به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 25
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 01 بهمن 00 [ 20:22]
    تاریخ عضویت
    1400-10-17
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    951
    سطح
    16
    Points: 951, Level: 16
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 20 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array

    نحوه رفتار و جواب درست به شخصی که رابطه ای باهاش ندارم

    سلام.من یه دختره 39 ساله کارمند و دارای مدرک ارشد.حدود 2 سال پیش یکی از دوستان پسری رو به مقصد ازدواج معرفی کردن که ایشون یه سال از من کوچیکتر بودن که برا خودشون کار میکردن ایشون همه مسائل رو مطرح کردن منم همچنین بعدش روابط که ادامه پیدا کرد علاقه ما بهم بیشتر شد از همون اول هم کلا خانوادشون در جریان بودند تا اینکه بعد چندماه سر مسایل گیر دادن من که البته زیاد نبود و بعضیاشم از سر شوخی بود ایشون رابطه رو بهم زد من خیلی تلاش کردم که رابطه رو حفظ کنم که نشد که البته اشتباه ترین کار دنیا بود چون کسی که بخواد بره میره...بعد از این جریان که من کلی بهم ریختم و ایشون پیام تبریک و تسلیت میفرستادن گاهگاهی، منم شاید استوری میذاشتم که نظرشون رو جلب کنم دوباره قراری گذاشتیم و همو دیدیم که من اصلا در مورد جداییمون چیزی نگفتم چند ساعتی که باهم بودیم خیلی عالی بود مثل سابق ولی بعدش که پیام دادم دیدم سرد برخورد کردن تا که عکساشون رو که تو فضاهای مجازی میدیدم اشتیاقم بیشتر میشد و نتونستم تحمل کنم و کلا آنفالو کردم بعد یه روز پیام داد که چرا ایتکارو کردی من مزاحمت نمیشم گفتم نمیتونم تحمل کنم خیلی علاقه دارم بهت یکمم توپیدم بهش که یه روز پشیمون میشی و کلا بلاکش کردم ولی با یه آیدی دیگه صفحه بستشو چک میکردم که فقط بدونم هستتا اینکه دوباره چندماه گذشت و یکی دوبار پیامهای الکی و یه مسافرت به روزه داشتیم میتونم بگم یکی از بیادماندنی ترین مسافرتام بود حمایت ایشون رفتاراشون بی نظیره ولی وقتی برگشتیم دوباره همه چی برگشت به سابق.میتونم بگم ایشون یکی از افرادی هستن که شاید 90درصد نقطه اشتراک باهم داریم حتی وقتی حرف میزدیم جفتمون یه چیزو باهم تکرار میکردیم.ایشون هر از گاهی یه چیزای خنده دار برا من میفرسته منم فوقش لایک میکنم یا یه استیکر خنده میذارم الان شاید یه ماهه همه چیو از صفحم پاک کردم که دوباره پیام داده کجایی چرا صفحت اینجوری شده نمیدونم چی باید در جوابش بگم؟...من واقعا دیوونه وار به ایشون علاقمندم عاشقشم یعنی دو ساله به روی هیچ پسر نگاه نکردم نمیتونم یعنی...هر روز چندین بار صفحشو دوستاشو نگا میکنم ببینم چیارو دوس داره چی رو لایک میکنه!چندبار بهم گفته وضع مالیم مناسب نیس البته بعد از جداییمون نمیدونم به اون خاطز از من جدا شد یا بخاطز اختلاف سنی چون همون اولش گفته بود که یکیو میخواد از خودش 6 سال کوچیکتر باشه.تمام تلاشمو کردم که فراموشش کنم حتی کلا نتم رو برا چند مدت قطع کردم نشد تمام زندگیه من خاطرس چیکار باید بکنم...
    الان جواب اینکه کجایی رو چی باید بدم گفته بودم پیام بده میتوپم بهش ولی...لطفا راهنماییم کنین

  2. 2 کاربر از پست مفید ائلای تشکرکرده اند .

    miss seven (یکشنبه 19 دی 00), باغبان (شنبه 18 دی 00)

  3. #2
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    دیروز [ 16:32]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,156
    امتیاز
    90,044
    سطح
    100
    Points: 90,044, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,808

    تشکرشده 6,771 در 2,368 پست

    Rep Power
    0
    Array

    با سلام


    هیچ وقت هدف های زندگیتون را به قدری بالا نبرید که با نرسیدن به اون هدف باعث بشه آسیب ببینید .
    یه حد تعادلی در هدف هاتون نگه دارید .
    در دل معبود فقط خداست .



