نقل قول از مدیر همدردی در تاپیک زیر
http://www.hamdardi.net/thread-36174.html#post358887
:
انتظار هم زمان را طولانی و هم زندگی را سخت و هم یاس ایجاد می کند.
اگرچه ازدواج یک نیاز هست . لیکن اینکه همه پتانسیل های ذهنی و فکری ما درگیر این مسئله باشد و مرتب به آن فکر کنیم لحظات انتظار را طولانی و خسته کننده می کند.
در کنار اقداماتی شبیه آنچه در مقاله 40 راه همسریابی مطرح کردیم، ضمن حضور مفید در محیط کار و زندگی و خانواده و فامیل ، باید انرژی خود را در رشد و پرورش سایر استعدادهای خود بگذارید. و از تمرکز فکری روی این قضیه اجتناب کنید.
بنده شاهد بوده ام فردی مجرد آنچنان شکوفا و امیدوار زندگی کرده است که صد متاهل به گرد پای او هم نمی رسیدند.
اینها به معنی بی اهمیت بودن ازدواج یا بی خیال بودن آن نیست. بلکه صبر و تحمل در کنار روش درست زندگی کردن می توانید فشار این مسئله را کاهش دهد .[/PHP]
--------------------------------------------------------------------------------------
حالا سوال من اینه
1- چگونه میشه از تمرکز فکری روی این قضیه اجتناب کرد؟ من ناخودآگاه زنگ تلفن خونه که میخوره فکر میکنم خواستگاره که زنگ زده!بعد که خوب معلومه کی بوده؟عمه یا خاله
هروقت توی مشکلات و سختی های زندگی می افتم این فکر ازدواج هم به مشکلاتم اضافه میشه!
بعد حالم بدتر گرفته میشه . جدیدا به اونا که ازدواج کردند غبطه میخورم ... البته معمولا بعدش تلاش میکنم تا ذهنم رو از یکسری خطاهای شناختی دور کنم .
وقتی خوبم همه چی گل و بلبله هاااا عالیم.
اما گاهی هر روز جای خالیشو کنارم احساس میکنم ،جای خالی یه همسر خوب .
این حسرت که توی دلم هست ،گاهی بیشتر ،گاهی کمتر .
بطور خلاصه بگم نگران ازدواجم هستم،از تنهایی ام و اینکه قراره چقدر ادامه پیدا کنه نگرانم...
نگرانم چون غیر قابل پیشبینی شده برام...خیلیییی غیرقابل پیش بینی.خیلییییییییییییییییی ییییی
علاقه مندی ها (Bookmarks)