:) خدا پسرتون رو بهتون ببخشه و سایتون همیشه بالای سرش باشه... چهره پسر شما منو یاد یکی از هم بازی های دوران کودکیم انداخت. اونا اهل شیراز بودن و از شهر ما رفتن.... آخی چه زود گذشت....
برادر عزیزم. از اینکه برای زندگیتون تلاش میکنید واقعاً لذت میبرم. شما واقعاً شایسته آرامش در زندگی هستید. میدونم خیلی صبورید و کاملا در رفتارتون با همسرتون مشخصه. اما حل شدن مساله شما احتیاج به آرامش و صبر بیشتری داره. رفتار همسرتون هم نشون دهنده اینه که ایشون هم آرامش درونی ندارن ( می تونه دلایل مخلتفی داشته باشه) و بسیار ناآگاهانه روزهاشون رو سپری میکنن یا به قول خودتون ایشون هم اگوی رفتاری درستی ندارن.
من هم با نظر دوستان موافقم که اول از خودتون شروع کنید و به مرحله رضایت بخشی که رسیدید به موازات اون روی همسر و زندگیتون هم کارکنید... دوم اینکه این سایت و نوشته هاتون رو به خانمتون معرفی نکنید....
علاقه مندی ها (Bookmarks)