با سلام خدمت دوستان.بیست و سه ساله هستم و همسرم سی و سه ساله.

من دارای مدرک کارشناسی و خانه دار.همسرم دیپلم و شغل آزاد.

در دوران عقد بارها همسرم خیانت کرد.تلفنی اس ام اسی...

.بهش علاقه داشتم و یا شایدم

جرات نداشتم جدا شم...نمیدونم...تو عقد باردار شدم.ب شدت مورد آزار

و اذیت روحی بودم.

هم از جانب همسرم هم خانوادش.پنج روز مونده ب عروسی پسرم سقط شد...

الان چهار ماه از اون روز میگذره.باز هم خیانت....بشدت هم اصرار ب بچه دار شدن داره.

خیلی بی محبت و سرده.تو خونه همه چی همیشه کامل و حاضره.خودم همیشه آرایش کرده هستم.

از نظر ظاهری از ایشون زیباترم.ولی ب چشمش نمیاد.هرروز باید خونه مادرش باشیم.

بدون این ک با من مشورت کنه خونش و میفروشه و میخره و ماشین عوض میکنه....

با اینکه تو خونه کمبود داریم قسط خونوادش و میده براشون طلا میخره..همیشه دوس داره من برم

سمتش.من بهش محبت کنم.منم غرور دارم.خسته شدم...بهم پول نمیده...دلم و میشکنه.رازدار

نیست و تمام مسایل و ب خونوادش میگه.ما حریم خصوصی نداریم.هیچ اعتمادی یهم نداره.

نه خرجی میده نه میزاره برم سرکار.نهایت ماهی پنجاه تومن اونم با کلی منت...

دوسش دارم...ولی خیانت میکنه...خساست میکنه...بی محلی میکنه...دهن لقی میکنه...

منو پیش خونوادش خراب میکنه...بی اعتمادی میکنه...فک کنم دوسم نداره.


چیکار کنم؟