به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 56
  1. #21
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 مهر 97 [ 09:20]
    تاریخ عضویت
    1390-5-27
    نوشته ها
    1,398
    امتیاز
    13,057
    سطح
    74
    Points: 13,057, Level: 74
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 193
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Social1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    8,610

    تشکرشده 8,998 در 1,493 پست

    Rep Power
    155
    Array

    RE: آیا رفتن تو این شرایط کار درستیه خواهش می کنم سریع جواب بدبد

    همسرم تلفن زدم و گفتم دارم براي شام غذا درست مي کنم و منتظرتم و اونم از خدا خواسته قبول کرد.....
    خونه که اومد رفتم سراغ کار خودم و کمد لباسامو ريختم بيرون تا زياد دورش نباشم و اون احساس تنهايي و آرامشي رو که دنبالش بود و مي خواست با فرار از خونه به دست بياره رو ،بهش بدم
    يه نيم ساعت بعد ديدم اومد سراغم و جویای احوالم شد و گفت دستت خوب شد چون دیشب با درد دستم از خواب پریدم
    شام رو آماده کردم و اون هراز گاهی باهام حرف می زد
    آخر شبم در آغوشم گرفت و بدون هیچ کلامی نوازشم می کرد
    آفرین



    مدتها در دعواهامون بهم می گفتیم یادته مشاورم فلان چیزو بهت گفته بود
    امان از دست تو اقلیمای عزیزم :)

    خوشم میاد با کوچکترین تغییر در تو همسرت Reaction مثبت نشون میده و واقعا بهت تبریک میگم بابت داشتن

    چنین همسر با احساسی!


    و اما اقلیمای عزیزم

    آینه چون نقش تو بنمود راست .... خود شکن آیینه شکستن خطاست!

    کاملا مشخصه که همسرت رو بین خودت و خانوادش گذاشتی و آرامش همسرت رو گرفتی و اون فقط آرامش میخواد

    و دوست داره خانوادش رو ببینه.

    یک چیزی بذار بهت بگم. متاسفانه عروس ما که به تازگی عضو جدید خانواده ما شده بعد چند وقت رفتارهایی بسیار

    کودکانه و ناشایست انجام میده که موجب ناراحتی ما میشه. اما تصمیم گرفتم بپذیرمش و بهش یاد بدم برخورد

    درست رو و برادرم رو بین زنش و خانوادش قرار ندم چون کلافگیش رو می دیدم!

    تو هم این کار رو نکن! سعی نکن همسرت رو از خانوادش محروم کنی! من کلافگی برادرم رو وقتی خانوادش رو زیاد

    نمی بینه می بینم!

    ما دائم بر عکس خانواده همسرت به عروسمون احترام میذاریم و اون بی احترامی میکنه دائم! اما سعی می کنیم

    بپذیریمش و بگذاریم به حساب سن کمش و برادرم رو تحت فشار قرار ندیم!

    پس تو هم یک بار از این دیدگاه به همسرت نگاه کن!

    حساسیتت رو به این موضوع کم کن و خانواده همسرت رو بپذیر! قبول دارم پذیرش سخته وقتی که بی احترامی

    میبینی اما مگر چاره دیگه ای جز پذیرش داری؟

    اگر پذیرش رو وارد سیکل زندگیت کنی می بینی که حساسیت هات بی مورده!

    تو همیشه میخوای زندگی بر وفق مرادت باشه اما همیشه زندگی بر مراد ما نیست! درست اونه که ما احساسات

    دیگران رو درک کنیم و واقعیات زندگی رو بپذیریم تا با شرایط کنار بیایم!


    پس سعی کن چند کار بکنی :

    اول افزایش اعتماد به نفس و ساخت شخصیت درونیت و افزایش عزت نفست!

    دوم رشد شخصیت و نزدیک کردن فکرت به یک شخصیت پخته و بسیار بالغ که جز با صبر و پذیرش و مطالعه بدست نمیاد!

    سوم کاهش حساسیت هات و زود رنجی هات

    چهارم تبدیل وابستگی و نیاز به دلبستگی و استقلال!

    پنجم یادگیری مهارت های زندگی هرچه بیشتر و بیشتر


    همه اینها رو هم انجام بده چون قراره پس فردا مادر بشی و الگو و زندگی مشترکت الگوی فرزندت . زندگی ای رو بساز

    که دوست داری الگوی فرزندت باشه!

    برای افزایش اعتماد به نفس روی لینک زیر برو و هر روز در 30 روز یک ماه روی یک اصل کار کن!


