سلام ، متاسفانه نمی تونم مسائلم رو به صورت واضح و شفاف بنویسم. اما به صورت سر بسته ، چند ماه قبل با خانمی به منظور ازدواج آشنا شدم. ایشان در همان دیدار اول قبل از پاسخ من، در لحظات اولیه تمایل به ادامه صحبت و آشنایی بیشتر داشتند.و با وجود مشکلات مطرح شده از طرف من حتی تا حدودی هم بر این مطلب اسرار داشتند. منتها بعد از 3 روز عنوان کردند که موردی که خودشون گذشت کرده بودند را مادرشون بهانه کرده و به شدت مخالفت کردند. با خودم فکر کردم نظرش برگشته و مادرش رو بهانه کرده. من هم بخاطر اینکه حس کردم در شرایط روحی سختی قرار گرفته و به نوعی تو رودربایسی قرارش نداده باشم سریع حق را به مادرشون دادم و عنوان کردم من هم بودم با این موضوع کنار نمی آمدم. مادرتون حق دارند. اون لحظه از نظر من همه چیز تموم شده بود. اما خودشون پیشنهاد دادند که رابطه ما قطع نشه . و از من خواستند که ایمیلشون رو داشته باشم و بعد از چند ماه مجددا درخواست را مطرح کنم به امید اینکه در این مدت نظر مادرشون برگشته باشه. و حتی تو فیس بوک جزء دوستانشون منو اد کردند. در این مدت تنها دو بار اس ام اس هایی بسیار ساده و معمولی بین ما رد و بدل شده و یا سه بار هم عکس و دیدگاه هم را در فیس بوک لایک زدیم. از نظر هم کفو بودن سطح مالی و تحصیلی و چهره ایشون از من بهتره. اما تصور نمیکنم در شخصیت و فرهنگ خانوادگی تفاوتی داشته باشیم.چند روزه که به نوعی ذهنم دوباره به سمت ایشون گرایش پیدا کرده. چرا که از نظر شخصیتی کاملا مورد پسند من بودند. ( البته در برخورد اول.)اما نمیدونم چطور جلو برم؟ توسط شخص دیگری نظر مجددشون را جویا بشم ؟ صحبت تلفنی مستقیم با خودشون؟ و یا توسط ارتباط بیشتر به وسیله ایمیل یا فیس بوک و سپس طرح موضوع؟ و یا کلا از این مورد صرف نظر کنم؟لطفا هر طریقی پیشنهاد می دهید علت برتری به روشهای دیگه را توضیح دهید.
با تشکر.
علاقه مندی ها (Bookmarks)