تا حالا با عضوی از بدنتان صحبت کرده اید ؟
همین زمستان گذشته دچار درد عضله دست چپم شدم از بازو تا مچ ، که در پی گیری پزشکی معلوم شد عصبها به سرما حساس شده .
یک بار که درد شدید بود و اذیتم می کرد ، شروع کردم با دستم حرف زدن ، نوازشش می کردم و می گفتم می فهمم چقدر اذیت می شی ، می فهمم چی می کشی و.... ماساژ می دادم و قربون صدقه اش می رفتم ، گویی با یه بچه مظلوم از درد کلافه ، حرف می زدم و آرومش می کردم .
بهش گفتم من چقدر از تو کارای بیخود کشیدم ، چقدر تو رو اذیت کردم ، منو ببخش ، خوب ازت مراقبت نکردم بهت نرسیدم ، کوتاهی کردم ... که باعث شده اینجور اذیت بشی . منو ببخش معذرت میخوام ، دوستت دارم و...
آنقدر این گفتگو در اوج درد برام شیرین بود و غرقش شده بودم که دیدم کم کم آروم شد و دردش از بین رفت بی مسکن .
با خو فکر کردم چه تجربه جالبی !!!!
اصلاً چرا هر از گاهی بی بهانه سراغ اعضاء و جوارح خود نریم ، بهشون سر بزنیم ، حالشونو نپرسیم ؟ و به خاطر کوتاهی ها و تقصیرهایمان از مراقبت و توجه و به راه درست از اونها استفاده کردن عذر خواهی نکنیم ؟ ، واقعاً چه اشکالی داره گاهی این کار رو بکنیم ؟؟؟
هر عضوی به گردن ما حقوقی داره ، حق این که به موقع و به اندازه به کار بگیریمشون ، حق این که به جا و در جای خود از آنها استفاده کنیم و.... و اگر به راهی و جهتی که نباید آنها را به کار بگیریم ، آیا حق کشی نکرده ایم ؟؟
این تاپیک را باز کردم که بیایید اینجا با اعضاء خود حرف بزننیم ، ازشون تشکر کنیم ، حتی کاری که با اون عضو انجام داده ایم و مفید بوده را ذکر کنیم ، مثلاً من امروز می گم :
دست عزیزم ، ممنونم که این مطالب را امروز برام تایپ کردی ، انگشتهای نازنینم براستی اگه شما ها نبودین من چه می کردم ، چقدر حسرت می خوردم که نمیتونم کلمه ای بنویسم ، چقدر خوبه که شمما ها رو دارم ، انگشتهای نازنینم تایپ کنید کلمه ممنـــــــــــــون را که از ته دل بهتون می گم . آری ممنـونتــونم .
منتظر شما دوستای گلم هستم و سخنان شیرینتان با اعضاء خودتان و از شیرین کاریهاشون گفتن و قدر دانی کردن .
تنهام نزارید تو این تاپیک .
.
علاقه مندی ها (Bookmarks)