به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 10 از 10 نخستنخست 12345678910
نمایش نتایج: از شماره 91 تا 96 , از مجموع 96
  1. #91
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 فروردین 03 [ 07:07]
    تاریخ عضویت
    1396-1-29
    نوشته ها
    813
    امتیاز
    25,800
    سطح
    96
    Points: 25,800, Level: 96
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 550
    Overall activity: 94.0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,580

    تشکرشده 2,292 در 742 پست

    Rep Power
    203
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط عشق آفرین نمایش پست ها

    تمرین1: / آیا تا به حال پیش اومده علیرغم خواسته تون تن به چیزی بدین که نمی خواهید؟ بعدش چه احساسی داشتید.
    مثال1:پسرداییم سالی چندماه میاد خونه ما میمونه!!هیچ کس بهش نمیگه نیا

    چون جای دیگه نداره که بره...ولی من تو زحمت ام واقعا...وقتی به مامانم میگم میگه خب خودش باید بفهمه... زشته ما

    بگیم نیا میشه اخه تو روت میشه بگی؟؟!!


    مثال2: خانواده گرام بنده این تعطیلات و برنامه ی سفر دسته جمعی گذاشتند...که من دلم نمی خواست برم...فرصت

    خوبی بود که تنها باشم و دلایل دیگه ..

    اولش اعلام کردم که من نمیام....ولی به روز موعود که نزدیک میشدیم میدیدم همه یکی یکی دارن به این گروه اضافه

    میشن و کسی نمیمونه که من پیشش بمونم(از خواهر و برادرهای متاهلم) خونه هم که تنهایی !!!وای مردم چی میگن

    و...زشته و ...کلی فک کردم و راه پیدا کردم که میرم با ی فامیلمون میمونم که ی خانم پیر تنهاست...ولی پیشنهادم رد

    شد چون تعطیلات بود و نوه هاش و بچه هاش میومدن بهش سر بزنن و دوباره مردم چی میگن و...بد بود من اونجا باشم و...

    حس خیلی بدی بود وقتی تصمیم و گرفته بودم ولی می خواستن نظرم و عوض کننو دلایلم دال برموندن و بی

    ارزش قلمداد می کردن


    از طرفی خواهرزادم تلفن پشت تلفن که نیای به ما خوش نمیگذره...رک گفتم اگرهم بیام به خودم خوش نمیگذره!تو بگو

    من چی کار کنم؟(مثلا اینجا نه گفتم...از حقم دفاع کردم)

    ولی الهی بمیرم بچه خیلی از حرفم ناراحت شد علی رغم اینکه از حرفم برنگشتم اون لحظه ولی ازش دلجویی کردم...

    دلیل دیگه ای که برخلاف میلم کاری کردم(به سفر رفتن) این بود که با پیچیدن خبرنرفتن من، زمزمه هاش میومد که

    برادرزادم میگفت اگه عمه نره منم میمونم...دیدم دارم باعث میشم بدعت بدی گذاشته بشه تو خانواده...تک روی !! اینکه

    گفتم باشه تسلیم میاموقتی تصمیم به رفتن گرفتم دیگه متمرکز شدم به مزایای سفر...بقیه چیزهارو فراموش

    کردم...وولی از اینکه حرفم دوتا شد ناراحت بودم...به گوشم هم رسید باید التماسش کنی تا بیادولی من به خاطر

    بدعت نذاشتن و جایی برای موندن نداشتن تصمیمم و عوض کردم.کمااینکه اون التماس ها و اصرارها حس بدی بهم

    میداد. در نهایت هم خداروشکر سفر خوبی بود خوش گذشت...پشیمون نشدم ولی کاری بود که دلم نمی خواست.



    تمرین 2: / یک مورد که تونستید حق خودتون رو هرچند بی اهمیت مطالبه کنید مثال بزنید. احساستون بعد از مطالبه حقتون چی بوده؟

    مثال: وقتی سفرهای اینجوری میریم...تقسیم کار صفرمیشه...کلی از همکاری و انجام کارهای خونه داد سخن سرمیدم

    ولی چندان ثمر نمیده...مثلا انگار ظرف شستن همش پای من ....خوردن با بقیه!!

