به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 25
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 01 اسفند 99 [ 16:50]
    تاریخ عضویت
    1399-11-25
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    1,454
    سطح
    21
    Points: 1,454, Level: 21
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    نحوه برخورد با همسر(زن) که خواهان طلاق است؟

    خانمم بعد 12سال آشنایی و به خاطر یکسری مشکلاتی که بینمون به وجود اومده، دلسرد شده و به شدت خواهان طلاق هستش، به خاطر ورشکستگی و عدم حمایت خانواده ام، مجبور شدم که برای آزمون استخدامی بخونم و 6ماهه از خانمم دور بودم اما کاملا حمایتش کردم از نظر مالی، اما اروم آروم افسرده شده و و الان طلاق میخواد، من نه خیانت کردم بهش، نه دست بزن، نه بی ادبم، نه اعتیاد و نه چیز دیگه، فوق لیسانس دارم و خداروشکر آزمون رو قبول شدم و میرم سر کار دولتی خوب،،، اما اصلا خانمم دیگه منو نمیخواد، واسم عجیبه و نمیدونم باید چیکار کنم، خانوادشون هم بامن موافقن اما خب خانمم به خاطر مشکلات مالی خیلی اذیت شده تو زندگیمون و مجبور بود سر کار بره، واقعا در حیرتم چطور اینهمه عشق رو از ذهنش چطوری بیرون کرده

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 اردیبهشت 02 [ 17:56]
    تاریخ عضویت
    1399-7-01
    نوشته ها
    56
    امتیاز
    2,270
    سطح
    28
    Points: 2,270, Level: 28
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    52

    تشکرشده 34 در 23 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خودتون میگین که آروم آروم افسرده شده، پس میتونه آروم آروم هم خوب بشه.
    افسردگی هم مثل همه مریضی های دیگه درمان داره.
    دنبال دکتر باشین برای درمان افسردگی.
    دارو درمانی خیلی خوب جواب میده.
    ایشون حق دارن که الان افسردگی گرفته باشن، با صحبت های آروم در شرایط مناسب همراهیشون کنین و ازشون بخواین هر دو نفر برین پیش دکتر.
    ازشون فرصت مجدد بگیرین‌.
    کاملا بدون دعوا و درگیری و ....

  3. #3
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    سلام به شما

    چند سؤال میپرسم لطفا پاسخ بدین؛

    ۱. خودتون و همسرتون چند ساله هستین؟
    ۲. در اینمدت در دوران عقد بودین یا زندگی مشترکتون رو زیر یک سقف شروع کردین؟
    ۳.چند وقته از ورشکستگی شما میگذره؟
    ۴. خانمتون چه مدتی خرج منزل رو دادن؟
    ۵. چرا فکر میکنین خانوادتون از شما حمایت نکردن؟
    ۶. ایشان سابقه ی افسردگی یا ... داشتن؟دارو مصرف میکردن؟
    ۷. رابطه همسرتون با خانوادتون و بالعکس شما با خانواده ایشان چطور هست؟
    ۸. خودشون چه دلیل روشنی برای این درخواست دارن و اونو بشما گفتن؟
    ۹. آیا مشکلات دیگری هم جز مسائل اقتصادی و عدم حمایت خانواده داشتین؟


  4. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 01 اسفند 99 [ 16:50]
    تاریخ عضویت
    1399-11-25
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    1,454
    سطح
    21
    Points: 1,454, Level: 21
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    ممنون از شما دوست گرامی بابت همدردیتون

    اصلا فرصت بهم نمیده که برم پیشش، پرخاشگر و انگار متنفر شده از من، واقعا عجیبه واسم،،،، میگه همه چی تمومه

