به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 26
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 اسفند 97 [ 12:43]
    تاریخ عضویت
    1392-4-04
    نوشته ها
    68
    امتیاز
    5,844
    سطح
    49
    Points: 5,844, Level: 49
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 106
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    81

    تشکرشده 56 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array

    در مقابل شوهرم و بداخلاقیهاش چطور باید رفتار کنم

    با سلام
    من 27 سال و شوهرم 36 سالشه. 1/5هست که عروسی کردیم و قبلش هم 1 سال عقد بودیم. تو محیط کار شوهرم باهاش اشنا شدم و بعد از عقد من دیگه اون شرکت نرفتم.
    از اول ازدواج ما مدام مشکل داشتیم و معمولا با وساطت خانواده ها حل می­شد. اوایل بیشتر مشکلات به خاطر رفتار و حرفهای مادرش بود. من کم کم بیخیال رفتارهای مادرش شدم. مادرش زنی خسیس و از سطح پایین هست. یعنی پدر مادرش کلا بیسواد هستند. بین خواهر برادرها هم فقط شوهر من تحصیلکرده(کارشناسی ارشد) هست(من خودم هم دانشجو دکترا هستم). علی رغم اختلاف نظرهای زیاد من همیشه دوستش داشتم و بعد از هر قهر و دعوا دوست داشتم سریع باهاش اشتی کنم. اما رفتارهاش واقعا عذابم میداد(خیلی خیلی زیاد). ایشون ادم بسیار مغرور، کینه ای، اخلاق بسیار خشن(موقع عصبانیت) هست و در مواقع دیگه خوبه. متاسفانه یا خوشبختانه با بقیه رفتارش عالیه و منم که در خلوتمون باید تحمل اخلاق گندش رو داشته باشم. در دوران عقد، اس ام اس های خالی زیادی به یکی از دخترهای همکلاسیش میداد. من این موضوع رو متوجه شدم ولی به روش نیاوردم تا وقتی جوابی از اون خانم نگرفت پشیمون شد. 1 سال بعد از عروسی، یک شب که من به شهرستان(خانه پدر و مادرم) رفته بودم، با یکی دیگه از همکلاسیهاش اس ام اس بازی کرده بود که من بعد از چند روز اس ام اس ه رو دیدم. مثلا گفته بود به همکلاسیش چرا دیر به دیر میایی تهران، یا مثلا چرا امروز هر چی بهت زنگ زدم جواب ندادی، یا اینکه من امشب تنهام، و حالا حالاها بیدار، بهم زنگ بزن(در صورتی که قبلش به من گفته بود میخوابم و شب بخیر). بعد از فهمیدن من از خونه رفتم و بعد از یه هفته با کلی دعوا و اومدن خانواده ها و وساطت اونا برگشتم. این مسئله منو داغون کرد و هنوز هم بهش هیچگونه اعتمادی ندارم. این ادم، سابقه دروغ گفتن و پنهون کردن مواردی رو هم داره، اگر چه میگه سهوی بوده. اما کلا نظرش اینه هر چیزی رو نباید به زن گفت. به طور مثال یه شب دوستش رو اورده بود خونه و به من نگفته بود و بعدها از دهنش پرید. مشکل اساسی دیگه رفیق باز بودن ایشون هست که تمایل زیادی به رابطه با تعدادی از دوستهاشون داره که از لحاظ ایمانی زیاد قوی نیستن و کلا راحتن و اهل مشروب و من این مسئله برام قابل حل نیست و خیلی موارد در مورد این مسئله هم بحث و دعوا شده ما بعد از این همه مشکل و با توجه به اینکه فکر میکردیم به هم علاقه داریم، پیش یه مشاور رفتیم، حدود 7 یا 8 جلسه که شوهرم 3 جلسه و بقیش رو من رفتم. متاسفانه احساس من میگفت که مشاور، خیلی مجرب نبود و نتونست مشکل ما رو حل کنه و گفت مشکلات شما، مشکلات روزمزه هست و با گذشت زمان حل میشه. اما هنوز هم این اتفاق نیفتاده و ما هنوز دعواهای زیادی داریم. یکبار بر سر دخالت مادر ایشون تو زندگیم و با طعنه حرف زدن مادرشون، که شوهرم اصلا براش مهم نبود. کلا همیشه حق رو میده به خانوادش. منم تصمیم گرفتم رابطه ام را با خانوادش کم کنم. کلا همه کارای مادرش با شوهر منه، با اینکه دو تا پسر دیگه تو خونه داره که شغلشون اداری نیست، اما شوهر من باید مرخصی بگیره(مثلا هر روز-روزی 2 ساعت) و بره دنبال کارای ایشون اما همه لطفهای مادرش در حق اون دو تا پسر دیگست و کارهاش برای ما. یکبار به خاطر رفتار سردش با من یکبار هم که دیشب اتفاق افتاد و واقعا من رو داره عذاب میده، به دلیل این بود که من گفتم شما حق من رو به بقیه میدی، و کلی بهش برخورد و کولی بازی دراورد و خودش رو زد و گفت هر روز نسبت بهت سردتر میشم، ارزوی مرگ میکنم هر روز، هیچ دلخوشی تو زندگی با تو ندارم و پاشو برو و ... این حرفهاش اب سردی بود بر کل وجودم
    در ادامه حرفهای دیشبش گفت، هر خونه ای که من بگیرم باید بیایی و تو حق نداری نظر بدی و کلی منت که این خونه ای که الان توش هستیم به خاطر تو گرفتم(چون تو گفتی رهن کامل بگیر)
    یا مثلا امروز صبح اس ام اس زده خودمو میکشم و جنازمو میندازم جلوت تا دیگه عذاب نکشی