    دسته جمعی نشسته بودیم برای اش خوردن ...من بشقابم و شستم...همین پای سینک بودم که برادرزادم بلند

    شد...اشاره کردم که بشقابت(زورم به کوچیک ها میرسه)...گفت اوه ببخشید یادم رفت...برگشت که برداره همزمان با

    تلفنم حرف میزد...با ی دست گوشی رو نگه داشته بود با ی دست قاشق و بشقاب و...قاشق و ی دستی گرفت زیر شیر

    اب و ی اب هم به بشقاب زد و...در واقع فقط خیسشون کرد نشست...بعد گفت عمه ببخشید دستم نمیرسه میشه شما

    بذارید اینهارا بالا...بعدهم اب و باز گذاشته بود داشت میرفت..چپ چپ نگاش کردم...گفت ببخشید عمه میشه شما اب و

    ببندید؟!!!بعدم رفت!!این شد تقسیم کار ما!!

    باور کنید تا همین حد هم برای من میشه مطالبه حق!وگرنه از رو زمین هم یکی دیگه باید برمیداشت ظرفهارو!

    این تمرینات مهمه. در موردش حرف داریم. لطفا حل کنید. ممنون
    ما از شما ممنونیم
    تو مثال اولم من تو عمل انجام شده قرار گرفتم...کاری نیست که من انجام دادنی باشه...اخه من چهطوری مطالبه حق کنم؟؟باهاشون صمیمی ایم و رودربایستی و اخه زشته مردم چی میگن و...

    تو مثال دومم علی رغم اینکه کار انجام شده باب میلم نبود و من نه نگفته بودم ولی

    حس بدی هم نداشتم چون با توجه به همه جوانب و مصلحت اندیشی از حقم گذشتم.

    تو مثال سومم هم حس خوبی نگرفتم با اینکه کار انجام شده بود...

    نمیدونم شما بفرمایید چرا با این مثالها فرضیه نقض شد
    ویرایش توسط الهه زیبایی ها : یکشنبه 20 آبان 97 در ساعت 01:44

  2. 3 کاربر از پست مفید الهه زیبایی ها تشکرکرده اند .

    m.reza91 (پنجشنبه 24 آبان 97), گیسو کمند (یکشنبه 27 آبان 97), عشق آفرین (یکشنبه 20 آبان 97)

  3. #92
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 07 آبان 01 [ 21:11]
    تاریخ عضویت
    1393-1-11
    محل سکونت
    مگه فرقی داره!؟
    نوشته ها
    809
    امتیاز
    24,401
    سطح
    95
    Points: 24,401, Level: 95
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 949
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,979

    تشکرشده 3,495 در 804 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    191
    Array
    ه بار آرایشگاه بودم. بعد از معطلی فراوان نوبتم که شد یه نفر جای من نشست. رفتم و گفتم خانوم نوبت منه. آرایشگر گفت این بچه کوچیک داره، کارش زود میشه، بشین الان صدات میزنم. اون موقع دلم نیومد خانومه رو بلندش کنم و مراعات کردم. اما بعدش خیلی خودخوری کردم که اجازه دادم حقم پایمال شه. درستش این بود که حداقل ازم اجازه می گرفتند!
    یه مقاله توی لینکدین خوندم که گفتم به بحث ما هم مربوط میشه. هم در خصوص موردی که شما مطرح کردید هم در خصوص رانندگی که خودم گفتم. در ادامه قسمت مرتبط مقاله رو میذارم:



    .how much random, uncontrollable things influence our thoughts, behavior, and habits, which are entirely controllable


    small moments can alter our entire life’s trajectory by making us assume that it’s part of a

    larger pattern.
    For example, seeing someone try to cut in line at the grocery store can make

    us assume that they’re a jerk; if we see them later on, we’d probably ignore them or give

    them a look. But what if they were in a hurry to buy food for a sick friend, and felt awful

    .about cutting in line? We never get a chance to find out if we’re wrong


    .our brains love patterns, even though this means seeing regularities in the environment that may not actually exist
    این نکته ای بود که همون روزم میخواستم بگم ولی چون نمیدونستم چطور بیانش کنم کلا منصرف شدم! ولی الان دیدم این نوشته کارو راحت کرده.

