به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 45
  1. #31
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 03 اسفند 96 [ 08:20]
    تاریخ عضویت
    1393-10-17
    نوشته ها
    108
    امتیاز
    4,356
    سطح
    42
    Points: 4,356, Level: 42
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 194
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    68

    تشکرشده 183 در 65 پست

    Rep Power
    29
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط مصباح الهدی نمایش پست ها
    سلام دوستم.خوبی؟
    لطف کردی نظرت را بهم گفتی و ممنون.نکته مفیدی بهم یاداوری کردی...
    کار و بار اونور خوب پیش می ره؟
    راستش دیشب خیلی تو یادم بودی... جدی می گم...همش این پستت میومد تو یادم...
    گفتم امروز بیام بهت یه نکته ای بگم.اگر قابل بدونی... البته ببخشید نخواسته می گم.آخه تو دلم می موند:)
    *************
    ببین دوستم درک می کنم واقعا درک می کنم که چقدر مشکلت برات ناراحت کننده شده... شاید تو بگی خوش به حال من و فکر کنی من هیچ مشکلی دیگه تو دنیا ندارم و فقط مشکلم همینه.می خواستم بهت بگم که این طوری ها نیست...
    ببین من خودم یه ویژگی دارم متاسفانه(که الان فهمیدم چقدر هم بده!) آدمی هستم که مشکلاتم را نمی گم... اینجا بعضا گفتم ها(که مرتبط با موضوع خواستگاریم بوده.اصلا من اینجا که وارد می شم با فرض مشاوره خواستگاری وارد می شم و حرفام در این زمینه شده)... ولی کلا مدلم اینه که مشکلاتم را نمی گم . یعنی تو دنیای واقعی که کاملا یه آدم بی مشکل فرض می شم. دوستام همش از من راهنمایی می خوان ولی من مشکل پیدا می کنم یا ناراحت می شم هیچی به روی خودم نمیارم. این شاید برخلاف ذات خودم باشه(چون وقتی بالاخره می گم خیلی احساسم خوب میشه به خصوص وقتی با کسی رودرواسی نداشته باشی)... اما چیزهای خوب همیشه تو زبونمه... یعنی وقتی خوشحال بشم یا یه چیز خوب برام پیش بیاد حتما می گم...
    این باعث میشه این فرض در ذهن اطرافیان به وجود بیاد که من آدم بی مشکلی هستم..... در صورتی که این طور نیست...
    مطمئنا هیچ وقت این طور نیست... اصلا چنین آدمی وجود نداره...

    ببین دوستم ما یه قانون داریم به نام قانون پایستگی مشکل! این قانون می گه:
    مشکل نه به وجود میاد و نه از بین می ره! بلکه از شکلی به شکل دیگر تبدیل می شه!!!

    یعنی چی؟ یعنی همه آدم ها مشکل دارند. بلا استثنا! فقط شکل مشکلاتشون فرق داره....
    و یعنی اینکه تو همه دوران زندگی مشکل هست... بلا استثناء فقط شکلشون فرق داره...

    ببین عزیزم هرکسی فکر می کنه شکل مشکل مال خودش سخت تره و خوش به حال اون یکی...
    در صورتی که اصلا این طوری نیست... چون ما که اون شکل را تجربه نکردیم و از دور داریم نگاش می کنیم.اگر تجربش می کردیم می فهمیدیم واااای خدایا همون شکل مال خودم بیشتر به من می خورد...

    بعد اینکه ما فکر می کنیم این مشکل حل بشه دیگه راحت می شیم...
    در صورتی که طبق این قانون نه خیر... مشکل از بین نمی ره فقط شکلش فرق می کنه. منظورم چیه؟
    منظورم اینه که مثلا ما الان می گیم ازدواج نکردیم. خب این یه مشکله! مشکل بزرگی هم هست خداییش:) ولی وقتی ازدواج کنیم فکر می کنی دیگه مشکل نداریم؟ چرا داریم... اون موقع هم یه مشکلات دیگه برامون حتما پیش میاد.... دیدی؟ این مشکل حل می شه و تبدیل به یه مشکل دیگه میشه...

    درواقع هر مرحله از زندگی مشکلات خاص خودش را داره.هر کس هم مشکلات خاص خودش را داره...

