به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 17 , از مجموع 17
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 21 مرداد 93 [ 17:46]
    تاریخ عضویت
    1392-4-14
    نوشته ها
    34
    امتیاز
    743
    سطح
    14
    Points: 743, Level: 14
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    54

    تشکرشده 5 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوستان
    من طبق پیشنهاددتون دارم مطالعه میکنم و رو خودم کار میکنم و رفتارهایی که باید و نباید انجام بدم رو لیست میکنم تا حد ممکن عملیشون کنم.
    دیروز با همسرم بودم البته باز به پیشنهاد من، با اینکه خیلی تلاشمو کردم ولی باز اتفاقای بدی افتاد.
    تو این رابطه دارم داغون میشم و بدجوری احساس تحلیل رفتن اعتماد بنفسمو دارم. اونا میخوان واقعیت رو برعکس نشون بدن از اول، خودشونو بزرگ جلوه بدن و منو حقیر
    -رفتم خونشون، باز همه خونوادش بیرون رفتن، و فقط مادرش بود که اونم تا منو دید آماده شد بره، انگار که کسی نمیخواد منو ببینه، اصلا باهام خوب برخورد نکرد و یه سلام و خداحافظ خیلی سرد و آرومی فقط داد. یعنی رفتارش تقریبا همیشه اینه ولی اینبار تلختر از همیشه بود. شوهرم در غیاب مادرش خوب بود ولی در حضور مادرش فقط انگار اونو میدید و من نیستم اونجا. از قبل میخواستیم باهم مراسمی بریم 3 تایی ولی مادرش پاشد تنها واسه خودش رفت جای دیگه یعنی دوست نداره منم باهاشون برم. با این احوال من به شوهرم غر نزدم و ابراز ناراحتی نکردم. لطفا بگید عکس العمل من چی باید باشه نسبت به این رفتاراشون و اینکه دیگه خونشون هرگز نرم؟
    -موقع برگشت، از شوهرم خواستم یه کتاب برام بگیره ولی گفت پول کافی همرام نیست، منم که دلم ازش پر بود یکم سرش غر زدم که مرد باید پول همراش باشه، مگه میخواستیم بریم خرید که ترسیدی و پولتو نیاوردی،... اونم جوابمو میداد و میگفت تو چرا پول همرات نیست، گفتم تو دوستداری زنت خرجتو بده که همش به جیب من چشم داری با اینکه کلی درآمدته، ...
    پول همرام نبود و عابربانک همرام بود و بهش دادم که بره بگیره، بعد که گرفت کارت و کتاب رو برام پرت کرد و یه فحش خیلی بدی داد بهم و گفت قیمتش زیاد نبود و پولشو خودم دادم، چرا نرفتی فردا خودت بگیری...
    منم گفتم نگهدار پولتو از خودپرداز بهت بدم، فردا بیرون نمیرفتم و امشب احتیاج دارم، تو بخاطر یه خرید برا زنت اینکارارو میکنی، گفت آره بده بهم، که با درخواستم منو عابر بانک پیاده کرد و 5 برابر پولو که بهم دادم(البته منم پرت کردم)، گفتم خودم برمیگردم با آژانس، اونم از خدا خواسته ساعت 11 شب منو تو خیابون ول کرد و گازداد رفت، بعد بلافاصله خیلی ترسیدم تنها اونوقت شب و براش زنگ زدم که گوشیشو خاموش کرد.
    جالب اینجاست هنوز تو شوک کارشم و فک میکردم عصبانی بود دیشب. صبح که براش زنگ زدم اصلا پشیمون نبود و یه حرفایی هم می زد که دلم ریش شد:
    گفتم چطور دلت اومد زنتو ول کنی اونوقت شب، تازه یه ماشین هم مزاحمم شد و یه بنده خدا برام دربست گرفت، گفت به من چه ، تو زنم نیستی، تقصیر خودت بود، آره دلم اومد، ...
    گفت دیگه ازین به بعد همیشه با آژانس برو اینوراونور دیگه هم با هم جایی نیمیریم و نمیبرمت و هیچوقتم نمیام دنبالت...
    که قط کرد و نذاشت من حرف بزنم و جواب نداد تا غروب که خودش زنگ زد و من جواب ندادم.
    در ضمن میدونم که به خونوادش پیش پیش تعریف کرد تا پس نیفته یوقت، من فقط به مادرم گفتم و مادرم میگه باید پدرت هم بدونه و بهش گوشزد کنه و بلای بدتری سرت نیاره، ولی من نذاشتم بگه، چون پدرم بفهمه شلوغبازی به پا میشه و شاید به جدایی هم بکشه با گستاخی و جواب دادن شوهرم و مادرش.
    الان موندم بهترین اقدام چیه تو این شرایط این جریانو باید به پدرم بگم تا اینکه یکم بترسه و از جسارتش کم شه و راه برا نامردیای بدترش باز نشه یا مسکوت بذارمش؟ من باهاش تماسی نداشته باشم یا داشته باشم و بگم دیگه ازین به بعد واسم نامحرمی و کاری باهات ندارم؟؟؟