    - - - Updated - - -

    ۱. خودتون و همسرتون چند ساله هستین؟من 33 و ایشون 30
    ۲. در اینمدت در دوران عقد بودین یا زندگی مشترکتون رو زیر یک سقف شروع کردین؟زیر یک سقف بودیم و زندگی مشترک
    ۳.چند وقته از ورشکستگی شما میگذره؟6ماه
    ۴. خانمتون چه مدتی خرج منزل رو دادن؟من و ایشون باهم کار میکردیم، باهم بوده، این 6ماه کاملا حمایتش کردم
    ۵. چرا فکر میکنین خانوادتون از شما حمایت نکردن؟ حمایت بوده اما کم بوده واقعا، بخاطر اینکه خانواده من ازم دور بودن خوب ندیدن شرابط ما و بی احساسی زیاد دیدیم ازشون
    ۶. ایشان سابقه ی افسردگی یا ... داشتن؟دارو مصرف میکردن؟ سابقه نداشتن، دارو هم مصرف نکردن تا حالا،،، یک سقط داشتیم و بعد از اون خیلی بهم ریخت
    ۷. رابطه همسرتون با خانوادتون و بالعکس شما با خانواده ایشان چطور هست؟ رابطه من با خانواده ایشون عالی بوده و الان یکم سردشده اما هنوز منو دوس دارن اما چون شاهد ناراحتی دخترشون هستن، خیلی دلخورن اما نه اینکه بگن جداشید... خانواده من تا دوسال قبل یک رابطه معمولی،،، اما دوساله که بخاطر دوری رابطشون با خانمم خیلی خیلی کم شده متاسفانه و من بخاطر همین میگم خانوادم کم گذاشتن
    8_میگن به دوریت عادت کردم و احساسم بهت از بین رفته، و میگن از خانوادت متنفرم
    9_نه واقعا، هیچ مشکلی
    ۸. خودشون چه دلیل روشنی برای این درخواست دارن و اونو بشما گفتن؟
    ۹. آیا

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط نیکی 69 نمایش پست ها
    خودتون میگین که آروم آروم افسرده شده، پس میتونه آروم آروم هم خوب بشه.
    افسردگی هم مثل همه مریضی های دیگه درمان داره.
    دنبال دکتر باشین برای درمان افسردگی.
    دارو درمانی خیلی خوب جواب میده.
    ایشون حق دارن که الان افسردگی گرفته باشن، با صحبت های آروم در شرایط مناسب همراهیشون کنین و ازشون بخواین هر دو نفر برین پیش دکتر.
    ازشون فرصت مجدد بگیرین‌.
    کاملا بدون دعوا و درگیری و ....
    اصلا نمیذاره که برم پیشش، مخصوصا الان که ایشون تهرانن و من شهرستان،، خیلی بد شده همه چیز

  5. #5
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    متشکرم

    خب در وهله اول نیاز دارین آرامش خودتون رو حفظ کنین و با تدبیر قدم در راه بهبود شرایط بگذارین. قبل از هر توصیه ای از شما میخوام با مشاوره در ارتباط باشین، میتونین عضو انجمن آزاد بشین و از مشاوره خصوصی این سایت هم استفاده کنین.

    اما اگر خانومتون پرخاش میکنن یا اجازه نمیدن صحبت کنین شما میتونین روی یک برگه براش بنویسین و جایی بگذارین که ببینه و بخونه. از ایشون بخواین در شرایط مناسبی با هم صحبت کنین و با هم موارد مختلف رو بررسی کنین، بگین در زمان دوری دلتنگش بودین اما باید برای حفظ زندگیتون تلاش میکردین. بهش بگین که دوست دارین حرف هاش رو بشنوین و تصمیم دارین بصورت جدی روی مسائلی که مطرح میشه وقت بگذارین و با هم بررسیشون کنین.

    مورد دوم این هست که در مورد خانواده خودتون عرض کردین . خب یکی از مواردی که خانواده ها باید به اون توجه کنن این هست که کم کم حمایت های مالی رو کاهش بدن تا فرزندانشون بتونن به هویت مستقلی برسن و وابستگی به خانواده، رشد توقعات، کمرنگ شدن مسئولیت پذیری و ... کاهش پیدا کنه. ( حتی در زمینه عاطفی هم رعایت تعادل الزامی هست )

    همونطور که میبینید توقعات ما زمینه ساز رنج هامون میشن ، پس شما بعنوان اولین فردی که در این شرایط قرار هست قدم های صحیحی برداره ابتدا طرز فکرتون رو تغییر بدین و بعد از آدمای اطرافتون توقع رفتار و افکار سنجیده داشته باشین. ما باید مراقب توقعات بیمارگونه خودمون باشیم .

    اینکه من یاد نگرفتم یا نمیدانم در بحران های زندگیم چگونه عمل کنم ( ورشکستگی، سقط، دوری از عزیزان و ...) تا بسلامت رد بشم و عشقم رو خراب نکنم، مقصر خانواده همسرم، دوستانم و ...نیستن! باید بخودم رجوع کنم. همسر شما هم نیاز دارن با متخصص صحبت کنن.