    شیوا جان ببین چون اینجا به اقتضای فضای مجازی کادر نگاه ها رفته روی این موضوع خاص من و در کنارش من مشکلات دیگه ام را بیان نمی کنم و اون اخلاق خاص را هم دارم؛ این تصویر اشتباه به وجود میاد که چه مشکل کمی دارم یا فقط این مشکل را دارم...
    در صورتی که واقعا هم این طور نیست.اصلا حتی شاید همین مشکلم هم برای یکی دیگه خیلی سخت باشه... شاید اگر یه بار تو تجربه یکی از خواستگاری های منو داشتی ضربه احساسی خیلی خیلی شدیدتری از من می خوردی! یا مثلا اگر اخلاق بابای منو بابای تو داشت شاید بعضی احساسات منفی منو بیشتر درک می کردی... یا اعصاب خورد کنی هایی که داشتم... یا خیلی چیزهای دیگم ...
    کسانی که تجربه های جدی خواستگاری داشتند می دونند فرایند خواستگاری به خودی خود چقدر استرس زاست و چقدر ذهن آدم را درگیر می کنه.. اگر یکی یه شرایط خاص هم بغلش داشته باشه (مثل من که شرایطها و پارامترهای خاص کنارش دارم) این فرایند و تکرارش خیلی می تونه سوهان روح طرف باشه... جدی می گم. اصلا مقایسه این فرایند با یه مهمانی ساده قابل قبول نیست...
    برای همین هیچ وقت فکر نکن زندگی کسی بهتر از توست... از دور هیچ وقت نمیشه زندگی بقیه را قضاوت کرد... کلا قضاوت کردن کار خیلی سخت و پیچیده ایه وقتی بعضی چیزهای پشت پرده را ندانی دیگه واویلا...

    مطمئن باش مشکلات تو برای خودت ساخته شده و قابل حله چه بسا یه مشکل دیگه را داشتی در مورد تو می تونست بحران زا باشه.....
    در مورد ازدواج هم همین طور... ما هردومون یه مشکل داریم فقط شکلش خیلی فرق می کنه...اما شاید هر دومون داریم آسیبهایی می خوریم که میزان احساس منفیش یکی باشه...
    لطفا این پست را بخون: #77
    *********
    برات آرزو می کنم که همین مشکلاتت به خوبی خوب حل بشه ... و شیرینی حل آن را حس کنی...
    آدم وقتی مشکلش را حل می کنه یا خدا کمکش می کنه که حل بشه خیلی بهتر می تونه قدر سایر نعمتهای خدا را بدونه ... وقتی مریض می شی بعدش قدر سلامتیت را بهتر می دونی.. مگه نه؟ خب وقتی تو ازدواجت مشکل داری فردا قدر همسرت را بهتر می دونی و مشکلاتش را کمتر حس می کنی و لذت هم بیشتر می بری....

    راستی ممنون از امیدواریت ان شاالله حرف تو در من صدق کنه و خدا از جایی که فکرش را نمی کنم برام مشکلم را حل کنه... فقط یه چیزی... این دعا وقتی در حقم مستجاب می شه که تقوای الهی را رعایت کنم. چون شرط اون آیه رعایت تقواست... وگرنه نمی تونم از خدا چنین توقعی داشته باشم چون خودش تو اون آیه گفته به این شرط!. پس دعام کن بتونم تقوا را رعایت کنم....

    خوشبخت بشی دوست گلم
    -----------------------------------------------------------------------------------------------
    سلام عزیز دل ممنون که یک پستت رو به من اختصاص دادی.
    من اصن از چیزی که گفتم منظور بدی نداشتما. فقط میخواستم بهت روحیه بدم .منم میدونم همه کلی مشکل دارن و امیدوارم که واقعا یه جوری بشه که همه فقط یه مشکل داشته باشن و اونم مشکل شکم درد بعد یه خنده ی حسابی باشه. (به نظرت هیچ وقت همچین چیزی میشه که بشه؟ ما دعا میکنیم بشه)
    راستی ممنون که اون شب یادم بودی. کاشکی که اون شبه شب ارزوها بودا. بعد با کلی دعا یادم میکردی
    اخه کسی که تا این حد حواسش به لحظه لحظه زندگیش هست و مواظبه که برای هیچ کی حتی کوچکترین ناراحتی درست نکنه ارج و ارزشش حتما پیش خدا بسیار بالاست و به دعاهاش مخصوص گوش داده میشه.
    من از این تاپیکت به بعد هر وقت دعا کردم خوشبختی شما رو هم خواستم.