  2. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 خرداد 94 [ 15:09]
    تاریخ عضویت
    1392-5-05
    نوشته ها
    146
    امتیاز
    2,138
    سطح
    27
    Points: 2,138, Level: 27
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    145

    تشکرشده 307 در 119 پست

    Rep Power
    25
    Array
    ببخشید من اصلا متوجه نشدم کجا شما به پیشنهادات عمل کردی ؟!!!
    شما فقط اون غر نزدن به خاطر خانوادش رو عمل کردی وگرنه بازم در ادامه همون رفتار های همیشه گی رو کردی
    والا من جز ارزوهامه که وقتی میرم خونه همسرم خانواده خونه رو ترک کنن
    شما یه فرد جدید هستید درخانواده و باید سعی کنید خودتون رو تو دلشون جا کنید مثل دخترش براش باشید تا مثل مادرتون باهات برخورد کنن
    رابطه شما و همسرتون تا حدی صدمه خورده ولی قابل رفعه
    بدترین کارتون میدونید چی بوده ؟ اینکه مرد بودن مردتون رو زیرسوال بردید این واقعا برای یک مرد خردکننده هست
    البته همسر شما هم کار زشتی کرده که شما رو رها کرده ولی تو دعوا حلوا خیرات نمی کنن
    به لجبازی ادامه ندید و باید پاسخ زنگ همسرتون رو میدادید
    به خانواده نباید می گفتید حتی اگه اون به خانوادش بگه
    با رفتارتون بهش اموزش بدید نا با گفتار مردا از نصیحت بدشون میاد(عقل کل میدونن خودشونو)
    وقتی شما به مادرتون میگید انتظار نداشته باشید اون به خانواده نگه
    فعلا بهترین کار اینه لجبازی رو تموم کنید و به تماسشون پاسخ بدید
    بنظرم همسر شما فکر میکنه شما پولکی هستید و به علاقتون شک داره بهش ثابت کنید خودشو دوست دارید تا پولش

  3. 4 کاربر از پست مفید Naashena تشکرکرده اند .

    mehrnegar (جمعه 13 دی 92), rozaa (پنجشنبه 12 دی 92), toojih (پنجشنبه 12 دی 92), واحد (پنجشنبه 12 دی 92)

  4. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 01 مرداد 98 [ 10:31]
    تاریخ عضویت
    1391-9-30
    نوشته ها
    143
    امتیاز
    6,685
    سطح
    53
    Points: 6,685, Level: 53
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 65
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 251 در 103 پست

