سرها در گوشیهاست!
برای درک مساله کاسته شدن از ارتباطات در خانوادهها به یک خانه که در آن یک خانواده پنج نفره
زندگی میکنند قدم میگذاریم.
در نگاه اول اینطور به نظر میرسد که به جز مادر خانواده کسی در خانه نیست ولی بعد از
مدتی که مادر شروع به سخن گفتن میکند میفهمیم که دو پسر و یک دختر دیگر هم در خانه هستند.
نکته جالب در این زمینه این است که زمان ورود ما به خانه ساعات بعد از صرف شام است
که انتظار میرود همه اعضای خانه در کنار هم باشند.
نکته جالب این است زمان ورود ما به خانه تلویزیون روشن بود و الان هم که در حال مکالمه با
مادر خانه هستیم تلویزیون در حالی که صدایش بسته شده است ولی باز هم روشن است، انگار تلویزیون و در
حالت کلی آن رسانه تنها همدم انسان مدرن است.
«در گذشته دور هم جمع شدنهای خانوادهها بیشتر بود ولی الان خیلی ارتباط کم شده است و حتی اوقاتی
هم که میهمان میآید به جای اینکه با هم حرف بزنیم، یا تلویزیون نگاه میکنیم یا سرها در گوشیها هستند.»
بیشتر وقت مادر خانه به تماشای تلویزیون میگذرد و نقش تلویزیون در زندگی او به حدی است که به گفته
خودش اوقاتی هم که ناراحت است به جای صحبت با اعضای خانواده به تماشای سریالها پناه میبرد.
چند دقیقهای که میگذرد سر و کله دختر نوجوان خانواده پیدا میشود.
دلیل این خروج از اتاق هم نه صحبت کردن با خانواده بلکه تماشای سریال مورد علاقه است.
صدف ۱۵ سال سن دارد و الان هم در حال تحصیل در سال سوم متوسطه اول است.
او درباره گذران اوقاتش به «آرمان» میگوید: «من بیشتر وقتم رو توی اتاقم هستم، یا درس میخونم یا توی تلگرام
با همکلاسیها حرف میزنم.
اگر حرف خاصی هم باشه بیشتر دوست دارم با شادی دوستم حرف بزنم.» به گفته مادرش او روزی حداقل یک
ساعت تلفنی باید آمار روز را به شادی بدهد و این تنها مکالمه تلفنی آنهاست و پیامهای تلگرامی از این
هم بیشتر میشوند.
«به نظر صدف ارتباط با خانواده مهمتر از گشتن در شبکههای مجازی است ولی جذابیت شبکههای مجازی برای گذران وقت
بیشتر است!» چندبار در اتاق را میزنیم ولی متوجه نمیشود، زیرا هندزفری بخش مهمی از زندگی صائب است.
او وقت زیادی را به گوش دادن به موسیقی آن هم از نوع کلاسیک اش میگذراند.
از بچگی بازیهای کامپیوتری را دوست داشته و هنوز هم این روال برقرار است.
در کنار بازی، کتاب خواندن و فیلم دیدن هم بخش زیادی از وقت او را میگیرند.
او از شبکههای جدید چندان خوشش نمیآید و از روی اجبار مجبور به عضویت در آنها شده است.
او به «آرمان» میگوید:
«به نظر من گسترش ارتباطات و رسانههای جدید در کنار زندگی شهرنشینی عامل اصلی دور شدن
اعضای خانواده از هم است.
البته شرایط سنی هم روی این مساله تاثیر دارد.
تا وقتی که کودک هستیم دوست داریم بیشتر وقتمان را با خانواده بگذرانیم ولی در سنین جوانی و نوجوانی آدم
بیشتر وقتش با همسالان سپری میشود.»او ادامه میدهد: «اوقات فراغتم را بیشتر ترجیح میدهم با دوستانم بگذرانم تا خانوادهام.
با دوستان سلایق و علایق مشترک داریم و همین باعث میشود حرفهای بیشتری برای گفتن داشته باشیم.»
صحبتمان که
تمام میشود دوباره هندزفری را در گوشش میگذارد و دکمه شروع بازی را میزند.
پسر بزرگ خانواده ظاهرا وقت بیشتری را با اعضای خانه میگذراند ولی زمانی که به رفتارش دقیق میشویم در حقیقت
او حاضر غایب است زیرا در جمع حاضر است ولی حواسش بیشتر در گوشی و پیش گروههای مجازی است.
او میگوید:«به نظر من کمرنگ شدن ارتباطات خانوادگی باعث میشود که فاصلهها زیاد شود و اگر این مساله مدیریت
نشود در سالهای بعد کار به جایی میرسد که این حداقل ارتباط بین اعضای خانواده هم محو خواهد شد.»
به گفته اعضای خانواده پدر خانه مالک یک فروشگاه بزرگ است و به دلیل شرایط سخت کاری از ساعت
هفت صبح تا ۱۲ شب در بیرون از خانه است و تنها اگر وقت داشته باشد برای صرف شام به خانه میآید
و خیلی اوقات هم مجبور است دوباره به فروشگاه بازگردد.
گفته میشود که در خانوادههای تک فرزند یا تک والد که رو به گسترش هستند، امکان ارتباط اعضای خانواده با
هم کم است اما در خانوادههایی هم مانند این خانواده که به نسبت تعدادی اعضای خانواده زیاد است عملا ارتباطها
در حد بسیار پایینی هستند.
زمانی که مادر خانواده از حضور کم پدر در خانه یا عدم حضور بچهها در میهمانیها شاکی است میتوان
دریافت که اوضاع از این هم برای خانوادههای جدید بدتر خواهد شد.
علاقه مندی ها (Bookmarks)