والا من موندم اصلا از همون اول چجوري حالت خوب شد برا يه مدت؟؟؟
همچين گفتي با خوندن جوابا تو همدردي بهتر شدم گفتم چ خبره حالا
بيشتر در باره محبت به پدر مادر بود و رفتار درست
بابا منم كه مشكلم مثل خودته همه اينا رو خوندم ولي بهتر نشدم
چ ربطي داره
هر كسي جايگاه خودشو داره
شما ميتوني بگي مثلا من گشنه امه , پس ميرم يه نفس ميكشم خوب ميشم؟
هر چيزي سر جاي خودشه
چ ربطي داره
درسته تو زندگي اينده ات تاثير ميذاره ولي خوب درد الان رو بايد چ كار كنيم
اي كاش
اي كاااااش يكي بود كه دقيقا همين مشكل رو حل كرده بود
چون به نظر من افرادي كه از بيرون نگاه ميكنن
يا يه ادمي ميبينن كه از بي مشكلي اين حرفا رو ميزنه (چون معمولا همچين تجربياتي داشتن و حالا فقط بدي هاشو ميبينن و فك ميكنن خوبي نداره ديگهيا فك ميكنن اصلا مشكل خاصي نيست و حل ميشه و دو روزه بعد يادش ميره و ...(كه بايد بگم من خودم فكر ميكنم بيشتر از يك ساله در گير اي قضيه ام)
يا اينكه متوجه اين قضيه ميشن كه حس و حال ما براشون نا اشناست و بيخيال ميشن و ميرن
حالا ايشالا تا فردا جواب هاي مشاور رو هم ميذارم همينجا برات ببين چجورياست
- - - Updated - - -
خوب حس و حال من رو كه باهاش اشنايي؟
پس سوالم رو كه پرسيده بودم توضيح نميدم فقط اين جواب اوله:
- - - Updated - - -با سلام و احترام
شما حق دارید که اینگونه آشفته باشید.
اما چیزی که کلید رهایی شما هست اینست که دقیقا درک صحیحی از مشکل و راه حلش داشته باشید.
به زبان ساده:
صورت مسئله شما کاملا اشتباه هست.
این انتظار از ارتباط با دختران خطا هست.
چون دو حالت دارد:
حالت اول:
دختران اگر اهل ازدواج نباشند، اگر اهل خوش گذرونی و ارتباط با پسران دیگر برای لذت بردن باشند، این از شانس شماست که گرفتارشان تا کنون نشده اید وجان سالم به در برده اید. در غیر اینصورت بازیچه آنها شده و درگیری های وابستگی آنچنان آسیبی به شما می زد که در آینده هم نمی توانستید به درستی زندگی خود را جمع کنید و به دختران جهت ازدواج اعتماد کنید.
اما اگر دختری اهل ازدواج باشد و معیارهای صحیح ازدواج را داشته باشد و مهارتهای لازم زندگی را داشته باشد، به هیچ وجه به پسرانی که قصد لذت ارتباط با آنها را دارند اعتماد نمی کند. و هرگز احساس خود را به پسری هدیه نمی کند که در حلقه ازدواج او نباشد.
به دیگر سخن چنین دخترانی عشق خود را مخفی نگه می دارند تا نصیب آن پسری بکنند که مسئولانه و متعهدانه به صورت رسمی خواستگاریشان کنند و در چارچوبی منطقی آنها را مناسب ببینند. آنگاه عشق خود را به شوهرانشان هدیه می کنند. نه به پسرانی که در راه خانه و کار و تحصیلشان می بینند.
حالا شما باید هدف خود را مشخص کنید.
اگر هدفتان بازی با احساسات دختران و لذت بردن از رابطه با آنها بدون قصد ازدواج هست. که کلا ما مشاوران رد می کنیم.
اما اگر هدفتان ازدواج مسئولانه هست. شما کافیست در مورد دختری که لذت می برید و دوست دارید اقدام عملی جهت خواستگاری و بررسی معیارهای ازدواج در خصوص او بکنید. اگر او را واجد شرایط مناسب دیدید با او ازدواج کنید .و اگر او را دارای شرایط مناسب ندیدید رد کنید.
در واقع برای دختر هم همین طور هست.
اگر خواستگاری که می آید و در نگاه اول دوستش دارد بررسی کند و ببیند واجد شرایط مناسب هست بله می گوید ، اما اگر با همه علاقه ای که دارد ، مشاهده کرد که تناسب ندارند او را رد می کند.
جذاب بودن دختر یا جذاب بودن پسر همه آن چیزی نیست که در ازدواج نیاز هست.
بلکه اولین معیار و البته مهم هست که باید وجود داشته باشد.
گامهای بعدی شناخت های دقیقی هست که به صورت رسمی و علنی در جلسات شناخت و جلسات خواستگاری فراهم می شود.
با توجه به همه موارد بالا :
هیچ اهمیتی ندارد چه دختری از شما خوشش بیاید یا نیاید.
چون در هر صورت این خوش آمدنها اصلا در خوشبختی و ازدواج شما نقشی نخواهند داشت.