    راستی تقوا که گفتی یعنی باید چه جوری باشی؟ چه جوری باید تقوا رعایت کنی؟

    امیدوارم که سکان زندگیت دست خدا باشه و خدا خودش برات پیش ببرتش.
    ویرایش توسط shivaram : یکشنبه 06 اردیبهشت 94 در ساعت 04:44

  2. 2 کاربر از پست مفید shivaram تشکرکرده اند .

    danger (یکشنبه 06 اردیبهشت 94), مصباح الهدی (دوشنبه 07 اردیبهشت 94)

  3. #32
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط shivaram نمایش پست ها
    -----------------------------------------------------------------------------------------------
    سلام عزیز دل ممنون که یک پستت رو به من اختصاص دادی.
    من اصن از چیزی که گفتم منظور بدی نداشتما. فقط میخواستم بهت روحیه بدم .منم میدونم همه کلی مشکل دارن و امیدوارم که واقعا یه جوری بشه که همه فقط یه مشکل داشته باشن و اونم مشکل شکم درد بعد یه خنده ی حسابی باشه. (به نظرت هیچ وقت همچین چیزی میشه که بشه؟ ما دعا میکنیم بشه)
    راستی ممنون که اون شب یادم بودی. کاشکی که اون شبه شب ارزوها بودا. بعد با کلی دعا یادم میکردی
    اخه کسی که تا این حد حواسش به لحظه لحظه زندگیش هست و مواظبه که برای هیچ کی حتی کوچکترین ناراحتی درست نکنه ارج و ارزشش حتما پیش خدا بسیار بالاست و به دعاهاش مخصوص گوش داده میشه.
    من از این تاپیکت به بعد هر وقت دعا کردم خوشبختی شما رو هم خواستم.

    راستی تقوا که گفتی یعنی باید چه جوری باشی؟ چه جوری باید تقوا رعایت کنی؟

    امیدوارم که سکان زندگیت دست خدا باشه و خدا خودش برات پیش ببرتش.
    سلام شیوا جان
    خواهش می کنم. ممنون که دعام می کنی. اون شب شب آرزوها بود اتفاقا و خیلی هم دعات کردم.

    در ضمن سوال خوبی پرسیدی! راستش من در جایگاهی نیستم که بخوام از تقوا تعریف کنم.چون فکر نمی کنم خودم این قدر ها هم آدم با تقوایی باشم.... یا نمی دونم در آینده همین مسیر تقوا را ادامه بدم یا نه...

    اما از دوستان خواهش می کنم به من هم این مورد را یاد بدهند!!!

    یکی به من هم معنی درست تقوا را یاد بده! اون تقوایی که باعث میشه راه خروج از مشکلات باز بشه چیه؟
    پس اون تقوایی که باعث میشه خدا از جایی که فکرش را هم نمی کنی روزیت را برسونه چیه؟

    من تقریبا سعی کردم راجع به پدرم تقوا را رعایت کنم. حالا چرا دقیقا از همین جا دارم آسیب می خورم؟
    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه
    ویرایش توسط مصباح الهدی : سه شنبه 08 اردیبهشت 94 در ساعت 01:20

  4. #33
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 02 فروردین 03 [ 23:18]
    تاریخ عضویت
    1393-6-31
    نوشته ها
    557
    امتیاز
    19,364
    سطح
    88
    Points: 19,364, Level: 88
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 486
    Overall activity: 67.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    1,198

    تشکرشده 1,406 در 461 پست

    Rep Power
    133
    Array
    سلام عزیزم. مصباح جان منم اطلاعات زیادی ندارم اما اونچه که بنظرم میاد رو در مورد پست آخرتون بهت میگم هر چند که شما خودت بهتر میدونی.

    من فکر میکنم تقوا داشتن یعنی بدون انتظار پاداش داشتن از خدا ، برای نزدیک شدن به او و جلب رضایت او ، کاری که به اون امر یا از اون نهی شدیم رو بدون ترس از حرف دیگران و ... انجام بدیم.

    در واقع هر وقت که خالصانه پرهیزکاری از هر گناه و انجام عملی که کمک به رشد و پیشرفت سایر بنده های خدا و خودمون و کلا مخلوقات خدا هست رو انجام بدیم ورضایت خدا و انسانیت و وجدان رو همیشه در نظر داشته باشیم این شاید کمکمون کنه انسان با تقوایی باشیم.

    تقوا بنظر من مرحله ی بسیار مهمی از ایمانه که در واقع به حضور خدا در لحظه لحظه ی زندگیمون اطمینان داریم و براش شریکی ( شریک میتونه شامل همه چیز باشه از همسر و فرزند و ... گرفته تا مال و مقام و حتی نظر مثبت یا منفی دیگران ) قائل نمیشیم و قلبمون متعلق به خداست.

