به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 28
  1. #11
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 دی 97 [ 00:50]
    تاریخ عضویت
    1393-6-05
    نوشته ها
    496
    امتیاز
    17,675
    سطح
    84
    Points: 17,675, Level: 84
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 175
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,385

    تشکرشده 1,898 در 451 پست

    Rep Power
    130
    Array
    عزیزم، صحبت ما با شما اینه که اینچنین با هیجان و احساسات هدایت نشده با هر کسی ازدواج کنید پشیمان می شید. هر انسانی تفکری داره و زیبایی جهان به همین تنوع افکار و احساسات و استعداد ها هست. به اقتضای این افکار و استعداد ها هم هر کسی نقاط قوت و ضعف خودش رو داره. ما نمیتونیم همه مردم جهان رو هم راستا و همسو با تفکر خودمون کنیم. این ما هستیم که باید این انعطاف رو از خودمون نشون بدیم که تفاوت های دیگران رو با عقاید خودمون تا حد قابل قبول پذیرش بدیم.
    اشاره من صرفا به همسر آینده تون نیست. مساله اینه که با هر کسی ازدواج کنید، خانواده ای داره که قراره با اونها هم مراوده داشته باشید، دوستانی داره که اخلاقیات و روحیات گوناگونی دارن، دو روز دیگه انشاء الله فرزندی خواهید داشت که چه بسا مانند شما که با عقاید پدر و مادرتون موافق نیستید، با نظرات و سلایق شما موافق نباشه. اگر نتونستید با خانواده تون راه میانه ای برگزینید، قریب به یقین در آینده هم تعارضاتی با همسرتون و خانواده اش خواهید داشت.

    شما می دونید چی می خواین اما مساله اینه که تعریف مشخصی ازش ندارید. به این دلیله که تمام جوانب ازدواج رو در نظر نگرفتید. اینکه ما صرفا خودمون رو در نظر بگیریم، بدون نگرش به آینده که البته اغلب افراد احساسی و هیجان محور آینده نگری ندارند، باعث میشه از یک چیز درست به یک چیز غلط برسیم. یعنی تئوری وار مساله درسته. اما عملی گاها فاجعه به بار میاره.

    شاعر میگه : بی گمان روزی ز راهی دور، میرسد شهزاده مغرور..... خب این قشنگه ولی به این فکر نمیکنه با یه شاهزاده ای که هم سطح و هم فرهنگ خودش نیست چه مشکلاتی میتونه داشته باشه، تا به حال در نظر نگرفته یک فرد مغرور چه نقاط ضعفی میتونه داشته باشه، خدا به داد برسه که از راه دور هم میاد. البته این یک شوخی بود که بگم یه دختر بایستی پیش از انتخاب حواسش به کم و کیف معیار هاش باشه.

    منم مانند شما در خانواده با این تعارضات درگیرم. ولی راهشو پیدا کردم. مثلا اگر مادرم میگن فقط با آشنا وصلت کن، من پذیرفتم و تقلا نمیکنم قانون رو عوض کنم. چون می بینم حقیقتا هیچکس دیگه ای هم نمیتونه با شرایط خانوادگی ما کنار بیاد. اگر پدرم میگه دختر به پسر مذهبی نمیدم، و البته من به دین معتقدم، پس شخصی رو انتخاب میکنم که اگر خودش معتقد نباشه، برای عقاید دیگران احترام قائل باشه و انعطاف داشته باشه و افراط غیر مذهبی نداشته باشه و عملا مسلمان باشه. اگر پدر میگه شغل آزاد و تحصیلات دانشگاهی نباشه، شغل آزادش از نظر من که سخت گیرم از راه حلال باشه و اگر تحصیلات نداره، میزان درک و شعورش بالا باشه و ... خب من راه تعادل و پذیرشش رو پیدا کردم و نگران نیستم. چون یه سری چیزا تجربی به دست اومده و پدرم یا مادرم میدونن به صلاح نیست. منم به دنبال این نیستم که به قیمت از دست رفتن احترام پدر مادرم ازدواج کنم. برای نظراتشون احترام قائلم و شک هم ندارم کیس مورد نظر من نسلش منقرض نشده. خواهر من ازدواج کرد و خوشبخت هم شد. اونم مانند من عقاید متفاوتی با پدر و مادرم داشت. اونم از بین گزینه های پدرم یه انتخاب خوب داشت. پس منم میتونم در تعادل با معیار خانواده و پدرم یه انتخاب خوب داشته باشم.