    لینک درس اعتماد به نفس (در این کارگاه باهام همراه باش حتما)

    موفق باشی گلم



  2. 2 کاربر از پست مفید bahar.shadi تشکرکرده اند .

    bahar.shadi (یکشنبه 12 شهریور 91)

  3. #22
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 22 دی 92 [ 09:56]
    تاریخ عضویت
    1389-1-24
    نوشته ها
    191
    امتیاز
    3,121
    سطح
    34
    Points: 3,121, Level: 34
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 79
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    445

    تشکرشده 379 در 146 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: آیا رفتن تو این شرایط کار درستیه خواهش می کنم سریع جواب بدبد

    سلام عزیزم آفرین که تونستی اوضاع رو سامون بدی ولی یه چیزی رو صادقانه بهت می گم بهت حسودیم شد . باور کن شوهرت خیلی با گذشت و مهربونه قدرش رو بدون با شوهر خودم که مقایسه اش می کنم (توی این مورد ) اصلا شوهر من بعد از دعوا طرف من نمی یاد و یا یه مدتی که معلوم نیست شاید حتی چند روز هم بشه گارد می گیره و انتظار داره که من قبول کنم که صد در صد مقصر بودم (تازه اون دعوا رو به یه کینه تبدیل می کنه).
    بگذریم.......
    به هرحال که درست تشخصی دادی و باید خیلی روی خودت کار کنی و البته فقط در حد مطالعه نباشه بلکه مطالب رو باور کنی و توی مغزت حک کنی تا در موقع عصبانیت و بحث و افکار منفی (کوهستان) بیایند سراغت و جلوی خیلی از اتفاقات رو بگیرند بهار شادی عزیز راست می گه در تاپیکهای قبلیتون یه سری بزنید مطالب بسیار سودمندی دوستان عزیز نوشتند.
    امیدوارم که همیشه موفق باشی عزیزم
    ببخشید شاید مطالبم تکراری باشه تا اومدم ارسال کنم مطلب بهارشادی جان اومد

  4. کاربر روبرو از پست مفید mamosh تشکرکرده است .

    mamosh (دوشنبه 13 شهریور 91)

  5. #23
    کارشناس افتخاری

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1390-1-25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,231
    امتیاز
    15,345
    سطح
    79
    Points: 15,345, Level: 79
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,934

    تشکرشده 5,973 در 1,154 پست

    Rep Power
    146
    Array

    RE: آیا رفتن تو این شرایط کار درستیه خواهش می کنم سریع جواب بدبد

    سلام اقليما،
    بسيار خوشحالم كه توصيه ها رو عملي مي كنيد. نتيجه را لطفا همين جا بنويسيد
    ضمنا،‌ من توصيه كرده به متخصص روانپزشك، (يا داخلي) جهت اين دردهاي پشت سر و قفسه سينه و ... مراجعه كنيد تا اگر منشا عصبي داره يا منشا فيزيولوژيك روشن بشه... اين به معني مراجعه به روانشناس و مشاوره روانشناسي نيست.
    يك هفته اي توصيه ها رو انجام بدهيد و در رابطه با هيچ اختلافي صحبت نكنيد
    سوالي بود بپرسيد

  6. 5 کاربر از پست مفید sci تشکرکرده اند .

    sci (دوشنبه 13 شهریور 91)

  7. #24
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 21 تیر 99 [ 21:50]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,339
    امتیاز
    22,823
    سطح
    93
    Points: 22,823, Level: 93
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 527
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsTagger First ClassOverdrive
    تشکرها
    3,264

    تشکرشده 3,442 در 1,036 پست

    Rep Power
    149
    Array

    RE: آیا رفتن تو این شرایط کار درستیه خواهش می کنم سریع جواب بدبد

    سلام
    آقای sci سر شدن پشت سرم و.... زمانی می اد سراغم که گریه می کنم و این گریه شدت پیدا می کنه و در حال عادی زیاد سراغم نمی اد آیا بازم لازمه و با توجه به اینکه من سر کار می رم نمی تونم زیاد داروهای آرامبخش مصرف کنم چون خواب آوردن

    راستش چند تا مساله است که خیلی اذیتم می کنه
    اولیش آینده نگیری منفی می کنم و ذهنم به صورت خودکار از تمتم اتفاقات برای آینده منفی نتیچه گیری می کنه
    مثلا همسرم می خواد ماشین بخره ناخوداگاه هزاز چیز و نکته منفی در رابطه با این مسئله می اد سراغم .....
    آیا مثلا همسرم شاید شغلش طوری بشه که دو روز سر کار باشه و دو روز تو خونه و همش می اد تو ذهنم که قطعا در آینده با این روال شغلی همسرم باهاش به مشکل بر می خورم و اون می خواد همه تعطیلاتشو بره کوهستان !!!!!!