    Rep Power
    34
    Array
    من نمیدونم این رفتارات چیه
    منم که دلم ازش پر بود یکم سرش غر زدم که مرد باید پول همراش باشه، مگه میخواستیم بریم خرید که ترسیدی و پولتو نیاوردی،... اونم جوابمو میداد و میگفت تو چرا پول همرات نیست، گفتم تو دوستداری زنت خرجتو بده که همش به جیب من چشم داری با اینکه کلی درآمدته، ...
    منم گفتم نگهدار پولتو از خودپرداز بهت بدم، فردا بیرون نمیرفتم و امشب احتیاج دارم، تو بخاطر یه خرید برا زنت اینکارارو میکنی

    چقدر غر چقدر پرخاش می بینم تو حرفات که می تونه هر مردی رو تحریک به بدرفتاری و دلسردی بکنه.
    توی رابطه ای که در طول زمان صدمه خورده پرخاشگری در مکالمات روزانه منجر به از هم پاشیدن خانواده میشه.

  5. کاربر روبرو از پست مفید suzana تشکرکرده است .

    شیدا. (جمعه 13 دی 92)

  6. #14
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 18 شهریور 96 [ 20:04]
    تاریخ عضویت
    1389-12-04
    نوشته ها
    404
    امتیاز
    6,886
    سطح
    54
    Points: 6,886, Level: 54
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 64
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    533

    تشکرشده 600 در 287 پست

    Rep Power
    55
    Array
    دوست عزیز
    شما با این توضیحات نمی تونی انتظار داشته باشی حتی یک روانشناس بتونه نظر درستی بده.شما مطمئن باشید بعد از ازدواج نه تنها چیزی درست نمیشه بلکه بدتر هم میشه چه مشکل از طرف شما باشه چه نامزدتون ویا از طرف هر دونفر باشه !
    ممکنه شما با حساسیتهایی که به خرج دادین با چک کردناتون و یا ... ایشون رو مجبور به پنهان کاری و یا دروغ گفتن می کنید ممکنه ایشون برای فرار از بازجویی شدن و گیر دادنهای بی مورد شما از نظر خودش به اشتباه صلاح دیده مسائلش رو از شما مخفی کنه.
    از مدیریت رابطه ی شما و نوع دلخوریهاتون میشه به راحتی این نتیجه رو گرفت که شما به هیچ وجه امادگی زندگی مشترک رو ندارین (مثلا دلخوری شما از خرید لپ تاپ و ...)دوست عزیز زندگی حاصله تعامل تفاهم و گذشته شما قبلا می باید در مورد خصوصیات ایشون به نتیجه میرسیدین باید در مورد توقعاتتون مستقیم باهاش صحبت می کردین که چقدر مراسم عروسی براتون مهمه که به اعتقاد من خود این موضوع هم میتونه نشان دهنده ی عدم امادگی شما برای زندگی مشترک باشه.
    شما خواستین به فکر جیبش باشین و براش گذشت کردین؟این چطور گذشتیه که شما برای غذایی که کل تفاوتش با غذای بهتر قطعا مبلغه ناچیزیه گذشت میکنن اما انقدر مراسم عروسی براتون مهمه حتی ارایشگاه!
    ایا اون حق نداره پول خودش رو اونطوری که می خواد خرج کنه؟حتی نمی تونه از پول خودش اون غذایی رو که دوست داره سفارش بده؟
    شما باید از اول رابطتتون بگین که چطور بوده ایا هیچ کدوم گذشتی داشتین ایا هیچ کدوم خواستین رابطه ی بهتری داشته باشین؟
    نظر ایشون در مورد این رابطه چیه و مشکل رابطه رو چی می دونه؟ببینید دوست من با طرح نکردنه این موضوعات و از کاه کوه ساختن نه تنها گذشت نمی کنی بلکه داری به رابطتون خیانت هم می کنی!
    شما در نقطه حساسی ایستادین و پیشنهاد میکنم اول خودتون به یک دکتر روانشناس مراجعه کنید چون این مشکل شما ناشی از نوع نگاهتون به مسائل و زندگی مشترکه و احتمالا در روابط دیگرتون هم مشکلاتی از این نوع دارید .در مرحله ی بعد اگر دکتر روانشناس صلاح بدونه حتما از همسرتون هم دعوت خواهد کرد.
    همین امروز اقدام کنید!