    هم سخت گیری و هم سهل انگاری در امر ازدواج تبعاتی به بار میاره و هر دو یک انتخاب صحیح رو تحریف میکنه. مثلا ازدواج یک نیاز مهم هست. اینکه ما عمدا (نه سهوا) بخوایم ازدواج رو به تاخیر بندازیم به این بهانه که همه جوره شرایط ما جور شه یا یک فرد ایده آل و خارق العاده و همه چیز تمام از راه برسه، نه تنها موقعیت های مناسب رو ازمون میگیره، بلکه هم در پی بی توجهی به یک نیاز وضعیت روحی ما رو در معرض خطر قرار میده، هم انتخاب صحیح و عاقلانه ما رو تحریف میکنه. همچنین سهل انگاری در انتخاب همسر و سرسری گرفتن تحقیقات و شناخت میتونه عواقب بدتری از پیامد ناشی از تجرد به همراه داشته باشه. توصیه یک راه متعادل هست.

    لازمه بدونید زندگی بهترین زوج ها هم خالی از مشکل نیست. شما در تجرد یک سری مشکلات دارید و بعد ازدواج یک سری مشکلات دیگر. مهمه اینه که توانایی اداره و حل مشکلات رو داشته باشید. و این رو زمان مجردیتون می تونید متوجه بشید. مثلا با اداره همین شرایط ازدواجتون و برقراری تعادل بین نیاز های درونی و پاسخ بیرونی. یا کنترل تاثیر صحبت مردم بر آرامش خودتون و زندگیتون. باید بپذیرید مردم به خودشون اجازه هر اظهار نظری در زندگی ما میدن. بعد ازدواج هم همینه حتی بدتر. این ماییم که نباید اجازه بدیم زندگیمون متاثر از حرف دیگران باشه، و برای این لازمه هدف، ثبات شخصیت و ثبات فکر داشته باشیم. اگه امروز راه برون رفت از از این مساله رو پیدا نکنید، هیچ بعید نیست فردا ازدواجتون متاثر از حرف دیگران از هم بپاشه.

    توصیه میکنم مقالات تالار رو در این موارد حتما مطالعه کنید و البته به کار بگیرید. این ها مواردی نیست که ما تو یه پست بگیم و مشکل شما حل بشه. بلکه مواردی هستند که باید مدت ها روش کار کنید. و البته باز هم میگم توکل . موفق باشید.
    تنها نفس خداست که اگر بر گل دمیده شود انسان می آفریند.

  2. 2 کاربر از پست مفید عشق آفرین تشکرکرده اند .

    احساسی (شنبه 13 آذر 95), باغبان (یکشنبه 14 آذر 95)

  3. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 24 اسفند 95 [ 22:01]
    تاریخ عضویت
    1395-9-09
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    597
    سطح
    11
    Points: 597, Level: 11
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 3
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    30

