به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 22
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 دی 91 [ 22:24]
    تاریخ عضویت
    1387-7-22
    نوشته ها
    227
    امتیاز
    5,482
    سطح
    47
    Points: 5,482, Level: 47
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    932

    تشکرشده 968 در 217 پست

    Rep Power
    38
    Array

    Arrow بیماری روانی یکی از اطرافیان (چطور به ارباب بودنم ادامه بدهم؟)

    اره واقعا دارم میگم جای من بودید چکار میکردید؟
    شاید برای خیلیها عجیب باشه و برای خیلیهای دیگه نه
    ولی یکی از مشغله های فکری من که باهاش بدجوری درگیرم و داره مشکل ساز میشه اینه
    خوب فکر کنید و جواب درست بدید و اینم در نظر بگیرید که من تقریبا پنج ساله با این موضوع درگیرم و الان درگیر که سهله درمونده شدم.

    به زبون ساده میگم تا بقیه هم بیشتر متوجه بشن و نظر بدن
    تاحالا دیدید یا شنیدید که یکی دوست داره برده و نوکر و سگ کسی باشه و اونو ارباب و خدای خودش توی زمین بدونه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    تعجب نکنید من الان پنج ساله که به اجبار دارم این نقش ارباب بودنو بازی میکنم و برام خیلی وحشتناکه که توی این نقش باشم
    قرار شد زود قضاوت نکنید بلکه فکر کنید و کمکم کنید؟ چرا؟ بهتون میگم

    بطور کاملا اتفاقی واقعا اتفاقی بدون اینکه بفهمم و بدونم که ارباب بودن یعنی چی شدم ارباب این بدبختی که خودشو سگ و نوکر من میدونه.

    چندوقتی که کوتاهم بود برای اینکه برام نامحسوس و شناخته نشده بود این بیماری ادامه دادم تا اینکه اطلاعاتم بالا رفت و گفتم برو دنبال کارت بابا منو چه به این غلطا ارباب کجا بود من از این نقش خوشم نمیاد و التماس و گریه بود که ازم میخواست بمونم.
    موندم هرچند دیر به دیر براش دستور میدادم ولی موندم و حتی یه مدت خودمو گم کردم براش تا اینکه دوستش که دکتر بود بهم زنگ زد که خانم فلانی شما میدونی فلانی تو چه حالی هست؟
    گفتم به من چه؟ مگه من بیکارم نقش ارباب بازی کنم؟
    سرتونو درد نیارم اینقدر گفت و گفت و گفت و برام دلیل اورد که این بیماری که اون داره و این حس سگ بودن به شما و محل ندادن شما به حس اون، باعث شده که بیفته تو تخت بیمارستان و کارش به تیمارستانم دراه میکشه. الانم تو افسردگی هست و از این حرفا
    ازم خواست که کمکش کنم تا با کمک روانپزشک و روانشناس و از این چیزا حالش خوب بشه.
    منم دلم به جوانی طرف سوخت و گفتم باشه کمکش میکنم تا مراحل درمان طی بشه ولی گفته باشم حوصله طولانی شدن درمانشو ندارم. گفت که حداقل شش ماه طول میکشه.
    حالا شش ماه وارد سه سال شده و این فقط از پنج مرحله سه مرحله رو رفته و من باید همچنان نقش ارباب بازی کنم. حتی بعضی وقتا دکش میکردم و محلش نمیذاشتم . بهونه میوردم. غافل از اینکه این کم محلی من باعث حاد شدن حالش شده و امشب با پیامش که داره خودکشی میکنه و ازم حلالیت میخواست از اینکه منو اجبار به ارباب بودن کرده و من لذتی از دستورات نمی برم و ...
    حالم خیلی بد شد. اولش شوخی گرفتم ولی وقتی به دکترش زنگ زدم تایید کرد که جدی میگه حتی از اوناهم حلالیت خواسته و از اینکه هم حس و هم درد نداره میخواد که بمیره. ازم خواست که بازم نقش بازی کنم و از خودکشی منصرفش کنم.
    بخدا بعد کلی سرو کله زدن تونستم باهاش ارتباط برقرار کنم و با دروغ گفتن و نقش بازی کردن بعد از کلی زمان تونستم منصرفش کنم که بابا اشتباه میکنی من لذت میبرم که تو سگ منی و...

    حالا از شما دوستان میخوام که بگید چه راهی رو برم برای اینکه این مراحل زود سپری بشه و زودتر بهبودی حاصل بشه و چطور بتونم نقش ارباب بودنو واقعی بازی کنم و اون حس دروغی منو درک نکنه؟
    جای من نیستید که بدونید چی میگم بخدا؟
    لطفا قضاوتم نکنید چون جون یه نفر در میونه اگه مجبور نبودم نمی گفتم این ارباب بودنمو.