    پس تو احقاق حق به نظر من باید انعطاف هم داشته باشیم نه اینکه تو یه چارچوب صفر و صدی یا کمالگرایی بخوایم همیشه و در هر شرایط حقمون رو بگیریم یا اگه یه جایی نشد، خودمون رو منفعل بدونیم.

    البته تو همه چیز باید میانه بود. مثلا شاید راننده هایی باشند که عجله ی واقعی داشته باشن ولی اینکه فردی سرشو از شیشه بیاره بیرون و ... ، این مورد جزء این بحث نیست و تو این زمینه قطعا فرهنگ ما مشکل داره. اما تو باب نوبیت آرایشگاه میتونیم رویه ی منعطف رو انتخاب کنیم و بنابراین میتونید ناراحت نباشید چون گذشت کردید.
    ویرایش توسط m.reza91 : پنجشنبه 24 آبان 97 در ساعت 12:20

  4. 3 کاربر از پست مفید m.reza91 تشکرکرده اند .

    گیسو کمند (یکشنبه 27 آبان 97), الهه زیبایی ها (پنجشنبه 24 آبان 97), عشق آفرین (پنجشنبه 24 آبان 97)

  5. #93
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 دی 97 [ 00:50]
    تاریخ عضویت
    1393-6-05
    نوشته ها
    496
    امتیاز
    17,675
    سطح
    84
    Points: 17,675, Level: 84
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 175
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,385

    تشکرشده 1,898 در 451 پست

    Rep Power
    130
    Array
    متشکرم از استقبالتون.

    بیایم قدرت تجسممون رو افزایش بدیم و خودمون رو در تک تک این موقعیت ها قرار بدیم و بعد از خودمون بپرسیم واکنش صحیح چی میتونه باشه؟

    Eram بانو فرمودن:

    هر وقت میرم مطب دکتر کلی پول ویزیت میدم و 5دقیقه هم برام وقت نمیذاره. من هم چیزی بهشون نمیگم ولی حرص می خورم...
    راه حل ما چیه؟

    - می تونیم ساکت بمونیم و حرص بخوریم
    - می تونیم پرخاش کنیم، دیگه حرص نمی خوریم، ولی احتمالا حس بدی پیدا می کنیم و پشیمان میشیم.
    - می تونیم مدارا کنیم
    - و می تونیم محترمانه حق و حقوقمون رو مطالبه کنیم.

    خیلی مواقع شده میریم مطب دکتر و متاسفانه خیلی از دکترهای خوب چند نفر رو همزمان ویزیت می کنند یا قبل از طرح کامل مشکلات و سوالات نسخه رو میدن بری. در حالی که پزشک وظیفه اش هست هر مراجع رو به تنهایی ویزیت کنه و با حوصله برای او وقت بذاره. ممکنه یکی براش مهم نباشه و بخواد با توجه به فوریت های پزشکی و وقت اندک پزشک مدارا کنه، اما ممکنه یکی بخواد حقوقش رو مطالبه کنه. در این صورت چه اشکالی داره اگر محترمانه بگه مثلا:

    اگر مقدوره مایلم به تنهایی ویزیت بشم.
    یا
    عذر می خوام من هنوز پاسخم رو نگرفتم. / هنوز برای من ابهام هست / لطفا قبل از ارائه نسخه این موارد رو هم بررسی کنید و غیره.

    باید این رو به خاطر داشت که: مطالبه حق گستاخی نیست.