    خیلی دارم عذاب میکشم،خیلی خیلی زید(نمیدونم میتونید درکم کنید یانه) تو زندگی با این اقا فقط باید چشم بگی تا زندگیت خوب باشه، وگرنه نابودت میکنه، بعضی وقتها شده که 2هفته باهام حرف نزده و چون من هیچکس رو ندارم تهران، برام عذاب اورترین روزها میشه. کلا استاد عذاب دادن منه.واقعا استاده تو کارش
    راستش احساس میکنم دیگه علاقه ای بهش ندارم و فقط به خاطر ترس از تنهایی و ابروی خانوادم دارم باهاش زندگی میکنم. قبلا تحمل دوریشو نداشتم، اما الان خیلی برام مهم نیست. فقط اگه تنها باشم دوست دارم باشه، البته اون هنوز میگه دوست دارم ولی با سابقه خیانتی که برام ثابت شد، دروغهاش و اخلاقش در مواقع عصبانیت، کینه ای بودن شدیدش دارم داغون میشم. مشاور هم که هیچ راهکاری بهم نداد. فقط گفت باید بسازی. دیگه نمیدونم چیکار کنم. زندگی خیلی برام سخت شده، منم مثل شوهرم واقعا به مرگ راضیم چون تو این زندگی دارم میسوزم و میسازم. با نداریش ساختم تا حالا، هیچی نخواستم ازش، تا جایی که تونستم براش کم نذاشتم، اما به من میگه با تو هیچ دلخوشی ندارم. زندگیم طوری مختل شده که به هیچکارم نمیرسم. نه به درسم، نه به کارهام. راستش انگیزه ای نه برای زندگی دارم و نه درس.تنهایی و دوری از خانوادم هم که بهش اضافه شده. جدیدا هم همه اس ام اس هاش رو پاک میکنه و این شده نقطه شروعی برای شک دوباره من بهش. واقعا نمیدونم دیگه دوسش دارم یا نه؟ اما میدونم از اوایل خیلی کمتر شده. نمیدونم میخوام باهاش زندگی کنم یانه؟
    ببخشید خیلی طولانی شد. راهکار میخوام که رفتار شوهرم اصلاح بشه و بفهمه داره منو عذاب میده و نابود میده(خیلی دارم عذاب میکشم)
    ممنون میشم کمکم کنید. واقعا درمونده شدم.


