به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 21
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 21 دی 97 [ 22:39]
    تاریخ عضویت
    1392-6-15
    نوشته ها
    32
    امتیاز
    4,511
    سطح
    42
    Points: 4,511, Level: 42
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    18

    تشکرشده 19 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Tavajoh با اینکه شوهرم همه بدی ها رو در حقم میکنه اما روز به روز بیشتر عاشقش میشم...شما رو به این ماه عزیز قسم، کمکم کنید.

    سلام. من 25 و شوهرم 30 سالشه. ازدواجمون کاملا سنتی بود یعنی مادرش منو واسش انتخاب کرد. به لحاظ شغلی و تحصیلی بسیار خوب و هم سطح هستیم اما به لحاظ قیافه شوهرم کمی سرتره. مشکلات زیادی از قبیل دخالت زیاد خانواده اش توی زندگیمون، قهرهای طولانی و غرور زیاد شوهرم ، اعتماد نداشتنش به من در خصوص بیان کردن رازهاش با من، نگاه کردن به دخترا و بررسی اندامشون، کمک نکردن توی کارای خونه و یک سری مسائل دیگه از دردسرهای هر روز ماست.
    اما مسئله که باعث شده تا یه تاپیک جدید بزنم اینه که با همه بدی هاش من هر رزو عاشق ترش میشم. مثلا وقتی بامن قهر میکنه و حرف نمی زنه با اینکه کلی بدون دلیل به من توهین کرده نمی تونم جلوی خودمو بگیرم تا نرم منت کشی. تازه میرم منت کشی با من آشتی نمیکنه و قهرو ادامه میده و باز من بدون اینکه دست خودم باشه دوباره یک ساعت دیگه میرم منت کشی و این روال تا چندین بار ادامه داره تا اون آشتی کنه.
    این منت کشی ها احساس خیلی بدی برام بوجود آورده. بدترین نوع حقارت اما اینقد توی مدت قهر دلم براش تنگ میشه که طاقت دوری شو ندارم. اون تا حالا نیامده آشتی کنه یا دروغ نگم یکبار آمد که بالاسرم وایستاد و تا نیم ساعت هیچ حرفی نزد و منتظر بود من حرف بزنم که من حرف زدم. اگه جلوش 10 ساعت گریه کنم اصلا نمیگه واسه چی گریه میکنی؟
    راستش دیگه مطمئن شدم که دوستم ندارم و هرچی بیشتر متوجه این قضیه میشم بیشتر عاشقش میشم(مثل آدمای احمق و بی شخصیت)
    تا حالا نشده بتونم بیشتر از یک روز به قهر ادامه بدم. یک دفعه 4 روز دوام آوردم اما اون روز 4 اسمس داد تا ده دقیقه دیگه باید از خونه من بری والا هرچی دیدی از چشم خودت دیدی. که باز من رفتم منت کشی!!!!
    با هر کی صحبت میکنم میگه شما آخرش طلاق میگیری چون عشق یک طرفه است. حالا می خوام خواهش کنم کمکم کنید از شر این وابستگی خلاص شم. در ضمن اینم بگم که این عشق زیادی هم خیلی وقتها باعث دعوا بین مون شده.
    تو رو به امام حسین قسمتون میدم، کمکم کنید دارم میمرم توی این باتلاقی که خودم ناخواسته واسه خودم درست کردم.


    در ضمن من به لحاظ روانی هم خیلی ضعیف شدم. اعتما به نفس صفر. اما عشق به همسر بی نهایت. کلا نمی تونم احساساتمو کنترل کنم.

  2. کاربر روبرو از پست مفید goli.gol تشکرکرده است .

    سپيده سادات (جمعه 24 آبان 92)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 25 آبان 98 [ 00:18]
    تاریخ عضویت
    1391-9-15
    نوشته ها
    336
    امتیاز
    7,732
    سطح
    58
    Points: 7,732, Level: 58
    Level completed: 91%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 52.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    626

    تشکرشده 656 در 231 پست

    Rep Power
    46
    Array
    gol.goli عزیز


    چند وقته که ازدواج کردید؟
    دعواهاتون معمولا سر چی هست؟
    تحصیلاتتون ؟
    شغلتون؟

    ولی قبل از اینکه ای اطلاعات رو بدی نظرم رو هم بهت میگم ....

    شاید به قول خودت این عشقی که به همسرت داری بیشتر شبیه این باشه که داری خفه اش میکنی .... سعی کن مستقل تر باشی مردها عاشق زنهائی هستند که آزادشون بزاره شاید اون با تو قهر میکنه که یه مدت حتی برای چند ساعت از دست تو خلاص بشه نیاز به یه زمان واسه خلوت خودش داره از امروز تصمیم بگیر واسه زندگیت برنامه ریزی کنی سعی کن کمتر تو دسترس همسرت باشی ممکنه خیلی برات سخت باشه سعی کن کاری کنی که همسرت احساست کنه و این یعنی همون کمتر در دسترس بودن برای همسرت باشه ...