    و فکر میکنم رعایت تقوا مستلزم شجاعت و ایمان و عشق به خداست.

    من در مورد پدرتون چیزی نمیدونم. فقط اینو میدونم که اگر جایی گفتن حرفی لازمه باید مطرح کنیم و نترسیم البته با رعایت احترام و درک متقابل.

    دوست داشتم اینا رو برات بنویسم شاید برا اینکه گفتنش به خودمم آرامش میداد وگرنه شما خودت بهتر از من میدونید.

    شاد و پیروز باشی عزیزم.

    - - - Updated - - -

    بخاطر محدودیت پست نتونستم اینو زودتر اضافه کنم . تقوا داشتن خودش تغییراتی رو در ما ایجاد میکنه که شاید مشکلات امروزمون رو از زاویه ی دیگه ایی ببینیم و بهتر بتونیم حلشون کنیم نه اینکه الزاما منتظر باشیم معجزه ایی رخ بده و انتظار پاداش داشته باشیم. چرا که خود تقوا که بهش سفارش شدیم برای تعالی روحی و جسمی خودمونه و خدا نیازی بهش نداره.


    خواهر خوبم برات آرزوی خوشبختی میکنم

    به نور نگاه کن ! سایه ها پشت سرت خواهند بود.

  5. کاربر روبرو از پست مفید zolal تشکرکرده است .

    مصباح الهدی (چهارشنبه 09 اردیبهشت 94)

  6. #34
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 07 فروردین 97 [ 15:34]
    تاریخ عضویت
    1391-12-17
    نوشته ها
    278
    امتیاز
    8,056
    سطح
    60
    Points: 8,056, Level: 60
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 94
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 832 در 244 پست

    Rep Power
    72
    Array
    می دونین بچه ها منم به دلایلی الان کلا از ازدواج زده شدم و فعلا قصد ندارم تا وقتی که حالم بهتر بشه..تا اینکه به این نتیجه رسیدم:
    به نظرم تو مسئله مهی مثل ازدواج که واقعا همه یا بخشی ازسرنوشت ادم
    به ازدواجش گره خورده باید همش از خدا خواست
    از خدا خواست که همونی رو که میخواییم رو سد راهمون قرار بده

    همیشه تو دعاهامون بگیم :
    رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیَّاتِنا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقینَ إِماماً
    و امیدوار باشیم که وقتی که میخواییم و نیت داریم برای همسرمون
    بهترین باشیم و خودمونو واسش پاک نگه داشتیم خدا
    بهترین همسر رو نسیبمون خواهد کرد و اینکه سوره نور رو زیاد بخونیم
    خدا خودش وعده داده که پاکان و صالحان برای پاکان و صالحان و بلعکس
    همش تقصیر ماست، اینکه ایمانمون کافی نیست !!
    مگه برای خدایی که این همه عظمت داره(کافیه با چشم دل به دورو برمون نگاه کنیم که همش عظمت خداست و اینها فقط بخشی ناچیزی از افریده های خداست که ما داریم میبینیم) خیلی سخته که اونی رو که میخواییم بذاره سر راهمون؟؟!!!!
    این مشکل ماست که خواستن بلد نیستیم
    بلد نیستیم با پروردگار اسمانها و زمین ارتباط برقرار کنیم
    روایت داریم وقتی میخوای دعا کنی چنان دعا کن
    که گویی همین الان براورده خواهد شد
    دعایی که با شک باشه که خدا میدی؟؟!! میشه ؟؟!! یعنی میشه و ......
    مستجاب نمیشه باید با تمام قدرتت از قدرت برتر بخوای
    تصور کنید وسط دریا دارید غرق میشید
    چه جوری خدا رو صدا میزنید
    اهان همونطوری !!!!
    از ته ته ته ته ته دللللللل
    باتمام وجود.....

  7. 2 کاربر از پست مفید SOGAND. تشکرکرده اند .

    inventor (پنجشنبه 10 اردیبهشت 94), مصباح الهدی (چهارشنبه 09 اردیبهشت 94)

  8. #35
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 22:56]
    تاریخ عضویت
    1392-12-18
    نوشته ها
    524
    امتیاز
    13,135
    سطح
    74
    Points: 13,135, Level: 74
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,154

    تشکرشده 1,301 در 451 پست

    Rep Power
    102
    Array
    سلام خانم مصابح الهدی .امیدوارم مشکلاتتون حل شده باشه.