    ...............................................



    در مسیر ازدواج دقت کنید .
    مسیر ازدواج باید از طریق خانواده پیگیری بشه در دو طرف .
    هم پسر و هم دختر باید متذکر هم باشن تا مسیر خطا نره .
    هر جا مسیر داره خطا میره باید قطع بشه .
    از مسیر دوستی های قبل ازدواج فاصله بگیرید.
    این تاپیک ها را مطالعه کنید :

    ما به قصد و عمد چنین روابط عاشقانه ای را تخریب می کنیم!!!!

    دلایل عینی برای منع رابطه های دوستی دختر و پسر


    سطوح رابطه دختر و پسر


    ...............................................



    پارامتر مدیریت هیجانات هم مهمه در دو طرف در قبل ازدواج .
    دوست داشتن درسته یکی از پارامترهاست ولی شرط نهایی نیست .
    امکان داره آقای خواستگار رسمی بیاد جلو و شما بعد جلسه 5 فهمیدید زمین تا آسمان با هم فرق می کنید از نظر فرهنگ - اعتقادات - نوع زندگی - باورها و ....( برعکس هم همینه )
    هیجانات باید تا قبل از عقد مدیریت بشه تا شناخت خطا نره .



    در مسئله شما امکان داره اون پسر هدفی جزء ازدواج داشته باشه و اصلا شاید قصدی برای ازدواج نداره و شاید فقط دنبال یه رابطه دوستی هست ،،،
    یا شاید نگاه های دیگه در این مسئله ( نداشتن معیارهای هم - تردید - عدم تناسب سن - شرایط مالی و ...)
    شرایط بد مالی را بهونه ادامه رابطه ندونید .
    اگه نیت ازدواج دارن باید از طریق خانواده پیگیری کنن .
    شما هم باید دقت کنید و این رابطه را ادامه ندید ( از طرف خودتون )



    ...............................................


    اینکه شما نمی تونید فراموش کنید اینکه شما در ذهنتون دارید شبکه های عصبی ذهنتون را برای اون در جهت مثبت تقویت می کنید .( خیال و رویا ء )
    اگه ایشون را نون خامه ای فرض کنید ( یه اصطلاح هست ) هیچ وقت نمی تونید فراموش کنید .

    شما خودتون را بستید ،،، باور کنید از این بهتر خدا جلو راه تون قرار میده .
    داستان حضرت یوسف را یاد آوری کنید برای خودتون .
    حضرت یوسف از ته چاه شروع کرد و شد عزیز مصر .
    شرایط الان خودتون را نگاه نکنید .
    اگه با خدا باشیم و بهش باور کنیم و در مسیر درست تلاش کنیم به جاهای خوبی می رسیم .


    در مدیریت ذهن واحساسات ،،، یه تکنیک های خاصی وجود داره دوست داشته باشید و فرصت شد بهتون می گم .


    ...............................................


    پذیرش خیلی مهمه .
    پذیرش اینکه در یه مرحله از زندگیمون همچین مسئله ای برامون پیش آمده .
    پذیرش اینکه شاید مورد تایید و انتخاب همه نباشیم .
    شما فقط لازمه در مقام انتخاب همسر مورد پذیرش همسر آینده تون باشید نه آقایون خواستگار و...
    این خیلی مهمه .


    با خودتون در صلح باشید .
    شما هیچ ایرادی ندارید
    اگه هدفی داشتید و بهش نرسیدید خودتون را قضاوت نکنید .
    وقتی با خودتون در صلح باشید در اون موقع هست که می تونید حوادث را بهتر آنایز کنید - اشتباهات را بهتر آنالیز کنید تا در آینده موفق تر باشید.



    ...............................................


    اینکه می پرسن کجایی ؟
    ادامه ندید و را های ارتباطی را قطع کنید تا خودشون با خانواده پیگیری کنن .
    اگه با خانواده پیگیری کردن ایشون را به عنوان یه گزینه بررسی کنید
    اگه با خانواده پیگیری نکردن ،،،تمام .



    از اینجا به بعدش نقش شما خیلی مهمه ،،،
    می تونید به عنوان یه پله رشد ازش استفاده کنید ،،،یا اینکه خودتون را قربانی بدونید !
    دنیا در حال حرکته و هیچ بهونه ای را قبول نمی کنه.
    نگاه مثبت داشته باشید ( جدا از هر نتیجه )
    خدا هم کمکتون می کنه .


