نوشته اصلی توسط
دختر بیخیال
سلام دوست عزیز tamanaye man
بله اینم ینوع احتمال میتونه باشه، من نگفتم احتمال من بینقصه همونطور که شما نمیتوننین صد درصد بگین احتمالتون بی نقصه.
اما اگه با دقت نه سطحی مطالب پست منو خونده باشین میبینین که منم تاکید داشتم که حتما برگردن و خیلی خوبه که زندگیشونو بسازن. هیمشه هم معتقد هستم که زندگی اینقد ارزش داره و براحتی ساخته نشده که بخوایم براحتی خرابش کنیم یا بکس دیگه ای اجازه خراب کردنشو بدیم. خانوم ملیسا باید برای چیزی که متعلق بخودشه تلاششو بکنه و میدون و خالی نکنه.
و خیلی هم تحسینشون کردم که اینقد صبورن جون خیلیا هستن که صبوری ایشون و ندارن.
اما حالا شاید من بد نوشتم یا شما خیلی سطحی خوندین. من بیشتر پستم در جواب سوالای خانوم ملیسا بود . من همه ی پستارو نخوندم اما چند تاییشون که نگا کردم دیدم ایشون پرسیدن که
1.حس میکنن بازیچه شدن و بشوهرشون شک دارن. خصوصا بعدی که فهمیدن عشق اول شوهرشون بوده.
2.حرفای ضد و نقیض شوهرشون مثه زمان عقد موقت یا پول دادن بخانوم دوم اینا شک و بیشتر کرده.
من گفتم این روش و امتحان کنن که مطمعن بشن و زندگی شون و از دوباره بدون شک و تردید و بی اعتمادی بشوهزشون شروع کنن.
چون خیلی دیدم همین شک عامل بدبختی میشه.
گفتم زندگیشونو بدون شک آعاز کنن. وگرنه نگفتم که حتما همین درسته و دیگه اعتماد نکنن. من اصن همچین منظوری نداشتم.
بله دوست عزیز من علاوه بر اینکه فکر کردم و پست گذاشتم با توجه واقعییاتی که تو جامعه دیدم هم پستم و نوشتم.
من فقط جواب سوالشونو دادم که دودل نباشن. گفتم اینم یه راهی میتونه باشه که شما مطمعن بشین.
خواسام نظرم و با توجه به بعضی زندگیای مشابه ای که تو جامعه دیدم بدم بعد انتخاب کننده ایشونن میتونن انتخاب نکنن. یا انتخاب کنن درجشو کمتر کنن. ملیسا خانوم باید احتمالات و درمظر بگیرن بعد انتخاب درست و بکنن. چون ماها هیچکدوم کامل نیستیم و نمیتونیم صد درصد مطمعن باشیم که نظرلتمون درسته. بخاطر اینکه ماها همه آدم هستیم و میدونیم که آدمها خیلی پیچیده ترر از اونن که بشه به این راحتی با توجه بنظر یه آدم دیگه واسشون نسخه پیچسد و ذهن خوانی کرد. و بگیم صد درصد اینجوریه . چون ما شوهر این خانوم کامل نمیشناسیم ما داریم از روی برداشتای ملیسا نظر میدیم پس این احتمال هم هست نظراتمون کامل نباشه اینا همه احتمال ه و بنظر من بعنوان یه انسان نه کارشناس میگم باید تمام احتمالات و درنظر گرفت بعد بهترینشو انتخاب کرد.
ایشون سوال پرسیدن من راهی که بذهنم میرسید و گفتم بازم من بیشتر احتمال میدادم شوهرشون این اموال بنامشون بزنن. و ایشون هم خیالشون راحت میشد و بیشتر میتونستن اعتماد کنن. بدون شک و تردید. که دوعامل تخریب کننده زندگیه.
جون ممکنه بعد ها شوهرشون هیچکارم نکنه اما این شک عامل نابودی بشه.
علاقه مندی ها (Bookmarks)