    جناب m.reza91 گرامی فرمودن:

    مورد دیگه توی رانندگیه؛ مردم خیلی وقتا رعایت نمیکنند. اینجا واقعا نمیشه حق رو گرفت چون ممکنه کار به تصادف بکشه که میشه هزینه های مالی، روانی و حتی جانی. پس هزینش خیلی گرونه بنابراین راه حل اجتنابی رو انتخاب میکنم...
    ابتدا بگم ما از شما خیلی ممنونیم که با استفاده از دوچرخه به حفظ محیط زیست از گزند آلاینده ها کمک می کنید.

    اتفاقا در چنین مواردی که در سطح یک جامعه رخ میده و یک رفتار ناهنجار محسوب میشه و فراتر از حقوق فردی، حقوق اجتماعی رو پایمال میکنه، مطالبه حق نه تنها امکان پذیر بلکه امری ضروریست. چرا که فرضا این فرد اگر امروز به ما آسیب نزد، فردا به دیگری آسیب جبران ناپذیری وارد میکنه. اما چنین مواردی فراخور اجتماعی بودنش، نباید به وسیله ما، بلکه بایستی به وسیله مراجع قانونی، ( اگر بستری برای اون تعریف کرده باشن) پیگیری بشه. مثلا: سامانه گزارش تخلفات رانندگی! که حتی اگر رسیدگی نشن، دریافت گزارش زیاد در یک زمینه می تونه حداقل یک هشدار باشه. حالا این وظیفه مسئولین هست که بستر دریافت این گزارشات رو فراهم کنند.

    ما در همدردی این رو خوب درک می کنیم. خودمانی بگم، تو این سایت پست های نابه هنجاری بعضا دیده شده. اگر ما بخواهیم شخصا با این موارد برخورد کنیم فکر نمی کنم به نتیجه ای برسیم و احتمالا خودمان مجبور به تخلف شیم. ولی کلید گزارش میتونه حقوق یک اجتماع (جامعه همدردی) رو مطالبه کنه
    ما در پست های بعدی در مورد مطالبه گری جامعه خواهیم گفت

    دوست خوبم الهه زیبایی ها فرمودن:

    پسرداییم سالی چندماه میاد خونه ما میمونه!!هیچ کس بهش نمیگه نیا...
    ممنونم ازت. این مورد خیلی تکرار میشه و متاسفانه ضعف از روش تربیتی ماست که در فرهنگ ما در واقع مطالبه چنین حقوقی رو زشت میدونن و خیلی تعارفی هستیم. به هر حال این مهمه که ما نسبت به فرهنگ خودمون راهکار ارائه بدیم. تذکر چنین موردی بر عهده فردی هست که دعوت کرده یا به خاطر او آمدن. یعنی مادرتون باید به ایشون یا خانواده اش صمیمانه بگن. اگر فردی میتونه چند ماه خونه شما بمونه یعنی تعارفی با شما نداره. پس نیازی نیست باهاش تعارف داشته باشید.

    خانواده گرام بنده این تعطیلات و برنامه ی سفر دسته جمعی گذاشتند...که من دلم نمی خواست برم...فرصت خوبی بود که تنها باشم و دلایل دیگه ..
    مصلحت اندیشی واژه به جایی بود که انتظار هم میرفت به کار ببرید. شما میتونستید نرید، ولی انتخاب شما بنا به مصلحت اندیشی این بوده که برید، (پس انتخاب کردید) هرچند بهش تمایل نداشتید. یعنی بعد از بررسی مزایا و معایب انتخابتون به این نتیجه رسیدین که همراهیشون هرچند گزینه دلخواهی نیست، اما گزینه بهتری هست.

    وقتی سفرهای اینجوری میریم...تقسیم کار صفرمیشه...کلی از همکاری و انجام کارهای خونه داد سخن سرمیدم

    ولی چندان ثمر نمیده...مثلا انگار ظرف شستن همش پای من ....خوردن با بقیه!...
    چپ چپ نگاش کردم...
    حق دارید بعد چپ چپ نگاه کردن حس خوبی از مطالبه حقوقتون نداشته باشید. پیشتر اشاره کردیم هر رفتاری میتونه نوعی ارتباط باشه. این که در رو محکم بکوبیم نوعی ارتباطه، اینکه دستمون رو ممتد بذاریم رو بوق ماشین نوعی ارتباطه، پیام منتقل می کنه و چپ چپ نگاه کردن هم پیامی مخابره می کنه و پیامش البته منفعلانه است و هرگز جرات مندانه نیست. در حقیقت چپ چپ نگاه کردن نوعی پرخاشه و پرخاش نوعی رفتار منفعلانه که با جرات ورزی در تضاده.