    خیلی ذهنم مشغوله و احساس می کنم دچار مرض فکری شدم
    و نسبت به آدمای اطرافم خیلی زودتر عصبانی می شم

    بی حوصله هستم و مثلا دیشب خونه مادرم مهمان بودیم و من که اونجا رو دوست دارم اصلا دوست نداشتم اونجا باشم و همش می خواستم زود برگردم خونه و مادرم اینا دیر شام می خورند و دیشب این مسئله خیلی ساده منو عصبی کرده بود

    همش انگار یه غم بزرگ تو دلمه
    مادر همسرم که زنگ می زنه بهم یاد کوهستان که الان اونجا هستن می افتم حالم بهم می ریزه

    خیلی خسته ام
    همش دلم می خواد خونه باشم و تنها


    فکر می کنم به یه روانشناس بالینی نیاز دارم
    آیا اینطوریه و من مشکل دارم؟؟؟؟؟؟؟؟؟






    راستی sci عزیز چند وقته اوضاع کاریم شلوغه و وقت پیاده وری و کتاب خوندن ندارم مثلا دیشب 8 رسیدم خونه و پریشبشم همین طور
    ولی سریال نگاه می کنم
    و من نقاشی رنگ روغن رو انجاوم می دم ولی هفته 3 ساعت اونم 5 شنبه صبح که بیکارم و هم چنین هنوز وقت نکردم غم هامو رو کاغذ بنویسم و اینقدر بشورم کاغذو که پاک شه و می خوام بدونم این کار از نظر روانی چه تاثیری داره

    ولی صبح ها چشمام که باز می کنم غم هام می اد جلوی چشمم و توی ذهنم و اول صبح اصلا حالم خوب نیست و گاهی دلم می گیره

  8. 2 کاربر از پست مفید eghlima تشکرکرده اند .

    eghlima (دوشنبه 13 شهریور 91)

  9. #25
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 مهر 97 [ 09:20]
    تاریخ عضویت
    1390-5-27
    نوشته ها
    1,398
    امتیاز
    13,057
    سطح
    74
    Points: 13,057, Level: 74
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 193
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Social1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    8,610

    تشکرشده 8,998 در 1,493 پست

    Rep Power
    155
    Array

    RE: آیا رفتن تو این شرایط کار درستیه خواهش می کنم سریع جواب بدبد

    اقلیمای خوبم

    تو چیزیت نیست عزیزم

    فقط کمی منفی نگری

    افکارت رو کنترل کن برای پرهیز از منفی نگری. سعی نکن برای خودت مشکل بتراشی.

    با روحیه ای که ازت سراغ دارم میدونم چیزیت نیست و دلیل این احساساتت همون منفی نگریته و این بار راجع به اوضاع

    و احوال خودت منفی شدی.

    یک هفته تمرینات یوگا و تمرکز رو انجام بده و چیزهایی که آقای sci گفتن.

    کم کم ریلکس و آروم میشی.

    گلم آروم باش و تمریناتت رو انجام بده

    یوگا و مدیتیشن ، کنترل افکار منفی ، عبادت ، استراحت و استحمام به آرامشت کمک می کنه!

    اگر بتونی یک سفر مذهبی مثل مشهد هم بری خیلی به آرامشت کمک می کنه

    افکار منفی رو با تاپیک ستاره کنترل کن

    زود حالت خوب میشه. اما برای حالاتت به یک پزشک داخلی مراجعه کن تا مشکلی نباشه. بیشتر عصبی به نظر میاد

    اما برای محکم کاری این کار رو بکن.

