به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 53
  1. #11
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1390-1-11
    نوشته ها
    1,700
    امتیاز
    16,289
    سطح
    81
    Points: 16,289, Level: 81
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,578

    تشکرشده 5,967 در 1,568 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    201
    Array

    RE: مشکل من با خواستگارم

    یک مساله ای به ذهن من رسید و اون اینکه احساس کردم شما همه خواسته هایتان از این اقا را بطور غیر مستقیم بیان میکنید. حتما می دونید که با بیشتر اقایان باید مستقیم حرف زد نه با کنایه . شاید بهتر باشه درخواست خود را محترمانه اما واضح و مشخص بیان کنید. و البته راهکار لازم را نیز برای بر اورده کردن خواسته شما باز به طور واضح به ایشان پیشنهاد دهید.

  2. 4 کاربر از پست مفید deljoo_deltang تشکرکرده اند .

    deljoo_deltang (شنبه 12 فروردین 91)

  3. #12
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 25 دی 91 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1390-11-14
    نوشته ها
    548
    امتیاز
    1,860
    سطح
    25
    Points: 1,860, Level: 25
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,833

    تشکرشده 1,864 در 493 پست

    Rep Power
    67
    Array

    RE: مشکل من با خواستگارم

    لادن جان،
    قصد جسارت ندارم. متوجه هستم که مورد شما و این تاپیک تفاوت های اساسی داره. اما بعضی راهنمایی های دوستان و کارشناسان در این تاپیک می تونه کمکتون کنه.

    نمی خوام باز م اشتباه کنم .

  4. 3 کاربر از پست مفید پیدا تشکرکرده اند .

    پیدا (شنبه 12 فروردین 91)

  5. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 05 خرداد 91 [ 10:13]
    تاریخ عضویت
    1391-1-11
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    838
    سطح
    15
    Points: 838, Level: 15
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 62
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    23

    تشکرشده 23 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل من با خواستگارم

    من از همه شما که بم کمک می کنید ممنونم مخصوصا از رز زرد .همین فکرها رو همیشه خودم هم می کردم که این مساله اینقدر کش دار شد .همش فکر می کردم اینا اصل نیست و میشه تغییرش داد .ولی نتیجش این شد که بهم گفت تو با من بازی کردی .در مورد ارتباط جنسی مرد بی تجربه ای نیست چون قبلا یه بار ازدواج کرده و نزدیک ده سال هم زندگی کردن و بعد از زنش جدا شدن .دخترو گسرش الان بزرگ هستن و خارج از ایران دارن تحصیل می کنن .پس آدم بی تجربه ای نیست .نمی خوام که وارد جزییات بشم ولی من کلا از استایل بدنیش هم اصلا خوشم نیومد من یه بار شکست خوردم دیگه اینبار تن و بدنم از فکر شکست هم می لرزه .چطوری یک عمر کنار مردی بخوابم که هیچ کششی به جسمش ندارم اونم آزار می دم مگه چقدر می تونم تظاهر کنم .خیلی موارد دیگه هست که خارج از این بحثه ولی مثلا چند بار شده اومده خونه ما جورابش سوراخ بوده یا بارها بهش گفتم اینقدر نخوره و شکم به این بزرگی رو آب کنه یا بارها محترمانه گفتم که وقتی می خواد چایی بخوره اینقدر سر و صدا نکنه یا صدای باد گلو نده ولی با اینکه بارها محترمانه و یا با شوخی گفتم انگار هیچی نگفتم .من فکر نکنم بشه کسی رو بعد از چهل و پنج سالگی که روی یه روال بوده تغییر داد .اگه میشد که من بعد دو سال اقلا به یه نتیجه ای می رسیدم .چند وقت پیش رفته بودیم خرید هی خواستم بکشونمش توی کفش فروشی مردانه براش کفش بخریم نیومد .هی می گفت من این کفشمو دوست دارم ! حتی یه بار با شوخی بش گفتم اگه یه روز این کفشاتو ببینم پرتشون می کنم توی باغ خونتون و کلی خندیدیم و ماه بعدش باز با همین کفش اومد به همون مهمونی !! مگه میشه اینا رو ندونه .چرا همیشه به من میگه من عاشق اینم که تو همیشه بوی گل میدی و اینقدر شیک پوشی ولی اینو نمی فهمه!
    دلجوی گرامی بخدا مستقیم هم بهش گفتم .حتی یه بار به عنوان هدیه براش یه ست عطر و مام گرون دادم خواهرم از آمریکا آورد ولی یه بارم به خودش نزد .وقتی هم که پرسیدم گفت که من از صبح توی کارم تا شب و سر و کارم با محیط کارگریه !من نمی تونم فکر کنم کسی رو باید تغییر داد .اون روزی که گوشیشو پرت کرد همش فکر می کردم اگه یه بار اینکار رو با پسرم یا حتی جلوی اون بکنه تکلیف من چیه .من نخواستم بیشتر باش بازی کنم .ولی اینو درک نکرد .دیشب مادرش زنگ زد و کلی حرف بارم کرد .سر تا ته حرفشم این بود که ما برای شما خیلی هزینه کردیم! و وقت گذاشتیم .منم فقط گفتم من شرمنده شمام .اگه هر جوری صلاح می دونین من انجام میدم گفت نه فقط از خدا می خوام جوابتو بده! کلی اعصابمو ریخت به هم و قطع کرد .

