-
سلام
1- شما به جای این که به این فکر کنید که آیا این دختر مناسب من هست، به این فکر می کنید که آیا من مناسب اون هستم؟
دارید به جای یه نفر دیگه تصمیم می گیرید و فکر می کنید!
2- به نظر من هم (میشل هم اشاره ای داشت) شما کنترلگر و وسواسی هستید ( البته حدودش را نمی دونم) ولی به نظرم کمی سختید!!
3- مشاوره رفتید؟
4- با مهستی هم موافقم. شما از ایشون خوشتون اومده و یه سری مشکلات را حسن می بینید.
دختری که جلسه دوم سوم خواستگاری این طوری حرف بزنه؟؟ (نقل قولهاتون !!)
5- گاهی می شه بی بهانه رفت سفر، بی دلیل رفت سینما، بی برنامه رفت پارک ... نه حرف شما را می فهمم. نه جدول برنامه هفتگی نوشتن اون خانم را.
به قول آرزو اینم هم در عمل تعدیل می شه.
-
یک نکته دیگه هم که من خواستم بگم اختلاف سن شماست! شما سی سالتونه و به یک درجه پختگی رسیدین و این کارها براتون بچه گانه بنظر خواهد رسید و جذابیتی نخواهد داشت ولی بنظرم اون خانوم هنوز توی شیطنت های سن 20 هستند و من احساس میکنم به مشکل بر بخورید
-
سلام و عرض ادب خدمت همه دوستان خوب همدردى
بى نهايت ممنون از همه عزيزانى كه منو شرمنده لطف و محبت خالصانشون كردن
با توجه به نظراتى كه داده شد من يه توضيحى بدم
مشكل ما اصلا مسافرت و ... اين موضوعات نيست .
من مسافرت رو به عنوان يه نمونه گفتم تا از شخصيت دو طرف يه شناختى داشته باشيد وگرنه تعداد سفرايى كه من تو سال ميرم از تعداد مسافرتايى كه ايشون مد نظرشه بيشتره
ولى يكى كاراش نظم و برنامه داره اون يكى نه
اينم فقط مسافرت و ... نيست
من ساعت خواب و بيداريم تقريبا مشخصه ايشون ميگه زندكى رو سخت نگير ادم ساعت ٢ شبم ميتونه بره مهمونى ( خونه پدريش شب نشينى زياد دارن )
بازم ميگم من با مسافرت و مهمونى( البته به جز اون شب نشينى كه زير بارشم نرفتم ) ... مشكلى ندارم حتى اكه نياز شه كه بدون برنامه قبلى بخايم مسافرت بريم
سؤالم اينه كه اين دو نگاه تو موضوع ديكه اى مشكل ساز نميشه ؟
ايشون البته همه چيز و ساده ميگيره ، بعضى وقتا به اين نتيجه ميرسم كه اين سادگى قدريش به خاطر اينكه درك درستى از موضوع نداره دليلشم اينه كه ايشون تو يك رفاه نسبى مادى و عاطفى بزرك شده.
مثلا ازش سوال ميكنم شما چه انتظارات اقتصادى داريد ؟
برگشته با يه لحنى كه اين ديكه چه سؤاليه كه ميپرسى ميكه اينا كه اصلا مهم نيست اونو خدا ميرسونه
اين كه اينقدر نگاهش مثبته برام ارزشمنده ولى ميبينم واقعيتش اينه كه اصلا گويا درك درستى از مشكلات اقتصادى نداره .
ازش ميپرسم خونه اى كه ميگيريم دوست دارى كجا باشه ؟ بايد تو همين نزديك محل خودتون باشه ؟
ميكه مهم نيست هر جا كه خودت ميدونى دور و نزديكى ايش مهم نيست .فقط هفته اى ٢-٣ مرتبه بريم خونه بابامينا. ميگه اين سؤالا رو كه ميكنى احساس ميكنم تصورت از من يه دختر لوسه ،من دختر. لوسى نيستم
ايشون دختر خيلى باهوش و مودبيه
اون حرفى هم كه تو جلسه دوم به من زد با يه مقدمه چينى و به تناسب فضاى جلسه زد
هر چند از نظر منم جاش جلسه دوم نبود ولى همون طور كه عرض كردم من ناراحت نشدم هيچ ، اين ادبيات صحبت كردنشو ميپسندم.