    بعضی موقع ها ما زیادی می جنگیم .
    بعدا می فمهیم که چقدر لحظات عمرمون را که می تونستیم شاد و پر محرک باشیم بیهوده تلف کردیم.
    اشکال نداره .
    از گذشته بیاموزید و زمان حال را از دست ندید ما فقط اکنون را داریم .
    اون چیزی که براتون خیر هست همون میشه .



    زمان اکنون را از دست ندید
    به هدف های زندگیتون برسید .
    ورزش هم در برنامه بذارید.



    موفق باشید
    ویرایش توسط باغبان : شنبه 18 دی 00 در ساعت 00:35 دلیل: تاپیک مطالعاتی .

  4. 4 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    miss seven (یکشنبه 19 دی 00), Mvaz (جمعه 17 دی 00), ائلای (شنبه 18 دی 00), طنین باران (شنبه 18 دی 00)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دیروز [ 18:22]
    تاریخ عضویت
    1398-1-10
    نوشته ها
    786
    امتیاز
    23,235
    سطح
    93
    Points: 23,235, Level: 93
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,562

    تشکرشده 1,776 در 732 پست

    Rep Power
    172
    Array
    سلام وقت بخیر شرایطی که شما دارین رو درک میکنم. سخته ولی باید بدونید چی می خواهید!

    اینکه شما خواسته اتون چیه، بر من روشن نیست ولی چیزی که به ذهن من میاد و درسته رو خدمتتون میگم.

    ادامه هر گونه رابطه دختر و پسر اگر به ازدواج صحیح و درست ختم نشه، اشتباه است.

    دقیقا از زمانی که حس کردین این رابطه به یک ازدواج و از طرفی دیگر ازدواج صحیح و پایدار ختم نمیشه، باید پاتون رو از رابطه بکشید بیرون.

    هرگونه رفتار شما، مثل استفاده از عناوینی عاشقشم، نود درصد اشتراک داریم و غیره، چک کردن صفحه های ایشان، واکاوی خاطره های مشترک و هر آنچه ایشان در آن نقشی ایفا می کنید، به مانند ریختن هیزم در آتش احساسات شماست. در این تنور به دست خودتان نباید بدمید‌. همانطور که آتش خاموش میشود، باید از این رابطه و فکر ایشان خارج شوید.
    آتش برای زنده ماندن به اکسیژن و ماده احتراقی نیاز دارد، اگر آنها را از آتش بگیرین به مرور خاموش می‌شود.
    فکر نکردن به ایشان مانند حذف مواد احتراقی از اتش، احساسات شما را فروکش خواهد کرد، چون حجم احساسات شما زیاد است، زمان بیشتری نیاز دارید.

    اولین قدم اینست که با خود بگویید من چه میخواهم.؟ رابطه دوستانه با لذت های مقطعی و رنج مستمر؟ یا زندگی شاد ؟

    اگر دومی را انتخاب کردین، باید قبول کنید این رابطه به اتمام رسیده.

    اگر قبول کردین باید به این فکر باشید در عمل هم رابطه را تمام کنید تا زندگی تان مجدد آغاز شود.
    رفتار هابی مثل آخرین پیام، آخرین خداحافظی، آخرین مسافر ت، آخرین صحبت آخرین سلفی و غیره، بر خلاف نامش اغازی است بر فواران جدیدی از احساسات.

    دفعتا، ناگهانی، قاطعانه از ایشان فاصله بگیرید و هر جا به یاد ایشان افتادین یا مسئله ای شما رو به یاد ایشان انداخت، تلاش کنید با فکری جایگزین به ذهنتان جهت بدین.

    کمی سخته ، ولی انسان های قوی مثل شما ثابت کردن براشون ممکنه.

