به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 32

Hybrid View

  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 00 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    670
    امتیاز
    19,001
    سطح
    87
    Points: 19,001, Level: 87
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 349
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,250

    تشکرشده 1,509 در 535 پست

    Rep Power
    142
    Array

    فهمیدم خواستگارم قبلیم کلاهبردار نبوده.با حس جدیدم چیکار کنم؟

    توی تاپیکهای قبلیم راجع به یکی از خواستگارام گفتم که قرار عقد رو گذاشته بودیم و خریدها هم انجام شده بود.بعد از دوماه بیخبری پدر اون آقا با پدر من تماس گرفت گفت که بیاین حلقه رو پس بگیرین و یه صحبت دیگه هم داشتیم.بابا رفت.خود پسر هم از شهرستان اومده بود.گفته بودن ما اهل مال حرام نیستیم ولی ما هم هزینه کردیم و سرویس طلا خریدیم والان ضرر کردیم.آخر کار حلقه رو داده بودن.بابا گفته بود شما روز آخر اومده بودین همه چیزو تموم کنین.از برخوردتون مشخص بود.ولی اونا گفتن که ما قصدمون صحبت منطقی بود و برخورد پسر شما(برادر من)بد بود.خوب الان حداقل معلوم شد اون کلاهبردار نبوده.ولی باز فکر من مشغول شده.به نظر شما اون همونقدر که من فکر میکردم بد بود؟من یه سری خصوصیات و رفتاراشو میگم.لطفا شما قضاوت کنین.
    1-اون از نظر ظاهری و ازدید من خیلی جذاب بود.متاسفانه هنوزم حسم همینه.
    2-حقوق منو پرسید.حتی آدرس آپارتمانمم به یه بهانه ای میخواست بگیره.خیلی مادی بود ومیشه گفت آدم زرنگی بود.
    3-یه بار به من گفت وقتی من با تو هستم همه دخترا با اخم به تو نگاه میکنن(خودشیفتگی)وخودشم به دخترای دیگه خیلی نگاه میکرد.مادرش که خیلی مذهبیه میگفت مردا حق دارن نگاه کنن.زن باید پوشیده باشه.
    4-روز اول گفت پوشش شما خیلی مناسبه.کم کم حرفشو عوض کرد.روز آخر به پدر من گفت دختر شما وقتی اومد خونه من موقع اومدن مهمون باید چادر سرش کنه.(از چند روز قبل به من میگفت فکر میکنم چادر خیلی به تو میاد)
    5-چند مورد دروغ شنیدم ازش.
    الان شدیدا دچار تردید شدم که منتفی شدن عقد اتفاق مثبتی بود یانه.با توجه به این که جذابیتی که اون برام داره هیچ مردی نداشته چه قبل و چه بعد از اون.اون اولین مردی بود که من ازش خوشم اومده بود.خواهش میکنم نظرتونو بگین

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 22:56]
    تاریخ عضویت
    1392-12-18
    نوشته ها
    524
    امتیاز
    13,135
    سطح
    74
    Points: 13,135, Level: 74
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,154

    تشکرشده 1,301 در 451 پست

    Rep Power
    102
    Array
    سلام من تاپیک قبلیتون رو یادمه.

    به هر حال هرچی بوده تموم شده..نکنه میخواید برید منت کشی اون اقا خودتون رو تحقیر کنید بعد اون اتفاق هایی که افتاد..

    این که این اتفاق چه خوبی یا بدی داشت خدا میدونه و شاید گذر زمان براتون مشخص کنه...

    مطمئن باشید اگه واقعا اونا اون قدر خواهن شما بودند یه خاطر صرفا یه برخورد برادر عقد رو به نمی زدند در اقدامی ناگهانی..

    البته من نمیدونم دقیقا کار برادرتون چی بوده... ولی اگه یکی یه دختر رو واقعا بخواد یکم هم صبرشو بیش تر میکنه... دیگه اونا باید اقدامشون رو با یه چیزی توجیه کنند و حالا دیواری احتمالا کوتاه تر از براردر شما ندیدند..

    لحظه ای هم بهشون فکر نکنید.تمام.

