کمک در ادامه آشنایی
با سلام و خسته نباشید،
خانمی هستم 44 ساله دارای دو فرزند دانشجو. چند سالی بود که با همسرم اختلاف شدید داشتیم تا اینکه سال گذشته از ایشان جدا شدم. مشکل اصلی ما بدبینی او بود که نتوانستم راهی برای نجات زندگیمان پیدا کنم.
با آقایی آشنا شدم که حدودا 10 سال از من بزرگتر است و رفت و آمد خانوادگی پیدا کردیم. البته این آشنایی سابقه طولانی دارد ولی رفت و آمدها در چند ماه اخیر بوده اند. تا اینکه ایشان غیر مستقیم به من ابراز ارادت کردند. او هم از همسرش چند سالی است که جدا شده و علت جدایی آنها هم از زبان خودش و دیگران به گوشم رسید و به ایشان حق می دهم. او مردی است بسیار خوشنام و تحصیل کرده و از لحاظ شغلی هم در جایگاه خوبی قرار دارد. بچه هایم با این وصلت مخالفت نکردند. تا اینکه 3 ماه گذشته از ایشان خواستم که در مورد این مسئله به طور جدی مستقیما حرف بزنیم. ایشان یکدفعه عقب نشینی کردند و گفتند که از لحاظ روحی هنوز به زندگی گذشته خود وابستگی دارند و هنوز آمادگی ندارند و از من چند ماه فرصت خواستند. ولی از آنجایی که این عملکرد ایشان برای من خیلی توهین آمیز بود جواب منفی به ایشان دادم. ولی او مصر بود که این ارتباط باقی بماند.
من شدیدا به ایشان علاقه مند شدم و ترس از دست دادن او مرا دچار سردرگمی کرده است. الآن که چند ماهی از این قضایا می گذرد رابطه خانوادگی برقرار است و تقریبا ماهی یک بار در یک میهمانی هم را می بینیم. هر چند روز یکبار تلفنی صحبت می کنیم. ایشان نسبت به گذشته خیلی بهتر شدند و خیلی راحت تر صحبت می کنند. از آنجایی که مردی بسیار متدین و مومن هستند در هنگام تماسها به قدری ملاحظه می کنند که مبادا لغزشی از او سر بزند. همین امر باعث شده که من سردرگم بمانم که آیا باید اقدامی کنم یا همینطور ادامه بدهم تا روزی خودش به زبان بیاورد.
اینطور که من فهمیدم ضربه خیلی سختی به ایشان در اثر جدایی خورده که مدتها حالت افسردگی داشته و کم کم توانسته به زندگی عادی خود برگردد. از بعد از این ارتباطها بسیار شاد و با روحیه شده است.
از شما ممنون می شوم اگر من را راهنمایی کنید.
با تشکر.
پروردگارا ! کمکم کن دیرتر برنجم،
زودتر ببخشم،
کمتر داوری کنم و بیشتر فرصت دهم
و شاکر نعمتهایت باشم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)