    من طبق قولی که داده بودم مطالبی از تاپیک های قبلیتون رو نوشته بودم که به علت مشغله کاری یکم طولانی شده بود زمانش و چون ذخیره نکرده بودم و سیستمم ریست شد پاک شدند.

    که ان شالله سر فرصت حتما مجددا این جا کامل براتون می نویسم و امیدوارم به کارتون بیاد.

    راجب تقوا یک بار من چیز جالبی خوند..تقوا به سان عاشقی است که در نگرانی نگاه نگران معشوق خود به سر می برد.

  9. 3 کاربر از پست مفید فدایی یار تشکرکرده اند .

    parsa1400 (یکشنبه 13 اردیبهشت 94), مصباح الهدی (یکشنبه 13 اردیبهشت 94), zolal (یکشنبه 13 اردیبهشت 94)

  10. #36
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط فدایی یار نمایش پست ها
    سلام خانم مصابح الهدی .امیدوارم مشکلاتتون حل شده باشه.

    من طبق قولی که داده بودم مطالبی از تاپیک های قبلیتون رو نوشته بودم که به علت مشغله کاری یکم طولانی شده بود زمانش و چون ذخیره نکرده بودم و سیستمم ریست شد پاک شدند.

    که ان شالله سر فرصت حتما مجددا این جا کامل براتون می نویسم و امیدوارم به کارتون بیاد.

    راجب تقوا یک بار من چیز جالبی خوند..تقوا به سان عاشقی است که در نگرانی نگاه نگران معشوق خود به سر می برد.

    سلام آقای فدایی یار
    واقعا بنده را شرمنده می کنید
    و نمی دانم این قدر هم در تایپ برایم زحمت کشیدید و دوباره مجبور می شید برایم تایپ کنید چگونه جبران کنم.
    خیلی خیلی لطف می کنید.
    بدون شک استفاده خواهم برد.و ان شاالله که خداوند در انتخاب همسر به شما کمک کند.

    در ضمن خبر خوب این که جناب آقای مدیر همدردی لطف کردند در تاپیک خصوصی من نکات بسیار مفیدی به من در برخورد با پدرم آموزش دادند. (اتفاقا روز پدر اومدم دیدم حسابم خود به خود شارژ شده و خیلی خوشحال شدم!!!)
    همین طور چون یکم عجول بودم خودم هم قبلش یه مشاور رفتم آنجا هم یه سری نکات دیگر یاد گرفتم.
    باز هم البته احتمال داره تاپیک خصوصیم ادامه داشته باشه...

    فقط خواستم بگم اصلا در زمینه پدرم منفعل نبودم و تمام تلاشم را دارم می کنم که مشکلاتم را روش مند و محترمانه حل کنم.
    ان شاالله از این خواستگاری هم حتی اگر قسمتم نباشه استفاده می کنم که استقلال فکری خودم را در زمینه تصمیم گیری ازدواج کاملا در دستم بگیرم و از این پس خودم تصمیم بگیرم و ان شاالله کامل این را به پدرم می فهمانم.

    و اینکه ان شاالله بعدا اگر دیدم می توانم تا حدودی جمع بندی مفیدی در زمینه رفتار یک دختر با پدری (مشابه با شخصیت پدر من و موضوع من) داشته باشم حتما در اینجا ذکر می کنم تا اگر برای کسی مفید بود بتواند استفاده کند.

    روز میلاد امام علی علیه السلام را هم به شما و هم به تمام بچه ها تبریک عرض می کنم.
    ان شاالله در آینده هم شما و هم سایر مجردین عزیز پدر و همسر بسیار خوبی بشید و سال دیگه این روز برای شما هم به عنوان روز مرد اختصاص داشته باشه و در آینده دور تر به عنوان روز پدر.



    از تمام دوستان که برایم وقت گذاشتند بسیار سپاسگزارم.
    عید همگی با تاخیر مبارک.
    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه
    ویرایش توسط مصباح الهدی : یکشنبه 13 اردیبهشت 94 در ساعت 19:49

  11. 5 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    hamed-kr (یکشنبه 13 اردیبهشت 94), meinoush (یکشنبه 13 اردیبهشت 94), meysamm (یکشنبه 13 اردیبهشت 94), parsa1400 (یکشنبه 13 اردیبهشت 94), فدایی یار (دوشنبه 28 اردیبهشت 94)

  12. #37
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    سلام مجدد دوستان
    صحبت از تقوا شد... منم تازگی یه چیزهایی دارم می فهمم...
    دوست بسیار محترمی به من یک کتاب معرفی کردند و پیشنهاد دادند که به پدرم هدیه بدهم.
    نام کتاب: حج نوشته دکتر علی شریعتی....

