به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 70
  1. #31
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 27 خرداد 94 [ 23:42]
    تاریخ عضویت
    1392-2-16
    نوشته ها
    96
    امتیاز
    2,266
    سطح
    28
    Points: 2,266, Level: 28
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    17

    تشکرشده 18 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون گل ارا و ریحان عزیز پیشنهاداتونو اجرا می کنم راستی یه سوال ایا مقابله به مثل جواب میده یعنی اگه گفت نرو منم بگم تو هم خونه مامانت نرو یا اگه به مامانم بی احترامی کرد به خونوادش بی احترامی کنم؟:confused:

    - - - Updated - - -

    البته می دونم مقابله به مثل خوب نیست خودش یه زمینه لج و لجبازی میشه و لج و لج بازی هم زمینه دعوا.منظورم اینه که اگه به خونوادم بی احترامی کرد من همچنان به خونوادش احترام بذارم؟یا اگه خونه مامانم نرم خونه مامانش برم؟

    - - - Updated - - -

    هیچ کس نیست؟

  2. #32
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    ببخشیدا یعنی واقعا خودتون نمی دونید این روش به هیچ عنوان خوب نبست ؟؟؟؟
    بی احترامی همیشه زشت و ناپسند بوده و هست همچنین سر زدن به پدر و مادر کاری شایسته هست و شما باید طوری انجامش بدی که زندگیتو بهم نریزه یعنی فعلا خیلی کمش کنی

  3. 3 کاربر از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده اند .

    mercedes62 (جمعه 20 اردیبهشت 92), reyhan (سه شنبه 17 اردیبهشت 92), shahtab (سه شنبه 17 اردیبهشت 92)

  4. #33
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 تیر 94 [ 05:14]
    تاریخ عضویت
    1391-10-04
    نوشته ها
    284
    امتیاز
    3,610
    سطح
    37
    Points: 3,610, Level: 37
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    517

    تشکرشده 294 در 168 پست

    Rep Power
    40
    Array
    عجب!!!

    عزیزم شوهر منم اون اوایل همینجوری بود اما من به حرفش گوش کردم و رفت و اومدنم رو که زیاد هم نبود کنترل کردم الان گاهی خودش بهم میگه برو سر بزن

    مردا دوس دارن برای زنشون اولویت اول رو داشته باشن اما شما ظاهرا تمام اولویت زندگیت رو دادی به خونوادت

    آخه چه خبره ادم روزی 3-4 ساعت بره خونه مامانش؟ اونم هر روز؟

    وقتی ادمی ازدواج میکنه معنیش اینه که مستقل شده و آمادگی لازم برای استقلال رو داشته . اگه مامانت یه هفته نباشه قطعا زندگی شما فلج میشه

    چرا بعضی از این دخترا انقده به خونوادشون وابسته اند اخه؟

    شوهرمن یه دختر خاله داره یه بچه کوچیک داره الان که میخواد از شیر بگیردش اومده خونه مامانش که اونا کمکش کنن! حتی برای عوض کردن پوشک بچه هم مامانش رو صدا میزنه!!!

    آدم یا مسئولیت یه زندگی و خونواده رو قبول نمیکنه یا اگه میکنه میپذیره که باید مستقل باشه و وابستگیش رو کمتر کنه

  5. 3 کاربر از پست مفید ساحل75 تشکرکرده اند .

    malakeh (سه شنبه 17 اردیبهشت 92), mercedes62 (جمعه 20 اردیبهشت 92), بابک 1369 (سه شنبه 17 اردیبهشت 92)

  6. #34
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 23 آذر 92 [ 14:29]
    تاریخ عضویت
    1392-2-02
    نوشته ها
    232
    امتیاز
    1,214
    سطح
    19
    Points: 1,214, Level: 19
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 86
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    128

    تشکرشده 214 در 130 پست

    Rep Power
    35
    Array
    انسان برای حل مشکلات رندگیش نیاز به صبر و تحمل داره.ببخشید ولی شما انگار دوست نداری کمی هم به فکر همسرت باشی!!!!
    قرار نیست مشکلی که 4 ساله ازش میگذره چند روزه حل بشه.شما باید مشکلاتتو ریشه یابی کنی و دلیل ناراحتی همسرت رو از بین ببری نه اینکه....پیدا کردن دلیلشم خوشبختانه اصلا سخت نبود...

