سلام:
امروز یک اتفاق خیلی بدی افتاد و من انقدر مجبور شدم گریه کنم که الان هم صفحه کامپیوترم رو به سختی می بینم..چند تا ارسال کردم تا شاید روحیه ام عوض بشه و تصمیمم برای ایجاد این تاپیک عوض بشه که نشد و دیدم بهتره خودم رو راحت کنم و این تاپیک رو بزنم....
ابتدا توضیح کوتاهی بدم که چه سیلی محکمی خوردم!!
من تو عمرم سیلی نخورده بودم ولی امروز به نظر خودم بعد این همه سال و کار یک سیلی محکمی خوردم....
می خواستم سوار ماشینم بشم و از محل کارم که حدود 5/1 ساعت با خونمون فاصله داره راه بیافتم که تلفن مرکز زنگ خورد..چه صدای وحشتناکی ..من که جز جیغ هیچی نفهمیدم ....تلفن رو به دوستم که ماماست دادم ..نشست و زل زد به منو خانم دکتر کنار دستم که خیلی دوستش دارم.زد زیر گریه....دوست من به همراه ماما و کاردان های واگیر و کاردان خانواده و راننده از دهگردشی بهداشت بر می گشتند که 2 تاشون در یک تصادف هولناک کشته شدند.خانم دکتر دوست من..که خانم بسیار خوبی بود..پاک پاک و مجرد و 26 ساله ..و ما ما مرکزشون یک خانم جوان با 3 تا بچه کوچک و اون 3 تا که زنده اند فعلا وضع وخیمی دارند....
اصلا باورم نمی شد ..این دوشتم دیروز صبح پهلوم نشسته بود و از هردری حرف می زدیم...و الان رو تخت جلوی روم بود پیچیده در یک کفن سفید....زود پر پر شد...
چقدر گریه کردم ..چقدر گریه کردم..تو عمرم ندیده بودم..مامانش منو بغل کرده بود و می بوسید و می گفت بوی دخترم رو میدی و من چه کشیدم وقتی دوستم را پیچیده در کفن بردند و مادرش روی زمین خودشو می کشید...
آنقدر گریه کردمو ترسیده بودم و فکر می کردم اگر من بودم چی؟خدایا من هزار تا آرزو دارم؟
چقدر مرگ نزدیکه...
پای کامپیوترم هم دارم گریه می کنم...خیلی وضع بدیه....هنوز نگاه دیروزش تو چشمامه..انگار قرار نیست اشکهام خشک بشن...خدایا!!!
و اما علت ایجاد این تاپیک.:
من هم مدام دهگردشی می رم تو جاده های بسیاربد جور و بعد هم تو جاده صبح می رم و میام ..گفتم خدا رو چه دیدی ...یک وصیت نامه نوشتم گذاشتم تو خونه..ولی چون این تالار جز رموز خودمه و تنها خواهرم رمز منو می دونه گفتم پیشاپیش یک حلالیت بخوام...
هرکس از من رنجیده با نا خود آگاه یا آگاه ناراحتش کردم می خوام حلالم کنه....تو دنیای دورم کسی می دونم ازم ناراحت نیست ولی در این تالار 2 نفری هستند که ازم دلخورند و منم از آنها...
من که خیلی وقته بخشیدم..اگر روزی نبودم ...می خوام منو ببخشند ...
اگر دلخوری دارند ببخشند..
راستش این تاپیک را زدم جهت حلالیت از همه شما...در خدمتتون تا زمانی که زنده هستم ..هستم ولی اگر روزی ناگهانی نیامدم..حلالم کنید....
من ذاتا هیچ قصد بدی ندارم و قصدم کمکه و اگر اون دوستان هم ناراحت شدند امیدوارم حلالم کنید....
ترسیدم بمیرم و دستم به بچه های تالار برای حلالیت نرسه..
وقتی دوستم که تا دیروز پیشم بود یک دفعه پر پر شد منم باید زمان را از دست ندم..یعنی هیچ کدام ما...
حلالم کنید..
آنی - مدیر همدردی - نقاب- طاهره - فیلو سارا - نیلو 55 - چشم بارانی - صبا 2009 - فرشته مهربان - کیوان - لرد حامد - آرمان 26 - BaBy - دیجیتالمن - شاد - موعود - گل مریم - محمد ابراهیمی - کنجکاو - استار 7 - بال تکین - mke - و همه همه اعضا تالار که در این مدت با هم بودیم.
ممنونم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)