    نتیجه جواب ایشان را ندهید، کاملا کنار بکشید. قاطعانه و محکم محکم محکم محکم
    پ.ن: ان شاالله از این به بعد از خواستگار ها بخواهید رسماً به خواستگاری بیایند تا هم تعهد و خواست واقعیشان محک بخورد و هم در دام احساسات نیافتید.
    ویرایش توسط Mvaz : جمعه 17 دی 00 در ساعت 23:03

  6. 4 کاربر از پست مفید Mvaz تشکرکرده اند .

    miss seven (یکشنبه 19 دی 00), ائلای (شنبه 18 دی 00), باغبان (جمعه 17 دی 00), طنین باران (شنبه 18 دی 00)

  7. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 01 بهمن 00 [ 20:22]
    تاریخ عضویت
    1400-10-17
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    951
    سطح
    16
    Points: 951, Level: 16
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 20 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از راهنماییتون،این شکست بدترین شکست برام بوده،انگار یه تیکه از وجودتو دارن ازت جدا میکنن،من تقریبا همه راههای ارتباطی رو با ایشون قطع کردم همونطور هم که اشاره کردین تو مغزم یه دید مثبت بهشون دارم و نمیدونم باید چیکار کنم صبح که از خواب پامیشم تا شب که بخوابم صدبار میا تو ذهنم منی که پر از انرژی بودم الان شدم یه ادم درمانده،هیچ انگیزه ای برای ادامه زندگی ندارم،با اینکه کلاس موسیقی میرم کوه میرم ولی تمام اینکارا بخاطر اون بود که بدونه چقد حالم خوبه در صورتیکه همشو بزور انجام میدم و الانم دیگه بدتر،انسان باید یه هدف داشته باشه یه امید که بخاطر اون بجنگه،اون هدف یا امید تو من وجود داره

  8. 3 کاربر از پست مفید ائلای تشکرکرده اند .

    miss seven (یکشنبه 19 دی 00), Mvaz (شنبه 18 دی 00), باغبان (شنبه 18 دی 00)

  9. #5
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    دیروز [ 16:32]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,156
    امتیاز
    90,044
    سطح
    100
    Points: 90,044, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,808

    تشکرشده 6,771 در 2,368 پست

    Rep Power
    0
    Array

    تشکر از پاسختون

    به نظرم این شکست نیست - اشتباه نکنید .
    شما شکست نخوردید .
    این را یه پله رشد بدونید در زندگی .
    کاراکتر قضاوت گر درونی ما میگه شکست .....اون صدا مثبت نیست .
    صدای مثبت میگه رشد - میگه تجربه ،،میگه آگاهی برای حال و آینده و...



    اکهارت تله یه روانشناس آلمانی هستن ایشون میگن :
    امکان داره اتفاقاتی در زندگی ما بیافته و ما خواسته یا ناخواسته دچار رنج بشیم ،،،
    ایشون میگن ، از رنج فرار نکنید و شکایت هم نکنید ،،،باهاش همراه بشید ،،،بعد اون را می پذیرید .
    اتفاقاتی که باید می افتاد تا ما درس زندگیمون را بگیریم .
    وقتی پذیرش در مرحله اول آغاز بشه ،اونجاست که می تونیم ادامه بدیم.
    اگه بتونیم این رنج ها و یا اتفاقات سخت زندگی که برامون پیش می یاد را به چشم نگاه رشد بهش نگاه کنیم ،،، بهتر باهاش کنار می یایم و باعث رشدمون میشه .




    ..........................







    * شده به خودتون بگید چرا بعضی از اتفاقات خیلی دور در زمان گذشتمون را یادمان نمی یاد ؟ و بعضی ها را یادممون می یاد ؟

    مثلا من 18 آبان اول دبستان یادم هست ولی 20 آذر آن یادم نیست !

    بعضی موقع ها شاید به خودمون بگیم کاشکی مغز هم به طور طبیعی کلیدی داشت در اختیار انسان،،،، که با اون تمام خاطرات دلخواه خودمان را پاک می کردیم ،،،،

    کلیدی برای پاک کردن فکرها و دغدغه هامون ،،

    اما ....

    مغز اطلاعات را پاک نمیکنه – مغز اطلاعات را کم رنگ میکنه – وقتی کم رنگ کرد می ندازه اون پایین پایینا ،،،می ندازه تو دره اعماق خودش.،،،





    * دستورات مغز به سایر اندام ها به وسیله نورون ها جابه جا و تفسیر و به مغز ارسال می شود . (رشته عصبی ) این سیستم شامل میلیارد ها نورون هست ،،،

    هر یک از این نورورن ها ، خودش تقریبا یک کامپیوتر کوچک هست ،،، سرعت این نورون در هر رفتاری در هر فرد فرق میکنه .