    ببین عزیزم شما میگی که خیلی عاشق همسرت هستی پس سعی کن همسرت این رو متوجه بشه سعی کن برای همسرت زن باشی نه مثل لباسش همیشه آویزونش باشی (ببخشید که از این لفظ استفاده میکنم)

    میخوام بهت بگم یه مدت در حد متعادل بر خورد کن تلاشت رو بکن مسئله ای پیش نیاد که همسرت قهر کنه ولی اگه قهر کرد نمیخواد بری منت کشی صحبت های معمولیت رو بکن مثلا سلام خداحافظ غذات رو درست کن دعوتش کن واسه صرف غذا اگه نیاز به خریدی داری بگو لطفا این خریدها رو بکن نیاز دارم ولی نیازی نیست بیشتر از این بهش نزدیک بشی اگه مقصر نبودی عذر خواهی نکن اگه مقصر بودی بگو من بابت اشتباهی که کردم ازت معذرت میخوام دیگه کشش نده نرو از سر وکولش بالا بزار اون بیاد سمتت
    همه را دوست میدارم و همه دوستم میدارند

    او که به ظاهر دشمن است، از در دوستی در می آید، بسان حلقه ای طلائی در زنجیر خیر و صلاح من


    فلورانس اسکاول شین

  4. 2 کاربر از پست مفید malakeh تشکرکرده اند .

    Pooh (چهارشنبه 15 آبان 92), sanjab (چهارشنبه 15 آبان 92)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 21 دی 97 [ 22:39]
    تاریخ عضویت
    1392-6-15
    نوشته ها
    32
    امتیاز
    4,511
    سطح
    42
    Points: 4,511, Level: 42
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    18

    تشکرشده 19 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از لطفت. 3 ساله که عقد کردیم و 10 ماهه که عروسی کردیم. هر دو دانشجوی دکتری و مدرس دانشگاه هستیم. دعوا ها باورتون نمیشه سر چیزای الکی. مثلا آخری قرار بود ظرفای شام رو بشوره با کلی اصرار البته چون درس داشتم. آخر شب شد نشست، خودم شستم آمد توی آشپزخونه الکی با یخچال ور رفت اما نگفت بذار کمکت کنم تو خسته ای، منم دلخور شدم بعد که ظرفا تموم شد گفت چه خبر؟ منم جواب ندادم. یهو دیدم عصبانی شد و گفت این چه زندگیه و ... بالاخره جای خوابشو عوض کرد باز من اومدم گفتم بیا روی تخت اما گفت من اینجا راحت ترم. سعی کن مثل یه زن رفتار کنی.
    البته اینا بیشتر نظرات پدرشه که همیشه واقعا همیشه میگه زن باید تابع مطلق مرد باشه. زان ضعیفه است و باید کارای خونه رو بکنه مرد همینه که مدیریت کنه خیلیه!!!!!
    راستش من وقتی بی توجهی میکنه میخوام به هر طریقی حواسش یه من باشه. دوست ندارم به کس دیگه ای فکر کنه. هر چی اون بیشتر بی محلی میکنه من بیشتر عاشقش میشم.
    من آدمی هستم که سرم شلوغه، هم درس هم کار. واقعا وقت خالی کم دارم اما همیشه حواسم به اونه. چطوری در حالتی که باهش قهر نیستم ازش فاصله بگیرم. چطور پا روی دلم بذارم؟ کسی تا حالا تونسته؟

  6. کاربر روبرو از پست مفید goli.gol تشکرکرده است .

    سپيده سادات (جمعه 24 آبان 92)

  7. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    سلام خانوم گلی.گل

    چرا اینقد اعتماد بنفستون پایینه خصوصا با مدرک دکترا با این همه مشغله و کار . مطمعنا کماللت زیادی هم دارین که اتتخاب شدین .
    نکنه اعتماد بنفستون پایینه بخاطر اینکه از نظر زیبایی ایشون سرترن .
    نکنه عاشق تر میشی چون میترسی که مبادا برن سراغ خانومی که زیباتره؟

    خب ایشون اگه میخواست که قبل ازدواجشون میرفتن. پس چرا شمارو انتخاب کردن.؟
    درسته مادرشون اتتخابتون کردن اما با حرفایی که میزنین بعید میدونم مادرشون بزور وادارش کرده باشه که با شما ازدواج کنه.
    پس ایشون شما و دیده و پسندیده. . پس نگو ایشون از زیبایی سرترن. زیبایی یچیز نسبی هرکسی عقیده ای داره سلیقه ای داره.

