وقتی با
دوستانم
بیرون میریم
خیلی دخترها به من توجه میکن
ن .چندین بار مستقیم و غیر مستقیم پیشنهاد دادن و
بعد متوجه شدن متاهلم
. من دوست ندارم الان که 23 سال دارم و قرار هست اگر ده یا بیست یا پنجاه سال دیگه از خدا عمر بگیرم
همین شکلی زندگی کنم
. چرا من نباید مثل دوستانم کشورهای ذیگر رو برم و ببینم. همه این افکار تو ذهن من در جریانه.
خب عزیز من از اول اصل مطلبو می گفتی...
- - - Updated - - -
خیلی از مجردها با چندین نفر دوست می شن تا فرد ایده الشون رو پیدا کنن بعد به هم عادت می کنند و یکیشون رابطه رو بهم می زنه و شکست عشقی و.. این چرخه ادامه داره تا به ازدواج برسه
حالا شما همسری داری که عاشقته اما قدرشو نمی دونه ...حتما کاری کردی که همسرت ناراحت شده و از تنها نقطه ضعفت استفاده کرده ... یکم صبرکن ... یه لحظه استپ... به خودت بیا
زنی که عاشق همسرشه بخاطرش حاضره هر کاری کنه ...
ببخشیدا اما خانوم شما احتمالا فهمیده یه کم سروگوشتون می جنبه...تلفن زدنهای مکررشون اینو نشون می ده ..خانوما حس ششم خیلی قوی دارن..اگه مستقیما به روتون نزده از خاومیش بوده
مرد و مردونه یادتون بیاد این انتخاب خودتون بوده ...یه روز با ذوق و شوق با گل و شیرینی در خونه خانومتون رفتین ... این انصاف نیست...
- - - Updated - - -
شما اگه دنبال تنوعی بشین برای خودت برنامه ریزی کن با همسرت مسافرت برو .. برو موج سواری برو پینت بال یا هزار بازی هیجانی دیگه ... مثل دو تا دوست بعد ببین رفتار همسرت چقدر تغییر می کنه ...