به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 21
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 مهر 93 [ 20:36]
    تاریخ عضویت
    1392-5-04
    نوشته ها
    41
    امتیاز
    1,226
    سطح
    19
    Points: 1,226, Level: 19
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 74
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    114

    تشکرشده 60 در 25 پست

    Rep Power
    0
    Array

    ترس از افکار و قضاوت دیگران

    سلام دوستان
    من به معنای واقعی کلمه دارم دیوونه مشم و حتی میخوام از دانشگاه انصراف بدم و کمتر در جایی حضور داشته باشم چون به شدت از قضاوت بقیه می ترسم .همیشه می ترسم از اینکه دیگران فک کنند من احمقم . همیشه هر رفتاری از خودم نشون میدم فک میکنم که حالا بقیه راجبم چی فک میکنن. مثلا همین دیروز بعد از دو ماه رفته بودم دانشگاه یکی از همکلاسی هام که زیاد باهاش صمیمی نبودم را دیدم . در حالت عادی بعضی وقتا بهش سلامم نمیکردم ولی چون صبح دیروز از دوست دیگم شنیده بودم که ازدواج کرده وقتی دیدمش یهو پا شدم وبهش سلام کردم وتبریک گفتم . و اون بیچاره‌ام انگار انتظارش را نداشت یه لحظه همینطوری موند وتعجب کرد و حالا از دیروز تا حال میگم پیش خودش در موردم چی فک میکنه.نکنه میگه عجب آدم فضولی هستم من.
    این فقط یه نمونش بود .
    1.مثلا یه بار به یکی از همکلاسیام به من سلام کرد من حواسم نبود که جوابشو بدم از اون روز تاحالا همش این تو فکرم هست.
    2. یا به یه نفر با لبخند سلام میکنم میگم حالا چی در موردم فک میکنه. به یه نفر سلام نمیکنم میگم حالا چی در موردم فکر میکنه.
    3. با دوستام تو سایت دانشگاه نشستیم یهویی یه نفر یه جک میگه میخندیم منم بلند میخندم دوباره ناراحت میشم. میگم حالا بقیه در موردم چی فک میکنن.
    اصن نمیدونم چی کار کنم. همش احساس میکنم دیگران در موردم فک میکنن ومنو مسخره میکنن .
    4. حتی در مورد لباس پوشیدن هم این ترس با من وجود داره. من باشلوار پارچه ای راحتر از جین هستم .ولی از اونجایی که همیشه تو دانشگاه کفش اسپرت می‌پوشم ،میترسم مسخره به نظر برسه . حتی دوست دارم مانتوی گشاد بپوشم مخصوصا الان که هوا گرمه ولی بازم چون می‌ترسم مسخره به نظر برسه نمی‌پوشم.
    5. درسم خوبه ولی می‌ترسم واحدای ترمای بالاتر را بردارم. چون میترسم تنها باشم.
    6. سرکلاس با اینکه دوس دارم حرف بزنم و جواب بدم میترسم این کار را بکنم نکنه یه چیز اشتباه بگم. این میشه که دیگه درسم را هم کم تر از قبل میخونم.
    7.همیشه به هر واکنشم مدت ها فک میکنم . به سلام کردن به جواب سوال دادنم به استاد و هر چیز دیگه واین کلی انرژی ازم میگیره .
    حتی به جایی رسیدم که دلم میخواد برم انصراف بدم. نمیدونم چی کار کنم دارم داغون میشم از این همه فکرای مختلف.


    من روانشناسم رفتم ولی فایده ای نداشت . تو را خدا کمکم کنید.

    - - - Updated - - -

    چرا هیچ کس کمکم نمیکنه آخه؟ من واقعا دیوونم؟؟؟

  2. 4 کاربر از پست مفید simin تشکرکرده اند .

    ammin (چهارشنبه 12 شهریور 93), Eram (چهارشنبه 12 شهریور 93), khaleghezey (چهارشنبه 12 شهریور 93), nahid72 (پنجشنبه 13 شهریور 93)

  3. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 مهر 93 [ 20:36]
    تاریخ عضویت
    1392-5-04
    نوشته ها
    41
    امتیاز
    1,226
    سطح
    19
    Points: 1,226, Level: 19
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 74
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    114

    تشکرشده 60 در 25 پست

    Rep Power
    0
    Array
    چرا هیچ کس واسه مشکل من هیچ نظری نداره آخه ؟

  4. #3
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 خرداد 03 [ 20:27]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,975
    امتیاز
    33,893
    سطح
    100
    Points: 33,893, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.2%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,409

    تشکرشده 6,429 در 1,800 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.چندسالتون هست؟ رابطت با خانواده وپدرومادرت چطوره؟
    ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.