  7. کاربر روبرو از پست مفید tamas تشکرکرده است .

    rozaa (جمعه 13 دی 92)

  8. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 21 مرداد 93 [ 17:46]
    تاریخ عضویت
    1392-4-14
    نوشته ها
    34
    امتیاز
    743
    سطح
    14
    Points: 743, Level: 14
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    54

    تشکرشده 5 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    میدونم من تو پیش اومدن این اتفاق بیشتر مقصرم ولی در هرصورت نباید اینکارو اونوقت شب با زنش میکرد و اون حرفای خیلی بد رو فرداش بهم میزد . شوهرم دیگه باهام تماسی نگرفته ولی من یه تماس خیلی کوتاه گرفتم صبح و دیدم خونشونه زود قطع کردم، مادرم بند کرده که باید باباتم بدونه و بهش گوشزد کنه و فک نکنه دخترمونو از سر راه آوردیم.
    شوهرم فک میکنه من همه چیزو به همه میگم و اگه نگم و گوشزد نشه اینطور برداشت میکنه که همه میدونن و براشون مهم نبوده که هر بلایی سر دخترشون بیاره و جسورترش میکنه، از یه طرف هم اگه بگم از جنجالی که ممکنه بپا شه میترسم و ناراحت ازینکه منم مقصر بودم.
    موندم اصرار مادرمو چه کار کنم و رفتارم با شوهرم چی باید باشه در حال حاضر؟

    ************
    آقای تماس، ممنون از نظرتون.
    شوهرم مشکلات رو از من میبینه و خودش رو کامل میدونه، متاسفانه هیچ تلاشی در جهت بهبود نمیکنه و میخواد من کاملا مطیع دستورات و اخلاقش باشم که با روحیات من سازگاری نداره خیلی از کارهاش چون اون رو حامی و پشتیبانم نمیبینم و حس میکنم خودشو مقابلم میدونه نه کنارش. راستش خواستن بهبود رو خواستم ولی تا حالا تلاشی که نتیجه بده و رضایت هردومون رو به همراه داشته باشه نبوده.
    ویرایش توسط rozaa : جمعه 13 دی 92 در ساعت 00:46

  9. #16
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    رزای عزیز،

    کامنت ها و پستهایی که آقایون برات می نویسند می خونی؟

    همسرت اینطور به موضوع نگاه می کنه. از نگاه مردها ببین.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  10. #17
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,197

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط rozaa نمایش پست ها

    ، گفتم خودم برمیگردم با آژانس، اونم از خدا خواسته ساعت 11 شب منو تو خیابون ول کرد و گازداد رفت
    خانوم رزا ، شوهر منم بود ، همین کار رو می کرد
    اصولا مردها موجودات پیچیده ای نیستند، همون کاری رو انجام می دهند که بهشون گفته می شود

    خودت گفتی می خوام با آژانس برم

    شوهرت هم کاری رو کرد که گفتی

    توصیه می کنم ، چندتا کتاب و مقاله در خصوص رفتارهای مردها و چگونه رفتار کردن با شوهر را مطالعه کنید
    چون اینگونه که شما داری پیش می روی ، به زودی ، زندگی تون به مرحله بحرانی میرسه

    شما چه با این آقا ازدواج کنی و چه جدا بشوی و بری زن یه مرد دیگه بشوی ، با این طرز رفتارهاتون ، باز هم همین بازخوردها را از طرف مقابلت می گیری تازه الان ازدواج اولت به حساب میاد، اگر جدا بشوی ، وضعیتت بدتر میشه

  11. کاربر روبرو از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده است .

    rozaa (جمعه 13 دی 92)


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:28 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.