  6. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 آذر 00 [ 21:47]
    تاریخ عضویت
    1391-2-29
    نوشته ها
    421
    امتیاز
    12,188
    سطح
    72
    Points: 12,188, Level: 72
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 262
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    662

    تشکرشده 635 در 275 پست

    Rep Power
    68
    Array
    با طلاق توافقی مشکلی ندارن؟ یا مهریه میخواد؟

    خونه یا ماشین یا ... به نامش کردین؟

  7. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 01 اسفند 99 [ 16:50]
    تاریخ عضویت
    1399-11-25
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    1,454
    سطح
    21
    Points: 1,454, Level: 21
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    همه چیز

    نقل قول نوشته اصلی توسط نازنین2010 نمایش پست ها
    با طلاق توافقی مشکلی ندارن؟ یا مهریه میخواد؟

    خونه یا ماشین یا ... به نامش کردین؟
    ماشینم بنامشه، پول پیش خونه دستشه و وسایلای خونه که مشترکه هم در دسترس ایشونه،،، اما من خانمم نباشه هیچی برام مهم نیس، همه چیز مال اون باشه، چون واقعا دارم تلف میشم از ناراحتی، بارها ضعف احساس کردم و هیچ کس رو دوس ندارم حتی خانوادم و اطرافیانمو،، بارها فکر مسخره خودکشی اومده تو ذهنم چون من عاشقشم و دارم میسوزم و آب میشم، غذا نمیتونم بخورم،،،

    - - - Updated - - -

    ممنون از وقتی که گذاشتین و لطف کردین که راهنمایی کردین اما میگه من فکرامو کردم و دیگه نمیخوامت، میگه احساسم بهت از بین رفته، چطور 12سال زندگی و عشق و گذشت های من رو فراموش کرده، چقدر آدمیزاد میتونه بی رحم باشه

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط سحر بهاری نمایش پست ها
    متشکرم

    خب در وهله اول نیاز دارین آرامش خودتون رو حفظ کنین و با تدبیر قدم در راه بهبود شرایط بگذارین. قبل از هر توصیه ای از شما میخوام با مشاوره در ارتباط باشین، میتونین عضو انجمن آزاد بشین و از مشاوره خصوصی این سایت هم استفاده کنین.

    اما اگر خانومتون پرخاش میکنن یا اجازه نمیدن صحبت کنین شما میتونین روی یک برگه براش بنویسین و جایی بگذارین که ببینه و بخونه. از ایشون بخواین در شرایط مناسبی با هم صحبت کنین و با هم موارد مختلف رو بررسی کنین، بگین در زمان دوری دلتنگش بودین اما باید برای حفظ زندگیتون تلاش میکردین. بهش بگین که دوست دارین حرف هاش رو بشنوین و تصمیم دارین بصورت جدی روی مسائلی که مطرح میشه وقت بگذارین و با هم بررسیشون کنین.

    مورد دوم این هست که در مورد خانواده خودتون عرض کردین . خب یکی از مواردی که خانواده ها باید به اون توجه کنن این هست که کم کم حمایت های مالی رو کاهش بدن تا فرزندانشون بتونن به هویت مستقلی برسن و وابستگی به خانواده، رشد توقعات، کمرنگ شدن مسئولیت پذیری و ... کاهش پیدا کنه. ( حتی در زمینه عاطفی هم رعایت تعادل الزامی هست )

    همونطور که میبینید توقعات ما زمینه ساز رنج هامون میشن ، پس شما بعنوان اولین فردی که در این شرایط قرار هست قدم های صحیحی برداره ابتدا طرز فکرتون رو تغییر بدین و بعد از آدمای اطرافتون توقع رفتار و افکار سنجیده داشته باشین. ما باید مراقب توقعات بیمارگونه خودمون باشیم .

    اینکه من یاد نگرفتم یا نمیدانم در بحران های زندگیم چگونه عمل کنم ( ورشکستگی، سقط، دوری از عزیزان و ...) تا بسلامت رد بشم و عشقم رو خراب نکنم، مقصر خانواده همسرم، دوستانم و ...نیستن! باید بخودم رجوع کنم. همسر شما هم نیاز دارن با متخصص صحبت کنن.