    قسمتی از کتاب را برایتان می گذارم. این قسمت روی من که خیلی اثر گذاشت.دوست داشتم برای شما هم بگذارم:

    "به نام آن ذات بی‌مانندی که مهر را در گلشن حقایق پرورش می‌دهد.
    ایام، ایام حج است و موسم، موسم ذبح اسماعیل
    ای حاج! اسماعیل تو کیست؟ چیست؟
    نیازی نیست؟ کسی بداند، باید خود بدانی و خدایت
    ، اسماعیل تو ممکن است فرزندت نباشد، تنها پسرت نباشد، زنت، شویت، شغلت، شهرتت، شهوتت، قدرتت، موقعیتت، مقامت…..
    من نمی‌دانم، هر چه در چشم تو، جای اسماعیل را در چشم ابراهیم دارد،
    و اکنون که "آهنگ خدا” کرده‌ای در "منی” ذبح کن.
    گوسفند را هم از آغاز تو خود انتخاب مکن، بگذار خدا انتخاب نماید، و
    آن را، بجای اسماعیلت، به تو ارزانی کند.
    اینچنین است ذبح گوسفند را، به عنوان قربانی، از تو می‌پذیرد،
    چرا که ذبح گوسفند بجای اسماعیل، "قربانی” و ذبح گوسفند به عنوان گوسفند، ” قصابی” است!"
    دکتر علی شریعتی

    دیروز این قسمت را ابتدای کتاب با خط خوش نوشتم. و کتاب را به پدرم تقدیم کردم.
    شاید در ابتدا پشت این مطالب از زبان دکتر شریعتی خیلی حرفها را به پدرم گفتم... اصلا به نظرم می رسید این نوشته برای پدرم باشد... هرچند که پدرم ابتدای کتاب را خواند و بازخوردی از خود نشان نداد! ولی من که می دونم پدر منظور منو می گیرند.....

    اما خواستم بگم این قسمت از این کتاب هم می توان جلوه زیبای دیگری از تقوا را دید و چقدر همین به من کمک می کند!
    من هم اسماعیل دارم که باید قربانیش کنم. شاید اسماعیل من غرورم باشه... شاید همین تلاشی که باید بکنم در برابر پدرم ... و تا آخر این مسیر صبور باشم...
    نمی دانم...

    ولی فهمیدم اگر به خاطر خدا تو این مسیر خواستگاری ها یا ازدواج از اسماعیلم(چیزهایی که نفسا دوست دارم مثل بعضی معیارهام یا بعضی از شرایطم ) در راه خدا بگذرم و اجازه بدهم خدا خودش مسیرم را انتخاب کند خداوند به جایش برایم قربانی دیگری انتخاب می کند که در آخر به همان اسماعیلم هم برسم!!!
    نمی دونم این فکر من چقدر درسته...
    ولی من فکر می کنم درسته...
    خدا خیلی مهربونه اگر کسی از اسماعلیش بگذره دوباره اسماعیلش را بهش برمی گردونه...
    فقط نکته خیلی راحت و خوش شانسی برای ما اینه که حضرت ابراهیم که نمی دونست اسماعیل بهش برمی گرده ولی ما که می دونیم!!! و با خیال راحت(!) می تونیم این کار را انجام بدیم :)) [البته بگم یه جورایی باید این قسمت را تو نیتمون نیاریماا...؛) ]

    ان شاالله هممون بتونیم از اسماعیل هامون بگذریم و به خدا اعتماد داشته باشیم و شاید این هم یک بعد از تقوا باشه.
    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه
    ویرایش توسط مصباح الهدی : دوشنبه 14 اردیبهشت 94 در ساعت 01:15

  13. 5 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    alireza198 (دوشنبه 14 اردیبهشت 94), m.reza91 (دوشنبه 14 اردیبهشت 94), paiize (دوشنبه 14 اردیبهشت 94), parsa1400 (دوشنبه 14 اردیبهشت 94), فدایی یار (دوشنبه 28 اردیبهشت 94)

  14. #38
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    366
    Array
    مصباح جان خوبی خانمی؟از پستتون لذت بردم اما یک نکته داشت واینکه در مورد انتخاب همسر و معیارها ذبح اسماعیلی وجود نداره چون اگه معیاری قابل حذف شدن باشه نشون دهنده درجه اهمیت اون و شاید فاقدارزش معیار بودن بوده و به اشتباه به عنوان معیار در نظر گرفته شده.

