8/6/1388
وقتی مرد ، به خطا می رود و دچار لغزش در زندگی می شود ، و سرخورده و پشیمان به سمت زن خویش باز می گردد ، نقش همسر در پذیرفتن یا نپذیرفتن شوهر به خطا رفته چیست و برای ساختن کانون زندگی از نو ،چه رفتاری می بایست در پیش گرفت؟
درک می کنم که این وضعیت چقدر روی شما تاثیر منفی داشته است و برای شما دلسردی ایجاد کرده است. شما لطفا برای مقابله با وضیعت پیش آمده به نکات ذیل توجه فرمایید:
یکم:
بر خودتان مسلط باشید تا بتوانید با خونسردی به بهترین شیوه این مشکل را مدیریت کنید. وقتی عصبی باشید و احساس فشار کنید ممکن است رفتاری غیر منطقی نشان دهید و نتوانید به خوبی اوضاع را تغییر دهید.
دوم:
خیلی زود قضاوت نکنید. تصور نکنید که همه چیز در زندگی شما پایان یافته و مشکل همسرتان به معنی عدم احساس او به شماست. بلکه این را به حساب ضعف همسرت بگذار که باید به او کمک کنید تا جلوی لغزش خودش را بگیرد.
سوم:
با او بسیار شفاف، قاطع و جدی صحبت کن، لیکن باید مودبانه، محترمانه و دوستانه باشد. هنگام گفتگو با او به هیچ وجه از زبان خشونت، درگیری و ... استفاده نکن.
برای او تصریح کن که به هیچ وجه نمی توانی بی تعهدی او را تحمل کنی، و مسئولیت حفظ این زندگی با اوست. به او بگو حاضری که بهش کمک کنی تا از این لغزش که در آن قرار گرفته است بیرون بیاید.
خیلی او را تحویل نگیر، کوتاه نیا، اما با او فحاشی و دعوا و اخم راه نینداز. چنانچه حمایت مالی در زندگی دارید کم کردن کمک مالی اقدام مفیدی خواهد بود ، اما این مسئله را برایش فاش نساز و به صورت تلویحی و ملایم نقش اقتصادی خود را کاهش بده.
چهارم:
سعی کن همبستگی درون خانوادگی را با برنامه هایی افزایش دهید. زمینه با هم بودن را بیشتر کنید. ارتباطات فامیلی ، میهمانی، پارک رفتن، سینما رفتن و ... را بیشتر کنید.
تا جایی که ممکن است حضور خودتان در خانواده پر رنگ تر باشد.
پنجم:
قول او را مبنی بر رها کردن این مسئله بپذیر و به او نشان بده که باز هم می توانی به او اعتماد کنی و از خطایش بگذری. سعی کن به او اعتماد به نفس بدهی و به او گوشزد کنی که قوی هست و می تواند از چنین چاله ای درآید. مرتب نقاط ضعفش را بهش یادآوری نکن و او را در نظرش یک فرد هوسباز ضعیف جلوه نده. او برای تغییر خودش نیاز هست که خودش را قوی بداند.
به او بگو باور داری که بتواند از این وضعیت خارج شود و حاضری به هر ترتیب در کنارش باشی و به او کمک کنی.
ششم:
برای اینکه بتوانی نقش خود را در بند پنجم قوی ایفا کنی، باید دست از تجسس ،پلیس بازی و تفحص برداری. به موبایلش سرک نکش، جیب هایش را نگرد، او را تعقیب نکن و مرتب به او زنگ نزن و با دلهره با او صحبت نکن.
به او بگو او مسئولیت اعمالش را دارد. و باید برای زندگی خویشتنداری بیشتری از خود نشان دهد. و شما حاضر نیستی نقش پلیس بازی کنی. و او هم باید نقش منفی خود را ترک کند و متعهدانه در کنار شما و برای فرزندتان انرژی بگذارد. به او تاکید کن که شما و فرزندتان خیلی بیشتر از هرکس دیگر نیاز دارید که در کنارتان باشد.
هفتم:
از او بخواه که به اتفاق هم به جلسات حضوری مشاوره بروید تا از این تنگنا زندگی هم عبور کنید.
خلاصه و نتیجه گیری:
دقت کنید فقط با داشتن آرامش و خویشتنداری می توانید بر اوضاع کنترل داشته باشید. لذا بسیار محترمانه و مودبانه ، اما در عین حال قاطع و شفاف از او بخواهید این مسئله را کنار بگذارد و برای کمک از مشاور خانواده کمک بگیرد. به او بگویید که شما بار دیگر تحمل چنین مسائلی را در زندگی نخواهید کرد.
دست از تجسس بردارید و ارتباطات و همبستگی درون خانواده ای را شدت بدهید.
زمینه گفتگو بدون دعوا و درگیری را زیاد کنید. و مرتب نیاز فرزندتان و خودتان را به وجودش مورد تاکید قرار دهید. او باید بداند چقدر خانواده به او دلبستگی دارد و به او نیاز دارد.