    تشکرشده 26 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام مجدد به همه
    ممنون از همه ی عزیزانی که وقت باارزششون رو گذاشتن و منو راهنمایی کردن خصوصا خانم عشق آفرین با توضیحات زیباشونو هم چنین خانم شیدا برای اون لینک های مفیدی که معرفی کردن و من حسابی استفاده کردم و توضیحات دقیقشون. البته با دو لینک آخر در رابطه با سوالم نتونستم ارتباط خوبی برقرار کنم. به هر حال ممنون
    راستش من نمی دونم دوستان با این دو توضیح سابق من چه مقدار به کل معیارها و نوع تصمیم گیری من در رابطه به ازدواج پی بردن و در نتیجه ایراداتی مثل نگاه فانتزی به ازدواج و صفتی نزدیک به کمال گرایی منفی و بیش از حد احساسی عمل کردن و ... رو متوجه نوع نگاه و رفتار من به ازدواج دونستن...من قصدم این نیست که این انتقادات رو نفی کنم یا توجیه و اعتراض کنم که اگر اینطور بود اصلا صحبت رو ادامه نمی دادم بلکه فقط می خوام در رابطه با معیارها و شرایطم توضیحات کامل تر و بیشتری بدم تا دقبقا بدونم ایراد از کجای فکر و معبارهای منه و برطرفش کنم چون واقعیت اینه که فقط بخشی از سلیقه ی من در این صحبت ها پررنگ شد و اصل قرار گرفت در حالی که مسائل مهم تری برای من وجود دارن. من در این سایت و سایت های دیگه مقالات زیادی در این رابطه خوندم و لیستی کامل از معیارهام رو به ترتیب اولویت نوشتم و اصلا هم انتظار ندارم کسی پیدا بشه که صد درصد معیارها رو داشته باشه بلکه من شصت درصد رو در این زمینه عدد مناسبی می دونم و تمام شرایط خودم رو هم در نظر گرفتم و بعد معیار تعیین کردم و در این روند سعی کردم شرایط خانواده رو هم در نظر بگیرم مثلا تناسب نسبی خانواده ی همسر از لحاظ اعتقادی و فرهنگی با خانواده ی خودم, مسئولیت پذیر بودن, شرایط مادی اولیه برای تشکیل زندگی داشتن, اعتقادات مناسب مذهبی بدون تعصب, سالم بودن از لحاظ بیماری های مهم جسمی و روحی , صداقت , منطقی و به روز بودن, با احساس و شاعرانه ولطیف بودن به سبک امروزی, تناسب نسبی( نه کامل) از نظر شخصیتی با خودم مثل آرام و درونگرا بودن و معیار به دل نشستن ( متاسفانه تو این مورد سخت پسندم.دست خودم نیست) معیارهای اصلی منه... خودم هم واقعیت اینه که این موارد رو دارم جز اینکه گاهی( فقط بعضی اوقات) زیاد احساسی بودن کار دستم می ده و نمی تونم خیلی منطقی عمل کنم اما در کل معمولا منطقی تصمیم می گیرم والا تا به حال وارد روابط نامناسب شده بودم ...آیا این معیارها غیر واقعی و کمال گرایانه ست؟؟؟ اگر هست چه اصلاحاتی باید انجام بدم؟؟؟ چه طور تعدیلش کنم؟؟ اکثر خواستگارهای من معیار تعصبی نبودن, به روز بودن و لطیف بودن رو ندارن... یکی دو مورد هم که داشتن به دلم ننشستن... اگر معیارها درسته من لازمه چه کاری انجام بدم برای اینکه موردهای که متناسب تر به معیارهام برای من پیش بیاد؟؟؟ با توجه به شرایطی که قبلا گفتم صبر و انتظار در این حالت خوبه یا فقط باعث از دست دادن شرایط نسبتا مناسب الان می شه ؟؟؟
    خانم شیدا منظور من از اون علایقم اینه که خیلی زیاد برام مهمه که همسر آینده من در این روحیات و سیک زندگی با من تقریبا نه کاملا همفکر و هم احساس باشه نه اینکه حتما تمام وفتش رو در ابن جور محیط ها بگذرونه یا شغل اصلی ش اینها باشه و نه اینکه فقط این روحیات رو بپذیره...توقع من یه چیزی بین این دو هست... آیا این توقع زیاد و غیر منطقی هست؟؟؟
    این معیار احساسی و اهل دل بودن برای من یکی از اصلی ترین معیارها هست نه به شکل سطحی و صرفا یک سری ژست های ظاهری اونهم به صورت افراطی بلکه دوست دارم بتونم خانواده ای تشکیل بدم که در کنار تمام اختلاف نظرها و بحث های معمولی فضاش سرشار از عشق و محبت واقعی و نه از سر اجبارو همراه با احترام به همدیگه باشه
    خانم عشق آفرین من هم سعی دارم و هم تا حدودی موفق هستم که بین سبک زندگی خودم و معیارهای ازدواجم بین خودم و خانواده م تعادل برقرار کنم و بهشون احترام بزارم اما مشکل اصلی من اینجاست که تا به حال موردی که مناسب با این معیارهای تعدیل شده باشه رو پیدا نکردم و خانواده با یک سری توجیحات که قبلا گفتم می خوان منو راضی کنن که معیارهای خودم رو کنار بزارم و طبق میل خودشون ازدواج کنم که خب من تو این شرایط نمی دونم باید چه کنم و به همین خاطر دارم مشورت می گیرم... این خیلی خوبه که شما تا به ابن حد امیدوار به رسیدن به انتخاب خوبتون هستید و نگران نیستید. باید اعتراف کنم که من واقعا نقطه ضعف حساس و احساساتی بودن رو دارم و متاسفانه هنوز نتونستم این ایراد رو برطرف کنم .... خیلی سخته...اینکه آدم ها طبیعتا نظرات و سلایق متفاوتی دارن کاملا درسته و جزء زیبایی های این جهانه و من شدبدا بهش اعتقاد دارم اما چیزی که آزارم می ده بی احترامی به عقاید مختلفه...من با این بی احترامی ها به راحتی کنار نمی یام والا دوستان مختلفی داشتم که نظراتشون با خودم خیلی متفاوت بود و هیچ مشکلی هم پیش نیومده اما وقتی می بینم مورد تمسخر قرار می گیرم تحملش خیلی برام سخته...امیدوارم با ر اهنمایی های دقیق تر و بیشتر دوستان عزیز در همدردی ایرادات فکری و عملی م رو برطرف کنم و در این شرایط سخت بهترین تصمیم رو بگیرم. منتظر نظرات خوب و سازنده ی همه ی شما در مورد مسائلی که گفتم هستم