    مثلا منو خواهرم . من میگم فلانی خیلی خوشگله ها خواهرم میگه بد سلیقه کجاش خوشگله. حالا الحق دختره خیلی خوشگله این خواهر ما میگه بمن بد سلیقه . باز من بهش میگم بد سلیقه. کلا سلیقه های همو قبول نداریم.:)))

    پس ببین دوخواهر از یخوانواده وقتی سلایقشون اینقد فرق داره دیگه از آدم های دیگه با فرهنگا و خانواده های دیگه چه انتظاری داری؟

    اگه چیزی هم بگن تو باید بگی مگه قبل ازدواج ندیده بودیم خودت انتخابم کردی. مجبور که نبوده.

    اما من فکر میکنم زیادی داری خودتو پایین میکشی. شما حوبیای زیادی داری نباید اینقد خودتو دست کم بگیری.
    جایی که تقصیر تو نیس نباید عذر خواهی کنی. اینکار شخصیتتو میاره پایین و حتی باعث میشه ایشون براتون ارزش قایل نشن. شما زمانی که خودت واسه خودت ارزش قایل بشی دیگران هم واست ارزش قایل میشن.
    وقتی حق و حقوق خودتو بشناسی میتونی بدیگران هم بشناسینونی. البته نه تهدید و دعوا با سیاست سخته اما باید بتونی تحمل کنی. خونسرد باش هینجور موقعا . یبار که بی دلیل قهر کردن تو طرفشون نرو سعی کن. هروقت خواسی حرفی بزنی. برو تو یه دفتری یا تو نوت های موبایل و لب تاپت بنویس. حرفاتو بجایی که به اون بگی اونجا بنویس.

    بعد که آرومتر شدی ببین آیا حق با اونه که بری بیخودی شخصیتتو کوچیک کنی باز عذرخواهی کار نکرده بکنی.؟

    اگه از خونه بیرونت کرد اشکال نداره تو نشنیده بگیر. و کار خودتو بکن بهیچعنوان از خونه بیرون نرو. مگه اینکه دیگه بزور بندازتت بیرون که فکر نکنم اون اس میده که تو بری منت کشی.
    فکر کنم زیادی مغرورن. دوست داره تو همش منت کشی کنی نمیتونن درک کنن وقتی کار اشتباه میکنن باید اونقدر مردددد باشن که بگن ببخشید.
    ببخشید آد م و کوچیک نمیکنه. اتفاقا آدمی بزرگ ه که اشتباهاتشو بپذیره عذرخواهی کنه.
    میتونی اینو بشوهرتم بگی . دفعه دیگه که گفت چرا ایندفعه نیومدی منت کشی روک بگو که قبلا اشتباه کردی واسه کار اشتباهی که نکردی عذر بخوای. باید واسه خودت شخصیت و ارزش قایل بشی از این به بعد اینکارو نمیکنی بگو دوست دارم شوهرم اونقدر مرد باشه که واسه کار اشتباه خودش مردونه طلب بخشش کنه.
    بگو قبلا با این کارت هم شخصیت خودتو کوچیک کردی هم شوهرتو . بگو حس میکنم مردونگی و ازش گرفتم دیگه میخوام اینکارو نکنم.

    درسته اول قبول نمیکنه اما بمرور زمان از اینکه همسرش واسه خودش ارزش قایله بیشتر خوشش میاد تا زنی که بی دلیل عذرخواهی میکنه.
    من فک میکنم هردو به این روش عادت کردین. انگاری شوهرتون با این روش همش داره گدایی محبت میکنه و شما هم نازشو میکشین.

    سعی کنین ای عادت بد از خودتون و از شوهرتون دور کنین اگه واقعا زندگیتونو دوست دارین.

    اینجورس بخودتون و زندگیتون ارزش دادین.

    رقتاراتون جرات مند نیس . اون مقالات جرات مندی بخونین.

  8. کاربر روبرو از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده است .

    goli.gol (چهارشنبه 15 آبان 92)

  9. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 25 آبان 98 [ 00:18]
    تاریخ عضویت
    1391-9-15
    نوشته ها
    336
    امتیاز
    7,732
    سطح
    58
    Points: 7,732, Level: 58
    Level completed: 91%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 52.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    626

    تشکرشده 656 در 231 پست

    Rep Power
    46
    Array
    دلبستگی یا وابستگی؟


    عشق از چه نوع است؟ دلبستگی؟ یا وابستگی؟
    معمولا دیده می شود در بین زن و شوهرها یاارتباط دختر و پسری , مرزهای دلبستگی و وابستگی مشخص نیست . درحالیکه دلبستگی منجر به سازندگی و رشد رابطه می شود اما وابستگی آفتی هست که یک رابطه را تهدید کرده و به شکست می کشاند . درذیل 12 تفاوت دلبستگی و وابستگی بیان می شود .