    پیدای گرامی من حتما این تاپیک رو می خونم .لطف کردین عزیز.

  6. 2 کاربر از پست مفید ladan60 تشکرکرده اند .

    ladan60 (پنجشنبه 17 فروردین 91)

  7. #14
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 شهریور 00 [ 12:26]
    تاریخ عضویت
    1390-1-14
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    12,728
    سطح
    73
    Points: 12,728, Level: 73
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 122
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    640

    تشکرشده 935 در 291 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    71
    Array

    RE: مشکل من با خواستگارم

    شاید از هر نظری چه از لحاظ مادی و معنوی کامل باشه ولی وقتی به دل آدم نشینه مطمئنا زجر آور خواهد بود.
    معلومه که از لحاظ مادی و معیشتی هم در تنگنا نیستین پس به حرف دلت گوش بده!

    موفق باشین

  8. 4 کاربر از پست مفید saeeded تشکرکرده اند .

    saeeded (شنبه 12 فروردین 91)

  9. #15
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 29 شهریور 00 [ 00:15]
    تاریخ عضویت
    1390-2-04
    نوشته ها
    909
    امتیاز
    16,852
    سطح
    83
    Points: 16,852, Level: 83
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 498
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,315

    تشکرشده 3,200 در 813 پست

    Rep Power
    116
    Array

    RE: مشکل من با خواستگارم

    دوست من

    چیزی که به نظرم روشن هست، این است که شما کشش و علاقه خاصی نسبت به این آقا ندارید.

    ببینید، اگر کسی به طرف مقابلش علاقه داشته باشد، نشانه این علاقه آن است که سعی می کند حتی اگر ایرادی هم در طرف مقابل هست، خودآگاه یا ناخودآگاه آن را نادیده بگیرد، حتی اطرافیانش را هم متقاعد کند که مسئله مهمی نیست. نه این که خود پس بکشد.

    دوستی نظر روانشناسی را در مورد ازدواج بصورت زیر بیان کرده بود.

    ازدواج سه رکن اساسی دارد: تشابه (مادی، معنوی، تحصیلات، خانوادگی، فرهنگی، ظاهری)، تفاهم (دید مشابه به زندگی، آینده، مذهب...)، و جذابیت و کشش.
    ضلع جذابیت برای مورد شما به شدت لنگ می زند، ظاهرا از اول هم جذابیتی نبوده.

    می گویند اگر طرف مقابل فرشته هم بود، اگر به دلت ننشست و جذابیتی برایت نداشت، این فرشته را رها کن و سراغش نرو.

    موفق باشید

  10. 5 کاربر از پست مفید sanjab تشکرکرده اند .

    sanjab (جمعه 18 فروردین 91)

  11. #16
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 05 خرداد 91 [ 10:13]
    تاریخ عضویت
    1391-1-11
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    838
    سطح
    15
    Points: 838, Level: 15
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 62
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    23

    تشکرشده 23 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل من با خواستگارم

