نوشته اصلی توسط
جوادیان
با تشکر دوباره از دوستان
به نظر من صمیمیت و دوس داشتن تو این جور مسائل خیلی اهمیت داره.. شما باید طرفو دوس داشته باشی تا بتونی بهش بگی حق با توئه ( گرچه من تا الان گفتم که بیشتر حق با تو بوده اما بی تقصیر هم نبودی)
ببینید آقای جوادیان، اگه به عنوان یک غریبه به موضوع نگاه کنیم ... هر سه فرزند ( مثلا) باید به طور مساوی به امورات والدین بپردازند. اگه یکی بیشتر بچه داره و وقت نمی کنه، اگه یکی خونه اش دوره یا ... مشکل خودشه.
مگه کارمندهای یک اداره، اگه خونشون دورتره اجازه دارن دیرتر بیان سرکار؟ یا کمتر بیان؟
اگه کسی بیشتر بچه داره، می تونه کمتر کار کنه و بره خونه به بچه هاش برسه؟
پس منطقی و با حساب دو دو تا چهار تا، حق با خانمتونه.
چون شما نزدیکتر به مادرت زندگی می کنی، یا چون شما احساس مسئولیت بیشتری می کنی، ربطی به منطق قضیه نداره.
شما این کار را به خاطر احساست، دلت، رابطه مادر و فرزندی، و حتی رابطه خواهر برادری ( کمک به اونهایی که دورترن یا مشغله بیشتر دارند) انچام می دی.
مگه من خانم شما را دوست دارم که می گم حق با ایشونه و همه باید یکسان کمک کنند؟ اتفاقا برای حرف منطقی زدن نیازی به احساس دوست داشتن نیست.
اما اگه بخوای الکی حق را به کسی بدی، یا بخوای همدلی کنی، یا بخوای آرومش کنی ... اونوقت باید دوستش داشته باشی تا بتونی بشینی کنارش و دلداریش بدی. اونجاست که احساس دخیله.
شاید یکی از دلایل این که شما نمی تونی با خانمت همدلی کنی اینه که اولا فکر می کنی حق با ایشون نیست ( شما موظفی جور خواهر برادر را بکشی)
ثانیا اون حسی که می گید در شما شکل نگرفته، هنوز جاش خالیه. اگه اونقد که باید دوستش داشتید، می تونستید عاطفی کمکش کنید.
---------------------------
در مورد اون موضوع دوم
من احساس می کنم خانمتون شما و زندگیش را دوست داره، اما متوجه اهمیت نقش زنانگیش نیست. این موضوع یه مقداریش ذاتیه، یه مقداریش هم به خانواده و مخصوصا مادر بستگی داره.
اگه بتونید کتابهایی در این مورد براش تهیه کنید و گاهی بشینید این موضوعات را به شکل عمومی باهاش بحث کنید ( مستقیم خودش را مثال نزنید) شاید بد نباشه.
کتاب "مثل یک مرد فکر کن مثل یک زن رفتار کن"، اینو می شه دانلود کنید.
کتاب "زن بودن"، تونی گرنت
این مطلب هم کاملترش و به شکلهای مختلفش تو سایتهای مختلف هست ...
زن بودن - آموزشی مداوم ...
علاقه مندی ها (Bookmarks)