    کسانی که به اشتباه وابستگی را با عشق ( دلبستگی ) اشتباه گرفته اند توجه کنند و نسبت به اصلاح آن بکوشند و سعی کنند با دلبستگی پایه های یک خانواده گرم را پی ریزی کرده یا مستحکم نمایند .


    تفاوت اول
    دلبستگی :رابطه ای خاص و پایدار بین 2نفراست که بواسطه خواستن یکدیگر , آن دو به هم نزدیک می شوند و هردو تمایل دارند.
    وابستگی :به رابطه ای اشاره دارد که درآن وجود یک فرد به طرف مقابلش بستگی دارد (اگر تو نباشی ,من مرده ام )


    تفاوت دوم
    دلبستگی :ساز و کاری طبیعی برای بقاءاست .
    وابستگی :مکانیسمی مرضی است


    تفاوت سوم
    دلبستگی :از احساس امنیت و صمیمیت شکل می گیرد .
    وابستگی :از احساس ناامنی نشات می گیرد .


    تفاوت چهارم
    دلبستگی : احساس تعلق وجود دارد.
    وابستگی : احساس تملک و جود دارد.


    تفاوت پنجم
    دلبستگی :به شخص استقلال می دهد .
    وابستگی :آزادی را از شخص می گیرد .


    تفاوت ششم
    دلبستگی :فرد را آنطور که می خواهیم .
    وابستگی:فردرا آن چنان که می خواهیم , شکل می دهیم .


    تفاوت هفتم
    دلبستگی :شدت احساسات مثبت و منفی نسبت به معشوق در حد تعادل قرار دارد وابستگی : احساسا ت شدید و غیرقابل کنترل نسبت به معشوق مشاهده می شود.

    تفاوت هشتم
    دلبستگی : عشق غیر مشروط است .
    وابستگی :عشق مشروط است .


    تفاوت نهم
    دلبستگی : نوع عشق دگر خواهانه است .
    وابستگی : عشق خود خود خواهانه است .


    تفاوت دهم
    دلبستگی: توان عشق ورزیدن به خود و دیگری
    وابستگی :ناتوانی در عشق ورزیدن به خود و دیگری .



    تفاوت یازدهم
    دلبستگی :مشتاق رشد است
    وابستگی مانع رشد است .


    تفاوت دوازدهم
    دلبستگی :موجب آرامش و نهایت است
    وابستگی :به شکست ختم می شود .


    [ دوشنبه 13 مهر‌ماه سال 1388 ] [ 20:41 ] [ صابر حسین پور ]


    - - - Updated - - -



    دلبستگی یا وابستگی؟


    عشق از چه نوع است؟ دلبستگی؟ یا وابستگی؟
    معمولا دیده می شود در بین زن و شوهرها یاارتباط دختر و پسری , مرزهای دلبستگی و وابستگی مشخص نیست . درحالیکه دلبستگی منجر به سازندگی و رشد رابطه می شود اما وابستگی آفتی هست که یک رابطه را تهدید کرده و به شکست می کشاند . درذیل 12 تفاوت دلبستگی و وابستگی بیان می شود .


    کسانی که به اشتباه وابستگی را با عشق ( دلبستگی ) اشتباه گرفته اند توجه کنند و نسبت به اصلاح آن بکوشند و سعی کنند با دلبستگی پایه های یک خانواده گرم را پی ریزی کرده یا مستحکم نمایند .


    تفاوت اول
    دلبستگی :رابطه ای خاص و پایدار بین 2نفراست که بواسطه خواستن یکدیگر , آن دو به هم نزدیک می شوند و هردو تمایل دارند.
    وابستگی :به رابطه ای اشاره دارد که درآن وجود یک فرد به طرف مقابلش بستگی دارد (اگر تو نباشی ,من مرده ام )


    تفاوت دوم
    دلبستگی :ساز و کاری طبیعی برای بقاءاست .
    وابستگی :مکانیسمی مرضی است


    تفاوت سوم
    دلبستگی :از احساس امنیت و صمیمیت شکل می گیرد .
    وابستگی :از احساس ناامنی نشات می گیرد .


    تفاوت چهارم
    دلبستگی : احساس تعلق وجود دارد.
    وابستگی : احساس تملک و جود دارد.


    تفاوت پنجم
    دلبستگی :به شخص استقلال می دهد .
    وابستگی :آزادی را از شخص می گیرد .


    تفاوت ششم
    دلبستگی :فرد را آنطور که می خواهیم .
    وابستگی:فردرا آن چنان که می خواهیم , شکل می دهیم .


    تفاوت هفتم
    دلبستگی :شدت احساسات مثبت و منفی نسبت به معشوق در حد تعادل قرار دارد وابستگی : احساسا ت شدید و غیرقابل کنترل نسبت به معشوق مشاهده می شود.