    ممنون از وقتی که گذاشتین و لطف کردین که راهنمایی کردین اما میگه من فکرامو کردم و دیگه نمیخوامت، میگه احساسم بهت از بین رفته، چطور 12سال زندگی و عشق و گذشت های من رو فراموش کرده، چقدر آدمیزاد میتونه بی رحم باشه

  8. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,893

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    سلام.

    درک میکنم که چقدر ناراحتید.

    علاقه شما به ایشون میتونه نکته مثبت و مرکز ثقلی باشه برای حفظ زندگیتون. بنابراین سعی کنید آروم باشید تا بتونید از این علاقه درست استفاده کنید.

    با توجه به سن ایشون و مدتی که از آشناییتون گذشته، اینجور برآورد میشه که خانم شما حدود ۱۸ سال داشته اند که با شما آشناشده اند. درسته؟


    چند سوال دارم که ممنون میشم پاسخ بدید.
    ۱- ده تا از بزرگترین محبت هایی که به ایشون کرده اید چی بوده؟

    ۲- خانمتون چند وقت یکبار با خانواده خودش دیدار داشته؟

    ۳- زمانی که ایشون سقط داشتن، چه حمایت های عاطفی از ایشون کردید؟

    ۴- جایگاه تفریح و نشاط و تنوع در زندگیتون چقدر مورد توجه بوده؟

    ۵- آیا به خاطر شرایط مالی، خواسته هایی داشته که بدون جواب مونده باشه و یا اینکه نیازهاشو سرکوب کرده بوده؟

    ۶- وقتی تصمیم ایشون به جدایی رو متوجه شدید، راه دور بودید یا نزدیک ایشون؟ اگر راه دور بودید، عکس العملتون چی بود؟

    ۷- پول پیش کدوم خونه دستشه؟ منزلی دارید که رهن یا اجاره داده اید؟

    ۸- محل زندگیتون چطوریه؟ صاحب خانه هستید یا کرایه نشین هستید؟

    ۹- در روابط جنسی به رضایت ایشون اهمیت میداده اید؟

    ۱۰- منظورتون از اینکه نمیذاره برید پیشش چیه؟

  9. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 01 اسفند 99 [ 16:50]
    تاریخ عضویت
    1399-11-25
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    1,454
    سطح
    21
    Points: 1,454, Level: 21
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    [QUOTE=Pooh;462561]سلام.

    درک میکنم که چقدر ناراحتید.

    علاقه شما به ایشون میتونه نکته مثبت و مرکز ثقلی باشه برای حفظ زندگیتون. بنابراین سعی کنید آروم باشید تا بتونید از این علاقه درست استفاده کنید.

    با توجه به سن ایشون و مدتی که از آشناییتون گذشته، اینجور برآورد میشه که خانم شما حدود ۱۸ سال داشته اند که با شما آشناشده اند. درسته؟ بله


    چند سوال دارم که ممنون میشم پاسخ بدید.
    ۱- ده تا از بزرگترین محبت هایی که به ایشون کرده اید چی بوده؟میدونه چقدر عاشقشم ولی به چشمش نمیاد، تو پنج مورد از مشکلات خیلی وحشتناک زندگی به شدت ازش حمابت کردم، جلو خانواده و فامیلاش آدم کوچیکی نبودم، همیشه پشت خانوادش بودم و در حد یک عضو واقعی خانوادشون بودم، اون پنج بار رو که گفتم پنج اتفاق بد بود که من پشتشو خالی نکردم

    ۲- خانمتون چند وقت یکبار با خانواده خودش دیدار داشته؟هرموقع که اراده میکردن، نزدیک خانواده خانمم بودیم

    ۳- زمانی که ایشون سقط داشتن، چه حمایت های عاطفی از ایشون کردید؟متاسفانه موقع سقط پیششون نبودم اما تلفنی آرومش میکردم، یکی از بزرگترین اشتباهاتم همین بود اما با مشورت باخودش من پیشش نبودم
    ۴- جایگاه تفریح و نشاط و تنوع در زندگیتون چقدر مورد توجه بوده؟ بیرون میرفتیم اما کم، شمال میرفتیم اما چون زادگاهشون شمال بود خیلی خوشش نمیومد،چون دوتامون کار میکردیم کمتر از زن و شوهرای دیگه باهم بودیم متاسفانه