  15. 3 کاربر از پست مفید بی نهایت تشکرکرده اند .

    kamran2007 (دوشنبه 14 اردیبهشت 94), paiize (دوشنبه 14 اردیبهشت 94), مصباح الهدی (دوشنبه 14 اردیبهشت 94)

  16. #39
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 22 فروردین 98 [ 15:00]
    تاریخ عضویت
    1394-1-19
    نوشته ها
    275
    امتیاز
    7,709
    سطح
    58
    Points: 7,709, Level: 58
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    521

    تشکرشده 526 در 206 پست

    Rep Power
    63
    Array
    سلام مصباح الهدی
    ان شاءالله خدا سرنوتت رو اون طوری رقم بزنه که خودش میپسنده
    حرفت تا حدودی درسته خدا خیلی مهربونه قدر کارایی که براش میکنیم رو میدونه و حتما عوضشو میده ولی ما باید سعی کنیم اخلاص داشته باشیم و حرف خدارو به خاطر خودش گوش کنیم و از خیلی از خواسته هامون به خاطر خدا بگذریم نه خاطر اینکه خدا قراره عوضشو به ما بده {زیبایی کار حضرت ابراهیم هم به همین ندونستن بود که خواست خدارو به خواست خودش ترجیح داد و با تمام وجودش به خدا اعتماد کرد } خیلی جاها خیلی چیزایی که ما میخوایم به مصلحت ما نیست و خدا بهتر از ما میتونه برامون تصمیم بگیره
    1-حضرت زهرا سلام الله علیها:
    کسی که عبادت های خالصانه خود را به سوی خدا فرستد، پروردگار بزرگ برترین مصلحت را به سویش فرو خواهد فرستاد.
    (بحار الانوار، ج 70، ص 249)
    در مورد معیارهای ازدواجت هم سعی کن اونا رو از دید خواسگارت هم ببینی،ببینی از نظر اون این معیار ها چقدر براش سخته و آیا میتونه باهاشون کنار بیاد یا خیر
    موفق باشید
    یاعلی....
    ویرایش توسط alireza198 : دوشنبه 14 اردیبهشت 94 در ساعت 11:56

  17. 2 کاربر از پست مفید alireza198 تشکرکرده اند .

    مصباح الهدی (دوشنبه 14 اردیبهشت 94), zolal (سه شنبه 15 اردیبهشت 94)

  18. #40
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    به نام خدا
    دوستان سلام
    اومدم خبرهای خیلی خوبی بدم!!!
    می خوام از آقای مدیر همدردی بی نهایت تشکر بکنم که در تاپیک خصوصی من بنده را راهنمایی کردند و راهنماییشون بسیار برای من نتیجه بخش بوده. یک پست برایم نوشتند اما همون یک پست خیلی خیلی به درد من خورد و هفت خان از 14 خان ازدواج من ان شاالله حل شد!!!

    اما خبر خوب......
    من استقلال فکری کامل خودم را در زمینه ازدواجم بدست آوردم... اولش مطمئن نبودم برای همین زود نیومدم اینجا بنویسم... ولی الان با مسائلی که این اواخر بین من و پدرم پیش آمد میشه گفت مطمئن شدم که قسمت هفت خان پدرم به لطف خدا کامل حل شد. (البته باز هم شما در جریان نیستید این هفت خانه چقدر هفت خان سختی بوده اما یه راه آسون داشته که من همش از بی راهه و روش های غیر مستقیم می رفتم که بعضا جواب معکوس هم می گرفتم...)
    چون تو این تالار دیدم دخترهایی هستند که دچار سخت گیری خانوادشون می شن سعی می کنم اون قسمتهایی که میشه و به درد بقیه هم می خوره را بنویسم باشد که گرهی از کار بقیه(با موضوع مشابه من) هم باز کند

    می دونید دوستان خیلی مختصر بخوام بگم اینه پدر من دلبستگیشون به من بیش از حده، ایده آل نگر بودند، و من را ایده آل می دیدند...
    از طرفی اقتدار بالا و دیسیبلین بالایی هم دارند و همین مساله در خواستگاری های من ماجرا سازی می کرده و گیر دادن به موضوعات ریز و یه سری حساسیت ها و واکنش ها...
    از نظر روانشناسی من پدرم را که می بینم اینه شخصیت والد قوی دارند.به خصوص والد حمایتی...