    تفاوت هشتم
    دلبستگی : عشق غیر مشروط است .
    وابستگی :عشق مشروط است .


    تفاوت نهم
    دلبستگی : نوع عشق دگر خواهانه است .
    وابستگی : عشق خود خود خواهانه است .


    تفاوت دهم
    دلبستگی: توان عشق ورزیدن به خود و دیگری
    وابستگی :ناتوانی در عشق ورزیدن به خود و دیگری .



    تفاوت یازدهم
    دلبستگی :مشتاق رشد است
    وابستگی مانع رشد است .


    تفاوت دوازدهم
    دلبستگی :موجب آرامش و نهایت است
    وابستگی :به شکست ختم می شود .


    [ دوشنبه 13 مهر‌ماه سال 1388 ] [ 20:41 ] [ صابر حسین پور ]

    همه را دوست میدارم و همه دوستم میدارند

    او که به ظاهر دشمن است، از در دوستی در می آید، بسان حلقه ای طلائی در زنجیر خیر و صلاح من


    فلورانس اسکاول شین

  10. 6 کاربر از پست مفید malakeh تشکرکرده اند .

    goli.gol (چهارشنبه 15 آبان 92), kamr (چهارشنبه 15 آبان 92), Pooh (چهارشنبه 15 آبان 92), sara 65 (چهارشنبه 15 آبان 92), she (چهارشنبه 15 آبان 92), کاغذ بی خط (چهارشنبه 15 آبان 92)

  11. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 21 دی 97 [ 22:39]
    تاریخ عضویت
    1392-6-15
    نوشته ها
    32
    امتیاز
    4,511
    سطح
    42
    Points: 4,511, Level: 42
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    18

    تشکرشده 19 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون دختر بیخیال عزیز.
    من همه حرفای شما رو قبول دارم تاپیک های مختلف زیادی مثل جرات مندی رو هم خوندم.
    بله من دقیقا می ترسم شوهرم زن زیباتری بخواد چراکه اون هر وقت از سرکلاسش با دانشجوی دختر میاد میگه من خیلی جذاب و خوشکلم. اگه به خودم برسم تو مردها نمره الف زیبایی رو میگیرم. باز میخواد منم تائید کنم!!
    میگه تمام کلاس دخترا تو نخ منن. همش به من نیگا میکنن!!
    من خودم درس می دم میدونم اگه استاد چراغ سبز نده دانشجو نگاه معنی دار نمیکنه. مثلا پسرای کلاس من اول بد نگاه میکردن اما چون دیدن من خیلی سنگینم الان خیلی بهترن و حواسشون به درسه. اما شوهرم روزایی که با دخترا کلاس داره (توی دانشگاه آزاد) خیلی به خودش میرسه. کلی کرم، ژل و عطر...
    اینا همه نگرانم میکنه که نکنه به من خیانت کنه.
    راستش می دونم نباید برم منت کشی اما باورتون نمیشه میام مینویسم اما آروم نمیشم، میخوام درس بخونم، نمیشه، زندگی واسم مختل میشه. مغزم میگه نرو اما دست و پام انگار مال خودم نیست باز میرم.
    قبل ازدواج همه میگفتن تو خدای اعتماد به نفسی اما از روزی که ازدواج کردم هر روز ضعیف تر و ضعیف تر شدم.
    یه سوال میشه یه مرد وقتی زنی رو دوست نداره، با توجهی همسرش، عاشقش بشه؟
    می ترسم بی محلی کنم بره خیانت کنه. اون موقع چه خاکی به سرم بریزم؟
    اصلا وقتی بخش چند همسری همین تالار رو می خونم تا چند روز حالت تهوع دارم. گاهی وقتا می ترسم بازش کنم.

    - - - Updated - - -

    ملکه عزیز من میدونم دلبستگی من بیشتر رنگ وابستگی گرفته. خیلی ها رو دیدم که این شرایطو داشتن و متاسفانه بعد چند سال طلاق گرفتن با وجود این هنوز طرف مقابل رو دوست دارن. من از ترس همین اتفاق اومدم کمک بگیرم.
    چی کار کنم؟ می ترسم هر چقد تلاش کنم چون اون منو دوست نداره فایده ای نداشته باشه!
    تا حالا شده مردی بعد ازدواج عاشق زنش بشه؟ زنی که اول زیاد دوستش نداشته؟
    متاسفانه منم تشنه محبتم.
    مثلا وقتی از بیرون میاد من همیشه اگه تو خونه باشم میرم استقبالش و بارها بهش گفتم وقتی منم خسته از دانشگاه میام اگه بیای استقبالم، خستگیم از بین میره. اما هیچ وقت این کارو نمیکنه. اگه سر این موضوع یک دفعه دیگه گله کنم. میگه: من هیچ وقت نیومدم پس چرا ناراحت میشی؟
    اما اگه من نرم یا زیاد تحویلش نگیرم یا تا چند روز بدون دلیل با من حرف نمی زنه یا یه بهونه پیدا میکنه که دعوا کنه بعد وسطش میگه تو هنوز یاد نگرفتی وقتی شوهرت میاد بری استقبالش!!!
    توی مهمونی ها که کلا فراموش میکنه من هستم. با همه حرف میزنه الا من.