    ۵- آیا به خاطر شرایط مالی، خواسته هایی داشته که بدون جواب مونده باشه و یا اینکه نیازهاشو سرکوب کرده بوده؟واقعا باوجود اینکه دستم تنگ بود اما هرکاری تونستم براش کردم اما راضی نیست و به کار کردن خودش خیلی ایراد به من میگرفت تو آخرین چتامون

    ۶- وقتی تصمیم ایشون به جدایی رو متوجه شدید، راه دور بودید یا نزدیک ایشون؟ اگر راه دور بودید، عکس العملتون چی بود؟راه دور بودم، خواهش میکردم که اینو دیگه نگه و از فداکاری هام براش گفتم اما انگار نه انگار

    ۷- پول پیش کدوم خونه دستشه؟ منزلی دارید که رهن یا اجاره داده اید؟منزل رهنی داشتیم که پول پیش رو دادم دستش که بذاره بانک و سود بگیره تا تکلیف زندگی و کار من مشخص بشه بعد ورشکستگی

    ۸- محل زندگیتون چطوریه؟ صاحب خانه هستید یا کرایه نشین هستید؟کرایه نشین بودیم، که الان خونه نداریم و وسایلامون خونه پدرزنم هستش تو شمال

    ۹- در روابط جنسی به رضایت ایشون اهمیت میداده اید؟واقعا آره

    ۱۰- منظورتون از اینکه نمیذاره برید پیشش چیه؟میگه نیا خونه ما، میگه بیای از خونه میرم بیرون،، و من همیشه از راه دور هم حمایتش میکردم، دوهفته ای واقعا درگیر استخدام بودم و یکم پول کم آوردم و براشون نتونستم پول بفرستم و خبر شدم که رفته سر کار،،، چون مادر خانمم من رو تایید کرده بود که خانمم بامن ازدواج کنه، خانمم اینقدر به مادرخانمم یعنی مادر خودشون سرکوفت میزنه که زندگیمو خراب کردی که مادرخانمم هم دیگه آروم آروم منو داره از چشماش میندازه، واقعا به چه کنم چه کنم افتادم،،،، 9اسفند تولدشه، میخوام برم تهران و براش مراسم تولد خوب بگیرم، شاید تاثیر مثبتی داشته باشه، واقعا نمیدونم، اصلا نمیتونم بدون اون زندگی کنم
    ویرایش توسط رضابیگی : چهارشنبه 29 بهمن 99 در ساعت 13:25

  10. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array
    سلام
    به نظر من محبت افراطی الان تاثیر عکس میذاره
    اینکه ایشون تمایل به دیدن شما نداره بعدا شما جشن تولد عالی بگیرید به نظرم اصلا معقول نیست
    می تونید هدیه ای تهیه کنید و بدید به یک نفر واسطه که بهش برسونه

    اون یواش یواش یاد گرفته بدون شما زندگی کنه چه از نظر عاطفی و چه از نظر مادی

    شما نباید فکر کنید بدون ایشون نمی تونید زندگی کنید
    حتما و حتما به روال عادی زندگی خودتون ادامه بدید
    مورد استخدامیتون رو به خوبی پیگیری کنید و به خاطر شرایط روحی کم نیارید
    با ایشون یا بدون ایشون زندگی ادامه داره

    به نظرم از طریق واسطه مثلا پدر یا مادر خانمتون اگه بشه قراری بگذارید و خیلی بالغانه صحبت کنید
    التماس کردن و جشن تولد زوری گرفتن و ... به نظرم جالب نیست
    احترام به خودتون بگذارید و هیچ حرکتی که مورد توهین و بی احترامی قرار بگیرید انجام ندید

    اگر خانوادش با شما موافق هستن شاید بتونن جلسه ای ترتیب بدن
    اگر خانم شما واقعا مایل به حضور شما نیست فقط دورادور حمایت کنید از ایشون و بیش از حد به دست و پا نپیچید
    حرفتون رو به ایشون بگید
    این حرف که حضورش برای شما خیلی مهم هست و فعلا با وجود عدم تمایل قلبی یه مدت به خواست خودش نزدیکش حضور پیدا نمی کنید
    ولی بیش از حد دور و برش نباشید و التماس نکنید

    البته این نظر شخصی من هست که نمی دونم درسته یا خیر
    ویرایش توسط فکور : چهارشنبه 29 بهمن 99 در ساعت 17:14


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:50 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.