اما آنچه اهمیت دارد اینست که :
شما از دختری که می پسندید رسما و علنا خواستگاری کنید و معیارهای ازدواج خود را با او بررسی کنید. و اگر مناسب بود ازدواج و اگر نبود سراغ دختر دیگری بروید.
این عشقبازی هایی که اکنون در جامعه می بینید. یا در فیلمها مشاهده می کنید. همان فریب بزرگی هست که طلاق را از 1 درصد به تقریبا 60 درصد در جامعه ایرانی کشانده است.
یعنی توجه به ظواهر زودگذر و لذتهای ارتباطی در ازدواج به جای شناخت و بررسی دقیق.
پس لطفا صورت مسئله را عوض کنید. و برای این مسئله اشتباهتان دنبال پاسخ نباشید.
خوب حس و حال من رو كه باهاش اشنايي؟
پس سوالم رو كه پرسيده بودم توضيح نميدم فقط اين جواب اوله:
با سلام و احترام
شما حق دارید که اینگونه آشفته باشید.
اما چیزی که کلید رهایی شما هست اینست که دقیقا درک صحیحی از مشکل و راه حلش داشته باشید.
به زبان ساده:
صورت مسئله شما کاملا اشتباه هست.
این انتظار از ارتباط با دختران خطا هست.
چون دو حالت دارد:
حالت اول:
دختران اگر اهل ازدواج نباشند، اگر اهل خوش گذرونی و ارتباط با پسران دیگر برای لذت بردن باشند، این از شانس شماست که گرفتارشان تا کنون نشده اید وجان سالم به در برده اید. در غیر اینصورت بازیچه آنها شده و درگیری های وابستگی آنچنان آسیبی به شما می زد که در آینده هم نمی توانستید به درستی زندگی خود را جمع کنید و به دختران جهت ازدواج اعتماد کنید.
اما اگر دختری اهل ازدواج باشد و معیارهای صحیح ازدواج را داشته باشد و مهارتهای لازم زندگی را داشته باشد، به هیچ وجه به پسرانی که قصد لذت ارتباط با آنها را دارند اعتماد نمی کند. و هرگز احساس خود را به پسری هدیه نمی کند که در حلقه ازدواج او نباشد.
به دیگر سخن چنین دخترانی عشق خود را مخفی نگه می دارند تا نصیب آن پسری بکنند که مسئولانه و متعهدانه به صورت رسمی خواستگاریشان کنند و در چارچوبی منطقی آنها را مناسب ببینند. آنگاه عشق خود را به شوهرانشان هدیه می کنند. نه به پسرانی که در راه خانه و کار و تحصیلشان می بینند.
حالا شما باید هدف خود را مشخص کنید.
اگر هدفتان بازی با احساسات دختران و لذت بردن از رابطه با آنها بدون قصد ازدواج هست. که کلا ما مشاوران رد می کنیم.
اما اگر هدفتان ازدواج مسئولانه هست. شما کافیست در مورد دختری که لذت می برید و دوست دارید اقدام عملی جهت خواستگاری و بررسی معیارهای ازدواج در خصوص او بکنید. اگر او را واجد شرایط مناسب دیدید با او ازدواج کنید .و اگر او را دارای شرایط مناسب ندیدید رد کنید.
در واقع برای دختر هم همین طور هست.
اگر خواستگاری که می آید و در نگاه اول دوستش دارد بررسی کند و ببیند واجد شرایط مناسب هست بله می گوید ، اما اگر با همه علاقه ای که دارد ، مشاهده کرد که تناسب ندارند او را رد می کند.
جذاب بودن دختر یا جذاب بودن پسر همه آن چیزی نیست که در ازدواج نیاز هست.
بلکه اولین معیار و البته مهم هست که باید وجود داشته باشد.
گامهای بعدی شناخت های دقیقی هست که به صورت رسمی و علنی در جلسات شناخت و جلسات خواستگاری فراهم می شود.
با توجه به همه موارد بالا :
هیچ اهمیتی ندارد چه دختری از شما خوشش بیاید یا نیاید.
چون در هر صورت این خوش آمدنها اصلا در خوشبختی و ازدواج شما نقشی نخواهند داشت.
اما آنچه اهمیت دارد اینست که :
شما از دختری که می پسندید رسما و علنا خواستگاری کنید و معیارهای ازدواج خود را با او بررسی کنید. و اگر مناسب بود ازدواج و اگر نبود سراغ دختر دیگری بروید.
این عشقبازی هایی که اکنون در جامعه می بینید. یا در فیلمها مشاهده می کنید. همان فریب بزرگی هست که طلاق را از 1 درصد به تقریبا 60 درصد در جامعه ایرانی کشانده است.
یعنی توجه به ظواهر زودگذر و لذتهای ارتباطی در ازدواج به جای شناخت و بررسی دقیق.
پس لطفا صورت مسئله را عوض کنید. و برای این مسئله اشتباهتان دنبال پاسخ نباشید.
علاقه مندی ها (Bookmarks)