    به عنوان مثلا کسی که نقاشی خوبی داره ، سرعت این نوررون ها و جابجایی و انتقال آن به مغز سریع تر هست تا فردی که نقاشی خوبی نداره ،

    مثلا شما می بینید که یه بچه 10 ساله از یه شخص 20 ساله بهتر نقاشی میکشه ( بهتر می فهمه ) – یکی از دلیلاش برا این هست .

    البته مغز هم تقویت میشه ،، مثلا کسی که نقاشی اش خوب نیست میتونه با تمرین ، این نورون های مغزی را تقویت کنه و بعد یه مدت نقاشی اش خوب بشه ،،،

    ولی اون بچه 10 ساله که این جوری میکشه – نشون میده این نورون ها در این قسمت سرعت بیشتری دارنند تا فرد عادی .

    این جاست که مثلا به اون فرد میگوییم فرد با استعدادی هست .





    * دانشمندان نورون شناس ، اومدن پیوندهای نورونی را مورد بررسی قرار دادن و فهمیدن که نورون ها پیوسته پیام های الکترو شیمایی را به مسیرهای عصبی ارسال می کنند ،،،

    این یعنی در مسیر آنها هیچ گونه ترافیکی وجود نداره،،،این ارتباطات در یک لحظه صورت می گیرد – هر ایده یا خاطره در مسیر خود حرکت می کند. و ترافیک ایجاد نمیشه .

    لذا وقتی کاری را برای اولین بار انجام می دهیم ، یه ارتباط فیزیکی و یک رشته ی عصبی نازک ایجاد می کنیم ( نورون ها )

    در واقع این کار باعث میشه ما به آن احساس و به آن رفتار دسترسی داشته باشیم ،،،

    مثلا اگر ما تا حالا به آب جوش دست نزده باشیم – دست زدن به آب جوش ، باعث میشه اون احساس در ذهنمان ثبت بشه ( یه نورون عصبی )

    هر بار که رفتاری را تکرار می کنیم ، این ارتباط ( شبکه های عصبی یا نورون ها ) تقویت می شود و ما یک رشته عصبی به رابطه اضافه می کنیم .

    مثلا کسانی که سیگار میکشند را در نظر بگیرید :

    بار اول که اون فرد تا حالا سیگار نکشیده – سیستم مغزی اون از سیگار چیزی نمی فهمیده

    با کشیدن اولین نخ سیگار – یه رشته عصبی نازک در مغز او ایجاد می شود

    وقتی بار دوم این کار کند – این رشته قوی تر میشه

    وقتی یه هفته این کار را کند - این پیوند باز هم قوی تر میشه

    وقتی یک سال بگذرد ،،،،، شاید همه بگن اون عادت کرده به سیگار کشیدن .

    در واقع عادت یعنی : درون سیستم عصبی خودش شبکه یی از پیوند های عصبی قوی ایجاد کرده .

    شروع هر عادت ، مثل یه رشته ی نامرئی ست، اما هر بار که آن رفتار را تکرار می کنیم ( هر رفتاری ) ،،،،آن رشته را تقویت می کنیم و رشته های دیگری به آن می افزاییم

    تا این که اون رشته نازک ،،، تبدیل به یک کابل بزرگ میشه .





    در دستان ما دکمه ای نیست که با آن بتونیم اطلاعات و خاطرات خودمان را پاک کنیم .

    وقتی یه رفتاری در ذهنمان ثبت میشه ،،،با توجه به تکرار ما نسبت به اون رفتار ،،،رشته هایی بوجود می یاد .

    هنگامی که یک ارتباط عصبی به وجود آمد ، مغز همیشه یک مسیر برای آن داره - و اگر از آن مسیر زیاد استفاده بشه این رشته های شبکه های عصبی گسترش می یابند و قوی تر میشند ،،

    اگر ما این ارتباط را کم کنیم – این شبکه ها ضعیف تر میشند .






    * اگر ما به اتفاقات روز دلخواهمان که برایمان افتاده همیشه در حال تفکر باشیم ،،، در واقع داریم این پیوندهای عصبی مغز را قوی تر میکنیم ،،،این رشته ها قوی و یه روزی تبدیل به ضخامت کابل میشنند .

    بعد به خودمان میگیم :چرا نمیتوانیم اتفاقات روز مورد نظر را فراموش کنیم .

