به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 7 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 62
  1. #1
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,893

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array

    مشاجرات اخیر من با پدر و مادرم

    سلام.
    عنوان تاپیکم واقعا مایه شرمندگیه ولی متاسفانه واقعیت داره.:(((

    در چند ماه اخیر من دعواهای شدیدی با مامان و بابام داشته ام. حدود شش ماهی هست. اخریش حدود یک ماه پیش بود که از همش بدتر بود و من خیلی بد رفتار کردم و متاسفانه حتی به هل دادنشون، داد کشیدن سرشان، اظهار تنفر ازشون و حتی پرت کردن چیز طرفشون هم کشید.

    انگار تمام خشمهای فرو خورده ام ازشون در طول این سی سال عمرم، به شکل انفجاری فوران کرده در این چند ماه. که البته بعد از اون دعوای آخر انگار کامل تخلیه شده. چون هر چی تو دلم بود رو گفتم. گرچه میدونم که رفتارم اصلا قابل توجیه نبوده.

    دو سه روز طول کشید وضعیت به حالت عادی برگشت. اما از آون روز تا حالا یک یاس و غم و احساس سرخوردگی و شکست و دلشکستگی در هر دوشون حس میکنم. ولی نمیدونم چرا هر چی میخوام عذرخواهی کنم نمیتونم. حتی میرم میشینم پیش مامان دست میندازم گردنش که بگم و معذرتخواهی کنم. ولی هم خود مامان فاصله میگیره هم یهو یه چیزی درونم میگه تو حق داشتی. و اخرش هم معذرتخواهی نمیکنم.

    نمیدونم چرا نمیتونم به این حالت غلبه کنم و عذرخواهی کنم. گاهی واقعا شک دارم که واقعا دوسشون دارم یا نه. امشب هم چون مامان رو خیلی غمگین دیدم، دلم به درد اومد و یکم تنهایی گریه کردم و آومدم اینجا از شما کمک بگیرم که با خودم کنار بیام که حق نداشتم اون رفتارها رو کنم. و بتونم برم معذرتخواهی کنم.


  2. 2 کاربر از پست مفید Pooh تشکرکرده اند .

    hamed-kr (سه شنبه 15 آبان 97), آویژه (پنجشنبه 14 تیر 97)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 آبان 97 [ 01:19]
    تاریخ عضویت
    1397-3-27
    نوشته ها
    87
    امتیاز
    1,737
    سطح
    24
    Points: 1,737, Level: 24
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 63
    Overall activity: 70.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    152

    تشکرشده 147 در 76 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام خانم پوه
    شاید همه ما با توجه به جنسیت و سن و سال و شرایط خودمون یا والدینمون،این اتفاقات را به نوعی تجربه کرده باشیم.
    نمیدونم جنس رابطه شما با خانوادتون چیه؟یا خودتون چه نگاه و شخصیتی دارین.
    تو دوران دانشجویی یادم میاد که با پدرم سر اختلاف سلیقه سیاسی بحث کردم،و اون شب قرار بود برگردم دانشگاه.نمیدونم چی تو درونم بود شاید فکر اینکه این اخرین سفر منه و دیگه بعدی نیست که بخواد صحبت حق و ناحق باشه،پدرم خوابیده بود رفتم بالا سرش ازش معذرت خواهی کردم و دستش رو بوسیدم و رفتم.گرچه ایشون نشون دادند که خوابیده بودند ولی سبک رفتم.الان حسرت میخورم.میگم ایکاش تو همه دعواهام باهاش اینکار رو کرده بودم.