    اقای مدیر شما چه راهکاری رو توصیه می کنید؟

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 01 تیر 97 [ 15:49]
    تاریخ عضویت
    1390-2-11
    نوشته ها
    1,002
    امتیاز
    17,617
    سطح
    84
    Points: 17,617, Level: 84
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 18.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    3,189

    تشکرشده 3,297 در 818 پست

    Rep Power
    114
    Array

    RE: جای من بودید چکار میکردید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    سلام.واقعا شرایط سختی داری.من اونقدر آدم احساساتی هستم که دلم نمی یاد هیچ وقت نا امیدش کنم اما مطمئنم که این کار درستی نیست.
    یه سوال از کجا معلوم پزشکش اشتباه نمی کنه.و راه درمانو درست تشخیص داده؟.مطمئنا در این مورد با چندین پزشک باید مشورت کرد.اگه شده پزشکشو عوض کرد
    .

  3. 3 کاربر از پست مفید رایحه عشق تشکرکرده اند .

    رایحه عشق (دوشنبه 03 بهمن 90)

  4. #3
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 بهمن 92 [ 23:55]
    تاریخ عضویت
    1389-10-14
    نوشته ها
    2,085
    امتیاز
    11,615
    سطح
    70
    Points: 11,615, Level: 70
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    12,283

    تشکرشده 12,256 در 2,217 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: جای من بودید چکار میکردید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    سلام خانم هاله نو،

    عنوان تاپیک شما کلی هست.
    لطفاً در ارسال بعدی یک عنوان مشخص ذکر کنید تا تغییر بدهیم.
    در عنوان بیاورید که با یک بیمار روحی به مشکل برخوردید.


    در مورد مشکلتون هم من درست متوجه نشدم این بنده خدا کی هست و چه نسبتی با شما دارد.
    ولی فکر می کنم اگر نگرانش هستید، صحبت با پزشکش کار خوبی باشد.

    موفق باشید.

  5. 4 کاربر از پست مفید hamed65 تشکرکرده اند .

    hamed65 (چهارشنبه 05 بهمن 90)

  6. #4
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 دی 91 [ 22:24]
    تاریخ عضویت
    1387-7-22
    نوشته ها
    227
    امتیاز
    5,482
    سطح
    47
    Points: 5,482, Level: 47
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    932

    تشکرشده 968 در 217 پست

    Rep Power
    38
    Array

    RE: جای من بودید چکار میکردید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    ممنون از توجه شما دوست عزیزم رایحه جون باید بگم که مگه میشه روانپزشک و روانشناس اشتباه کنن؟
    منم تا وقتی که اینا باهام حرف نزده بودن جدی نگرفته بودم ولی با روشن شدن و حاد بودن این مساله فهمیدم که با یک بیمار روانی مواجه شدم که بودن و نبودنش با منه. البته بهتون حق میدم که متوجه نشید ولی در جواب حامد بگم که اسم این بیماری footslave footfetish هست برای توضیح بیشتر میتونید توی گوگل سرج کنید و بد نیست منم خلاصه وار بگم که توی این بیماری (بیمار) احساس میکنه سگ یه نفر هست که از جنس مخالفش هست و دقیقا دوست داره کارهای یک سگ رو انجام بده مثل اون پارس کنه، غلاده به گردنش ببنده، و اربابش باید اونو تحقیرش کنه به بدترین شکل تا این سگ بتونه اروم شه و فقط و فقط مطیع صاحبشش هست و پیش هیچکس دیگه این کارو نمی کنه بطوری که بقیه فکر می کنن این فرد کاملا سالمه . در واقع عجز و برده بودن فقط و فقط برای ارباب هست نه هیچکس دیگه.
    و این فرد هیچ نسبتی با من نداره و کاملا غریبه هست و بطور کاملا اتفاقی بدون اینکه من متوجه بشم به عنوان ارباب انتخاب شدم و وقتی فهمیدم که دیر شده بود

    و اینم اضافه کنم که این فرد بخاطر اینکه از من و روبرو شدن با من میترسه اصلا حتی برای یکبارم با من روبرو نشده چرا که احساس می کنه اگه با من روبرو بشه میمیره و اگه پیش کسی بخواد سگ بشه میترسه که مبادا اونا ببینن

    و توضیح کاملتر اینکه ارباب بودن من از طریق تلفن و نت بیشتر صصورت میگیره. دیگه نمیدونم چی باید بگم فقط دنبال راه حل بهتر و بیشترم.

    اگه سوال هست بگید توضیح بدم شاید فرجی بشه

  7. 2 کاربر از پست مفید هاله نو تشکرکرده اند .