  3. 4 کاربر از پست مفید فدایی یار تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 11 شهریور 93), فرشته مهربان (چهارشنبه 12 شهریور 93), خیال تو (چهارشنبه 12 شهریور 93), شیدا. (سه شنبه 11 شهریور 93)

  4. #3
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 00 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    670
    امتیاز
    19,001
    سطح
    87
    Points: 19,001, Level: 87
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 349
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,250

    تشکرشده 1,509 در 535 پست

    Rep Power
    142
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط فدایی یار نمایش پست ها
    سلام من تاپیک قبلیتون رو یادمه.

    به هر حال هرچی بوده تموم شده..نکنه میخواید برید منت کشی اون اقا خودتون رو تحقیر کنید بعد اون اتفاق هایی که افتاد..

    این که این اتفاق چه خوبی یا بدی داشت خدا میدونه و شاید گذر زمان براتون مشخص کنه...

    مطمئن باشید اگه واقعا اونا اون قدر خواهن شما بودند یه خاطر صرفا یه برخورد برادر عقد رو به نمی زدند در اقدامی ناگهانی..

    البته من نمیدونم دقیقا کار برادرتون چی بوده... ولی اگه یکی یه دختر رو واقعا بخواد یکم هم صبرشو بیش تر میکنه... دیگه اونا باید اقدامشون رو با یه چیزی توجیه کنند و حالا دیواری احتمالا کوتاه تر از براردر شما ندیدند..

    لحظه ای هم بهشون فکر نکنید.تمام.
    مرسی از جوابتون.اتفاقا اصلا برخورد برادرم بد نبود.وقتی اون آقا گفت که دختر شما تا توی خونه شماست پدر برای پوشش تصمیم میگیره.وقتی اومد خونه من(ما قرا بود توی آپارتمان من زندگی کنیم)من براش تصمیم میگیرم.برادر من ناراحت شد وگفت یعنی زن هیچ حقی نداره؟شاید شما فردا بهش بگین روبنده بزن.فقط اینارو یه کم با صدای بلند گفت.

  5. 2 کاربر از پست مفید آنیتا123 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 11 شهریور 93), فدایی یار (سه شنبه 11 شهریور 93)

  6. #4
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بانو

    اولا بهتره در مورد زندگی خودتان مستقل رفتار کنید و خودتان تصمیم بگیرید
    دوما رابطه ای که تمام شده و مربوط به گذشته هستش بهتره بزارید همان گذشته باقی بمانه درست یا غلط هرچی بود تمام شد رفت.
    نمیخوام بهت دلخوشی الکی بدم ولی فکر کنم بهتر که این رابطه قطع شد.حداقلش اینه که ایشون مهارت ارتباطی درست را بلد نبودن و مسئولیت پذیر نبودن.
    اختلاف نظر توی همه زندگیها هست اینجور یکه نمیشه ما بخاطر داشتن اختلاف از همدیگه فاصله گرفت اینجور یکه سنگ روی سنگ بند نمیشه.
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  7. 3 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    فدایی یار (سه شنبه 11 شهریور 93), مهربونی... (پنجشنبه 13 شهریور 93), شیدا. (سه شنبه 11 شهریور 93)

  8. #5
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 00 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    670
    امتیاز
    19,001
    سطح
    87
    Points: 19,001, Level: 87
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 349
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,250

    تشکرشده 1,509 در 535 پست

    Rep Power
    142
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط khaleghezey نمایش پست ها
    درود بانو

    اولا بهتره در مورد زندگی خودتان مستقل رفتار کنید و خودتان تصمیم بگیرید
    دوما رابطه ای که تمام شده و مربوط به گذشته هستش بهتره بزارید همان گذشته باقی بمانه درست یا غلط هرچی بود تمام شد رفت.
    نمیخوام بهت دلخوشی الکی بدم ولی فکر کنم بهتر که این رابطه قطع شد.حداقلش اینه که ایشون مهارت ارتباطی درست را بلد نبودن و مسئولیت پذیر نبودن.
    اختلاف نظر توی همه زندگیها هست اینجور یکه نمیشه ما بخاطر داشتن اختلاف از همدیگه فاصله گرفت اینجور یکه سنگ روی سنگ بند نمیشه.
    ممنون از راهنمایی و وقتی که گذاشتین.خانوادم وقتی حرفهای اونو اون روز شنیدن،مطمءن شدن که درصورت ازدواج با اون من بدبخت میشدم،خانواده من آدمای منطقیی هستن و احساسی نظر نمیدن،خودمم همین فکر رو میکنم.فقط نمیدونم چرا،نمیتونم بهش فکر نکنم،خاطره هاش،ابراز محبتاش....وقتی هم که دیدم حلقه رو پس آورد...نمیدونم حسهای قبلیم برگشت،شک کردم شاید اونقدرم که فکر میکردم بد نبوده باشه.شایدتقصیر منم بوده،نمیدونم واقعا