    ببین با خودت الکی چه کردی











  10. 2 کاربر از پست مفید bahar.shadi تشکرکرده اند .

    bahar.shadi (دوشنبه 13 شهریور 91)

  11. #26
    کارشناس افتخاری

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1390-1-25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,231
    امتیاز
    15,345
    سطح
    79
    Points: 15,345, Level: 79
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,934

    تشکرشده 5,973 در 1,154 پست

    Rep Power
    146
    Array

    RE: آیا رفتن تو این شرایط کار درستیه خواهش می کنم سریع جواب بدبد

    پاسخ به پست شماره 24،
    اقليما،
    خب بيا خيالبافي و فيلترينگ قوي رو كه جلوي خودت گذاشتي رو بذاريم كنار!
    پس آينده نگري همراه با خيالبافي نكن كه دكتر متخصص شما،‌ بعد از مراجعه آيا به شما آرامبخش مي ده يا خير و اثرات خواب آوري اون روي كار شما تاثير مي ذاره يا نه.... اين خيلي خوب نيست!
    به دليل اينكه مدتي اضطراب شما زياد شده و اين اضطراب اثرات فيزيولوژيك روي بدن شما داشته، توصيه مي شه كه به روانپزشك يا متخصص داخلي مراجعه كنيد..
    شما به يقين مشكل رواني نداريد و فقط و فقط مضطرب هستيد.
    توصيه هايي كه قبلا گفتم به شما كمك مي كنه كه اضطرابتون رو كم كنيد و بايد اونها رو انجام بديد!
    خب علت اين واكنش شما نسبت به آينده، اين بوده كه اتفاقاتي در زندگي شما افتاده و شما رو نسبت به وقايع اطرافتون شرطي كرده تا جائيكه تمام اتفاقات رو منفي نگاه مي كنيد
    دو نفر به غروب خورشيد نگاه مي كنند... يكي تفسيرش پايان روز است و ديگري آغاز شب! يك بار اين حس رو براي خودتون تداعي كنيد ببينيد وقتي فكر مي كنيد پايان روز است چقدر غمگين مي شويد و وقتي فكر مي كنيد آغاز شب است.... چقدر حال بهتري داريد! خب غروب كه تغييري نكرده است! پس اين ذهن و برداشت ذهني شماست كه مي تواند محيط پيرامون شما رو از نظر رواني تغيير دهد.
    فيلتر! اما واقعا فيلتر چيست و چگونه بفهميم كه فيلتر مي كنيم؟
    وقتي چيزي كه مي گوييم و قصد داريم بگوييم، با چيزي كه همسرمان مي شنود متفاوت است و يا وقتي چيزي كه برداشت مي كنيم با آنچه كه واقعا وجود دارد ( و در خلوت و آرامش در مي يابيم) متفاوت است حتما فيلتر ها در كار هستند. مثلا وقتي اقليما از دير شام خوردن خانواده ناراحت مي شود / از تماس مادر شوهرش ناراحت مي شود/ از پيش بيني كار شوهرش ناراحت مي شود و و و حتما فيلتر ها فعالند و اين با نگرش هاي منفي نسبت به آينده كمي فرق دارد!
    حالا اگر بخواهيم فيلترهاي اقليما رو بررسي كنيم متوجه مي شويم كه دو فيلتر اصلي مانع از زندگي مطلوب او شده است:
    1. حواس پرتي
    وقتي چيزي مي شنود و يا مي بينيد توجه لازم را ندارد و دائما ذهنش درگير و دار مساله ديگري مشغول است.
    تمرينات تنفسي / آرامش ذهني را به دنبال مي آورد و اين حواس پرتي شما را كه ناشي از گفتگوهاي دروني با خود است را بر طرف مي كند.
    پس وقتي با كسي صحبت مي كنيد مثلا مادر شوهرتون، توجه لازم را فقط به معناي كلام ايشون داشته باشيد و سعي كنيد روزانه چند دقيقه تمركز كنيد...
    5 نفس عميق با دم طولاني و بازدم سريع داشته باشيد (شيوه 4 - 2 - 1 چهار شماره دم، 2 شماره نگهداشت نفس و 1 شماره بازدم)
    به يك شي ساده،‌ مثل صندلي خيره شويد و سعي كنيد با تمام حواس خود با آن شي ارتباط داشته باشيد و تمام اجزاي آنرا ببينيد... به مدت 1 دقيقه
    به مدت يك دقيقه چشمان خود را ببنديد و سعي كنيد آن جسم را پشت پلكهاي خود بازآفريني كنيد.
    اين تمرين را به مدت 3 بار در هر نوبت و 2 نوبت در طي روز انجام ( يك بار سر كار و يك بار منزل هنگام غروب) انجام دهيد.