    هاله نو (چهارشنبه 05 بهمن 90)

  8. #5
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 دی 91 [ 22:24]
    تاریخ عضویت
    1387-7-22
    نوشته ها
    227
    امتیاز
    5,482
    سطح
    47
    Points: 5,482, Level: 47
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    932

    تشکرشده 968 در 217 پست

    Rep Power
    38
    Array

    RE: بیماری روانی یکی از اطرافیان (چطور به ارباب بودنم ادامه بدهم؟)

    یعنی هیچ کدوم از کارشناس محترم تالار جوابی برای سوال و مشکل من ندارن؟
    یا شایدم ....

    اگه کسی نیست برم جای دیگه دنبال این مساله بی درمون
    منو باش که فکر کردم کارشناسهای اینجا میتونن کمکی بکنن

  9. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 شهریور 92 [ 10:34]
    تاریخ عضویت
    1389-12-08
    نوشته ها
    390
    امتیاز
    3,339
    سطح
    35
    Points: 3,339, Level: 35
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,374

    تشکرشده 1,334 در 350 پست

    Rep Power
    53
    Array

    RE: بیماری روانی یکی از اطرافیان (چطور به ارباب بودنم ادامه بدهم؟)

    سلام هاله نو عزیزم

    واااای ،چه شرایط سختی

    عزیزم من خیلی فکر کردم،ولی جالبه میگی که هیچ نسبتی با هم ندارین و حتی یک بار هم ندیدت

    آخه فکر میکنی این قدر خودتو درگیر این موضوع کردی درسته؟؟؟

    من حس بنی آدم اعضای یکدیگرند رو درک میکنم،اما شما کارت رو انجام دادی دیگه...

    من اگه بودم کم کم خودم رو عقب میکشیدم....

    نمیدونم شاید اشتباه میگم،اما من نظرر شخصیم رو گفتم
    آخه ادم خیلی اذیت میشه که!!!!!

    مطمئنا این قدر علم روانپزشکی پیشرفت کرده که حتما درمانی واسه این مسئله هست

    ولی اگه این طرف خدای نکرده یکی از نزدیکانت یا فامیل یا دوستی بود باور کن نظرم فرق میکرد و میگفتم پیگیر مشکلش باش...

    اخه تو که این ادم رو نمیشناسی،خیلی عجیبه

    بازم منتظر باش عزیزم تا کارشناسا بیان و راهنماییت کنن

    موفق و شاد باشی عزیزم

  10. 4 کاربر از پست مفید شوکا تشکرکرده اند .

    شوکا (دوشنبه 03 بهمن 90)

  11. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 شهریور 94 [ 14:10]
    تاریخ عضویت
    1390-6-12
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,076
    امتیاز
    13,834
    سطح
    76
    Points: 13,834, Level: 76
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 216
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,166

    تشکرشده 6,121 در 1,114 پست

    Rep Power
    122
    Array

    RE: بیماری روانی یکی از اطرافیان (چطور به ارباب بودنم ادامه بدهم؟)

    هاله نو

    وای هاله نو حالم بد شد :(
    ی حس ترس وحشتناکی بهم دست داده

    ببین عزیزم منم با شوکا موافقم چرا خودت رو درگیر این آدم و مشکلاتش کردی
    خودت رو بکش بیرون از این قضایا ...

    دلیلی نداره تو بخوای به ارباب بودنت ادامه بدی

    این ارباب بودنم یه جور ناراحتی روحی و انحراف اخلاقی هست
    دلیلی نداره تو نقش ی ادم مریض و روانی رو بازی کنی ....
    می دونی حتی گرفتن این نقش چقدر تو رو اذیت می کنه و روح و روانت رو به هم می ریزه
    بیشتر مواظب خودت باش

    هاله جون راجع به این حرفم مطمئن نیستم برای همین قبلش معذرت خواهی می کنم اگر اشتباه دارم می گم


    ولی من فکر می کنم این بیماری که عنوان کردی ی مشکل جنسی حاد هستش و با رویا پردازی جنسی همراه هست این ی بیماری روانی عادی نیست .
    اون آدم ذهنش آلوده مسائل جنسی هست فکر کنم و کلا این انحراف اخلاقی و بیماری روحی ارباب و برده در مسائل جنسیه و از کجا معلوم شاید تو رو طمعه قرار داده
    دید مثبتی به اون شخص نداشته باش ،و اصلا به نظر من به این کار ادامه نده ،

    اصلا تو از کجا می دونی دکترش واقعا دکتره؟یا دوستش نیست؟
    به نظر من ارتباطت رو کامل با اون قطع کن و نگرانشم نباش
    و عذاب وجدانم نداشته باش
    هم از نظر اخلاقی و هم شرعی مطمئنا درست ترین کار اینه

    اگر خیلی نگرانش هستی شخصا برو با یک دکتر روان پزشک خوب ملاقات کن و قضیه رو توضیح بده ،و بعدش شماره اون دکتر رو بده به اون مرد تا پیگیر بیماریش باشه.