    اگر ما این ارتباط را کم کنیم ،،،، این شبکه ها ضعیف تر میشند .وقتی شبکه ها ضعبف شدند ،،،برای مغز بی اهمیت میشند . وقتی بی اهمیت شدند ، یه جورایی دیگه پاک شدند :)

    برا همین هست که من روز 18 آبان اول دبستان یادم هست ،،،ولی 20 آذر اول دبستان یادم نیست .

    در اولی برام اهمیت داشته و هر روز تداعی کردم در ذهنم .

    در دومی چون برام اهمیت نداشته و به مرور زمان کم رنگ شده ،،،،و سپس یادم رفته !

    در حالی که الان هم دو در مغز هست .





    برای شما هم همین بوده .
    وقتی اون فرد در ذهنتون روشن می شه هر روز و بهش روشنایی می دید ( همان نون خامه ا ی) دارید شبکه های عصبی ذهنتون را در این مورد قوی تر می کنید.

    طبیعی هست مغز بنده خدا نتونه فراموش کنه و از زندگی و هدف هاتون لذت نبرید.
    باید این شبکه ها کم رنگ بشه .
    وقتی کم رنگ بشه براتون بی اهمیت میشه .





    6 تا مرحله داره »

    1- تعهد
    2- ایجاد انگیزه
    3- قطع الگوی منفی
    4- جایگزین مثبت برای الگوی منفی
    5- تکرار الگوی جایگزین شده
    6 - بررسی ( اگه نتیجه نگرفت دوباره از مورد 1 برسی بشه کجا خطا داشته )

    ان شالله فرصت بشه براتون اینها را توضیح میدم
    این تاپیک گفته شده :( 4 صفحه اول )
    باغ غنی ذهن شما
    روی هدف هاتون تمرکز کنید ( مهارت های شغلی - آشپزی - کیک پزی - نقاشی - زبان - ورزش و..... )
    :)
    مطالعه خیلی خوبه مخصوصا شعر - روزی 15 دقیقه حافظ بخونید
    مشاوره حضوری هم داشته باشید .










    ویرایش توسط باغبان : شنبه 18 دی 00 در ساعت 02:58

  10. 5 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    gholam1234 (شنبه 18 دی 00), miss seven (یکشنبه 19 دی 00), Mvaz (شنبه 18 دی 00), ائلای (شنبه 18 دی 00), طنین باران (شنبه 18 دی 00)

  11. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 01 بهمن 00 [ 20:22]
    تاریخ عضویت
    1400-10-17
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    951
    سطح
    16
    Points: 951, Level: 16
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 20 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خیلی جامع و کامل بود توضیحاتتون سعی میکنم مواردی که گفتین رو تمرین کنم همونطور که گفتین هر روز با یاداوری ایشون اونم چندین و چندین بار تو روز جاشون رو تو مغزم محکم کردم باید بمرور زمان فراموششون کنم و میدونم کار خیلی سختی پیش رومه من مدتهاس با این رنج همراهم و واقعا تیکه پارچه شدم به هر بهانه ای بغضم میکنم و اشکه که از چشام میریزه مخصوصا این اواخر خیلیم بیشتر شده،در مورد قانون کارما یه چیزایی شنیده بودم که سعی داشتم با این روش شاید ایشون رو برگردونم که اونم برعکس عمل کرد

  12. 3 کاربر از پست مفید ائلای تشکرکرده اند .

    miss seven (یکشنبه 19 دی 00), Mvaz (شنبه 18 دی 00), باغبان (شنبه 18 دی 00)

  13. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 18 دی 00 [ 13:53]
    تاریخ عضویت
    1400-10-18
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    702
    سطح
    14
    Points: 702, Level: 14
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 98
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0
    تشکرشده 3 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    سلام. به نظر من این رابطه اگه قرار هست درست بشه باید تلاش طرفین به یه اندازه باشه. بنابراین اگه تلاش شما بیشتره و از طرف مقابل تلاش چندانی نمی بینید، پس بهترین راه فراموشی، نادیده گرفتن و بی توجهی هست. هیچ کاری نشد نداره. الکی به خودتون سخت نگیرید

  14. 3 کاربر از پست مفید ahanresan تشکرکرده اند .

    miss seven (یکشنبه 19 دی 00), Mvaz (شنبه 18 دی 00), باغبان (شنبه 18 دی 00)

