ماندگار عزیز، فکر کنم دیگه مهمونی رو رفته باشی..
به هر حال امیدوارم که همیشه در تمام لحظه های زندگیت بهترین تصمیم رو بگیری عزیزم
تشکرشده 3,145 در 958 پست
ماندگار عزیز، فکر کنم دیگه مهمونی رو رفته باشی..
به هر حال امیدوارم که همیشه در تمام لحظه های زندگیت بهترین تصمیم رو بگیری عزیزم
تشکرشده 281 در 126 پست
سلام خانمی ؟ رفتی ؟ چه خبر ؟
تشکرشده 498 در 242 پست
کجایی ماندگار جان
ما منتظریم
درد من حصار برکه نیست درد من زیستن با ماهیانی است که فکر دریا به ذهنشان خطور
نکرده است\"
تشکرشده 13 در 9 پست
سلام
آره رفتم ، ! اولش كه وارد خونه شدم مادر شوهرم اومد جلو و در حالي كه يه اخم كوچولو رو ابروهاي كموني اش نشسته بود منو بوسيد و بهم خوش امد گفت و گفت كه بشين برات چاي بريزم ؛ همسرم هم به صورت زيركانه شاهد اين مصاحبت ما بود .
انگار راضي به نظر ميرسيد چون من نه تنها لبام كه تمام صورتم مي خنديد ؛ اصلا نمي دونم اين روحيه شاداب رو از كجا قرض گرفته بودم ؛ خلاصه اينكه من با ياد آوري حرفهاي شما دوستاي خوبم ؛ تونستم اونشب رو به خوبي هر چه تمامتر بگذرونم . و فقط به اين جمله كه خوشحال باشم فكر مي كردم كه اگه اشتباه نكنم الينا جون تويه يك پستش گذاشته بود كه خيلي بهم كمك كرد
از همتون ممنونم
دوستان جديد پيدا كنيد،اما دوستان قديمي را هم حفظ كنيد ، اينها نقره و انها طلا هستند.
تشکرشده 498 در 242 پست
خوشحالم ماندگار جان
امیدوارم مشکلاتت حل شه عزیزم
درد من حصار برکه نیست درد من زیستن با ماهیانی است که فکر دریا به ذهنشان خطور
نکرده است\"
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)