آمدن خواستگار، با خانواده یا بی خانواده؟ مساله این است!

[رازقی]

سلام.
بنده در شرایطی قرار گرفته ام که احساس میکنم زیادی در وسط گود هستم و ممکنه دید منطقی و صحیح به مسایل نداشته باشم. به همین خاطر فکر کردم بهتره با دوستان خوب اینجا مشورت کنم و نظرشونو بپرسم.
من 25 ساله هستم و یه خواستگار دارم که ده سال از من بزرگتره،
از طریق پدرم معرفی شده و حدود 8 سالی میشه که ایشونو می شناسه. ... نباید خیلی توضیح بدم همین حد لازمه که ایشون آدم محترم و با اخلاقی هستند. خانواده این خواستگار در شهرستانی زندگی میکنند، همچنین به تازگی عزادار شده اند.
این آقا درخواست خواستگاری را قبل از عزادار شدنشون از پدرم مطرح کرده بود و ایشون گفته بودن با خانواده بیان. بعد از عزادار شدن ایشون از پدرم خواستند تنها بیان و یه صحبت اولیه بکنند و پدرم مخالفت کردند.
چند هفته بعد از عزادار شدن ایشون، ما هنوز منتظر بودیم که برای اومدن تماس بگیرند ولی متاسفانه دوباره عزادار شدند. ایشون گفتند که با خانواده شون صحبت کردند و اگه اجازه میدیم یک جلسه تنها بیان و یه صحبت اولیه بکنند.
ما قبول کردیم که برای یک شناخت اولیه ایشون تنهایی بیان منزل ما و یک ساعتی صحبت کردیم. ... بعد از رفتنشون هم برای من و هم برای این آقا سوالهای دیگری پیش آمده و این آقا مجددا مطرح کرده اند که میخوان صحبت دیگه ای داشته باشند،
حالا من نمیدونم که باید بگیم تشریف بیارن و صحبت کنیم یا باید بگیم نه و فقط با خانواده بیاید...
دغدغه شخصی من دو نکته است: اول اینکه بخشی از شناخت ما تکمیل شود و بعد خانواده ایشان بیایند و مخالفت کنند یا راضی نباشند.
دوم اینکه به نظر من شناخت یک فرد بدون دیدن او در کانتکست خانواده اش امکان پذیر نیست ... و حتی اگر امکان داشته باشد اگر من این فرد را بپسندم و بعد با دیدن خانواده اش توی ذوقم بخورد یا ببینم خوبیهای ایشان به معایب خانواده شان نمی ارزد، احساس در دام افتادن خواهم کرد و نمیدانم باید چه کنم. برای من همیشه خانواده و کفویت فرهنگی و مذهبی و... مهم بوده و پدر و مادر را الگوی آینده فرزندان میبینم.
حالا نظر خانواده ام عمدتا بر اینه که یک جلسه دیگه هم بیاد و بعد از اون دیگه یا با خانواده بیاد یا نیاد...
نظر من اینه که چه فرقی بین این یک جلسه دیگه هست که باشه یا نباشه؟... من بیشتر مخالف تنها اومدن مجددشون هستم چون دیگه یک جلسه و دو جلسه نداره، پروسه شناخت طولانی تر از این حرفاس. :302:
دوستان عزیر لطفا راه حل بدید. :72:
...
راستی تا به حال ما با خانواده ایشون تماسی نداشته ایم . همه این ارتباطها از طریق ارتباط ایشون با پدرم بوده. به نظرتون حق دارم نگران باشم یا؟:303:

[شوکا]

درود به شما

من میگم اگه این قدر دوست دارید خانوادشون رو هم ببینید عجله ای که نیست،بگید به پدرتون که از ایشون خیلی محترمانه بخوان دفعه ی بعد با خانوادشون بیان...

چون این حق شماست...

بگید هر موقع وقتش رو داشتن و عزاداریشون تموم شد تشریف بیارن....این طوری خودتون هم راضی تر هستید.....

[فرشته اردیبهشت]

سلام رازقی جان پست جدید مبارک و همچنین خواستگار جدید

بنظر من اولا اینکه ازدواج دوستی نیست که فقط به خودت و طرفت نگاه گنی با یه تم دونفره
یه مساله خانوادگی هست باید هم با اشنایی خانواده ها شروع بشه

در ضمن شما هم کسی هستی که به کفویت و وضع فرهنگی و اداب و کلا خانواده همسر اهمیت میدی پس اگه تو تصمیمت تاثیر چشم گیری داره باید صبر کنن و رسمی با خیال راحت همراه خانوادشون بیان و جای شک و شبهه نباشه و هردو مخصوصا شما راسختر تصمیم بگیری و اونو همراه خانوادش بپسندی

از طرف دیگه تو اشنایی برا ازدواج هر چی بیشتر ببینی طرف رو سوالاتت بیشتر میشه منتظر جلسه بعد میمونید پس این درست نیست که بگین یه جلسه دیگه بیان مگر اینکه بخواین ایشونو بدون خانوادش قبول کنید و همین طور ادامه بدین چون یک جلسه دیگه هیچ معنی نداره

فک نمیکنی بهترین راه این این باشه که صبر کنی و با خوانوادشون بیان؟عجله دارین شما؟
اگه اون شما رو بخواد نیازی نیست که از صبر بترسی هرچند که بهتره زودتر بیان و باهم راحت اشنا شین

بنظر من حالت نرمالش این بود
شاید دوستان بهتر کمک کنن که شروع این مدلی و بدون حضور خانواده ها چه عواقبی داره؟
شما چقدر ازشون خوشت اومده؟

منتظر کمک دوستان هم باش
چ.ن این روزا همه سرشون شلوغه دیر بدیر میان

[رازقی]

... سلام. مرسی دوستان. بنده که عجله ای ندارم! ... فقط فکر کنم خانواده میخواستن زودتر از دستم راحت شن!... شوخی میکنم!
متشکر از راهنمایی تون دوستان، لااقل مطمئن شدم که من خیلی سختیگیری نمیکنم و کسان دیگری هم با من هم نظرند.
با خانواده صحبت کردم و قرار شده پدرم همینو بگن، مگه اینکه اون آقا اصرار کنن که خدا رو شکر بعید میدونم روشون بشه.

تا اخبار بعدی!؛
فعلا!

[بچه مثبت]

بیچاره آقا پسر!

منم شرایط این آقا پسر را دارم یعنی پدر و مادرم به علت کهولت سن مسافرت و اومدن به تهران براشون سخته و ازم می خوان که خودم دختر خانم را ببینم و اگر تا حدی مناسب بود اونا بیان ( آخه بیشتر سخت گیری ها از طرف منه ) این که ازدواج موضوع نیست که بدون شناخت خانواده ها بشه روش تصمیم گیری کرد موضوع درستیه اما درک کردن شرایط طرفین هم بالاخره یه قسمت قضیه است.