دليلشم بى ادبى و ... اين موضوعات نيست اتفاقا دختر بسيار مؤدبى ايه . همه ازش راضى ان و دوسش دارن .
از اون دست شخصيت هايى كه كمتر كسى پيدا بشه ازش دلخورى و ناراحتى به دل داشته باشه
اين صحبت جلسه دوم ( كه تو جلسات بعدى هم مشابهش تكرار شد ) به خاطر همون نگاه ساده اى كه به اطرافش داره
كلا خيلى زود با ديگران ارتباط ميگيره ، تو جلسه اولى هم كه صحيت كرديم از اين تيكه ها خبرى نبود از جلسه دوم خودمونى شد.
اينكه اصلا مياد حرفشو ميزنه از نظر من يه امتيازه اين يعنى تو زندكى هم نميزاره حرف تو دلش تلنبار بشه و يه دفه يه جا كم بياره و به مرز انفجار برسه
مهم اينه كه حرفشو با ادبيات درست بگه كه به نظر مياد اينو خيلى خوب بلده
دختر باهوشى ايه چرا
به مثالى كه تو پست قبل اوردم دقت كنيد
يه سؤالى ميپرسه كه ادمو كلافه ميكنه
تو كمتر از چند ثانيه اون سوال به قول خودش چرت رو جمش ميكنه و فضا رو بر ميگردونه از ديد من اين استعداد و هوش ايشون رو ميرسونه
اين يعنى اينكه ايشون وقتى طرف مقابلش ناراحت و عصبانيه نه تنها باعث تشديد اين فضا نميشه بلكه ظرفيت اينو داره كه فضا رو عوض كنه
به خاطر همين كفتم دختر باهوشيه
اينكه من ايشون رو پسنديدم و خوشم اومده كه خب اكه اين طور نبود كه اصلا ادامه نميدادم ولى اكه ذهنيت اينه كه من چون ازشون خوشم اومده دارم عيبش رو حسن ميبينم اصلا اين طور نيست
من فكر ميكنم مسير منطقى و درستى رو تا الان رفتم
حتى بعد جلسه سوم كه ايشون اون پيغام رو داد منم براشون ارزوى موفقيت كردم . اين نميتونه نشونه اين باشه كه من دارم منطقى به موضوع نگاه ميكنم ؟
حتى همون طور كه خانم آنيتاى گرامى هم به اون اشاره كردن اصرارى نكردم گذاشتم خودش به نتيجه و جمع بندى برسه
اينكه من نگرانم كه اون شخصيت با من به مشكل ميخوره يا نه ؟ اين نيست كه بخام جاى اون تصميم بگيرم
من ميگم اين شخصيت نميتونه خودش تصميم بگيره . در نتيجه به اين درك نرسيده كه مسئوليت تصميم خودشو بپذيره
من وقتى شرايط ايشون رو بررسى ميكنم ميبينم گزينه خوبى براى ازدواجه . ميپذيرم كه زندكى با همچين شخصيتى شرايط خاص خودشو ميخاد . خوب و بدشو قبول ميكنم
ميخام بگم من مسئوليت تصميم خودم رو درست يا غلط ميپذيرم منتهى شرايط طرف مقابل با من خيلى فرق ميكنه
من با دخترى طرفم كه ميره دوستشو مياره كه نظرشو بدونه
از دختر خاله و... نظر ميخاد و حرف نگه نميداره
صفر و يكى فكر ميكنه
همين منو اذيت ميكنه
اينكه تحت تاثير حرف ديگران تصميم ميگيره
از نظر من به اين درك نرسيده كه بدونه كه زندگى هميشه روزاى خوش نيست
و اين سختى ها اكه هر كس ديكه هم جاى امير مسعود بود به شكل هاى مختلف وجود داشت .
-
سلام
ببینید اون دختر راحتیه. سخت نمی گیره همه چیز را
و شما ( به نظر من) سختید
اون راحت می تونه به دوستش بگه بیا خواستگارم را ببین. موضوع تحت تاثیر حرف دیگران بودن یا عدم توانایی تصمیم گیری نیست.