  2. کاربر روبرو از پست مفید maryamhasani تشکرکرده است .

    الهام20 (چهارشنبه 06 آذر 92)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 01 تیر 98 [ 14:09]
    تاریخ عضویت
    1392-8-13
    نوشته ها
    43
    امتیاز
    4,722
    سطح
    43
    Points: 4,722, Level: 43
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 31 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزيزم
    لطفا ارومتر باش .يه مدت سعي كن مثل يك ناظر كه از بيرون به زندگيتان نگاه ميكنه نگاه كن رفتارهاي شوهرت وخودت و...را آناليز كن.ببين خيلي هم عذاب اور نيست.شوهرت مزاياي زيادي داره كه مي توني معايبشو ناديده بگيري.تو بايد گل سر سبد خانواده شوهرت باشي هيچ ايرادي نداره شوهرت در خدمت مادرش باشه اينجوري اونا به موقعيت تو غبطه مي خورند وشما دو نفر رو خوشبخت ولارج ميبينند .سعي كن طبعت بالا باشد وروي خودت نياوري.فعلا بچه دار نشو تا خودت كمي دلتان وسيع تر شود

  4. کاربر روبرو از پست مفید ساده دل 98 تشکرکرده است .

    الهام20 (چهارشنبه 06 آذر 92)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 اسفند 97 [ 12:43]
    تاریخ عضویت
    1392-4-04
    نوشته ها
    68
    امتیاز
    5,844
    سطح
    49
    Points: 5,844, Level: 49
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 106
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    81

    تشکرشده 56 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط زهراا نمایش پست ها
    سلام عزيزم
    لطفا ارومتر باش .يه مدت سعي كن مثل يك ناظر كه از بيرون به زندگيتان نگاه ميكنه نگاه كن رفتارهاي شوهرت وخودت و...را آناليز كن.ببين خيلي هم عذاب اور نيست.شوهرت مزاياي زيادي داره كه مي توني معايبشو ناديده بگيري.تو بايد گل سر سبد خانواده شوهرت باشي هيچ ايرادي نداره شوهرت در خدمت مادرش باشه اينجوري اونا به موقعيت تو غبطه مي خورند وشما دو نفر رو خوشبخت ولارج ميبينند .سعي كن طبعت بالا باشد وروي خودت نياوري.فعلا بچه دار نشو تا خودت كمي دلتان وسيع تر شود
    سلام زهرای عزیز، ممنون از توجهت من و همسرم مدتهاست که داریم سعی میکنیم زندگیمون رو درست کنیم و حتی پیش مشاور هم رفتیم، اما متاسفانه دعواها ادامه یافت. این فقط حرف من نیست که زندگیمون عذاب اوره، شوهرم هم همین نظر رو داره. زندگی ما از بیرون خیلی قشنگه و خیلی ها ارزوشو دارن، اما زندگی ما وقتی خوبه که من خوب باشم و بگم و بخندم و اعتراضی کنم، اگه نظری خلاف نظر شوهرم و خانوادش بدم واویلاست. اما من هم تا حدی میتونم تحمل کنم. راستش احساس میکنم تو این زندگی دارم نابود میشم و همش با خودم میگم ایکاش تو انتخابم دقت کرده بودم. اخه ما همون زمان اشنایی هم دعوا زیاد میکردیم و رفتار کینه ای شوهرم رو میدیدم ولی نمیدونم چرا قبول کردم(شاید به خاطر تنهاییم بود) ما انگار ما برای هم ساخته نشدیم و اختلاف نظر زیادی داریم و هیچوقت نشده بشینیم حرف بزنیم و دعوا نشده باشه(هیچوقت). در مورد خانواده همسرم هم من تا به حال به روم نیاوردم چون میدونم اگه بگم فقط شوهرم رفتارش بدتر میشه. اما تو دلم خیلی حرص میخورم. شوهرم همیشه اونارو به من ترجیح میه حتی اگه رفتار اونا اشتباه باشه. ما داریم کم کم از هم دورتر میشیم. میترسم بره سراغ زنهای دیگه، چون این قابلیت رو داره. اما من دوست دارم بهش بیمحلی کنم تا بیاد سراغم. اما اون هیچوقت این کار رو نمیکنه و من از این جهت واقعا به خانمهای دیگه غبطه میخورم.

