به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 20

Threaded View

  1. #1
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 فروردین 93 [ 12:48]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    نوشته ها
    1,249
    امتیاز
    16,138
    سطح
    81
    Points: 16,138, Level: 81
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 212
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    8,122

    تشکرشده 8,124 در 1,482 پست

    حالت من
    Vaaaaay
    Rep Power
    141
    Array

    **لطفا وارد شوید: حلالم کنید...**



    سلام:



    امروز یک اتفاق خیلی بدی افتاد و من انقدر مجبور شدم گریه کنم که الان هم صفحه کامپیوترم رو به سختی می بینم..چند تا ارسال کردم تا شاید روحیه ام عوض بشه و تصمیمم برای ایجاد این تاپیک عوض بشه که نشد و دیدم بهتره خودم رو راحت کنم و این تاپیک رو بزنم....

    ابتدا توضیح کوتاهی بدم که چه سیلی محکمی خوردم!!

    من تو عمرم سیلی نخورده بودم ولی امروز به نظر خودم بعد این همه سال و کار یک سیلی محکمی خوردم....
    می خواستم سوار ماشینم بشم و از محل کارم که حدود 5/1 ساعت با خونمون فاصله داره راه بیافتم که تلفن مرکز زنگ خورد..چه صدای وحشتناکی ..من که جز جیغ هیچی نفهمیدم ....تلفن رو به دوستم که ماماست دادم ..نشست و زل زد به منو خانم دکتر کنار دستم که خیلی دوستش دارم.زد زیر گریه....دوست من به همراه ماما و کاردان های واگیر و کاردان خانواده و راننده از دهگردشی بهداشت بر می گشتند که 2 تاشون در یک تصادف هولناک کشته شدند.خانم دکتر دوست من..که خانم بسیار خوبی بود..پاک پاک و مجرد و 26 ساله ..و ما ما مرکزشون یک خانم جوان با 3 تا بچه کوچک و اون 3 تا که زنده اند فعلا وضع وخیمی دارند....
    اصلا باورم نمی شد ..این دوشتم دیروز صبح پهلوم نشسته بود و از هردری حرف می زدیم...و الان رو تخت جلوی روم بود پیچیده در یک کفن سفید....زود پر پر شد...
    چقدر گریه کردم ..چقدر گریه کردم..تو عمرم ندیده بودم..مامانش منو بغل کرده بود و می بوسید و می گفت بوی دخترم رو میدی و من چه کشیدم وقتی دوستم را پیچیده در کفن بردند و مادرش روی زمین خودشو می کشید...
    آنقدر گریه کردمو ترسیده بودم و فکر می کردم اگر من بودم چی؟خدایا من هزار تا آرزو دارم؟
    چقدر مرگ نزدیکه...
    پای کامپیوترم هم دارم گریه می کنم...خیلی وضع بدیه....هنوز نگاه دیروزش تو چشمامه..انگار قرار نیست اشکهام خشک بشن...خدایا!!!

    و اما علت ایجاد این تاپیک.:
    من هم مدام دهگردشی می رم تو جاده های بسیاربد جور و بعد هم تو جاده صبح می رم و میام ..گفتم خدا رو چه دیدی ...یک وصیت نامه نوشتم گذاشتم تو خونه..ولی چون این تالار جز رموز خودمه و تنها خواهرم رمز منو می دونه گفتم پیشاپیش یک حلالیت بخوام...
    هرکس از من رنجیده با نا خود آگاه یا آگاه ناراحتش کردم می خوام حلالم کنه....تو دنیای دورم کسی می دونم ازم ناراحت نیست ولی در این تالار 2 نفری هستند که ازم دلخورند و منم از آنها...
    من که خیلی وقته بخشیدم..اگر روزی نبودم ...می خوام منو ببخشند ...
    اگر دلخوری دارند ببخشند..
    راستش این تاپیک را زدم جهت حلالیت از همه شما...در خدمتتون تا زمانی که زنده هستم ..هستم ولی اگر روزی ناگهانی نیامدم..حلالم کنید....
    من ذاتا هیچ قصد بدی ندارم و قصدم کمکه و اگر اون دوستان هم ناراحت شدند امیدوارم حلالم کنید....
    ترسیدم بمیرم و دستم به بچه های تالار برای حلالیت نرسه..
    وقتی دوستم که تا دیروز پیشم بود یک دفعه پر پر شد منم باید زمان را از دست ندم..یعنی هیچ کدام ما...
    حلالم کنید..

    آنی - مدیر همدردی - نقاب- طاهره - فیلو سارا - نیلو 55 - چشم بارانی - صبا 2009 - فرشته مهربان - کیوان - لرد حامد - آرمان 26 - BaBy - دیجیتالمن - شاد - موعود - گل مریم - محمد ابراهیمی - کنجکاو - استار 7 - بال تکین - mke - و همه همه اعضا تالار که در این مدت با هم بودیم.

    ممنونم.

  2. 16 کاربر از پست مفید سارا بانو تشکرکرده اند .

    khaleghezey (دوشنبه 14 بهمن 92), سارا بانو (جمعه 28 بهمن 90)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. عاشق شوید و ........ ( عشق و زندگی )
    توسط ویدا@ در انجمن علمی و آموزشی
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: دوشنبه 14 مرداد 92, 12:03
  2. زنم بهم خیانت کرده ودرغ مگوید
    توسط mosi1234 در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 23
    آخرين نوشته: دوشنبه 31 تیر 92, 11:28
  3. آیا باید اشتباهات همسرمان را به رویش بیاوریم؟
    توسط بالهای صداقت در انجمن انتخاب و تصمیم گیری
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 26 خرداد 92, 13:11
  4. و خدا با من سخن میگوید . . .
    توسط دختر مهربون در انجمن اعتقادی،‌اخلاقی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: سه شنبه 01 آذر 90, 02:25
  5. مرد ترسناک رویاهای شبانه ام ....
    توسط mitrapooh در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: شنبه 19 اردیبهشت 88, 17:52

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 10:43 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.