  12. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط goli.gol نمایش پست ها
    ممنون دختر بیخیال عزیز.
    من همه حرفای شما رو قبول دارم تاپیک های مختلف زیادی مثل جرات مندی رو هم خوندم.
    بله من دقیقا می ترسم شوهرم زن زیباتری بخواد چراکه اون هر وقت از سرکلاسش با دانشجوی دختر میاد میگه من خیلی جذاب و خوشکلم. اگه به خودم برسم تو مردها نمره الف زیبایی رو میگیرم. باز میخواد منم تائید کنم!!
    میگه تمام کلاس دخترا تو نخ منن. همش به من نیگا میکنن!!
    من خودم درس می دم میدونم اگه استاد چراغ سبز نده دانشجو نگاه معنی دار نمیکنه. مثلا پسرای کلاس من اول بد نگاه میکردن اما چون دیدن من خیلی سنگینم الان خیلی بهترن و حواسشون به درسه. اما شوهرم روزایی که با دخترا کلاس داره (توی دانشگاه آزاد) خیلی به خودش میرسه. کلی کرم، ژل و عطر...
    اینا همه نگرانم میکنه که نکنه به من خیانت کنه.
    راستش می دونم نباید برم منت کشی اما باورتون نمیشه میام مینویسم اما آروم نمیشم، میخوام درس بخونم، نمیشه، زندگی واسم مختل میشه. مغزم میگه نرو اما دست و پام انگار مال خودم نیست باز میرم.
    قبل ازدواج همه میگفتن تو خدای اعتماد به نفسی اما از روزی که ازدواج کردم هر روز ضعیف تر و ضعیف تر شدم.
    یه سوال میشه یه مرد وقتی زنی رو دوست نداره، با توجهی همسرش، عاشقش بشه؟
    می ترسم بی محلی کنم بره خیانت کنه. اون موقع چه خاکی به سرم بریزم؟
    اصلا وقتی بخش چند همسری همین تالار رو می خونم تا چند روز حالت تهوع دارم. گاهی وقتا می ترسم بازش کنم.
    خب عزیزم اینجوری که خودت با دست خودت داری خودتو نابود میکنی.

    اگه شوهرت بخواد خیانت کنه میکنه..اگه نخوادم نمیکنه.
    طرف باید خودش پایبند باشه نه با غل و زنجیر پایبندش کنیم.

    چرا خودتو گول میزنی تو هنین تالار هستن خانمهایی که گفتن هیچی کم و کسر نذاشتیم و خیانت دیدیم.

    عزیزم حداقلش فردا روز بخودت میگی حداقل عزت نفسمو حفظ کردم.ارزشمو نگه داشتم .
    با این ترست که تو همش مراقب باشی که مبادا دست از پا خطا کنی که سرت هوو نیاد.

    شوهرایی که از زنشون میترسن هوو میارن دیگه چه برسه بشوهر شما که نمیترسه.
    اگه میخواست بیاره که تاحاالا خیانت کرده بود.
    یکم بخودت بیشتر اهمیت بده . اینقد خودتو کوچیک نکن.
    نذار کار بجاهای قهر برسه. توسکوت کن.تو مهربون باش.کاری نکن که آتو دستش بیاد.
    اونجوری اگه قهرم کنه بازم خودش با خووش میگه اون مقصر نبود. من مقصرم. حتی اگه بهت نگه. خودش عذاب وجدان میگره

  13. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 21 دی 97 [ 22:39]
    تاریخ عضویت
    1392-6-15
    نوشته ها
    32
    امتیاز
    4,511
    سطح
    42
    Points: 4,511, Level: 42
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    18