  6. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 07 دی 99 [ 19:06]
    تاریخ عضویت
    1392-7-02
    نوشته ها
    216
    امتیاز
    8,297
    سطح
    61
    Points: 8,297, Level: 61
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 153
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 201 در 111 پست

    Rep Power
    33
    Array

    Icon18 به بعضی مسائل با دید بهتر نگاه کن

    سلام عزیزم
    به نظرم با یک دید دیگه به زندگی ات نگاه کن.مثلا منفی بافی رو کنار بزار
    و بهش محبت کن و سعی کن زیاد بحث و دعوایی پیش نیاد . به حرف اش گوش کن نه به خاطر مجبور بودن بلکه به خاطر آرامش خودت.همسرتون با این اخلاق و فرهنگ بزرگ شدن و شما فقط تا چند درصد می تونید اخلاق اش رو تغییر بدید اونم با کلی تلاش و وانرژی ، اینم بگم که دعوا و بحث باعث میشه که بیشتر از هم دور و سرد بشید. سعی کن دیگه دعوا یی پیش نیاد و به بعضی مسائل بخیال شو و اهمیت نده. بعد از یک مدت معجزه محبت تو زندگی ات تاثیر مثبتی ایجاد می کنه.

  7. کاربر روبرو از پست مفید بی همدم تشکرکرده است .

    khaleghezey (پنجشنبه 05 دی 92)

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 اسفند 97 [ 12:43]
    تاریخ عضویت
    1392-4-04
    نوشته ها
    68
    امتیاز
    5,844
    سطح
    49
    Points: 5,844, Level: 49
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 106
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    81

    تشکرشده 56 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط بی همدم نمایش پست ها
    سلام عزیزم
    به نظرم با یک دید دیگه به زندگی ات نگاه کن.مثلا منفی بافی رو کنار بزار
    و بهش محبت کن و سعی کن زیاد بحث و دعوایی پیش نیاد . به حرف اش گوش کن نه به خاطر مجبور بودن بلکه به خاطر آرامش خودت.همسرتون با این اخلاق و فرهنگ بزرگ شدن و شما فقط تا چند درصد می تونید اخلاق اش رو تغییر بدید اونم با کلی تلاش و وانرژی ، اینم بگم که دعوا و بحث باعث میشه که بیشتر از هم دور و سرد بشید. سعی کن دیگه دعوا یی پیش نیاد و به بعضی مسائل بخیال شو و اهمیت نده. بعد از یک مدت معجزه محبت تو زندگی ات تاثیر مثبتی ایجاد می کنه.
    سلام بی­همدم عزیز،
    من خیلی سعی کردم خودم رو مطابق با خواسته های شوهرم پیش ببرم و به نوعی از خودم بگذرم تو زندگی، اما بعد از چند هفته، احساس میکردم خیلی تو زندگیم بی ارزش شدم و شخصیتم خرد شده و این ازار دهنده هست برام و باعث میشه همه عقده ها تو وجودم جمع بشه و یک دفعه خالی بشه. در حالیکه تو خانواده خودمون برعکس بود، پدر و مادرم برام ارزش زیادی قائل بودن و هستند و این اقا نه. گرچه خودش میگه نظر تو برام مهمه. ولی اگه من مخالفت کنم دیگه هیچی. نمیدونم چرا تو زندگی فقط ما زنها هستیم که باید از خودمون بگذریم؟
    من بدبین هستم درسته. اما دلیلش خطاهای شوهرم بوده، اون در زمانی که ادعا میکرد عاشق منه و من هیچی براش کم نمیذارم رابطش رو با خانمی شروع کرده بود(هنوز تو سال اول زندگی مشترک بودیم) و هنوز هم معلوم نیست ادامه داره یا نه؟ در حالیکه من جز زندگیم به فکر هیچ چیز دیگه ای نبودم. بهش هم گفتم، تا اخرین روز زندگیم کارش رو فراموش نمیکنم.
    به نظر شما چقدر میشه به چنین فردی خوشبین بود؟
    من واقعا نمیتونم بهش اعتماد کنم، مخصوصا حالا که دیگه میگه میرم دنبال عشق و حالم و به تو هم هیچی نمیگم، از کجا میخوای بفهمی.
    خواهشا یکی اشتباهات منو بهم بگه.