    آقای m.reza91 فرمودن

    یه مقاله توی لینکدین خوندم که گفتم به بحث ما هم مربوط میشه. هم در خصوص موردی که شما مطرح کردید هم در خصوص رانندگی که خودم گفتم. در ادامه قسمت مرتبط مقاله رو میذارم...
    خیلی ممنونم. متن فوق العاده ای بود. من کاملا موافقم که انسان سعه صدر و خویشتن داریش رو افزایش بده. شرایط دیگران رو در نظر بگیره، کما اینکه ما در مورد احترام به انتخاب دیگران هم حتما مفصل صحبت می کنیم. لیکن صحبت ما درباره زمانیه که به هر دلیلی راضی نیستیم و اگر می توانستیم جور دیگری انتخاب می کردیم. ولی نتوانستیم. در حقیقت ما به همین جهت از واژه حق انتخاب استفاده میبریم نه احقاق حق. اگر می خواستیم فقط مطالبه حقوق کنیم می گفتیم احقاق حق. از واژه حق انتخاب استفاده کردیم تا خودمون انتخاب کنیم حقمون رو بگیریم یا ببخشیم.

    شاید من هم مانند اون خانوم فوریت داشته باشم. مثلا اون نگرانه فرزندش از خواب بیدار شه، من نگرانم مهمان پشت در بمونه که اتفاقا فکر می کنم چنین شرایطی هم بود.
    دلیل و توجیهات زیاد هستند و هر کس برای هر رفتاری دلایل خودش رو داره. چه اونی که حقوق رو پایمان می کنه، چه اونی که از حقش میگذره و چه اونی که حقش رو مطالبه می کنه.

    این مبحث در پست های بعدی برای ما روشن تر میشه. همچنین من بخشی از صحبت شما رو پاسخ ندادم، چون به پست بعدی ما مرتبط تر هست، اونجا بهش می پردازیم.

    در پست بعدی ابهام این پست رو انشاءالله برطرف می کنیم.
    تنها نفس خداست که اگر بر گل دمیده شود انسان می آفریند.

  6. 4 کاربر از پست مفید عشق آفرین تشکرکرده اند .

    m.reza91 (شنبه 26 آبان 97), گیسو کمند (یکشنبه 27 آبان 97), الهه زیبایی ها (جمعه 25 آبان 97), شمیم الزهرا (چهارشنبه 30 آبان 97)

  7. #94
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 خرداد 02 [ 03:26]
    تاریخ عضویت
    1390-6-22
    نوشته ها
    697
    امتیاز
    27,600
    سطح
    98
    Points: 27,600, Level: 98
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 750
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    3,274

    تشکرشده 2,351 در 551 پست

    Rep Power
    162
    Array
    سلام خیلی دوست دارم منم تغییر مثبتی در جهت این تاپیک کنم اما همش دلم میخواد زودتر بریم سر مهار های کلامی و ازین مسائل!
    آیا تا به حال پیش اومده علیرغم خواسته تون تن به چیزی بدین که نمی خواهید؟ بعدش چه احساسی داشتید

    فراوون یک مورد: همسرم کارای پرپوزالش به من سپرده بود و من هربار گفتم من هیچی نمیفهمم نتیجش داد و تحقیر بود و من به شدت احساس ضعف و بدبختی داشتم و میومدم یکم پای کار و باز میدیدم هیچی نمیفهمم و ول میکردم


    تمرین 2: / یک مورد که تونستید حق خودتون رو هرچند بی اهمیت مطالبه کنید مثال بزنید. احساستون بعد از مطالبه حقتون چی بوده؟