    تشکرشده 19 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دقیقا الان میخواستم همینو بنویسم که شوهرم تا حالا نشده فکر کنه که شاید اونم مقصره!! همیشه میگه من آدم عاقل و منطقیه هستم محاله اشتباه کنم.
    بارها بعد آشتی خواستم بهش بفهمونم هر دو مقصریم اما میگه اصلا من مقصر نیستم من دارم راحت زندگیمو می کنم. تو انتظار زیادی داری(مثلا استقبال زمان ورود به خونه، یا زنگ زدن زمانی که از صبح تا شب همدیگه رو نمی بینیم). اصلا عذاب وجدان که نمی دونه چیه!!!
    در ضمن هفته آخر عقدم فهمیدم شوهرم تمام مدت نامزدی و 3 یا 4 ماه اول عقد با یه دختر به صورت چت و ایمیل در ارتباط بودن حتی عکس رد و بدل میکردن. به طور اتفاقی میلشو چک کردم دیم کلی بهش حرف عاشقانه و حتی س ک س ی زده و اون دختره هم. شاید بیشتر از اون حرفایی که تو عقد به زده بود. وقتی بهش گفتم اصلا منکر شد. قبول نکرد تازه منو متهم کرد که چرا میلشو چک کردم!! البته کلی قسم خورد که من دیگه بهت خیانت نمی کنم. اما انگار یه چیزی هم طلبکار بود.
    من نتونستم اون قضیه رو به کسی بگم چون عروسی بهم میخورد اما تو دلم موند.
    این اواخر دوباره یه ایمیل از اون دختره اومده بود البته کاری بود و عاشقانه نبود. شوهرم هم دیگه همه چیز رو سریع پاک میکنه. هیچ مدرک جرمی نمیذاره.

  14. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 تیر 97 [ 11:22]
    تاریخ عضویت
    1392-5-06
    محل سکونت
    زیر اسمان خدا
    نوشته ها
    203
    امتیاز
    5,485
    سطح
    47
    Points: 5,485, Level: 47
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 65
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 294 در 130 پست

    Rep Power
    33
    Array
    عزیزم اینجوری که خودت با دست خودت داری خودتو نابود میکنی.

    اگه شوهرت بخواد خیانت کنه میکنه..اگه نخوادم نمیکنه.
    طرف باید خودش پایبند باشه نه با غل و زنجیر پایبندش کنیم.

  15. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط goli.gol نمایش پست ها
    دقیقا الان میخواستم همینو بنویسم که شوهرم تا حالا نشده فکر کنه که شاید اونم مقصره!! همیشه میگه من آدم عاقل و منطقیه هستم محاله اشتباه کنم.
    بارها بعد آشتی خواستم بهش بفهمونم هر دو مقصریم اما میگه اصلا من مقصر نیستم من دارم راحت زندگیمو می کنم. تو انتظار زیادی داری(مثلا استقبال زمان ورود به خونه، یا زنگ زدن زمانی که از صبح تا شب همدیگه رو نمی بینیم). اصلا عذاب وجدان که نمی دونه چیه!!!
    در ضمن هفته آخر عقدم فهمیدم شوهرم تمام مدت نامزدی و 3 یا 4 ماه اول عقد با یه دختر به صورت چت و ایمیل در ارتباط بودن حتی عکس رد و بدل میکردن. به طور اتفاقی میلشو چک کردم دیم کلی بهش حرف عاشقانه و حتی س ک س ی زده و اون دختره هم. شاید بیشتر از اون حرفایی که تو عقد به زده بود. وقتی بهش گفتم اصلا منکر شد. قبول نکرد تازه منو متهم کرد که چرا میلشو چک کردم!! البته کلی قسم خورد که من دیگه بهت خیانت نمی کنم. اما انگار یه چیزی هم طلبکار بود.
    من نتونستم اون قضیه رو به کسی بگم چون عروسی بهم میخورد اما تو دلم موند.
    این اواخر دوباره یه ایمیل از اون دختره اومده بود البته کاری بود و عاشقانه نبود. شوهرم هم دیگه همه چیز رو سریع پاک میکنه. هیچ مدرک جرمی نمیذاره.
    منم نگفتم تو روت میگن که من مقصرم تاییدت کنن.
    دیگه ادما خودشون که میدونن که مقصرن خودسونو که نمیتونن گول بزنن.
    اما تو رفتارش نشون نمیده چون غرور کاذب دارن
    فکر میکنن مردونگیشون میره زیر سوال.

    بیا یمدت بیخیال شوهرت باش رو خودت کار کن. مثه قبل رو اعتماد بنفست کار کن .
    در مقابل کاراش جبهه گیری نکن خونسرد باش
    خودتو اذیت نکن.
    بخودت بیشتر برس.
    یکم بیخیال باش تا راحت تر بتونی زندگی کنی.
    وابستگی تو کمتر کن..

    تو که استقلال مالی و اجتماعی هم داری خداروشکر.
    شاید تو از موقعیتا اشتباه برداشت کردی که شوهرت دوباره داره خیانت میکنه. شاید واقعا سرش بسنگ حورده باشه.
    من نمیگم خودتو گول بزن واسه همیشه. اما الان تو شک کردی و مدرک نداری. با خودت فکرای خوب بکن تا حودت بسازی دوباره. اعتماد بنفست بره بالا. بخودت بیشتر ارزش بده.
    تو هرچی حودتو بیشتر تحقیر کنی بیشتر حس بدی پیدا میکنی بیشت داغون میشی.