  5. 2 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    khaleghezey (چهارشنبه 12 شهریور 93), simin (چهارشنبه 12 شهریور 93)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 مهر 93 [ 20:36]
    تاریخ عضویت
    1392-5-04
    نوشته ها
    41
    امتیاز
    1,226
    سطح
    19
    Points: 1,226, Level: 19
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 74
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    114

    تشکرشده 60 در 25 پست

    Rep Power
    0
    Array
    22 سالمه . رابطه خیلی صمیمانه ای نداریم. معمولی هستیم . بیشتر با خواهرم که 5 سال بزرگتر هستش راحتم و مسائلم را میگم ولی با پدر مادرم زیاد صحبت نمیکنم و گاهی هم از دست افکار و رفتار پدرمادرم ناراحت میشم.

  7. 2 کاربر از پست مفید simin تشکرکرده اند .

    ammin (چهارشنبه 12 شهریور 93), khaleghezey (چهارشنبه 12 شهریور 93)

  8. #5
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 خرداد 03 [ 20:27]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,975
    امتیاز
    33,893
    سطح
    100
    Points: 33,893, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.2%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,409

    تشکرشده 6,429 در 1,800 پست

    Rep Power
    0
    Array
    .

    ما هر روزچیزتازه ای یادمیگیریم وبراساس آنچه فکرمیکنیم درسته ودر رفتارمیکنیم.بعدش هرشخصیتی رفتارخاصی داره هرگلی یه بویی داره بنابراین هرکس براساس شخصیت ومنش خودش عمل میکنه،شاید یه کسی که اخلاق خشکی داره بدش بیاد که توبلند سلام کردی وکسی که روابط اجتماعی بالاداشته باشه تحسینت کنه.


    بایدکدوم رو راضی کنی؟ناچاری براساس مهارتهاوباورهای خودت وآنچه که فکرمیکنی صحیحه رفتارکنی اما درمورداموری(روابط اجتماعی) که مطمئن نیستی درسته یاغلطه بهتره کاری انجام ندی تا به اطمینان برسی درغیراین صورت بیخیال اون کارمیشی.

    به نظرمیرسه زیادی کمالگراهستی و همچنین میخوای همه رو راضی نگه داری اینجوری بعدمدتی ازپادرمیای.بنابراین سعی کن باتوجه به میزان مذهبی بودنت_تجارب گذشته زندگیت_میزان اخلاقی بودنت،عرف قابل قبول جامعه وخیلی چیزای دیگه شأن خودت رو بشناسی وبراساس اون عمل کنی ودرنهایت اینکه "خودت "باشی اینجوری آرامش بیشتری داری...بالاخره بایدتوی جامعه بود بامردم معاشرت داشت وبه خودت اجازه اشتباهات قابل جبران روبدهی..=حالامثلابلندسلام کردی یا ازجات بلندشدی کدوم رفتاربهتربوده یه طرف ولی ذخایرنفتی مملکت که با این کارت آسیب ندیده که اینقدرمیل به سرزنش خودت داری دخترخوب.

    بایدبه خودت وقت بدی باخودت باصبروحوصله رفتارکنی تاروزبه روزبهتربشی.

    سعی کن ازموقعیتها نترسی ومواجهه بشی،اون موقع افراد نگاه میکنند خودت باچه دیدگاه و نگرشی داری ارتباط میگیری معمولابراساس همون قضاوت و واکنش نشون میدن..

    نکته ای که شایدبهش نیاز داشته باشی ما قبل ازاینکه توی جمع کاری انجام بدیم شأن وفضای اون جمع رو هم درنظرمیگیریم مگراینکه کسی بخاد فضاروتغییربده که اون یه بحث دیگه ست.