  9. 2 کاربر از پست مفید آنیتا123 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (چهارشنبه 12 شهریور 93), خیال تو (چهارشنبه 12 شهریور 93)

  10. #6
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    لطفا دنبال مقصر نباش هرچی بود تمام شد و رفت
    از من میشنوی بجای اینکار توی همین سایت همدردی مشکلات کاربرها را بخوان و یا مقالات را مطالعه کن و اطلاعات خودت را افزایش بده که توی زندگی آیندت خیلی بدردت میخوره.


    از مدیر همدردی :

    پيش از شروع، از خدا بخواهيد تا شما را ياري دهد.

    نخستين کار اين است که بپذيريد اين رابطه تمام شده و ديگر ادامه نخواهد داشت.

    تكنيك تمركز زدايي:
    هر انساني انرژي هاي رواني مشخصي دارد،
    وقتي همه انرژيتان را روي يك شي يا يك فرد سرمايه گذاري كنيد، نمي توانيد جلوي آن مقاومت كنيد
    .
    بهتر هست فهرستي بلندي از علاقمندي، كارها،‌مشغوليت ها و ... تهيه كنيد و مدتي انرژي خود را توزيع كنيد.

    در رويه زندگي خود تغيير ايجاد کنيد.
    مدتي که با طرف مقابل خود گذرانده ايد، احتمالا روند زندگي شما را به شکل خاصي قرار داده.
    مثلا ساعت هاي خاصي منتظر پيام يا تلفنش بوده ايد، اوقات خاصي را به ملاقات هم سپري مي کرده ايد و... .
    حال نياز است که تغييري در روند زندگي جاري خود بدهيد. آن اوقات و زمانها را به کارهاي ديگري اختصاص بدهيد.
    به ورزش بپردازيد،
    به کلاس هاي فوق برنامه برويد، کار پژوهشي انجام دهيد، به علايق خود بپردازيد، در طبيعت سير کنيد، خدا را ياد کنيد و ...

    یه مورد دیگه ای که به ذهنم میرسه بجز توقف فکر که خیلی خیلی موثره

    تکنیک توقف فکر

    مکمل خوبی هستش براش میتوانی ازش استفاده کنی بعد اینکه یه ایست محکم دادی به اون فکری که میخواد وارد ذهنتان بشود براش یه زمانی را تعیین کنید مثلا ساعت 8 شب بعد اون زمان تعیین کنید تا چند دقیقه به این موضوع فکر کنید بعد تمام شدنش دیگه ادامه ندید و تمامش کنید.با انجام دادن مداوم این کار مطمئنا دفعات کمتری این فکر به ذهن شما خطور میکنه.

    تقریبا خیلی خلاصه برای شما توضیح بدم در مورد توقف فکر:

    توقف فکر یعنی اولا هر چیزی که اونو یاد تو میندازه بنداز دور..
    هر وقت هم فکرش اومد تو ذهنت بدون سرزنش خودت ذهنتو ازش منحرف کن.حتی اگه دو دقیقه طول بکشه..هر دفعه هم واسه اینکه تونستی فکرتو ازش منحرف کنی از خودت تشکر کن یا به خودت جایزه بده...اگه هم نتونستی ناراحت نشو و باز امتحان کن
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  11. 4 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    فدایی یار (چهارشنبه 12 شهریور 93), فرشته مهربان (چهارشنبه 12 شهریور 93), خیال تو (چهارشنبه 12 شهریور 93), شیدا. (چهارشنبه 12 شهریور 93)

  12. #7
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 00 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    670
    امتیاز
    19,001
    سطح
    87
    Points: 19,001, Level: 87
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 349
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,250

    تشکرشده 1,509 در 535 پست

    Rep Power
    142
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط khaleghezey نمایش پست ها
    لطفا دنبال مقصر نباش هرچی بود تمام شد و رفت
    از من میشنوی بجای اینکار توی همین سایت همدردی مشکلات کاربرها را بخوان و یا مقالات را مطالعه کن و اطلاعات خودت را افزایش بده که توی زندگی آیندت خیلی بدردت میخوره.