به نظر من راحت می تونه نیازهاش را مطرح کنه و از بقیه کمک بگیره. این که داره اطلاعات، مشاوره و کمک جمع می کنه برای تصمیم گیری، به معنی عدم توانایی در تصمیم گیری نیست.
حتی به معنی تحت تاثیر حرف دیگران بودن هم نیست.
شاید شما رفتار بسته تر و مرموز تری را بپسندید. حتی می گید حرف نگه نمی داره !!
هستند دخترهایی که تا روز عقدشون دوست صمیمشون هم خبر نداره ...
بعضی از ویژگیهایی که در تاپیک زنانگی نوشته شده این خانم دارن
من به شما نمی گم کجا خونه بگیر ... نیاز دارم هفته ای چند بار بیام خانواده ام را ببینم. دیگه بقیه اش با خودت !
با شرایطی که می گید ( هفته ای چند بار خونه پدرش جمع می شن، صمیمیت زیاد با دوستها و فامیل، شب نشینی و ... ) این خانم در یک فضای شاد و راحت بوده. سختی هایی که شما می گید را نمی بینه. چون زندگی را به سختی که شما می بینید نمی بینه. شما سخت گیرید، آینده نگرید، نگران فردایید. این دختر ساده و راحت و به فکر خوشی امروزه. فکر می کنم خصوصیات شما برای یک مرد و خصوصیات ایشون برای یک زن ( در حد متعادلش) خیلی هم خوبه. مرد باید به فکر فردای خانواده و دور اندیشی ها باشه، زن به فکر فضای عاطفی و آرامش و شادی درون خانواده. اگر مردی فکر مهمونی و خوشگذرونی باشه و زنی همش تو فکر پس انداز و خونه بخریم و ... یه جور جابه جایی های مسئولیتهاست.
صفر و یکی کجاش بود؟ اگه ممکنه روشن تر بگید.
مشاوره رفتین؟ چی گفتن؟
-
سلام وقت همه دوستان بخير و شادى
خانم شيدا من يه مختصرى از جلساتى كه داشتيم رو ميگم تا دليل ذهنيت من از شخصيت ايشون رو گفته باشم
جلسه اول ما تقريبا هيچ موضوعى محل اختلاف نبود
عقايد و شخصيت و تحصيلات و كار و... اين موضوعات صحبت شد
اون جلسه ايشون فقط دغدغه اشتغال و تحصيل شون رو هم مطرح كردن كه منم مشكلى با اين موضوع نداشتم
جلسه دوم ما بيشتر سر روحيات دو طرف بود
نميدونم شما چقدر مسافرت ميريد
كجا ها مسافرت رفتيد ؟
مسافرت كجاها ميريد ؟
با فاميل و ... چقدر رفت و اومد داريد؟
.
.
.
از اين دست سؤالا
تو اين جلسه تنها محل اختلاف سر همون نظم و بى نظمى بود كه از ديد دو طرف هم زياد مهم نبود
از رفتار و صحبتش ميشد حس رضايت رو ديد
حالا دخترى كه بعد جلسه دوم از برايند دو جلسه راضى بود از شروع جلسه سوم از شك و ترديدش شروع كرد
اينكه روحيات دو طرف متفاوته
ايشون ميگفت من يه دختر شاد و شيطونم شما يه پسر متين و آروم
كه همين روحيه مشكل ساز ميشه
از صحبتاش متوجه شدم كه با دختر خالش مشورت كرده و ايشون هم شخصيت منو با يكى از فاميلاشون مقايسه كرده بود
گفته بود آقاى فلانى ( يه آقاى ٥٠ ساله )رو ببين فاميل ازش تعريف ميكنن و مورد احترام همه اس. ولى نگاه كن تا مياد تو يه مجلس فضاى جلسه سنگين ميشه همه مواظبن كه هر حرفى نزنن ، و.... از اين دست صحبتا.
تو ميتونى با همچين مردى زندگى كنى ؟
تو اگه ميخاى يه تصورى از زندگى با خواستگارت داشته باشى ميتونى زندكى اين فاميلمون رو مد نظر قرار بدى .