    و اما مادرم...مادر..مادر...مادر
    این یکی خیلی حساسه.
    اخرین باری که با مادرم بحثم شد،و مثل شما فکر میکنم قطعا حق با من بوده-شاید هم بوده-مادرم تحمل نکرد و بعداز یک عمری بالاخره چندتا لیچار بارم کرد گرچه من هیچ عکس العملی نشون ندادم.ولی به دل گرفتم.تو رفتارهامون نشون نمیدادیم که ازهم دلخوریم.ولی بودیم.من همونی بودم که تو سی سالگی و بعداز ازدواجم هم میرفتم زیر پای مادرم میخوابیدم،کف پاهاش رو میمالیدم به صورتم،پاهاش رو ماساژ میدادم و جای جای پاهاش و انگشتاش و کف پاهاش رو میبوسیدم.
    اما بخاطر اون اتفاق هر روز این توفیقم کمتر شد کمتر میبوسمش و به پاهاش رسیدگی نمیکنم... گرچه سالها گذشته ولی هنوزم از دستم مادرم دلخورم. الان که موضوع تاپیک شما رو دیدم ، یک آن تلنگری بهم خورد میبینم بیشتر ازینکه مادرم از من متضرر بشه،این دردی که تو دلم نگه داشتم خودم رو کج و کوله کرده،فکر کنم وقتش شده که موقع خواب مامانم خودم رو بهش برسونم

  4. 3 کاربر از پست مفید هادی60 تشکرکرده اند .

    hamed-kr (سه شنبه 15 آبان 97), paiize (پنجشنبه 14 تیر 97), Pooh (پنجشنبه 14 تیر 97)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 02 مرداد 00 [ 22:21]
    تاریخ عضویت
    1394-1-19
    نوشته ها
    116
    امتیاز
    7,024
    سطح
    55
    Points: 7,024, Level: 55
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 126
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 169 در 79 پست

    Rep Power
    29
    Array
    پوه جان مجبور نیستی بری بگی من اشتباه کردم. به قول خودت منفجر شدی و حرفهای دلتو زدی.
    ولی بابت چیز پرت کردن و هل دادن و فریاد زدن صد در صد باید عذرخواهی کنی.
    منظورم اینه که تو اشتباه نکردی که گفتی، اشتباهت در مدل بیانت بوده و برای اون باید معذرت خواهی کنی.واسه اینکه غرورتو بشکونی و بتونی بری جلو به خودت بگو معلوم نیست چقدر مهلت با هم بودن داشته باشید. باور کن از هزار تا کابوس بدتره. خدا پدر مادرتو برات حفظ کنه
    ضمنا ادمها با هم فرق دارن. از بعضیا عذرخواهی کنی جور بدتری برخورد میکنن و شاید باید پشیمون بودن رو توی رفتار بهشون نشون بدی. بنظرم با توجه به شناختی که ازشون داری برو جلو.
    خیالتم راحت باشه وقتی فکرتو عملی کنی اونقدر سبک میشی که نگو

  6. 4 کاربر از پست مفید esm تشکرکرده اند .

    hamed-kr (سه شنبه 15 آبان 97), paiize (پنجشنبه 14 تیر 97), Pooh (پنجشنبه 14 تیر 97), هادی60 (جمعه 15 تیر 97)

  7. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دیروز [ 00:51]
    تاریخ عضویت
    1391-8-10
    محل سکونت
    جنوب
    نوشته ها
    1,573
    امتیاز
    45,048
    سطح
    100
    Points: 45,048, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 94.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    7,996

    تشکرشده 6,481 در 1,467 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    0
    Array
    سلام پوه عزیز
    من هم فکر میکنم که نحوه بیانت مشکل داشت.
    من هیچوقت نمیتونم تصور کنم که یه روزی بخوام مامان وبابام رو هل بدم!!!!!
    احتمالا خیلی عصبی بودی ومتوجه نبودی که چکارمیکنی.خوبه که حرفهات رو زدی وتخلیه شدی چون توی ذهنت بودن واذیت بودی.دقیقا مثل الان که این معذرت خواهی وپشیمونی توی ذهنته واذیت هستی!پس باید این رو ام خالی کنی از ذهنت.حتما حتما از دلشون دربیار که هلشون دادی یا چیز پرت کردی.مثلا واسه هردوشون کادویی بگیر وخیلی صمیمانه ازشون واسه حرکاتت عذرخواهی کن تاهم خودت آرامش پیدا کنی هم اونها دلشون شاد بشه.میتونی هم بگی که اون حرفها رو دوست داشتم بهتون بگم که گفتم اما دلم نمیخولست اونجوری بگم وبااون حرکات.
    بعدشم ببوسشون وهمه چی تمام.پدرومادرن دیگه خیلی بخشنده هستن.