    لینک کمالگرایی:http://www.hamdardi.net/thread-21869.html

    این کلیپ روازاینجا دانلودکن:
    http://www.hamdardi.net/thread31818-2.html

    این لینک هم خلاصه ومفیده

    :http://www.hamdardi.net/thread-154.html
    ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.

  9. 2 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    khaleghezey (چهارشنبه 12 شهریور 93), simin (چهارشنبه 12 شهریور 93)

  10. #6
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بانو

    تو یه جمله جواب شما را میشه بصورت کامل داد.

    خودت باش
    لازم نیست به این فکر کنی وای الان اینکارو کردم چه فکر در موردم میکنن یا اون در موردم چی میگه والا ملت دارن زندگی خودشونو میکنن کاری هم ندارن به ینکه کی چیکار میکنه یا اخلاقش چجوریه اینقدر گرفتاری دارن به این چیزا دیگه نمیرسن فکر کنن.

    بنظرم بهتره برای خودت یه سری اصول اخلاقی داشته باشی سعی کن طبق شناختی که از خودت داری قدم بردار اینم یادت باشه هرکاری کنی آدم های الافی وجود دارن که یه حرفی میزنن کار یهم نکنی بازم حرف مینزن کلا اینا فقط ساخته شدن برای اینکه حرف بزنن
    من یه مردم توی بازار مغازه دارم بعضی وقتها باید افسوس خورد بخدا باید خون گریست به حال جامعه مثلا ببین توی بازار کسی که بلد باشه سر مشتری شیره بماله چرب زبانی کنه جنسشو بفروشه حالا به هر روشی بهش میگن به ببین چقدر زرنگه!!!! در صورتی که بی اخلاقی و پول در آوردن به هر قیمتی برای من پشیزی ارزش نداره اینجور پول درآوردن.
    یا مثلا صف نانوایی مخصوصا وقتی نان هم داره تمام میشه که واویلا میری سرشو میندازه پایین سریع میره جلو میگه من اینجا بودم و دوتا نون میگیره فکر میکنه خیلی زرنگه!!! اینجور رفتار و طرز فکر اصلا و ابدا قبول ندارم و بدور از انسانیت میدونم.

    یه چیزم یادت باشه با سپاس از جناب امین قرار نیست ما بدون اشتباه باشیم کامل کامل نه از این خبرا نیست هر فردی یه سری خصوصیات مثبت داره و یه سری ضعف هایی داره بهتره که خصوصیا مثبت خودشو تقویت و نکات منفی را سعی کنه از بین ببره.قرار نیست بخاطر اینکه مورد تایید دیگران قرار بگیریم هرکار یانجام بدیم یا از اینکه تاییمون نکنن به خودمون کلی فشار بیاریم و بشینیم زانوی غم بغل بگیریم.

    خودتو همینجوری که هستی دوست داشته باش.مهم نیست همه اخلاقایی که داری و رفتارهایی که از خودتب روز میدی درست باشه یا کامل همینی که هستی رو دوسش داشته باش.
    من عاشق خودم خودمو دوست دارم درسته موهام ریخته درسته یکم چاق شدم درسته آدم ساده ای هستم درسته بقول دیگران تیز و زرنگ نیستم درسته فنی نیستم و از کارهای فنی سر در نمیارم به دیگران احترام میزارم گرچه شاید لیاقتشم نداشته باشن ولی خودمو همینجوری که هستم دوست دارم.

    هرچی هستی مهم نیتس مهم اینه که خودتو دوست داشته باشی و سعی کنی بهتر بشی ولی خودتو اذیت نکن که کامل نیستی چون من یکی توی این 30 سال انسان کامل ندیدم هرکی دیدم یه عیب و ایرادی داشته.

    مقالات امین برات گذاشته را کامل بخوان و از این به بعد تمرین کن خودتو دوست داشته باشی.