از طرفى هم به تعاريف پدر و مادرش اشاره كرد كه اين پسر ادم متعهدى ايه و....
اين شد كه جلسه سوم شروع شد با نگرانى و شك و ترديد ايشون نسبت به آينده و صحبت از اين كه ما به مشكل ميخوريم
منم گفتم اين جلسات براى همينه كه دو طرف به شناخت برسن نقاط ضعف و قوت طرف مقابل رو متوجه بشن و از برايندش تصميم بگيرن
من به اين نتيجه رسيدم كه دخترى كه كاملا مطابق با معيار من باشه پيدا نميشه ولى برام مهمه كه امتياز خوبى بگيره پس نمره ١٠٠ رو از ذهنم خارج كردم
برگشت كفت من دنبال ١٠٠ ميگردم
كفتم هر كسى صلاح خودشو ميدونه . من اينو كلى برات ميگم نه براى صرفا موضوع خودمون ، من دارم به خودم فرصت ميدم كه از شما به شناخت برسم
شما چرا اين فرصت رو از خودت ميگيرى؟
اينكه بياى با اولين اختلاف به نتيجه برسى كه فكر نميكنم كار اصولى باشه
شما ميتونى نه الان ،برى خونه و فكراتو بكنى بعد تصميم بگيرى شايدم به همين تصميمى كه الان گرفتى برسى ، شايد اصلا ٦ ماه ديكه هم فكراتو بكنى و اون وقت به همين نتيجه برسى
ولى حداقلش يه مسير اصولى رو رفتى تصميم گرفتى ، اينكه عجولانه تصميم ميگيرى دارى فرصت ها رو از خودت ميگيرى
گفت من هميشه عجول بودم ولى اينى كه شما ميگيد درسته من ميرم فكرامو ميكنم
بعدشم رفت و يكى دو روز بعد اون پيغام رو داد.
دوباره چند ساعت بعد كفت بريم پيش مشاور و....
جلسه چهارم با دوستش اومد( البته اواسط جلسه هم رفت تا وقتى هم كه دوستش با ما بود صحبت ما بيشتر سر موضوعات روز جامعه و متفرقه بود )
هم از جواب من ( بابت پيغامش )دلخور شده بود هم اينكه فكر كنم پدر و مادرش باهاش صحبت كرده بودن
چون جلسه رو مثبت شروع كرد شروع كرد از خصوصيات مثبت من گفتن
و صحبتاى اين جلسه بيشتر سر همين موضوعات بود
تو اين جلسه از اون شك و ترديد خبرى نبود
موضوع حاشيه اى جلسه پنجم ما سر همين شب نشينى بود كه من قبول نكردم ( خيلى هم وقت گذاشت منو راضى كنه من قبول نكردم )
منم بهش اصرارى نكردم كفتم من ساعت ١ شب هيچ جا مهمونى نميرم
من تا ساعت ٤-٥ صبح نميتونم بيدار باشم
من حتى شباى قدرم خيلى كم پيش مياد تا ٤-٥ بيدار بمونم مهمونى كه جاى خود
فرداش دوباره پيغام داده كه من اون شب نشينى برام خيلى مهمه اين نشون ميده كه ما روحياتمون فرق ميكنه و به مشكل ميخوريم
منم كفتم من نميتونم ساعت ١ شب برم مهمونى ولى اين اصلا خوب نيست كه اين قدر صفر و يكى به موضوعات نگاه ميكنى بايد سعى كنى كلان موضوع رو در نظر داشته باشى نه اينكه سر هر موضوعى اين طور عكس العمل داشته باشى ، الان ميگى شب نشينى تو زندگى ١٠٠٠ تا از اين دست موضوعات برخورد ميكنى نميشه كه بيايم برا همشون از الان قانون بزاريم و هر كدوم كه باب ميلمون نبود اين طورى واكنش نشون بديم .....
دوباره گفت كه من ايراد خودمو قبول دارم حق باشماست .
جلسه اخرمون هم بيشتر سر اينكه من زندگى رو نبايد سخت بگيرم و از اين صحبتا...