    2. هيجانات و وضعيت خلقي
    هيجان زده بودن و وضعيت خلقي بد شما موجب مي شود كه بدون هيچ گونه تلاشي براي مثبت انديشي،‌ برداشتي منفي از محيط،‌ رفتارها و گفتارها داشته باشيد.
    توصيه هايي كه به شما كردم موجب مي شود كه فيلتر ها غير فعال شوند...
    هميشه وقتي عصبي هستيد، همه چيز بدتر مي شود.. وقتي اعصاب شما از موضوعي به هم ريخته است، ترافيك سنگين خيابان فشار بيشتري به شما وارد مي كند و وقتي آرام هستيد ترافيك سنگين شما رو تا آن حد عصباني نمي كند! ترافيك كه تغيير نكرده است... پس ترافيك يك واقعيت ( مشابه مثال غروب ) است و آنچه ما استنباط كرده ايم متفاوت است پس حتما فيلتر فعال است. خب فيلتر را حذف مي كنيم... حالا اگر تشخيص مي دهيد چه زماني فيلتر ها فعالند،‌ سعي كنيد فيلتر را شناسايي كنيد و آنرا از مقابل ديد خود برداريد و اين مقدور نيست مگر با تغيير سريع موقعيت!
    در اين مواقع قواعد را تغيير دهيد... منتقد دروني شما رو به سمت عصباني شدن مي برد و سعي مي كند با تكنيك تكرار مداوم، موضوع را براي شما سنگين و سنگين تر كند!
    خب قاعده را عوض كنيد و بگيد اصلا بازي نمي كنم! بازي ديگري را آغاز كنيد... مثلا مي بينيد كه دير شام خوردن شما را ناراحت مي كند، مجله بخوانيد! با مادر و يا خانواده را جع به موضوعي صحبت كنيد... بازي ترتيب دهيد! يكي از اعضاي خانواده را به پياده روي دعوت كنيد...
    و به عبارت بهتر، وقتي فيلتر ها فعالند،‌ موقعيت را تغيير دهيد و فيلتر را كاملا غير فعال كنيد!

    يك راهكار ساده به شما مي گويم، من بعد از اين به محض اينكه آينده نگري خواستيد بكنيد، يك كاغذ سفيد برداريد
    (لطفا از كاغذهاي استفاده شده،‌ استفاده نكنيد)
    روي يك طرف كاغذ دو ستون باز كنيد
    ستون اول: تمام آنچه پيش بيني مي كنيد را بنويسيد....
    ستون دوم: تمام آنچه بابت اين پيش بيني از دست مي دهيد را بنويسيد
    روي طرف ديگر كاغذ:
    دو ستون باز كنيد
    ستون اول :
    آنچه واقعيت دارد و مي دانيد ( پيش بيني نمي كنيد) و مي پذيريد را بنويسيد
    اگر اين موضوع يك فرصت براي شما باشد، و چيزي بخواهيد بدست بياوريد را در ستون دوم بنويسيد!

    حالا بجاي آينده نگري،‌ دو طرف كاغذ را نگاه كنيد ببينيد چيزي كه داريد اونقدر ها هم نگران كننده نيست!


    -----------
    توصيه هايي كه گفتم را انجام بدهيد! بهانه پردازي ممنوع! اون توصيه هايي كه كردم وقتي از شما نمي گيرند!
    وقتي غمهات رو نوشتي رو كاغذ و با دقت، توجه كن با دقت! شستي اون ها رو به همون شيوه اي كه گفتم خودت متوجه تاثيراتش مي شي...
    تمام حواست رو بده به كارهايي كه بهت توصيه مي شه!
    يك داستاني رو تو پرانتز بگم:
    به کوچه ای رسیدم که پیر مردی از آن خارج میشد ...
    به من گفت : نــرو كه بن بسته !
    گوش نکردم و رفتم ...
    وقتی برگشتم و به سر کوچه رسیدم پیر شده بودم ...



  12. 9 کاربر از پست مفید sci تشکرکرده اند .

    sci (دوشنبه 13 شهریور 91)

  13. #27
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 07 آذر 91 [ 10:31]
    تاریخ عضویت
    1391-2-16
    نوشته ها
    35
    امتیاز
    858
    سطح
    15
    Points: 858, Level: 15
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 42
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    30

    تشکرشده 30 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: آیا رفتن تو این شرایط کار درستیه خواهش می کنم سریع جواب بدبد

    سلام اقلیما جون
    حالت چه طوره ؟
    بیا یه خبری بده از حال و اوضاعت بگو عزیزم؟
    وای که چقدر من درکت میکنم
    خیلی جاها انگار داری زندگی منو تعریف میکنی
    عزیزم بیا بگو زندگیت رو به راه شده انشاالله
    بیا بگو چه کار میکنی تا منم استفاده کنم

  14. کاربر روبرو از پست مفید niloo91 تشکرکرده است .