    هاله نو
    پدر بزرگ من بیماری آلزامیر داره و بعضی وقت ها ی چیزهای توهم گونه ای به ذهنش می رسه می گه
    مثلا یهو می گه الان مکه هستم و یا مشهد هستم .....

    من قبلا می شستم پای صحبتش و وقتی می گفت مکه ایم ،می گفتم آره چقدر خوبه مکه ،چه خوب مکه هستیم
    ولی با روان شناسش صحبت کردم
    گفت هیچ وقت به این توهم دامن نزنید وقتی می گه مکه ایم
    نگید نه نیستیم گه دلهره و اضطراب به سراغش بیاد ،ولی نگید آره هستیم ،بحث رو منحرف کنیدو در مورد واقعیت صحبت کنید
    مثلا اگر اون می گه الان در مکه هستیم شما بگید پدر بزرگ این روزها هوای تهران خیلی سرد شده و درجه هوای تهران زیر صفر هست .


    می دونم این بیماری که مثال زدم هیچ ربطی به مشکل شما نداره ولی فکر می کنم از این مثال میشه نتیجه گرفت دامن زدن به توهمات اون شخص برده هم درست نیست!
    البته بازم این نظر شخصی منه و می دونم ممکنه اشتباه بگم و روان شناس نیستم
    و روان شناسی دنیای پیچیده ایه و به همین راحتی نمیشه نتیجه گرفت .ولی با حرف رایحه عشق موافقم اصلا این شیوه درمانی به نظر صحیح نمی اد!!!!!!!

  12. 5 کاربر از پست مفید نازنین آریایی تشکرکرده اند .

    نازنین آریایی (سه شنبه 04 بهمن 90)

  13. #8
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 دی 91 [ 22:24]
    تاریخ عضویت
    1387-7-22
    نوشته ها
    227
    امتیاز
    5,482
    سطح
    47
    Points: 5,482, Level: 47
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    932

    تشکرشده 968 در 217 پست

    Rep Power
    38
    Array

    RE: بیماری روانی یکی از اطرافیان (چطور به ارباب بودنم ادامه بدهم؟)

    ممنون چون خودم حس خوبی ندارم اومدم و مطرح کردم راستش گفتم که شاید راه حلی پیدا بشه برای خلاصی من و دیگه اینکه شاید دیگر دوستانم علاوه بر اشنایی با چنین بیماریهایی یوقت مثل من نشن

    خیلی حس بدیه این بیماری و علت اصلیش طبق تحقیقاتم بخاطر اینه که این فرد توی هویت جنسی و ابراز اون به یه جنس مخالف اشتباه کرده .

    ممنون از راهنماییتون خودمم قصدم اینه که بی خیالش بشم حتی اگه منجر به خودکشی اون بشه ولی هنوز مطمئن نیستم.

  14. کاربر روبرو از پست مفید هاله نو تشکرکرده است .

    هاله نو (چهارشنبه 05 بهمن 90)

  15. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 شهریور 92 [ 10:34]
    تاریخ عضویت
    1389-12-08
    نوشته ها
    390
    امتیاز
    3,339
    سطح
    35
    Points: 3,339, Level: 35
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,374

    تشکرشده 1,334 در 350 پست

    Rep Power
    53
    Array

    RE: بیماری روانی یکی از اطرافیان (چطور به ارباب بودنم ادامه بدهم؟)

    من نظر شخصیمو میگم هاله نو عزیزم

    بی خیالش شو،این طوری به خودت هم آسیب میزنی

    مطمئن باش مسئله فقط مال الان نیست،بعد ها هم تو را درگیرمیکند

    پس از الان قطعش کن،میدونم سخته ولی میشه

    بازم منتظر باش.

    شاید بازم بشه از دریچه ی دیگه بشه به موضوع نگاه کرد

  16. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 تیر 95 [ 16:53]
    تاریخ عضویت
    1390-8-28
    نوشته ها
    744
    امتیاز
    8,604
    سطح
    62
    Points: 8,604, Level: 62
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,594

    تشکرشده 1,946 در 612 پست

    Rep Power
    88
    Array

    RE: بیماری روانی یکی از اطرافیان (چطور به ارباب بودنم ادامه بدهم؟)

    هاله نو عزیز

    چن تا سوال

    چند وقته اینجوریه؟؟؟ چند وقته اربابی؟

    طرف برات مهمه و دوسش داری؟

  17. کاربر روبرو از پست مفید جوانه؟؟؟ تشکرکرده است .

    جوانه؟؟؟ (چهارشنبه 12 بهمن 90)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:28 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.