    سنجاب و سعید گرامی وقتی عمیق فکر می کنم احساس نمی کنم من این مرد رو دوست ندارم چون واقعا این درست نیست حتی همین چند روز هم که ازش بی خبرم احساس می کنم چیزی در وجودم کم شده دوستش دارم ولی عاشقش نیستم و مدل دوست داشتن من هم خیلی سبک خواهرانه هست ولی کشش جنسی اصلا در کار نیست .اگر از صبح تا شب با هم بیرون بگردیم و صحبت کنیم من احساس کسالت نمی کنم خیلی هم خوشحالم ولی خدا نکنه بخواد باهام تنها باشه یا حتی بخواد دستم رو بگیره یا حتی انگشتش رو توی موهام فرو کنه یکدفعه انگار برق منو می گیره سریع اون موقعیت رو عوض می کنم .خیلی هم دوستش دارم ولی توی همه این زمان طولانی هر کاری کردم نتونستم با این مساله کنار بیام اونم آزار دادم .روز آخر هم بهش گفتم من شما رو خیلی دوست دارم و شما برام خیلی محترمی اجازه بده با هم خواهر و برادر باشیم و همینطور بمونیم که بدتر عصبی شد و گفت من دیگه نمی خوام حتی صداتم بشنوم در صورتی که من هیچوقت دلم نمیاد به اون همچین حرفی بزنم.
    مشکلم رو با کسی هم نشد مطرح کنم .گاهی واقعا نیاز جنسی هم داشتم ولی تو همون حالت هم دوست نداشتم اون دستش بهم بخوره در حالیکه دوستش هم داشتم .خودم هم می دونم حرفام خنده داره ببخشید.

  12. #17
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 اسفند 95 [ 19:50]
    تاریخ عضویت
    1389-3-16
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    792
    امتیاز
    10,009
    سطح
    66
    Points: 10,009, Level: 66
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    4,528

    تشکرشده 4,871 در 817 پست

    Rep Power
    94
    Array

    RE: مشکل من با خواستگارم

    لادن جان اصلا هم خنده دار نیست...شما به اون آقا کشش جنسی نداری و این یک حقیقته و انقدر مهمه که بخاطرش کلا باید قید این ازدواج رو بزنی و اصلا هم دلت نسوزه... چون مطمئنا باهاش نه خوشبخت میشی و نه احساس رضایت می کنی... من حس تورو درک می کنم. یه موقعهایی موردهایی برام پیش میومد من از تصور اینکه حتی انگشت طرف بهم بخوره حالم بد میشد چه برسه به بقیه چیزها!
    سعی نکن اونو به عنوان برادر واسه خودت نگه داری...مردها روی توانایی جنسیشون خیلی حساسن....وقتی میگی خواهر و برادر بی برو برگرد یعنی باهات خوش باشم واسم خرج کن اما هیچ لذتی بهت نمی دم و نمی برم....این از صدتا فحش براش بدتره... اون آقا شاید برای شما جذاب نباشه اما مطمئنا برای خانم دیگری ممکنه جذاب باشه و سیگنالهاشون بهم بخوره...

    بیشتر از این اذیتش نکن خودتم همینطور...تمومش کن.

  13. 5 کاربر از پست مفید سرافراز تشکرکرده اند .

    سرافراز (پنجشنبه 17 فروردین 91)

  14. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 05 خرداد 91 [ 10:13]
    تاریخ عضویت
    1391-1-11
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    838
    سطح
    15
    Points: 838, Level: 15
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 62
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    23

    تشکرشده 23 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل من با خواستگارم

    سرافراز گرامی من قضیه رو تموم کردم و خودم هم همین فکر رو کردم که وجود من بدتر داره زندگیشو خراب می کنه .اینی هم که گفتم خواهر برادر باشیم برای این بود که مدام می گفت زندگی برای من یعنی بودن در کنار تو .ارتباط جسمی مهم نیست! هی روز آخر می گفت من نمی تونم تصور کنم زندگی بدون تو چجوریه .منم گفتم اگه اینقدر اصرار داری من حرفی ندارم به شرطی که فکر کنی منم مثل یکی از خواهراتم تو هم برادر من هستی و فکر دیگه ای نباشه که عصبانی شد و گفت نه اصلا من دیگه نمی خوام صداتم بشنوم!
    منم گفتم هر طور شما راحتی من فقط می خوام شما راحت باشی و اذیت نشی .
    دلم براش می سوزه واقعا به من هیچوقت بدی نکرد ولی نگرانم بازم برگرده چون دیروز باز اس ام اس داده بود که من ولت نمی کنم و تا روزیکه مطمین نشم ازدواج کردی منم هستم .منم جوابشو ندادم اصلا .این حرفاش بدترم می کنه .احساس می کنم با یه نی نی کوچولو طرفم که هیچی نمی فهمه.