    در همون مورد بالا یک روز از ساعت 5 صبح تا 8 (همسرم خواب بود اما وقتی بیدار شد دید من به خاطر کارش بیدار بودم) تمام تلاشمو کردم و بعدش با دست پر (با دلیل و توضیح مسائل) همون صبح که تنور داغ بود جراتمندانه با شرح دلیل و نشون دادن نتیجه زحماتم گفتم عزیزم من دیگه بیش از این نمیتونم کاری برات در این زمینه انجام بدم و بهتره مرخصی بگیری و بشینی کار پرپوزالتو تموم کنی و قضیه ختم به خیر شد



  8. 3 کاربر از پست مفید شمیم الزهرا تشکرکرده اند .

    m.reza91 (جمعه 23 آذر 97), الهه زیبایی ها (یکشنبه 04 آذر 97), عشق آفرین (یکشنبه 04 آذر 97)

  9. #95
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 دی 97 [ 00:50]
    تاریخ عضویت
    1393-6-05
    نوشته ها
    496
    امتیاز
    17,675
    سطح
    84
    Points: 17,675, Level: 84
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 175
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,385

    تشکرشده 1,898 در 451 پست

    Rep Power
    130
    Array
    شمیم الزهرای نازنین، خوشحالم شرکت کردی و متشکرم از پاسخت که خیلی به تاپیک ما کمک کرد. چرا که در یک مورد مشابه هم نتیجه رفتار منفعلانه رو به خوبی نشون داد و هم رفتار جراتمندانه. پاسخ تمرین دوم شما دقیقا آن رفتار جراتمندانه ای هست که ما بهش احتیاج داریم: مطالبه حق با نرمی و مهربانی یا رفتاری توام با قاطعیت، بدور از درگیری و خشونت.

    خیلی از افراد در قبال حق و حقوقشون یا کوتاه میان و خودخوری می کنند، یا به خشونت متوسل میشن. اما دانش و مهارت کلامی به ما میگه راه سوم و بهتری هم هست به نام رفتار جراتمندانه.

    رفتار جراتمندانه یعنی: "ابراز صادقانه و نسبتاً رك افكار و احساسات، به نحوي كه از نظر اجتماعي مناسب بوده و احساسات و آسايش ديگران نيز در آن مد نظر باشد. به طور كلی جرات‌مندی را می توان توانايی ابراز صادقانه نظرات، احساسات و نگرش‌ها بدون احساس اضطراب دانست. "

    ساده ترین مفهوم جرات ورزی یا رفتار جراتمندانه یعنی مهارت ابراز وجود! یعنی من وجود دارم و حقوق بحقی می خوام و زمانی که آن حق در حال تضییع هست، فارغ از خشونت و درگیری، اعتراض می کنم.

    مثلا جناب m.reza91 به مدیرشون یادآوری کردند که شما در مقابل کارمندان تکالیف و وظایفی دارید. چرا که خیلی از مدیران بر این باورند که چون مافوق هستند، پس می تونن حقوق کارمندان رو که به گمان ایشان عناصر خنثی و بی تفاوتی هستند پایمال کنند، در حالی که اگر کارمندان به حق و حقوقشون آگاه باشند و راه صحیح مطالبه حقوقشون رو بدونن، مدیران هم نمی تونن نسبت به وظایف خودشون کوتاهی کنند.

    اگر می خواهیم جامعه ای مدرن داشته باشیم، مطالبه گری امری ضروری و اجتناب ناپذیره. باید جامعه ای مطالبه گر داشته باشیم و بیاموزیم مطالباتمون رو به روش صحیح وصول کنیم. مهارتی که اگر فرهنگ آن در سطح جامعه رشد کنه، حجم پرونده های قضایی به حداقل خواهد رسید و همچنین هیچ مسئولی نخواهد توانست از انجام تکالیفش کوتاهی کنه. (لزوم افزایش مهارت کلامی در سطح جامعه.)