    niloo91 (شنبه 18 شهریور 91)

  15. #28
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 07 بهمن 91 [ 15:31]
    تاریخ عضویت
    1391-6-17
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    338
    سطح
    6
    Points: 338, Level: 6
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    RE: آیا رفتن تو این شرایط کار درستیه خواهش می کنم سریع جواب بدبد

    من سوالی در قسمت مشاور خانواده مطرخ کردم کسی هست جوابمو بده

  16. #29
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 اردیبهشت 92 [ 12:06]
    تاریخ عضویت
    1390-9-10
    نوشته ها
    100
    امتیاز
    1,165
    سطح
    18
    Points: 1,165, Level: 18
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    438

    تشکرشده 462 در 89 پست

    Rep Power
    23
    Array

    RE: آیا رفتن تو این شرایط کار درستیه خواهش می کنم سریع جواب بدبد

    .اقلیما جان سلام

    برات ارزو دارم هر چه زودتر به ارامش و رضایت درونی برسی

  17. کاربر روبرو از پست مفید sea تشکرکرده است .

    sea (شنبه 18 شهریور 91)

  18. #30
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 21 تیر 99 [ 21:50]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,339
    امتیاز
    22,823
    سطح
    93
    Points: 22,823, Level: 93
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 527
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsTagger First ClassOverdrive
    تشکرها
    3,264

    تشکرشده 3,442 در 1,036 پست

    Rep Power
    149
    Array

    RE: آیا رفتن تو این شرایط کار درستیه خواهش می کنم سریع جواب بدبد

    سلام
    یه هفته هست که از دعوامون می گذره و تبعاتش هنوز ادامه داره
    و هر دو از هم دل چرکین هستیم
    این یه هفته سعی کردم کمی به دستورات sci عزیز عمل کنم

    و sci بهم گفته بود که بعد یه هفته باهاش صحبت کنم

    پنج شنبه بود که عصری که زمان مناسبی بود رو برای صحبت انتخاب کردم و اونم قبول کرد باهم حرف بزنیم
    ولی نتیجه اش شد شروع یه دعوا و بحث دیگه و اون همش می خواست منو تخریب کنه

    آقای همسر مصرانه حرف خودشو می زنه و هی میگه شرایط زندگی ما اینه و تو باید این شرایطو قبول کنی چون تو زن من هستی
    خلاصه دعوای ما داشت کش پیدا می کرد دوباره که بهش گفتم ببین حرف زدن ما الان بی نتیجه است و دیگه ادامه ندادیم

    جمعه کوهستان نرفت ولی صبحش عین برج زهرمار بود و ناراحت انگار که من مرده بودم
    بعد از ظهرش من هی حال و هوا رو عوض کردم و یه فیلم که می دونستم دوست داره ببینه رو گذاشتم که باهم ببینیم با اینکه اصلا از فیلم خوشم نمی اومد همراهیش کردم
    بعدشم رفتیم خرید و تا آخر شب خوب خوب شد باهام ولی چه فایده مشکلات هنوز همون طور باقیست و حل نشده و می دونم دوباره سر باز می کنه


    بگید چه طوری این مسئله رو حل کنم


    حرف زدن بی فایده است
    به خدا خسته شدم بس که حرف زدم

    sciعزیز مرحله بعدی رو هم رفتم ولی بی فایده بود


    اینقدر این مسئله حساسیت ایجاد کرده که محال در موردش حرف بزنیم و دعوامون نشه

    حرف یه روز دو روزم نیست که بیخیالش شم

  19. کاربر روبرو از پست مفید eghlima تشکرکرده است .

    eghlima (شنبه 18 شهریور 91)


 
صفحه 3 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. با وجود بچه 10 ماهه طلاق راه درستیه؟فوری
    توسط d.ak در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: شنبه 30 دی 96, 22:15
  2. به نظرتون تو این وضعیت پس انداز کار درستیه؟
    توسط حیاط خلوت در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: شنبه 20 شهریور 95, 13:39
  3. همیشه ضایع میشم تو هر جمعی....................
    توسط امید زندگی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: شنبه 21 شهریور 94, 10:31
  4. تا چه سنی مسئول کار بچه ها هستیم؟!
    توسط ani در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: چهارشنبه 09 دی 88, 20:02
  5. گفتار نخستین در چارچوبه ی حقوق ما
    توسط آرمانخواه در انجمن حقوق ما...
    پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: چهارشنبه 08 خرداد 87, 19:47

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 21:56 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.