    موفق باشی دختر مهربون

  8. 4 کاربر از پست مفید paiize تشکرکرده اند .

    esm (پنجشنبه 14 تیر 97), hamed-kr (سه شنبه 15 آبان 97), Pooh (پنجشنبه 14 تیر 97), هادی60 (جمعه 15 تیر 97)

  9. #5
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,893

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    سلام.
    ممنونم ازتون.

    الان شرایط عادیه. آشتی هستیم و با هم خوبیم. ولی معذرتخواهی ای نکرده ام. ولی میفهمم که یکم با من معذب هستن و اگر توی جمع نباشه و باهاشون تنها باشم، باهام حرف نمیزنن و حرف هم که میزنم کوتاه و سرد جواب میدن.

    از یه طرف میگم شرایط عادی شده و دیگه حرفی نزنم که باز یادشون بیاد، از یه طرف هم مثلا دیشب که رفته بودم پیش مامان نشسته بودم و دست انداخته بودم گردنش و خودش رو کنار میکشید، حس میکنم لازمه معذرتخواهی کنم.

    به نظرتون بذارم همین شرایط معمولی پیش بره و به مرور فراموش بشه یا بحث معذرتخواهی رو پیش بکشم؟

  10. 3 کاربر از پست مفید Pooh تشکرکرده اند .

    hamed-kr (سه شنبه 15 آبان 97), paiize (پنجشنبه 14 تیر 97), هادی60 (جمعه 15 تیر 97)

  11. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دیروز [ 00:51]
    تاریخ عضویت
    1391-8-10
    محل سکونت
    جنوب
    نوشته ها
    1,573
    امتیاز
    45,048
    سطح
    100
    Points: 45,048, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 94.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    7,996

    تشکرشده 6,481 در 1,467 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    0
    Array
    فکر میکنم لازمه به خاطر اون حرکاتت عذرخواهی کنی تا خیالشون راحت بشه که دیگه قرارنیست دخترشون اونجوری باهاشون رفتار کنه وفقط همون یکباربوده،اون هم به خاطر فشاری که روی توبود ومیخواستی حرفهات رو بزنی.
    کاری نداره که عزیزم خیلی راحت اینکارو کن وبعدشم بگو وبخند وروزهای خوب...
    اونها الان ناراحتن وپیش خودشون میگن این همه زحمت کشیدیم آخرش باهامون اینجوری کرد!پدرومادرن دیگه،نباید دلشون بشکنه اون هم بااین حرکات که تاحالا ازبچه شون انتظار نداشتن.البته حتما به توهم حق میدن ودرکت میکنن.

  12. 3 کاربر از پست مفید paiize تشکرکرده اند .

    hamed-kr (سه شنبه 15 آبان 97), Pooh (پنجشنبه 14 تیر 97), هادی60 (جمعه 15 تیر 97)

  13. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 20 تیر 98 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1395-12-03
    نوشته ها
    132
    امتیاز
    3,601
    سطح
    37
    Points: 3,601, Level: 37
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 258 در 107 پست

    Rep Power
    34
    Array
    حتما ازشون دلجویی کن.

