آفرینهمسرم تلفن زدم و گفتم دارم براي شام غذا درست مي کنم و منتظرتم و اونم از خدا خواسته قبول کرد.....
خونه که اومد رفتم سراغ کار خودم و کمد لباسامو ريختم بيرون تا زياد دورش نباشم و اون احساس تنهايي و آرامشي رو که دنبالش بود و مي خواست با فرار از خونه به دست بياره رو ،بهش بدم
يه نيم ساعت بعد ديدم اومد سراغم و جویای احوالم شد و گفت دستت خوب شد چون دیشب با درد دستم از خواب پریدم
شام رو آماده کردم و اون هراز گاهی باهام حرف می زد
آخر شبم در آغوشم گرفت و بدون هیچ کلامی نوازشم می کرد
امان از دست تو اقلیمای عزیزم :)مدتها در دعواهامون بهم می گفتیم یادته مشاورم فلان چیزو بهت گفته بود
خوشم میاد با کوچکترین تغییر در تو همسرت Reaction مثبت نشون میده و واقعا بهت تبریک میگم بابت داشتن
چنین همسر با احساسی!
و اما اقلیمای عزیزم
آینه چون نقش تو بنمود راست .... خود شکن آیینه شکستن خطاست!
کاملا مشخصه که همسرت رو بین خودت و خانوادش گذاشتی و آرامش همسرت رو گرفتی و اون فقط آرامش میخواد
و دوست داره خانوادش رو ببینه.
یک چیزی بذار بهت بگم. متاسفانه عروس ما که به تازگی عضو جدید خانواده ما شده بعد چند وقت رفتارهایی بسیار
کودکانه و ناشایست انجام میده که موجب ناراحتی ما میشه. اما تصمیم گرفتم بپذیرمش و بهش یاد بدم برخورد
درست رو و برادرم رو بین زنش و خانوادش قرار ندم چون کلافگیش رو می دیدم!
تو هم این کار رو نکن! سعی نکن همسرت رو از خانوادش محروم کنی! من کلافگی برادرم رو وقتی خانوادش رو زیاد
نمی بینه می بینم!
ما دائم بر عکس خانواده همسرت به عروسمون احترام میذاریم و اون بی احترامی میکنه دائم! اما سعی می کنیم
بپذیریمش و بگذاریم به حساب سن کمش و برادرم رو تحت فشار قرار ندیم!
پس تو هم یک بار از این دیدگاه به همسرت نگاه کن!
حساسیتت رو به این موضوع کم کن و خانواده همسرت رو بپذیر! قبول دارم پذیرش سخته وقتی که بی احترامی
میبینی اما مگر چاره دیگه ای جز پذیرش داری؟
اگر پذیرش رو وارد سیکل زندگیت کنی می بینی که حساسیت هات بی مورده!
تو همیشه میخوای زندگی بر وفق مرادت باشه اما همیشه زندگی بر مراد ما نیست! درست اونه که ما احساسات
دیگران رو درک کنیم و واقعیات زندگی رو بپذیریم تا با شرایط کنار بیایم!
پس سعی کن چند کار بکنی :
اول افزایش اعتماد به نفس و ساخت شخصیت درونیت و افزایش عزت نفست!
دوم رشد شخصیت و نزدیک کردن فکرت به یک شخصیت پخته و بسیار بالغ که جز با صبر و پذیرش و مطالعه بدست نمیاد!
سوم کاهش حساسیت هات و زود رنجی هات
چهارم تبدیل وابستگی و نیاز به دلبستگی و استقلال!
پنجم یادگیری مهارت های زندگی هرچه بیشتر و بیشتر
همه اینها رو هم انجام بده چون قراره پس فردا مادر بشی و الگو و زندگی مشترکت الگوی فرزندت . زندگی ای رو بساز
که دوست داری الگوی فرزندت باشه!
برای افزایش اعتماد به نفس روی لینک زیر برو و هر روز در 30 روز یک ماه روی یک اصل کار کن!
لینک درس اعتماد به نفس (در این کارگاه باهام همراه باش حتما)
موفق باشی گلم
علاقه مندی ها (Bookmarks)