    در زیر لینکی از تاپیک کارگاه رفتار جراتمندانه که پیش تر دوستان خوب همدردی لطف کردند و به تفصیل بهش پرداختند قرار میدم که امیدوارم استفاده ببرید.

    http://www.hamdardi.net/thread-18343.html

    اما ارتباط این مطالب با حق انتخاب و مهارت کلامی چیست که در پست بعد انشاءالله بهش خواهیم پرداخت.
    تنها نفس خداست که اگر بر گل دمیده شود انسان می آفریند.
    ویرایش توسط عشق آفرین : یکشنبه 04 آذر 97 در ساعت 19:11

  10. 2 کاربر از پست مفید عشق آفرین تشکرکرده اند .

    m.reza91 (جمعه 23 آذر 97), الهه زیبایی ها (یکشنبه 04 آذر 97)

  11. #96
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 دی 97 [ 00:50]
    تاریخ عضویت
    1393-6-05
    نوشته ها
    496
    امتیاز
    17,675
    سطح
    84
    Points: 17,675, Level: 84
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 175
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,385

    تشکرشده 1,898 در 451 پست

    Rep Power
    130
    Array
    "خیلی خب، بیا این بحث رو تموم کنیم!"

    این جمله رو معمولا زمانی به کار می بریم که از متقاعد کردن طرف مقابل خسته و نا امید شدیم. تسلیم نشدیم اما می خواهیم احترام طرف مقابلمون رو حفظ کنیم.
    در حقیقت کوتاه آمدن شکست نیست. بلکه به این معناست که "پذیرفته ایم نگرش و دیدگاه ما متفاوت از دیگرانه و به سمت جلو در حال پیشرفت هستیم."


    در پست های قبل اشاره کردیم به این مسئله که ما حق انتخاب داریم. از جمله مهمترین حق انتخاب ها، میشه به موارد زیر اشاره کرد:

    - الگوی شخصیتی مان
    - تعیین اهداف و ارزش های زندگیمان
    - رفتار با دیگران
    - برخورد با ناملایمات
    - مسیر و جهت زندگی
    - باورها و اعتقادات
    - نگرش به زندگی
    - شریک زندگی
    و غیره.


    و اینکه حق داریم در روابطمان انتخاب هایی داشته باشیم از جمله:

    {حق داریم بگوییم "نه!"
    حق داریم برای توجیح رفتارمان دلیل نیاوریم.
    حق داریم مسئولیت حل مشکلات دیگران را نپذیریم.
    حق داریم نظرمان را تغییر دهیم.
    حق داریم اشتباه کنیم و مسئولیت آن را بپذیریم.
    حق داریم بگوییم "نمی دانم".
    حق داریم بگوییم "نمی توانم".
    حق داریم بی نیاز از خشنودی دیگران باشیم.
    حق داریم در تصمیم گیری غیرمنطقی باشیم.
    حق داریم بگوییم "نمی فهمم".
    حق داریم بگوییم " اهمیت نمی دهم".}


    * نکته: با این وجود، حق نداریم برای احقاق حق و حقوقمان، حریم و حقوق دیگران رو نادیده بگیریم.

    اما درک این نکته ضروریست که دیگران نیز چنین حقوقی دارند. یعنی آنها هم حق دارند الگوی شخصیتیشون رو خودشون انتخاب کنند، حق دارند بگن "نه"، حق دارند بگن "نمی توانم"، حق دارند غیر منطقی باشند و ...

    هر انسانی حق داره صرف نظر از درست یا غلط بودن، انتخاب های خودش رو داشته باشه. اختلاف نظر همیشه وجود داره. در زندگی مسائلی وجود داره که باید به خاطرش مبارزه کرد و بعضی مسائل هم ارزش بحث کردن و انرژی گذاشتن نداره. اگر همیشه کوتاه بیایم تا بهتر به نظر برسیم، عزت نفس و آزادی بیانمون رو نادیده گرفتیم، و اگر بخواهیم همیشه حرف خودمون رو به کرسی بنشانیم و نظرمون رو تحمیل کنیم، توهین بزرگی به حرمت و عزت نفس دیگران کردیم. این که تشخیص بدیم چه زمانی بحث کنیم و چه زمانی کوتاه بیایم یک امتیاز بزرگ برای داشتن یک رابطه موفقه که پاسخ اون رو باید در احترام به حقوق خود و دیگران جستجو کنیم.