    راستش من اول خیلی ناامید شده بودم و دیگه فکر می کردم ممکنه هیچ وقت کسی نتونه از هفت خان پدرم رد بشه... البته این را بگم این ادعا همیشه وجود داشت که هر چی خودم تصمیم بگیرم اما خب موقع عمل نگرانی پدرجان بود که وارد کار می شد...

    قبل از اینکه جناب مدیر لطف کنند برای من نظر بذارند من پیش یه مشاور هم رفتم.
    برایشان بعضی از خواستگاری هایم را توضیح دادم. بعضی از اشکالاتم را به من گفتند.
    مثلا:* من تو یکی از خواستگارام(تاپیک قبلیم) برای پدرم نکات مثبت خواستگارم را لیست کردم و از خواستگارم حمایت کردم... مشاور به من گفتند نباید از کسی دفاع کنی... دفاع کردن جواب نمی ده و باعث میشه پدرت حساس تر بشه ... (و حتی حس حسادت... که دیگه الان دوست ندارم در مورد پدر به کار ببرم)

    *و نکته مهم که مشاور به من گفتند اینه: من نباید در مقابل پدرم خودم را ضعیف نشون بدم. مثلا نباید استرس هایم را نشون می دادم. و متاسفانه گاهی استرس های من به قدری زیاد می شد که منجر به ناراحتی های جسمانی من می شد و تابلو... که این امر باعث می شده پدر حس حمایتیشون زیاد بشه و بیشتر نگران من که من دختر ظریف و حساسی هستم و باید حمایت بشم...

    *و نکته دیگه اینکه پدر من در ضمیر ناخوداگاهشون در زمینه ازدواج اطرافیانشون ضربه خورده بودند و خب این بیشتر باعث می شده که روی من حساس تر بشن.

    نظر مشاور من این بود که باید یه فردی پیدا کنم که پدرم اون فرد را خیلی قبول داشته باشه و از اون حساب ببره و اون فرد با پدرم صحبت کنه... که عملا همچین فردی را من نداشتم... حتی مادرم در زمینه ازدواج من بعضی وقتها نظر می دادند می ترسیدند اشتباه کنند...

    *و البته مشاور به من گفت که من باید با توجه به شرایطم تعداد جلسات کمتری داشته باشم تا فرصت برای برخی ایجاد حساسیت ها نباشه (که این واقعا برای من ممکن نیست...)
    خلاصه بعد از این مشاوره زیاد امیدوار نبودم... یعنی یه چیز مشخصی دستگیرم نشد... و حتی با یه سری از حرفهاش هم بیشتر ناامید شدم و یه سری راهکارها هم در مورد من امکان پذیر نبود (اما خب صورت مساله و چرایی ماجرام برام کاملا واضح شد.قبلش اصلا نمی تونستم واضح بگم مشکلم چیه...)

    تا اینکه نظر جناب مدیر همدردی را دقیقا روز پدر در تاپیک خصوصیم خوندم . و با اینکه اولش یه جورایی که بعدا می گم، تو ذهنم مقاومت می کردم و این راهو دوست نداشتم اما بالاخره انجامش دادم و الحمدالله نتیجه گرفتم.
    چون این راه برای من نتیجه داده دلم می خواد در پست بعدی بگم تا اگر برای دختر دیگری مفید بود بتونه استفاده کنه. و البته اشتباهات خودم را و یه سری برداشتهای اشتباه خودم از برخی مفاهیم را ان شاالله خواهم گفت...

    تشکر از همگی
    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه
    ویرایش توسط مصباح الهدی : دوشنبه 28 اردیبهشت 94 در ساعت 01:22

  19. 6 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    (آسمانی آبی) (دوشنبه 28 اردیبهشت 94), meinoush (دوشنبه 28 اردیبهشت 94), meysamm (دوشنبه 28 اردیبهشت 94), فدایی یار (دوشنبه 28 اردیبهشت 94), ترنم محبت (دوشنبه 28 اردیبهشت 94), شیدا. (دوشنبه 28 اردیبهشت 94)


 
صفحه 4 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. قیافه و قد خواستگارم با معیارای من نمیخونه
    توسط sahra123 در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 23
    آخرين نوشته: جمعه 19 اردیبهشت 93, 11:12
  2. پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: یکشنبه 28 مهر 92, 19:53
  3. آیا معیارهام درسته؟
    توسط goleyad در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 48
    آخرين نوشته: شنبه 31 فروردین 92, 21:08
  4. آیا معیارم درسته؟
    توسط F_B در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 37
    آخرين نوشته: یکشنبه 22 خرداد 90, 19:53
  5. پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: یکشنبه 18 اسفند 87, 18:14

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:26 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.