    مردا زنایی که خودشون واسه حودشون ارزش قایل نیستن و دوست ندارن. مهربون باش. از خود گذشتگی داشته باش. خانوم باش. اما ارزش خودتم حفظ کن.
    وقتی قهر میکنه. تو قهر نکن انا خودتم کوچیک نکن. مثلا ناهار درست میکنی میز و دو نفره بچین مثه همیشه هرکار مگینی همونکارو بکن اما کاری به قهرش نداشته باش. نمیاد اشکال نداره تو بشین ناهارتو بخور . کاری بکارش نداشته باش.
    اگه ظرفارو نشسته اشکال نداره تو درستو بخون . فردا بشور .وقتی شستی باهات خواسته حرف بزنه خب حرف بزن اما سنگین مثلا جوابای یه کلمه ای بده. ایتجوری نه میتونه اونجوری داد و بیداد کنه نه قهر فقط میبینه بهونه ای نداره. بدتر از درون ناراحت میشه چرا من کمکش نکردم.

    من فکر میکنم شوهرت میبینه تو هم خمونقدر درجات عالی داری و مثه اونی نمیخواو یوقت ازش سرتر شی. معمولا مردا دوست دارن تو تمام مراحل از خانومشون سرتر باشن.این حس پیروزی تو همشون هست. واسه همین شوهرتونم نمیتونه تحمل کنه و از راهای دیگه سعی میکنه جبران کنه.

    مثه اینکه بیاد بگه من زیباترم محبویم. .
    خب میتونی یه موقع که خوب ین بگی اوایلی که استاد این کلاس بودم پسرا خیلی باهام راحت بودن ک همش چراغ سبز نشون میدادن اما من اینقد سنگین برخورد کردم که باعث شده الان جرات نکنن حتی نگام کنن. بگو آخیش االان حس بهتری دارم. اخه اینا جوونن نمیتونن احساساتشونو کنترل کنن خوشبختانه من که باشعورترم و پخته ترم با رفتارم میتونن نذارن نه اونا نه خودم به انحراف کشیده بشیم.

    بعد بگو راستی تو چططور از این مشکلات نداشتی؟

    حالا اگه برات گفت چرا دخترا اینن چون من زیبا هستم. بگو اونکه بله شوهر من بهترینه اما هر زنی درمورد شوهرش اینجوری فکر میکنه که بهترینه.

    کلا دخترا تو این سنا زود عاشق میشن ربطی به خوشتیپی اقا یون نداره خصوصا من خیلی داستانا شنیدم که دخترا عاشق استاداشون میشن. چقدم بده.میگن استادا اگه نمیخواین که عاشقشون بشیم چرا با وجود تاهلشون اینطوری چراغ میدن سنگین برخورد کنن خب.
    بگو میدونم تو هم سنگین برخورد میکنی و مثه بقیه اساتید نیسی.

    بعدم بحث و عوض کن. خوشحاا باش که حداقل تلنگر و زدی بشوهرت.

    برای ایمیل کاری هم میتونی غیر مستقیم یجوری که نفهمه رفتی سراغ ایمیلاش بگو اون دختره اگه دوباره اومد سراغت دوست دارم دیگه جوابشو ندی حتی اگه کاری هم بود بده من انجام میدم .

    متاسفانه شما اشتباه کردین باید همون موقع عقد عاقلانه تر رفتار میکردین. نمیشه بگین از ترس خانواده و بهم خوردن عروسی میترسیدم. اینجوری که بهتر بود تا زندگی همیشه با ترس.
    حداقل اوصولی تر برخورد میکردین مشاوره میرفتین . سعی میکردین کامل مطمعن سین پشیمون شده.
    اوشون پشیمون نشدن هیچ تورو متهم کردن اینکه بدتره . شما همون موقع نباید کوتاه میامدین.
    الانم دیر نشده. میتونین زندگیتونو بسازین . منتها اولش بخودتون ارزش و بها بدین. سعی کنین اول خودتون دوباره بسازین. بشین همون دختری گه پر اعتماد بنفس بود. واسه خودش ارزش قایل میشد.


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: یکشنبه 12 اردیبهشت 95, 09:19
  2. پاسخ ها: 57
    آخرين نوشته: شنبه 14 آذر 94, 14:57
  3. در حقم نامردی کردن(خدایا به حق همین روز عزیز خودت جوابشون رو بده)
    توسط g.amiri در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 32
    آخرين نوشته: سه شنبه 31 مرداد 91, 14:29
  4. یک ماه پس از جدایی،هنوز مثل روز اول جدایی
    توسط bahar_N در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: جمعه 06 مرداد 91, 10:17
  5. روز عروسی شاد عزیز
    توسط elina در انجمن مسائل واخبار اعضاء و تالار
    پاسخ ها: 40
    آخرين نوشته: شنبه 26 اردیبهشت 88, 14:23

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:49 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.