    یه نکته هست که طرح آن در مباحث ما خالی از لطف نیست:
    گاهی به خاطر حس نزدیکی زیاد که به دیگران داریم، مدام در حال نصیحت کردن آنها هستیم و نمی دونیم با خیرخواهی بیش از حد به آنها آسیب می رسونیم.
    جایی خوندم:
    "انسانها معمولا توفیق های خود را به زحمت و تلاش فردیشان نسبت می دهند و شکست های خود را بد شانسی جلوه می دهند، از طرفی موفقیت دیگران را معمولا شانسی می دانند و شکستهای آنها را به بی عرضگی یا ضعف آنها نسبت می دهند. اما واقعیت چیز دیگری است! همه این رخدادها نتیجه انتخاب انسان است."
    همین دلیلی هست که باعث میشه ما به انتخاب های خودمان اعتماد کامل داشته باشیم، اما نسبت به انتخاب دیگران بی اعتماد و بدبین باشیم.
    اما بهتره بدونیم دلسوزی زیاد باعث آزار دیگرانه. گاهی کافیه خوب و بد رو گوشزد کنیم و تصمیم رو به عهده شخص بگذاریم، حتی اگر اشتباه کنند. با خودمان صادق باشیم. ما چقدر اشتباه کردیم؟ و مجددا بپرسیم از خودمان: "ما چقدر اشتباه کردیم؟"
    به هرحال برخی تجربه ها رو باید خود فرد کسب کنه، هرچند دردناک باشه.


    تمرین 1 : / جای خالی را پر کنید و متشابه آن جمله سازی کنید:
    من مایل نیستم ........ (انجام کاری که باب میلتون نیست)، چون ........ (دلیل واقعی)، می دونم ......... (درک و همدلی)، ........... (سپاسگزاری یا عذرخواهی)

    مثال: نمی‌خواهید با همسرتون به مهمانی برید:
    من مایل نیستم بیایم چون روز سختی داشتم. می‌دونم دوست داشتی باهات بیام، متاسفم و معذرت می‌خوام.

    تمرین 2: / جای خالی را پر کنید و متشابه آن جمله سازی کنید:

    درک می کنم.......... (مورد انتخاب) ، حق میدم ....... (مورد درک) پیشنهاد می کنم............. (پیشنهاد)، چرا که ............ (مزایا و معایب انتخاب)، با این وجود هر تصمیمی بگیری ....... (اطمینان بابت احترام و حمایت)، ........ (آرزوی موفقیت)

    مثال: دوست شما عاشق شده، در حال ورود به یک رابطه پنهانیه و ممکنه در این رابطه آسیب ببینه:
    درک می کنم عشق و دوست داشتن احساس بی نظیریه و حق میدم نتونی به راحتی ازش دست بکشی. پیشنهاد می کنم خانواده رو در جریان قرار بدی و رابطه رو از این طریق پیش ببری، چرا که رابطه پنهانی می تونه تو رو در معرض آسیب بزرگی قرار بده. با این وجود هر تصمیمی بگیری به تصمیمت احترام میذارم و کنارت هستم و برات آرزوی موفقیت می کنم.

    * حداقل یک مثال از هر کدام گزارش بشود لددددفا.
    * تغییر ، حذف و اضافه در جمله بندی ها اشکالی نداره.
    ممنونم.
    تنها نفس خداست که اگر بر گل دمیده شود انسان می آفریند.

  12. کاربر روبرو از پست مفید عشق آفرین تشکرکرده است .

    m.reza91 (جمعه 23 آذر 97)


 
صفحه 10 از 10 نخستنخست 12345678910

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 00:30 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.