4:آیا کاری هست که آرزو می کنی اگر پدر و مادرت اکنون زنده بودند دوست داشتی در حقشون بکنی؟
بله،پدرم یه بار چیزی خواست که نظر من ظاهرا مهمتر از بقیه بود اما من قبول نکردم البته بعد از فوتش اون کارو انجام دادیم چون منم موافق بودم اما حیف که وقتی خودش خواست قبول نکردم، حالا پشیمانم.
دوست دارم حتی اگر شده هر کدامشون رو یک بار دیگه ببینم و بپرم تو بغلشون و بوسشون کنم .محاسن سفید پدرم و دستهای زحمت کش و پیرش رو ببوسم . قلبشو ببوسم که نتونستم مانع ایستادنش بشم.دوست دارم گوشم رو بذارم رو قلب پدرم و صدای ضربانش رو بشنوم.
دوست دارم پاهای مادرم رو ببوسم که سالها منو آورده و برده مدرسه و ...اما من نتونستم مانع سرد شدنشون بشم.
سارا تا بمیرم صدای نفس های آخر مادرم رو فراموش نمیکنم ...دوست دارم نفس های مادرم رو که به شماره افتاده بود و ما کنارش دقیقا احساس می کردیم دارن کم وکمتر و ارومتر میشن یه بار دیگه بشنوم .دوست دارم اون چشمهای رنگیش رو که بهم زل زده بود و من داشتم شهادتین رو بهش تلقین میکردم دوباره ببینم و قطره اشکی که از گوشه چشم چپش پایین می اومد رو ببوسم....
من هر کاری تونستم و امکانش بود براشون کردم هر کاری اما ....مانع مرگشون نتونستم بشم.....من از خدا راضی ام امیدوارم خدا هم از پدر و مادرم و من راضی باشه.
از موعود عزیز
http://www.hamdardi.net/thread-16012-post-173856.html#pid173856
علاقه مندی ها (Bookmarks)