    سنجاب و سعید گرامی منم با شما موافقم .من از ابتدا هم به این آقا کشش نداشتم .همه تلاشمم این مدت کردم که این حس رو توی خودم زنده کنم و خوبی هاشو ببینم .کما اینکه خوبی هاش اینقدر زیاده که بدی هاش توش گمه .ولی انگار اون دشمنی که توی وجودمه توی این جنگ پیروز شد .به من غالب شد .این وسط اون آقا ضربه خورد .فکر نکنم هیچوقت منو ببخشه .واقعا از نفرینش می ترسم .مخصوصا که آدم خیلی معتقدی هم بود .جرات هم نمی کنم باز طرفش برم که بخوام از دلش در بیارم چون می دونم با عذر خواهی من هیچی عوض نمی شه .موقعیت بدی دارم .از دست خودم عصبانیم .

  15. #19
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 05 خرداد 91 [ 10:13]
    تاریخ عضویت
    1391-1-11
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    838
    سطح
    15
    Points: 838, Level: 15
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 62
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    23

    تشکرشده 23 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل من با خواستگارم

    دوستان گرامی متاسفانه امروز صبح متوجه شدم که این آقا در بیمارستان بستری هست و نیاز به عمل جراحی قلب باز داره .بارها توی این مدت متوجه شدم که وقتی از چیزی ناراحت میشه کبود میشه و سرفه های تک تک می زد و تنگی نفس داشت .هر بار می پرسیدم مشکل خاصی داری همیشه می گفت نه من ریه هام حساس هست و مشکل خاصی نیست .البته من همیشه به حرفش شک داشتم .امروز با زن برادرش حرف زدم و گفت که چند شبه بستری شده و قبلا هم دو بار آنژیو کرده .گفت که این قلبش همیشه مشکل داشته تعجب می کنم نمی دونستی.
    گفت پنج شنبه قراره عملش کنن ولی حالش اصلا خوب نیست و خیلی خودشو باخته.گفت اگه می تونی بیا دیدنش براش خوبه.
    خیلی ناراحت هستم .می ترسم رفتن من به صلاح نباشه .خانوادشم الان منو ببینن ممکنه برخورد بدی داشته باشن .حالا اونش خیلی مهم نیست .می ترسم برم دوباره اون حال و هوا براش تازه بشه اوضاع بدتر بشه.
    یک کمم ناراحتم که چرا همیشه این مریضیشو از من قایم می کرد یا انکار می کرد .هی می گفت عصبیه !
    لطفا بام همفکری کنید .من تصمیممو گرفتم مساله ازدواج برام کلا حل شده .کلا منتفیه .رفتن من به عنوان یه آشنا یا یه دوست یا هر چیزی که بشه اسمشو گذاشت درسته یا نه؟؟
    یکی به من بگه این آقا چرا اینقدر توی وابستگی غرق شده ؟این نشانه چیه؟ این ضعف شخصیتی یا کمبود و عقده نیست یا من اشتباه می کنم؟؟
    لطفا بام همفکری کنین.با تشکر فراوان

  16. #20
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 شهریور 91 [ 03:11]
    تاریخ عضویت
    1390-12-26
    نوشته ها
    123
    امتیاز
    1,027
    سطح
    17
    Points: 1,027, Level: 17
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 73
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    163

    تشکرشده 159 در 82 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل من با خواستگارم

    راستش حالا که خودت گفتی دارم میگم:
    من از اول همش خواستم بهت بگم این رفتار از یه مرد بالغ خیییلییی بعیده.
    مگه پسر 18 ساله است که اینجوری میکنه؟
    یه چیز دیگه:
    ببخشید رک میگم: وقتی گفتی خانوادش با ازدواجتون مشکلی ندارن راستش تعجب کردم. آخه شما قبلا ازدواج کردی و بچه هم داری ولی اون آقا تاحالا ازدواج نکرده. اینکه انقدر خانوادش مشتاقن که پسرشون ازدواج کنه با شما و اصرار دارن زودتر کارو تموم کنن و ...به نظر من نشون میده که این آقا مشکل روحی داره و خانوادش هم اینو میدونن و امید دارن با ازدواجش این مشکلش حل بشه

  17. کاربر روبرو از پست مفید آلبالو تشکرکرده است .

    آلبالو (پنجشنبه 17 فروردین 91)


 
صفحه 2 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:19 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.