    از مدیر همدردی :
    ممنونم.مطالبتون خیلی مفید بود.

  13. 2 کاربر از پست مفید آنیتا123 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (پنجشنبه 13 شهریور 93), فدایی یار (جمعه 14 شهریور 93)

  14. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 فروردین 94 [ 10:51]
    تاریخ عضویت
    1393-5-15
    نوشته ها
    70
    امتیاز
    839
    سطح
    15
    Points: 839, Level: 15
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    30

    تشکرشده 149 در 55 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بنظر من شما به زمان نیاز داری به مرور زمان میفهمی که اون شخص لیاقت شما رو نداشته همچین حسی رو بنده نیز تجربه کردم
    در ضمن شما با یک شخص مادی به هیچ وجه نمیتونی زندگی کنی
    این همه شما مادی گرایی ایشون و خانوادشون رو دیدی اونوقت بازم شک داری از تصمیمت
    خواستگار من با همه خوبیهاش فقط بخاطر نیاوردن شیرینی اونم در جلسه اول جواب منفی گرفت

    برام خیلی جالب بود طرف دست خالی اومده خواستگاری والا من خونه دوستمم دست خالی نمیرم

    خلاصه گلم خودتو عذاب نده
    خدایا ما را ببخش به خاطر تمام درهایی که زدیم و هیچکدام خانه تو نبود

  15. 2 کاربر از پست مفید سلیمانی تشکرکرده اند .

    khaleghezey (دوشنبه 17 شهریور 93), خیال تو (دوشنبه 17 شهریور 93)

  16. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 مرداد 00 [ 11:12]
    تاریخ عضویت
    1393-1-26
    نوشته ها
    183
    امتیاز
    7,915
    سطح
    59
    Points: 7,915, Level: 59
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    487

    تشکرشده 433 در 149 پست

    Rep Power
    34
    Array
    به نظر میرسه ایشون غیر از جذاب بودن دیگه هیچ ویژگی مناسبی برای ازدواج نداره .. پس چرا این همه بهش فکر میکنی ... ظارهرا خودت دوست نداری ازین فکرو خیال ها بیای بیرون

  17. کاربر روبرو از پست مفید خیال تو تشکرکرده است .

    آنیتا123 (دوشنبه 17 شهریور 93)

  18. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 08 خرداد 95 [ 23:23]
    تاریخ عضویت
    1393-4-30
    نوشته ها
    502
    امتیاز
    6,216
    سطح
    51
    Points: 6,216, Level: 51
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 134
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,079

    تشکرشده 1,505 در 452 پست

    Rep Power
    72
    Array
    سلام عزیزم من تاپیک قبلی شما رو نخوندم ولی چیزی که برام واضحه اینه که مطمئن باش تو این جدایی یه حکمتی بوده....از نظر من این جدایی دو حالت داشت یا اینکه این آقا میخواست یه جوری این رابطه رو بهم بزنه و شما بهونه دادی دستش که چه بهتر که این اتفاق الان افتاد چرا؟ چون به هر حال این آقا موندنی نبود و دیر یا زود میرفت و چه بهتر که این اتفاق زودتر افتاد حالت دوم اینه که این آقا اصلا به بلوغ فکری برای ازدواج نرسیده و مطمئن باش در این حالت شما خوشبخت نمیشدید ..به هر حال هر کدوم از این دلایل باشه به نفع شماست..... من اگر جای شما بودم که طرفم حرفشو عوض میکرد و بهم دروغ میگفت خودم پیشقدم میشدم واسه بهم زدن ...عزیزم زندگی فقط لباس عروس و این حرفا نیست زندگی خیلی گذشت میخواد اینکه شما تا تقی به توقی خورد نگی خوب پس بیا همه چیز رو تموم کنیم..پس بدون پسری که این قدر جربزه نداره و فوری پس میکشه به درد ببخشید جرز دیوار میخوره... اصلا هم غصه اینو نخور که قیافش برام جذاب بود و این حرفا این احساس بعد از چند مدت فروکش میکنه و البته این رو میدونی که جذابیت ظاهری دلیل کافی برای ازدواج و خوشبخت شدن نیست

  19. 3 کاربر از پست مفید رزا تشکرکرده اند .

    khaleghezey (چهارشنبه 12 شهریور 93), فدایی یار (چهارشنبه 12 شهریور 93), شیدا. (چهارشنبه 12 شهریور 93)


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:01 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.