سلام
ازونجائیکه فکر می کنم قراره در این انجمن به جواب خیلی از پرسش های خودم برسم مشکل خودم رو بصورت شفاف و تا جای ممکن خلاصه بیان می کنم , امیدوارم که سر دوستان از مطالعه اون درد نیاد.
پسری هستم 25 ساله , دیپلم و شاغل
از حدود یک ماه قبل با یه خانمی همشهری و همسن خودم تو یه سرویس همسریابی آشنا شدم.
(حالا چرا استفاده از یه سرویس همسریابی الکترونیکی؟ شاید برای خیلی ها استفاده از چنین سرویس هایی خوشایند به نظر نرسه ولی عقیده شخصی من بر اینه که با گسترش و نفوذ هرچه بیشتر امکانات و رسانه های بروز تو زندگی های روزمره استفاده از شیوه های بررسی و انتخابی که تا پیش از این وجود نداشته یا حتی به عرف جامعه ما خیلی سازگار نبوده می تونه برای انتخابی بهتر خیلی کمک کننده باشه و باید جایگاه خاص خودش رو داشته باشه , یه دلیل دیگه اون شاید برگرده به وقت اندکی که من برای انتخاب تو محیط واقعی دارم و شاید هم کمرویی و غرور خودم.
البته باز هم به نظر من این به هیچ وجه نمی تونه انتخابی قطعی باشه و باید برای بررسی های بیشتر بخشی از اون تا انتخاب کامل تو دنیای واقعی پیگیری بشه و نمی شه به همه مواردی که تو دنیای مجازی به اونها اشاره شد اکتفا کرد.)
گفتگوی بیشتر خودم رو با این خانم بوسیله چت ادامه دادم , علاوه بر همه اون اطلاعاتی که قبلا ایشون تو اون سرویس همسریابی تو پروفایل خودشون وارد کرده بودن سوال های بیشتری از جنبه های مختلف شخصیت , خانواده , هدف ها و آرزوها و ... از ایشون پرسیدم.
بزرگترین فاکتوری که همیشه تو یه همچین انتخابی برام مدنظر و مهم بود خصوصیت های شخصیتی طرف مقابل بود , نمی گم ظاهر طرف برام بی اهمیته ولی باطن و شخصیت طرف برای مهم تر بود.
تو بررسی ها و پرسش و پاسخ هایی که تو همین محیط بین خودمون رد و بدل کردیم به حدود 90% تفاهم تو خصوصیت های روحی و شخصیتی رسیدیم که به نظر خودمم خوب بود , مایل بودم برای آشنایی بیشتر چند دقیقه ای ایشون رو جایی ببینم و باهاشون صحبت کنم , البته انتخاب زمان و مکان رو به عهده خودشون گذاشتم و گفتم که اگه خواستن می تونن با یه همراه باشن تا خودشون هم از هر نظر راحتتر باشن و شکی هم به صداقت کاری که قراره انجام بشه نداشته باشن , ولی به درخواست خود ایشون برای اولین بار فقط به دیدار گذرا از فاصله چند متری و یه سلام و احوالپرسی چند ثانیه ای بسنده کردیم.
تو همون یه دیدار گذرا از فاصله چند متری قیافه ایشون به نظرم خیلی بیشتر از سنشون نشون می داد که یه مقدار بخاطر این مسئله اگه بخوام بصورت عامیانه تر صحبت کنم حالم گرفته شد , البته قیافه شون هم خیلی معمولی بود , هیچ وقت دوست نداشتم همسرم خیلی قشنگ باشه , همیشه دوست داشتم عادی باشه , البته بی بهره از زیبایی هم نباشه.
یه مسئله دیگه که در مورد ظاهر ایشون خیلی ناراحتم کرد فرم کلی اندامشون بود , برعکس من که هیچ وقت استعداد چاقی نداشتم و با توجه به قد حدود 20 کیلویی کمبود وزن داشتم , ایشون نسبت به قدشون که البته از بنده کوتاه تر هستن چند کیلویی هم تو این زمان از من پر وزن ترن , تو صحبتی که با خودشون در این زمینه داشتم اینطور به نظر می رسه که قبلا وزن ایشون بیشتر از این بوده که تازه بوسیله رژیم درمانی کاهش هم دادن.
قبل از این جریان ها و تو چند سال گذشته برای بررسی مشکل کمبود وزن خودم چندین آزمایش تخصصی خون , کبد و تیروئید دادم ولی هیچ کدوم وجود مشکلی رو گزارش نکردن , به گفته خیلی های این یه مسئله ژنتیکیه و ربطی به تغذیه هم نداره.
به گفته خیلی ها شاید بعد از ازدواج با فعالیت بیشتر یه سری از هورمون ها کمی به وزنم اضافه بشه ولی مطمئنا این وضعیت برای ایشون هم اتفاق می یفته , ضمن اینکه یه خانم ممکنه حتی بعد از زایمان به وزنش هم اضافه بشه.
البته در مورد ایشون همونطور که گفتم این مورد تو ظاهرشون هم کاملا مشخصه , ناراحتیم از اینه این مسئله بین ما بعدها مشکلاتی رو بوجود بیاره هرچند که در حال حاضر بگیم نه هیچ مشکلی نیست.
سر دوراهی عجیبی موندم , از یه طرف شخصیت ایشون که تا حد قابل قبولی با وجود همه کمبودهاشون مورد قبولم قرار گرفته و از یه طرف دیگه ظاهرشون که کنار اومدن باهاش برام سخت به نظر می رسه.
ممنون می شم دوستان تا جایی که براشون مقدور بود به این برادر کوچکشون کمک و راهنمایی بدن , باز هم شرمنده از اینکه سرتون رو درد آوردم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)