    تقریبا تاپیکهات رو میخونم ولی یه تلخی همیشه در نوشته هات داری.
    تو تاپیک قبلت که به خواستگارت توپیدی میخواستم برات بنویسم ولی منصرف شدم
    این پرخاشگری و افسردگی یه جا باید درمان بشه
    پرت کردن و هل دادن و اظهار نفرت با یک معذرتخواهی سر و تهش جمع نمیشه

    من در جریان دلیل خشم فروخورده ات نسبت به والدینت نیستم ولی میشه گفت دلشون رو شکستی
    رفتارت بیشتر منو یاد پسرهای نوجوان سرکش انداخت.

  14. 3 کاربر از پست مفید خندون تشکرکرده اند .

    hamed-kr (سه شنبه 15 آبان 97), Pooh (جمعه 15 تیر 97), هادی60 (جمعه 15 تیر 97)

  15. #8
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,893

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    افسردگی رو که سالهاست دارم. پرخاش رو جزو موارد تشخیصی روانشناسهایی که در این چند سال بهشون مراجعه داشتم، نبوده. اما شاید لازمه بهش بپردازم. ممنون.

    منظورتون از تلخی، خشونته؟

  16. کاربر روبرو از پست مفید Pooh تشکرکرده است .

    hamed-kr (سه شنبه 15 آبان 97)

  17. #9
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    یکشنبه 30 اردیبهشت 03 [ 19:47]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,972
    امتیاز
    33,707
    سطح
    100
    Points: 33,707, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,401

    تشکرشده 6,416 در 1,797 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Pooh نمایش پست ها
    سلام.
    ممنونم ازتون.

    الان شرایط عادیه. آشتی هستیم و با هم خوبیم. ولی معذرتخواهی ای نکرده ام. ولی میفهمم که یکم با من معذب هستن و اگر توی جمع نباشه و باهاشون تنها باشم، باهام حرف نمیزنن و حرف هم که میزنم کوتاه و سرد جواب میدن.

    از یه طرف میگم شرایط عادی شده و دیگه حرفی نزنم که باز یادشون بیاد، از یه طرف هم مثلا دیشب که رفته بودم پیش مامان نشسته بودم و دست انداخته بودم گردنش و خودش رو کنار میکشید، حس میکنم لازمه معذرتخواهی کنم.

    به نظرتون بذارم همین شرایط معمولی پیش بره و به مرور فراموش بشه یا بحث معذرتخواهی رو پیش بکشم؟
    سلام
    اگه عذر خواهی حال تو و اونها رو بهتر میکنه این کار انجام بده.برخلاف همه کسانی که اطراف ما هستند و ممکنه بین ما و اونها مشکلاتی پیش بیاد و ما از حق خودمون دفاع کنیم.قضیه پدر و مادر یه فرقهایی داره.از نازکشیدن و تحمل تلخی هاشون نباید احساس کرد داری از حق خودت میگذری.چه برسد به اینکه توی دعوایی فرزندها مقصر باشند.
    البته منظورم این نیست وقتی زمانی در توان خودت نیست بار روانی زیادی برای خودت ایجاد کنی که نتیجه عکس بدهد.اما کوتاه اومدن و تحمل پدر و مادر یه مساله ایه که هر چی سنشون بیشتر بشه بیشتر هم نیازمیشه.
    ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.

  18. 3 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    hamed-kr (سه شنبه 15 آبان 97), Pooh (جمعه 15 تیر 97), هادی60 (جمعه 15 تیر 97)

  19. #10
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,893

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    سلام.
    بگذریم که داستان چی بوده. کلا همه تقصیرای عالم که گردن من هست. اینم روی بقیش.
    اما فعلا اوضاع خوب و نرماله و فکر میکنم معذرتخواهی فقط یادآوری کنه اون داستان رو براشون. ترجیح میدم چیزی نگم.

    ممنون از نظرات دوستان.
    ویرایش توسط Pooh : جمعه 15 تیر 97 در ساعت 01:18

  20. کاربر روبرو از پست مفید Pooh تشکرکرده است .

    hamed-kr (سه شنبه 15 آبان 97)


 
صفحه 1 از 7 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:51 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.