حتى بحث مهريه رو پيش كشيد و براى اينكه نگاه ساده خانواده و خودشو بگه مهريه خواهرشو گفت كه چه عدد پايينه ايه
منظور اينكه سريع موضع ميگيره و عكس العمل هيجانى زياد داره . حالا بستگى داره كه كى باهاش قبلش صحبت كرده باشه
حتى الان با حرفاى منم نظرش عوض ميشه
اينو هم اضافه كنم هنوز مشاوره نرفتيم
من يه برنامه سفر داشتم كه هر بار به يه دليلى دو سه روز عقب افتاد اين شد كه هنوز مشاوره نرفتيم
-
سلام امیر مسعود عزیز :72:
خوبی ؟
کم پیدایی ؟
شما هم انگار به نظر می یاد دارید وارد دنیای اونوری ها ( متاهل ها ) میشید - بوش می یاد .:305:
انشا الله خیره :72:
......................................
خب این خانم طبق فرمایش خودتون فرد برون گرایی هستند و یه فرد برون گرا بیشتر دوست داره بره تصمیمات خودش را با دیگران مطرح کنه و شاید مانند یه فرد درون گرا مستقل نباشه !
برای همین مثلا میره مشورت میگیره ( فامیل و ....)
ما نمی تونیم شخصیت ها را عوض کنیم ! بلکه باید مدیریت و کنترل کنیم !!
برای این منظور باید یه فرد برون گرا را خوب بشناسید و ترفمندهای کنترل و مدیریت اون را در اختیار داشته باشید .
به نظر می یاد بیشتر سر تفریح ها با هم اختلاف دارید ( شب نشینی و.... ) - برای این منظور به نظرم با هم صمیمانه صحبت کنید و نقشه رفتاری خودتون را بیان کنید !
حد و مرزها را بیان کنید - که یه مشاور خیلی خوب میتونه کمک کنه !
تست های شخصیت MBTI را انجام دهید ، برای شناخت بیشتر !
آزمون MBTI - خودشناس
موفق باشی دوست من .:72:
-
اين خانم هنوز به بلوغ کافي نرسيدن که نظر دوستشون رو ميپرسه.
همچنين من نشانه اي از برون گرايي نديم.
از مي خوام مي خوام و نمي خوام نمي خوام بايد ترسيد.
-
ببینید شما ایشون رو بهتر میشناسید و اصولا نمیشه از روی چند کلمه درباره کسی نظری داد و خوب و بد کرد و به نظر من علاقه توی ازدواج 90 درصد مشکلات رو حل میکنه. اما چرا من -بر اساس صحبت شما- میگم ایشون نه برونگراست و نه دارای هوش اجتماعی بالا؟!
آدمی با هوش بالا، نمیاد روند تصمیم گیری و سیر مشورتها رو برای خواستگارش توضیح بده.
یک فرد بالغ هرگز بسیاری از مسائل مهم رو کنار نمیزاره و در مورد یک ساعت شب نشینی "چونه" بزنه.
آدم باهوش ثبات رای داره و میدونه چقدر طول میکشه تا بتونه به تصمیم صحیح برسه و طی این مدت، افکارش رو ابراز نمیکنه.
شما باید انتظار زندگی رو داشته باشید که همه فامیل از جزئیاتش خبر دارن. یا ممکنه یک روز بیاید خونه و ببینید همسرتون نیست. چون شما صبح بهش اخم کردید و دوستش بهش گفته این زندگی دیگه ارزش ادامه نداره! یا هر روز سر مسائل خالهزنکی دعوا داشته باشید. ممکنه به همون سرعتی که رفته برگرده؛ اما چند بار؟!
و اینکه میتونه در یک لحظه موضوع رو عوض کنه یا شما رو به آرامش برسونه؛ در ذات هر زن معمولی هست و نیازی به هوش خاصی نداره. (برای اثباتش چند دقیقه با یه دختر بچه حرف بزنید یا تاثیر شنیدن "اخبار و تبلیغات و..." از زن و مرد رو در اینترنت جست و جو کنید.) این چیزی نیست که خاص ایشون یا عمل شاقی باشه. اللخصصوص در شرایطی که شما خودتون هم به دنبالش هستید و علاقهای هم در بینه.
-