  9. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 01 تیر 98 [ 14:09]
    تاریخ عضویت
    1392-8-13
    نوشته ها
    43
    امتیاز
    4,722
    سطح
    43
    Points: 4,722, Level: 43
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 31 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ببين شوهرت تو رو اينطوري دوس داره وتو نمي توني اخلاق شوهرتو عوض كني.تو بايد عوض بشي .دقيقا راهنمايي كه يه مشاور منو كرد وبابتش پول گرفت اين بود.مردها 3 چيز از زنهاشون مي خوان1-احترام2-عشق3 سكس خوب.تو سعي كن يه مدت از خودت بيشتر مايه بگذاري واز كلمات زيبا استفاده كن سخت هست اما جواب ميده

  10. 2 کاربر از پست مفید ساده دل 98 تشکرکرده اند .

    shabnam z (چهارشنبه 06 آذر 92), tamanaye man (چهارشنبه 06 آذر 92)

  11. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دیروز [ 00:51]
    تاریخ عضویت
    1391-8-10
    محل سکونت
    جنوب
    نوشته ها
    1,573
    امتیاز
    45,048
    سطح
    100
    Points: 45,048, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 94.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    7,996

    تشکرشده 6,481 در 1,467 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست عزیز.مردهابامازنهاخیلی فرق دارن.بایدبدونی که اون دقیقاچی میخواد.هرمردی یه جوررفتارخاصی رومیطلبه.بایدبیشترروی رفتارخودت فکرکنی وسعی کنی بهترین رفتارروداشته باشی.راستش من خوب نمیتونم بهت بگم واسه همین بهت بیشنهادمیکنم تابیک (شوهرم داغونم کرده دیگه نمیخوام دست روم بلندکنه)رومطالعه کنی.تابیک خودمه.مشکلات ماباهم فرق میکنه اماراه حلهای خوبی توی اون تابیک نوشته شده.مخصوصاسخنرانی های دکترافتخاری.حتما گوش بده.شما تحصیل کرده هستیدمطمئنم میتونیدهمه چی روباهوش ودرایت خودتون حل کنید.موفق باشید

  12. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 07 دی 99 [ 19:06]
    تاریخ عضویت
    1392-7-02
    نوشته ها
    216
    امتیاز
    8,297
    سطح
    61
    Points: 8,297, Level: 61
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 153
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 201 در 111 پست