    از تکنیک توقف فکر هم استفاده کن فکر کنم بهت کمک کنه

    یه مورد دیگه ای که به ذهنم میرسه بجز توقف فکر که خیلی خیلی موثره

    تکنیک توقف فکر

    مکمل خوبی هستش براش میتوانی ازش استفاده کنی بعد اینکه یه ایست محکم دادی به اون فکری که میخواد وارد ذهنتان بشود براش یه زمانی را تعیین کنید مثلا ساعت 8 شب بعد اون زمان تعیین کنید تا چند دقیقه به این موضوع فکر کنید بعد تمام شدنش دیگه ادامه ندید و تمامش کنید.با انجام دادن مداوم این کار مطمئنا دفعات کمتری این فکر به ذهن شما خطور میکنه.

    تقریبا خیلی خلاصه برای شما توضیح بدم در مورد توقف فکر:

    توقف فکر یعنی اولا هر چیزی که اونو یاد تو میندازه بنداز دور..
    هر وقت هم فکرش اومد تو ذهنت بدون سرزنش خودت ذهنتو ازش منحرف کن.حتی اگه دو دقیقه طول بکشه..هر دفعه هم واسه اینکه تونستی فکرتو ازش منحرف کنی از خودت تشکر کن یا به خودت جایزه بده...اگه هم نتونستی ناراحت نشو و باز امتحان کن.
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  11. 2 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    Eram (چهارشنبه 12 شهریور 93), simin (چهارشنبه 12 شهریور 93)

  12. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 17 خرداد 03 [ 11:13]
    تاریخ عضویت
    1391-7-15
    محل سکونت
    زیر باران
    نوشته ها
    780
    امتیاز
    24,371
    سطح
    95
    Points: 24,371, Level: 95
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 979
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class10000 Experience PointsOverdriveSocial
    تشکرها
    2,325

    تشکرشده 1,637 در 593 پست

    Rep Power
    162
    Array
    سلام سیمین جان.

    من هم دقیقااااا مثل تو بودم هرچی نوشتی انگاردرمورد من نوشتی!!!!!!

    من هم هم سن و سال خودتم و کاملا شرایطت رو درک میکنم . ازآنجا که من به خوبی موفق شدم تو هم حتما از پسش برمیای.



    اولین کاری که من کردم و موثر بود این بود که پیش یک روانشناس عالی رفتم و مو به مو هرچی میگفت اجرا می کردم.حتما مشاور خوبی رو برای خودت انتخاب کن مشاوری که بهت تکنیک یاد بده ولی اگر هم نشد یا الان وقتشو نداری من چنتا کاری که خودم انجام دادم و جواب گرفتم رو میگم:


    1-صبح که از خواب پامیشی باخودت عهد کن که من امروز با روزای دیگه متفاوت عمل میکنم و به خودم سخت نمیگیرم.ینه باییست و بگو جلوی امروز روز منه...


    2-طول روز همیشه عادت کن چانه ات رو بالاتراز حدمعمول واونطور که همیشه نگه می داشتی نگه داری.(ادای با اعتماد به نفس هارو دربیار خیلی خوش میگذره)


    3- همین فردا برای شروع کار یه مانتوی گشاد و شلواری که دوس داری با کفش اسپرتی که خوشت میاد بپوش..اصلا درانتخابش شک به دلت راه نده،سرتو بگیر بالا و به همه ی آشناها گرمتر از همیشه لبخند بزن.


    بپوش تا ببینی هیییییییچ اتفاقی نمیفته...کسی اصلا کاری به جزئیات رفتار ما نداره بلکه اون اعتماد به نفس و روی گشاده ماست که درنگاه اول به چشم میاد. ببین رک و راست بگم هیچکی اصلا مانتویی که هفته پیش پوشیدی رو یادش نمیاااااد.باورکن.حتی مال روز پیشو!!!!پس راااااحت باش





    4-اگر یادت رفت به کسی سلام کنی بگو:


    فدای سرم حواسم نبود عوضش فردا بالبخند بهش سلام میکنم.


    "دیگران به ما حق میدهند که گاهی توی خودمان باشیم.تو به دیگری حق نمی دهی؟"


    من خودم آدمی بودم که توی کلاس اصلا حرف نمیزدم بعد با این روش ها خیلی بهتر شدم نه که دیگه کامل رفتارکنم نه! بلکه اون دفعه جلوی استاد یه حرفی زدم بعد که از اتاقش رفتم بیرون فکرکردم خیلی حرفم احمقانه و ازروی دستپاچگی بود!!!!