  15. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 01 بهمن 00 [ 20:22]
    تاریخ عضویت
    1400-10-17
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    951
    سطح
    16
    Points: 951, Level: 16
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 20 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    [QUOTE=ahanresan;466775]سلام. به نظر من این رابطه اگه قرار هست درست بشه باید تلاش طرفین به یه اندازه باشه. بنابراین اگه تلاش شما بیشتره و از طرف مقابل تلاش چندانی نمی بینید، پس بهترین راه فراموشی، نادیده گرفتن و بی توجهی هست. هیچ کاری نشد نداره. الکی به خودتون سخت نگیرید[/Q

    وقتی تمام عشق و علاقتو توی رابطه میذاری با رعایت حریمها چیزای بی نظیری رو تو یه رابطه تجربه میکنی سرشار از عشق و احساس خنده شادی بین طرفین ،شاید بتونی بی توجهی کنی نادیده بگیری ولی هرگز نمیتونی به این راحتیا فراموش کنی،به قولی میگن مثل مردن میمونه دل بریدن،واقعا خیلی سخته که امیدهات یهو ناامید بشه و هیچکاری هم از دستت برنیاد فقط باید بشینی تماشا کنی

  16. 3 کاربر از پست مفید ائلای تشکرکرده اند .

    miss seven (یکشنبه 19 دی 00), Mvaz (شنبه 18 دی 00), باغبان (شنبه 18 دی 00)

  17. #9
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    دیروز [ 16:32]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,156
    امتیاز
    90,044
    سطح
    100
    Points: 90,044, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,808

    تشکرشده 6,771 در 2,368 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ائلای نمایش پست ها

    من مدتهاس با این رنج همراهم و واقعا تیکه پارچه شدم به هر بهانه ای بغضم میکنم و اشکه که از چشام میریزه مخصوصا این اواخر خیلیم بیشتر شده،در مورد قانون کارما یه چیزایی شنیده بودم که سعی داشتم با این روش شاید ایشون رو برگردونم که اونم برعکس عمل کرد

    سلام مجدد .
    بله به قول بزرگوارتون شما همراه هستید با رنج ولی فقط این همراه بودن هست ،،،
    موردهایی که در پست قبلی نوشتم نیست و یا هنوز خوب شکل نگرفته :)
    یعنی : در اون شکایت نباشه - ازش فرار نشه - نگاه رشد بهش بشه .
    وقتی اینجوری بشه میشه پذیرش .
    وقتی پذیرش انجام بشه حالا می تونید تکنیک های روانشناختی را انجام بدید و با هدف و برنامه بهبود بدین .
    همون 6 مرحله .








    ...............................



    نقل قول نوشته اصلی توسط ائلای نمایش پست ها

    واقعا خیلی سخته که امیدهات یهو ناامید بشه و هیچکاری هم از دستت برنیاد فقط باید بشینی تماشا کنی

    این به نظرم یه انتخابه ،،،
    انتخاب از اینکه بشینیم و تماشا کنیم غصه های خودمون را و یا برای شادی و آرامش خودمون در جهت مثبت تلاش کنیم .
    اولش ، مسیر سخته و تاریک !
    یه قدم که در جهت مثبت بریم جلو روشنایی را می بینیم .


    درسته که این شبکه های عادات ما قوی میشن ،،،ولی مغز قوی و انعطاف پذیر خلق شده !
    انسان توانایی زیادی داره .
    تعهد به تغییر خیلی مهمه و اینکه خودمون بخوایم !
    هر 21 روز می تونیم تغییرات خوبی به خودمون بدیم .
    این مسائل را می تونید با توکل به خدا و تلاش و مشاوره حل کنید .



    کاراکتر دل درد و دل های خودش را داره .
    اصلا کاراکتر دل خیلی با صفاست ،،،
    وقتی فرمانده که همون کاراکتر عقل هست با دل صحبت کنه ،،،دل اولش سخته براش قبول کنه .
    دل به مرور آروم میشه .


    احساسات خودتون را شبیه دوکاراکتر بیارید بیرون ،،،
    باهاشون حرف بزنید .
    یه تکنیک فوق تخصصی هم هست و اینکه پروانه بشیم و بریم درون گل ها ،،، پرواز کنیم با هاش





    اگه لازم باشه و متخصص بیان کنه ، شاید لازم باشه مدت کوتاهی دارو درمانی هم انجام بشه تا تعادل هورمون های مغزی اکی بش
    ه .
    از هر تلاشی دریغ نکنید .
    افسردگی یه پیامی برای ما داره ،،،میگه این سبک زندگی سبک ما نیست .
    یه پیامه از درون و کائنات به ما .
    در پناه حق .