    Rep Power
    33
    Array

    1 مثبت اندیش باش حتی اگر

    سلام عزیزم
    به نظرم همسرتون کمی اهل لج بازی هستند و خواستند شما رو عصبانی کنند این حرف که من میرم دنبال عشق و حال تو از کجا می فهمی رو گفتن.
    اینم بگم حساسیت همه چیز رو خراب میکنه.راه حل هایی که به ذهنم می رسه:
    1- مثبت اندیش باش در مورد همه چیز ( البته مثبت اندیش باش اما ساده لوح و زود باورنباش)به این صورت که دیگه گیر نده به هیچ چیز. به کارهات برس ، غذا درست کن و یا...انگار که هیچ اتفاقی نیفتاده و سعی کن همه چیز رو فراموش کنی ، زیاد دعوا و بحث باعث تشدید و عادی شدن بعضی حرفها میشه که موجب از بین رفتن احترام ها میشه.
    2- باهاش با محبت برخورد کن ، یه سوال همسرتن به شما تا چه حد محبت دارند؟؟.
    3- وقتی بحث اتون شد از این جملات استفاده کن :
    بهش بگو من که این همه دوستت دارم چرا چرا دلمو می شکنی.
    وقتی حرفی زدید و دعواتون شد ، مثلا گفت دیگه نمی خوامت و یا ازت سرد شدم در جواب اش بگو من که این همه دوستت دارم و عاشقتم چطور از دلت میاد به من اینجور بگی
    خلاصه الفاظ منفی رو به مثبت تبدیل کن ( این روش رو یکی از آشنایان انجام دادن و زندگی شون از طلاق نجات پیدا کرد)
    4- در مقابل مثبت اندیشی ات انتظاری نداشته باش و از خیلی چیزها چشم بپوش
    5- از خودت تعریف کن البته نه به صورت خیلی تابلو و به معنی غرور ، بلکه مثلا بگو امشب یه شام خوشمزه درست کردم و بخور ببین چقدر خوشمزه است و یا لباسی که خریدی بگو یک لباس خیلی خوشگل گرفتم که کلی بهم میاد ، و بعد بپوش و ازش نظر بخواه . ( منظورم تلقین مثبته ) مطمئن باش این تلقین ها ت روش اثر میزاره و وقتی ازش نظر بپرسی ازت تعریف میکنه و این خودش به مرور باعث محبت میشه. البته این تعریف کردن رو نباید در حد اغراق انجام داد که موجب دل زدگی بشه .
    6- اعتماد به نفس ات رو ببر بالا. وقتی برای خودت ارزش قائل باشی دیگران هم بهت احترام می زارن .
    7- برای خودت خرید کن و به خودت برس. مثلا برای خودت خوردنی های متنوع بگیر و لباس شاد بپوش خلاصه خودت به خودت روحیه بده.
    8- دیگه به تلفن مراه اش گیر نده همین که برای ازدواج انتخاب ات کرده نشون میده که دوستت داره و قبل اش دختری به طور جدی تو زندگی اش نبوده.
    9- حساسیت سر یک موضوع موجب بدتر شدن اون موضوع و ریشه پیدا کردنش میشه .
    موفق باشی

  13. 2 کاربر از پست مفید بی همدم تشکرکرده اند .

    tamanaye man (چهارشنبه 06 آذر 92), الهام20 (چهارشنبه 06 آذر 92)

  14. #9
    Banned
    آخرین بازدید
    شنبه 19 دی 94 [ 18:27]
    تاریخ عضویت
    1390-10-12
    نوشته ها
    633
    امتیاز
    6,328
    سطح
    51
    Points: 6,328, Level: 51
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    2,084