    تازه توی اتاق استاد 4تا از همکلاسیام هم بودند که پیششون خیلی سیاست داشتم کلا بگو ضایع شدم انگار . ولی به خودم گفتم فدای سرت عزیزم 100 تا رفتارخوب جلوی استاد داشتی امروزم ازروی خستگی رفتار بسیارمعمولی داشتی قرار نیست همیشه 20 باشی که....بعدش روی نقطه ضعفم کار کردم .


    5-هنوزم گاهی وقتا که حالم گرفته است تکنیک هارو اجرا نمی کنم ولی سعی می کنم حذفش نکنم.یعنی نگاه مطلق ندارم.امروز نشد فردا انجامش میدم .یا یک روز صبح خوب نبودم از عصرشروع می کنم.خودت رو با تمام کمبودها و نقاط قوتت بپذیر.گل بی عیب خداست.


    6- دیالوگ هایی که با اطرافیان میگی اگر برات رضایت بخش نبود روی کاغذ بنویس.


    ستون اول:موقعیت زمانمکان) ستون دوم:احساسس ستون سوم:دیلوگ من -دیالوگ او


    و ستون آخر اصلاح دیالوگ


    انقدر تمرین کن تاملکه ی ذهنت بشه کم کم این طرح رو توی ذهنت پیاده میکنی عااالیه.


    7-باور کن که میشه و باور کن که زمان بره ولی وقتی بهش رسیدی باهیچی عوضش نمیکنی میگی کاشکی زودتر شروع می کردم.


    8-راستی از شروع کلاسای این ترمت سعی کن هفته ی اول 3 تا سوال بپرسی هر هفته یکی یا دوتا بیشتر کن.من تا ترم 7 دانشگاه 1 سوال پرسیده بودم سرکلاس ترم 8 ولی هر روز سوال می پرسیدم!!!!! انقدر حال میداد.خصوصا وقتی استاد یه سوال می پرسید من جواب پرت می دادم خیلی ذوق می کردم!!!!


    میگفتم ببین این تویی که انقدر پیشرفت کردی حتی جوابی که 100درصد مطمئن نیستی هم با اعتماد به نفس سرکلاس میگی ببین از کجا به کجا رسیدی؟


    خب تو هم حق شرکت داری حق اشتباه هم داری.


    عزیزم حس آزادی فکر وعمل رو با هیچ چیزی نمیشه مقایسه کرد اینو منی میگم که هردوتا شرایط رو با تمام وجود درک کردم.


    منتظرم که بگی فردا با چه تیپی رفتی دانشگاه و چه حسی بهت داد.....


    با آرزوی آرامش و بهترین ها...
    ویرایش توسط Eram : چهارشنبه 12 شهریور 93 در ساعت 22:43

  13. 5 کاربر از پست مفید Eram تشکرکرده اند .

    khaleghezey (پنجشنبه 13 شهریور 93), simin (چهارشنبه 12 شهریور 93), The Green (چهارشنبه 12 شهریور 93), کاربر19 (پنجشنبه 13 شهریور 93), میشل (جمعه 14 شهریور 93)

  14. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 مهر 93 [ 20:36]
    تاریخ عضویت
    1392-5-04
    نوشته ها
    41
    امتیاز
    1,226
    سطح
    19
    Points: 1,226, Level: 19
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 74
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    114

