سلام.زیاد کار با انجمن خوبتون رو بلد نیستم .تازه عضو شدم ولی کاش میتونستم این تاپیک رو به صورت پیام خصوصی به مشاور سایت ارسال کنم..به هرحال واقعا ممنونم از ایجاد همچین مکانی:( سارا هستم ۱۷ ساله راستش مدتی هست که مشکلی من رو درگیر کرده.یعنی این مشکل از اول وجود داشته ولی چند وقتیه که بدجوری رو مخمه و داره دیوونم میکنه.فقط نیاز به مشاور و مشاوره دارم و به شدت روحم زخمیه.از بچگی همیشه شاهد جنگ و دعواهای پدر و مادرم بودم چندین سال پیش،حدودا ۱۰_۱۱ سال پیش میخواستن از هم جدا شن که کارهای طلاق انجام شده بود و آخراش بود که مادرم قبول کرد که برگرده.پدرم راه دور کار میکنه و اکثرا خونه نیست مادرم منو خیلی دوس داره ولی مشکلی که هست اینه که هروقت پدرم خونه نیست، دوست پسراش رو میاره خونه و حتی چندروز می مونند!دارم روانی میشم.من بهش حق میدادم تا حدودی که دوستت پسر داشته باشهچون بین پدر و مادر من عاطفه و مهری وجود نداره.هرکدوم زندگی خودشون رو دارن تقریبا! به شدت با این موضوع مخالفت کردم.من همیشه درسخوون بودم همیشه تکتاز،المیپادی،جهشی خوندم و الان قراره که کنکور بدم.همیشه رو هدفم تمرکز میکردم با اینکه خیلی برام سخت بود .ازم میخواست ساکت بمونم و چیزی نگم که دوستاشُ میاره خونه.ولی تحمل من به آخر رسیده.به شدت بهش اعتراض کردم ولی باز هم جواب نداد.مشاعرم رو از دست دادم .به درسم لطمه زده و به پدرم هم نمیتونم بگم چون دلم برا مادرم میسوزه،هرچند که داره دیوونه و افسردهم میکنه.من نمیتونم ببینم این لحظات رو!تورو خدا کمکم کنید...
علاقه مندی ها (Bookmarks)