    تشکرشده 1,278 در 497 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خانمی شما تازه اول ازدواجتون هست و این اختلاف ها خیلی طبیعی هست ، 5 سال اول زندگی ، تا زن و شوهر همدیگه رو خوب بشناسن و اخلاقای همدیگه دستشون بیاد ، خیلی اختلاف و دعوا زیاد هست . برای تو تنها نیست عزیزم ، برای همه هست ، ولی هنر اینه که بتونی همسرت رو زودتر بشناسی ، با اخلاق و روحیاتش آشنا بشی تا بتونی جلوی خیلی اختلافات رو بگیری .
    مثلا همین که میگی همسرم دلش نمیخواد نظر مخالف بشنوه ، برای اکثر آقایون صدق میکنه عزیزم و فقط همسر شما نیست .
    بهت توصیه میکنم حتما ، کارگاه مرد مقتدر /زن لطیف رو اینجا سرچ بزن و حتما بخونش .
    اگر میخوای به چیزایی که خواست دلت هست برسی نباید با همسرت مستقیم مخالفت کنی ، وگرنه باهات لجبازی میکنه ، در این جور مواقع بهتره که فقط بگی چشم ، بزار همسرت بعد از چشم گفتن تو 5 دقیقه به خواسته تو فکر کنه . این خیلی فرصت خوبیه ، مطمئن باش همین که بگی چشم ، خیالش راخت میشه و به خواستت فکر میکنه و دقیقا مطابق میل تو رفتار میکنه . بهت قول میدم .
    باید روند زندگیت رو عوض کنی ، کم کم با چشم گفتن به خودت نزدیکش کنی ، بهت قول میدم کمتر از 4 یا 5 ماه ، همسرت از نظر اخلاقی کلا عوض میشه ، دیگه در مقابلت جبهه نمیگیره ، چون میدونه شما آدمی نیستی که بخوای باهاش مخالفت کنی .

    اگر میخوای که همسرت بعد از دعوا و قهر غرورش رو بزاره کنار و به سمتت بیاد ، تنها راهش اینه که هیچ وقت توی دعوا طوری رفتار نکنی و یا حرفی نزنی که بشی مقصر ، تا میبینی وضعیت داره بحرانی میشه یا حرفی میزنه که به غرورت بر میخوره ، فقط و فقط سکوت کن . این تجربیات خودمه که بهت میگم و شدیدا بهشون رسیدم .
    عزیزم انقدر با همسرت صمیمی و دوست باش ، و بزار در کنار تو احساس راحتی کنه ، بدونه تو بهش گیر نمیدی ، تا بخواد به جای رفیق بازی در کنار تو باشه و زود به زود دلش برات تنگ شه .
    خیلی حرف ها مونده که ان شاا... در ادامه در موردش صحبت میکنیم .

  15. 2 کاربر از پست مفید tamanaye man تشکرکرده اند .

    ژینا (دوشنبه 25 آذر 92), الهام20 (چهارشنبه 06 آذر 92)

  16. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 مهر 93 [ 00:49]
    تاریخ عضویت
    1391-8-22
    نوشته ها
    603
    امتیاز
    2,846
    سطح
    32
    Points: 2,846, Level: 32
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    884

    تشکرشده 793 در 374 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    72
    Array
    با تجربه ای که من دارم من تو خیلی از دعواها شما رو مقصر می بینم . چون این شمایید که نتونستید مهارتهای ارتباطی رو بشناسید و از سیاستهای زنانه به خوبی استفاده کنید.

    با همسرتون مخالفت مستقیم می کنید،
    باهاش دعوا می کنید،
    با مخالفت ضعف خودتون رو نشون می دید،
    بعد دعوا سرد برخورد می کنید که اون سمت شما بیاد (این فقط زمانی هست که مقصر همسرتان باشد نه همیشه و وقتی مقصر شمایید جرات به خرج بدید و معذرت خواهی کنید)،
    بهش شکاکید،
    مشکلات و دعوا رو به خانواده ها ارجاع می دید، که این نشونه ضعف شماست که نمیتونید مشکلتون رو خودتون حل کنید.
    برای خوشحال کردن همسرتون از خودتون میگذرید که باز نشونه ضعف شماست.

    کلا شما هنوز یاد نگرفتید همسرداری چجوریه؟

    لطفا این لینکها رو بخون

    http://www.hamdardi.net/thread-579.html

    http://www.hamdardi.net/thread-16206.html

    http://www.hamdardi.net/thread-17458.html
    ویرایش توسط kamr : پنجشنبه 07 آذر 92 در ساعت 10:56


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:25 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.