    تشکرشده 60 در 25 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوستان عزیز سلام
    من از دیروز میخواستم پست بگذارم وتشکر کنم اما محدودیت 3 تا پست اجازه نمیدادو خیلی ممنونم .خیلی خوشحال شدم.
    آقای امین از کلیپ خوبتون ممنونم خیلی کمکم کرد. عالی بود. درست میگید من کمال گرام و دوست دارم همه را از خودم راضی نگه دارم . راستش درست میگید درست با این برخوردم ذخایر نفتی مملکت بر باد نرفت ولی من دلم نمیخاد کسی در موردم فکر بدی بکنه . دوست دارم همه منو به عنوان یه آدم خوب بشناسن. با مطالعه لینکای مربوط به کمال گرایی فهمیدم که من کمالگرام . نه تنها تو روابط اجتماعی بلکه تو سایر چیزها واین خیلی بد بوده و تاحالا خیلی بهم ضرر زده . مثلا خیلی از کارایی که دلم میخواسته انجام بدم اصلا شروع نکردم. چون ترسیدم که نتونم به درستی تمومش کنم.
    آقای خال قزی مرسی که مثل همیشه راهنماییم کردین ومرسی از تکنیک توقف فکر
    ارم جان خیلی خیلی لطف کردی که این همه راهکار دادی. مخصوصا راهکار ششمت . راستش من مشاوره رفتم ولی چون گریه ام گرفت و حالم خوب نبود اون منو فرستاد پیش روانپزشک و اونم بهم قرص داد ومنم دیگه نرفتم وبی خیال شدم .مرسی از اینکه این همه راهنمایی کردی.

  15. 2 کاربر از پست مفید simin تشکرکرده اند .

    Eram (پنجشنبه 13 شهریور 93), khaleghezey (شنبه 15 شهریور 93)

  16. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 20 آبان 93 [ 14:19]
    تاریخ عضویت
    1392-7-22
    نوشته ها
    59
    امتیاز
    41
    سطح
    1
    Points: 41, Level: 1
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    500 Experience PointsTagger Second Class1 year registered
    تشکرها
    58

    تشکرشده 135 در 50 پست

    Rep Power
    0
    Array
    واى خدايا انگار اين تاپيک رو من زدم.اول از خوندنش خيلى خندم گرفت.
    منم دقيق همينطورى بودم.ولى الان خيلى خوب شدم چون ياد گرفتم که خودم باشم.من اصلا پيش روانشناس نرفتم ولى 90 درصد کارايى که Eram گفت رو خودم انجام دادم.
    الان خيلى خوبه وضعيتم.خيييلييي.
    درسمو که تموم کردم با هزارتا سوالى که سر کلاسا برام پيش ميومدم و نميپرسيدم ولى الان تو کلاساى ديگه هستم و خيلى راحت سوال ميپرسم.اصلا مهم نيس ديگه که سوالم احمقانه باشه و از اين حرفا.

  17. 4 کاربر از پست مفید niki.69 تشکرکرده اند .

    Eram (پنجشنبه 13 شهریور 93), khaleghezey (شنبه 15 شهریور 93), simin (جمعه 14 شهریور 93), میشل (جمعه 14 شهریور 93)

  18. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 17 خرداد 03 [ 11:13]
    تاریخ عضویت
    1391-7-15
    محل سکونت
    زیر باران
    نوشته ها
    780
    امتیاز
    24,371
    سطح
    95
    Points: 24,371, Level: 95
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 979
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class10000 Experience PointsOverdriveSocial
    تشکرها
    2,325

    تشکرشده 1,637 در 593 پست

    Rep Power
    162
    Array
    سلام سیمین جان.
    من و دوستان دیگه منتظریم که دونه دونه از کارهایی که امروز انجام دادی برامن بگیی..من که پیگیرت هستم... مخصوصا کفش و شلوار ...:)

  19. کاربر روبرو از پست مفید Eram تشکرکرده است .

    simin (جمعه 14 شهریور 93)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 61
    آخرين نوشته: جمعه 17 اردیبهشت 95, 22:06
  2. ماموریت این دو فرشته چه بود .... ؟؟؟؟؟؟ هاروت و ماروت
    توسط parsa1400 در انجمن اعتقادی،‌اخلاقی
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: دوشنبه 17 فروردین 94, 06:46
  3. پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: جمعه 13 مرداد 91, 19:56
  4. تفاوت سنی 8 سال، آیا از یک نسلیم؟
    توسط jodiabot در انجمن تفاوت سنی در ازدواج
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: جمعه 05 فروردین 90, 23:53
  5. تشخیص تفاوت میان عشق و شهوت !!!
    توسط erfan25 در انجمن عشق
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: شنبه 16 آبان 88, 13:19

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:10 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.