    ویرایش توسط باغبان : شنبه 18 دی 00 در ساعت 18:43

  18. 3 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    miss seven (یکشنبه 19 دی 00), Mvaz (شنبه 18 دی 00), ائلای (شنبه 18 دی 00)

  19. #10
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    درود
    عشق هر جا رو کند آنجا خوش است... ممنون که از ما راهنمایی خواستین.

    اینکه ایشان چرا رها میکنه و برمیگرده و مدام این الگو رو تکرار میکنه، یا چه جوابی به او بدم که بهترین جواب باشه و ... موضوعی هست که اهمیتی برای شما و ما نخواهد داشت.
    آنچه که الان مهم و اولویت هست اینه که شما چرا در چنین رابطه ی آسیب زایی هنوز کم و بیش حضور دارید. نظر من این هست از یک مشاور با صلاحیت کمک بگیرین لازم هست از دوران کودکی تا نوجوانی و بزرگسالی شما بررسی بشه، دایره آدمهای اطرافتون و روابطتتون و همچنین نسبت به خویشن خودتون به آگاهی برسین و یکسری موارد دیگر رو فرا بگیرین.

    نقل قول نوشته اصلی توسط ائلای نمایش پست ها
    یه مسافرت به روزه داشتیم میتونم بگم یکی از بیادماندنی ترین مسافرتام بود حمایت ایشون رفتاراشون بی نظیره ولی وقتی برگشتیم دوباره همه چی برگشت به سابق.
    قبلا در مورد عشق کریستالی مطلبی برای دوستان نوشتم، عشق کریستالی از داستانی در شهر سالزبورگ آمده که در اون عاشقان شاخه هایی رو داخل چاله های نمک میگذاشتن، این شاخه اونجا میماند تا از کریستال های نمک پوشیده بشه و سپس اون رو بعنوان پیشکشی عاشقانه به معشوق هدیه میدادن.

    ما در روابط عاطفیمون با دوست داشتنمون دست به یک زیبا سازی غیر واقع بینانه گرداگرد معشوقمون میزنیم، نقص ها و عیوب او رو با کریستال های درخشان میپوشونیم، مثل همون شاخه ی خشکیده ای که با بلور نمک زیبا و درخشان میشه و فراموش میکنیم اسکلت کار یگ‌شاخه ی بی روح و خشکیده بود.
    شما هم همین کار رو میکنید، آدمی که محور تصمیم گیریهاش بر اساس احساساتش هست، این احساسات در کنترل تفکر و عقل او نیستن و دچار خطا در شناخت و تصمیم گیری میشه و مدام آسیب میبینه.

    نقل قول نوشته اصلی توسط ائلای نمایش پست ها
    میتونم بگم ایشون یکی از افرادی هستن که شاید 90درصد نقطه اشتراک باهم داریم حتی وقتی حرف میزدیم جفتمون یه چیزو باهم تکرار میکردیم.
    ارتباطی که احساسات واردش بشن، شناخت درست و واقع بینی از در دیگری خارج میشه، مادامی که شما در جستجو و کشف حال خوب باشین یا بدنبال جزئیات های بی اهمیت و دسته چندم روانه بشین، فرصت برای درک واقعیت ها رو از دست میدین.

    هزاران نفر در دنیا پیدا میشن که ممکن هست سلایق مشترکی داشته باشن، کنار اونها حالمون بهتر باشه، ویژگی های خوبی داشته باشن، اما لزوما به این معنی نیست اونها همسفر خوبی در زندگیمون خواهند بود.

    و اینکه شما قادر هستین در آینده با استفاده از استراتژی های، از عشق کسی که به غلط دوستش داشتین خارج بشین، لازم نیست به خودتون فشار بیارین او رو فراموش کنین، زمانی که نسبت به امروز به آگاهی های بیشتری برسین او تصویرش کمرنگ تر از گذشته خواهد شد تا زمانی که ناپدید بشه.
    دوستان گرامی ؛

    لطفا، انجمن آموزش استفاده از تالار همدردی را مطالعه بفرمایید.

  20. 4 کاربر از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده اند .

    miss seven (یکشنبه 19 دی 00), Mvaz (شنبه 18 دی 00), ائلای (شنبه 18 دی 00), باغبان (شنبه 18 دی 00)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:14 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.