    مقابل به مثل نتیجه ای نداره جز دورتر ودورتر شدن شما و همسرت از هم .شما که اینو نمیخوای؟؟؟

  7. کاربر روبرو از پست مفید reyhan تشکرکرده است .

    malakeh (سه شنبه 17 اردیبهشت 92)

  8. #35
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 27 خرداد 94 [ 23:42]
    تاریخ عضویت
    1392-2-16
    نوشته ها
    96
    امتیاز
    2,266
    سطح
    28
    Points: 2,266, Level: 28
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    17

    تشکرشده 18 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ساحل و ریحان عزیز من اصلا وابسته نیستم اینی هم که هرروز میرم فقط به خاطر مامانمه نه به خاطر خودم تنهاست دلم براش می سوزه می گم شاید کاری چیزی داشته باشه یا میرم که حوصلش سر نره وگرنه من استقلال کافی رو توی زندگیم دارم و مسئولیت پذیر خوبیم بعدشم خونه مامانم اینا بهمون نزدیکه می رفتم یه سر می زدم ولی بازم از اظهار نظراتون ممنونم

  9. #36
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    چی شد دیرز رفتی منزل مادر یا نه ؟

  10. #37
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 27 خرداد 94 [ 23:42]
    تاریخ عضویت
    1392-2-16
    نوشته ها
    96
    امتیاز
    2,266
    سطح
    28
    Points: 2,266, Level: 28
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    17

    تشکرشده 18 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دیروز شوهرم گفت رفتی خونه مامانت برای منم از خیابون یه زل بگیر بهش گفتم نمیرم می خوام بخوابم بعد که از خونه رفت بیرون زنگ زد گفت برو خونه مامانت برای منم زل بگیر بیار منم بهش گفتم اگه برم ناراحت نمیشی گفت نه برو رفتم یه سر زدم و زل گرفتم اومدم .البته اونم که اصرار داشت به خاطر زل خودش بود وگرنه اصرار نمی کرد ولی امروز نمی خوام برم دیشب هم با روی خوش باهاش برخورد کردم تا ببینیم چی میشه توکل به خدا:)

  11. کاربر روبرو از پست مفید shahtab تشکرکرده است .

    mercedes62 (جمعه 20 اردیبهشت 92)

  12. #38
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    به نظرم بهتر بود به جای این که بگی می خوام بخوابم می گفتی خونه مامان اینا نمی رم ولی می رم تا سر کوجه زل می گیرم برات تا فکر نکنه به خاطر این که لجبازی کنی یا این که حال زل خریدن نداری گفتی نمی رم
    کلمات نقش موثری دارند سعی کن بهتر به کار بگیری
    امروز بگو نمی خوام برم می خوام برم یه کلاس ثبت نام کنم

  13. 3 کاربر از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده اند .

    del (سه شنبه 17 اردیبهشت 92), malakeh (سه شنبه 17 اردیبهشت 92), shabe niloofari (سه شنبه 17 اردیبهشت 92)

  14. #39
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 27 خرداد 94 [ 23:42]
    تاریخ عضویت
    1392-2-16
    نوشته ها
    96
    امتیاز
    2,266
    سطح
    28
    Points: 2,266, Level: 28
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    17

    تشکرشده 18 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اره ولی چون دیروزش مامان گفت اگه فردا امدی بیا موهامو رنگ کن.به شوهرم گفتم باشه میرم که با یه تیر دو نشون بزنم.در مورد کلاس هم هر جا تماس می گیرم اون کلاسایی که من می خوام صبحاست من چون بعدازظهرا میرم خونه مامانم می خوام کلاس بعدازظهر باشه که بهونه داشته باشم که نه سیخ بسوزه نه کباب (شوهر و مادر)ولی بازم پی گیر میشم امروز هم به شوهرم بگم نمیرم خونه مامانم به نظرت به شوهرم بگم می خوام چکار کنم؟یعنی یه کاری بگم که مربوط به اون باشه یا مربوط به خودم؟به مامانم که می گم خوابیدم دیگه دیر شد بیام البته مامانم اصرار نداره که برم من خودم برای اینکه نگران نشه اینطوری می گم.

  15. #40
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    خیلی راحت بگو من امروز خون مامان اینا نمی رم

  16. کاربر روبرو از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده است .

    mercedes62 (جمعه 20 اردیبهشت 92)


 
صفحه 4 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:08 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.