امیدوار میکنی؟!!!
- - - Updated - - -
یک لیست بنویس از مزایایی که ادامه این زندگی برایت داره و بعد یک لیست بنویس از معایبی که موندن در این زندگی برایت داره! و بعد بشین خوب این دو تا با هم مقایسه کن و ببین موندن برایت بهتره یا بیرون آمدن از این زندگی!
با سلام هنوز جواب سواهام رو نگرفتم .... قدري آروم باش اين يه مشکله که بايد حل بشه مگه اينکه فکرکني که همه راهها رو رفتي وبه نتيجه نرسيدي که ميدونم نرفتي ...فقط نگراني واحساس نا امني ميکني ...اعتياد ريشه هاي روحي ورواني داره ... بيشتر دقت کن سعي کن اول آفت زندگي ات رو پيدا کني .. ببيني موضوع از کجا سرچشمه ميگيره وشما چقدر ميتونيد درتغييرش سهيم باشين حتي اطرافيان هم نقش مفيدي دارند ..... خواهرم ناا اميدي وياس هيچ کمکي بهت نميکنه ... هميشه هستن کساني که با همه سختي ها به مقصد ميرسن لطفا خودت رو نباز سعي کن از هرابزاري ومشاوره اي براي کنکاش وشناسايي موضوع استفاده کني ... ببين کجاي اين زندگي هستي واين جايگاه چقدر براي همسرت وبچه ات مهمه ...ضمنا به خدا هم توکل کن ...نقل قول:
نوشته اصلی توسط ardeshirk
- - - Updated - - -
با سلام هنوز جواب سواهام رو نگرفتم .... قدري آروم باش اين يه مشکله که بايد حل بشه مگه اينکه فکرکني که همه راهها رو رفتي وبه نتيجه نرسيدي که ميدونم نرفتي ...فقط نگراني واحساس نا امني ميکني ...اعتياد ريشه هاي روحي ورواني داره ... بيشتر دقت کن سعي کن اول آفت زندگي ات رو پيدا کني .. ببيني موضوع از کجا سرچشمه ميگيره وشما چقدر ميتونيد درتغييرش سهيم باشين حتي اطرافيان هم نقش مفيدي دارند ..... خواهرم ناا اميدي وياس هيچ کمکي بهت نميکنه ... هميشه هستن کساني که با همه سختي ها به مقصد ميرسن لطفا خودت رو نباز سعي کن از هرابزاري ومشاوره اي براي کنکاش وشناسايي موضوع استفاده کني ... ببين کجاي اين زندگي هستي واين جايگاه چقدر براي همسرت وبچه ات مهمه ...ضمنا به خدا هم توکل کن ...نقل قول:
نوشته اصلی توسط ardeshirk