  4. 4 کاربر از پست مفید احساسی تشکرکرده اند .

    sia518 (شنبه 13 آذر 95), فدایی یار (شنبه 13 آذر 95), باغبان (یکشنبه 14 آذر 95), عشق آفرین (شنبه 13 آذر 95)

  5. #13
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 22:56]
    تاریخ عضویت
    1392-12-18
    نوشته ها
    524
    امتیاز
    13,135
    سطح
    74
    Points: 13,135, Level: 74
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,154

    تشکرشده 1,301 در 451 پست

    Rep Power
    102
    Array
    سلام...
    شما یک خانم با روحیات خاص خودتون هستید که شاید خیلی هم دوست داشتنی باشه برای بعضی ها... اگه پسر بودید خب طبیعتا خیلی راحت بودید و به دنبال فرد مورد علاقتون می رفتید...

    به نظر من بهترین راه ازدواج برای دختری با روحیات شما این هستش که از خدا بخواید در همین جاهایی که علاقه دارید و رفت و آمد و طبیعتا مرد هایی که بیش تر هم سلیقه و تشابه روحیه باشما داشته باشند در این محیط ها بیش تر هستند و از شما خوششون بیاد و برای خواستگاری اقدام کنند و...

    چون از راه ورودی خانواده و اون شناخت و... طبیعتا افراد با طرز تفکر خاص فقط ورود پیدا می کنند... پس بهترین راه این هستش که ورودیتون عوض بشه ... به نظرم بد نیست این موضوعاتو با مشاورین دانشگاهتون در میون بذارید و.... (خانم باشند دیگه حتما) بعدش خیلی از اون ها پسر های خوب سراغ دارند که دنبال دختر خوبی مثل شما هستند و... شما ها رو با هم آشنا می کنند....

    به نظر من به جای فکر کردن به این که چطوری علاقه هاتون که بسیار هم قشنگه سرکوب کنید... به دنبال عوض کردن و پیدا کردن راه های ورودی جدید خواستگار باشید... البته از راه مطمئن تا ان شاالله به ازدواج ختم بشه...


    یا در نهایت تصمیم بگیرید به علت دلایلی مثلا سنم بالا میره.. مجرد نمونم... و... مثلا تن به ازدواج بدید ولی این دلایل رو حتما یادداشت کنید تا n ماه یا سال دیگه اگه پشیمون شدید دوباره مرور کنید و یادتون بیاد تحت چه شرایطی تصمیم به ازدواج گرفتید... یا نه به این نتجیه می رسید حتی اگه تا آخر عمر مجرد بمونید ولی فرد مورد دلخواهتونو پیدا نکنید (فردی که ماورایی نیست و وجود خارجی داره و اینو میدونم لحاظ می کنید) و بازم این دلایلو بنویسید تا اگه فردا روزی دیدید بقیه صاحب بچه شدند و... غصه خوردید یادتون باشه چرا این تصمیمو گرفتید....


    در نهایت من جای شما بودم با توجه به داشته هام سعی می کردم از راه هایی که گفتم دنبال ورودی های جدید باشم... یکم فعالانه تر رفتار کنید و فکر کنید مطمئنم راهشو پیدا می کنید...

    خواستگاران خانوادگی هم بدون از هر چیز دیگه..... به خود اون فرد تمرکر کنید...شاید این وسط هستند افرادی مشابه شما با خانواده های مشابه ولی پسر هایی که طرز فکر متفاوتی مثل شما با خانواده دارند و شما تنها نیستید...

    ان شاالله بهترین ازدواجو داشته باشید.

  6. 3 کاربر از پست مفید فدایی یار تشکرکرده اند .

    sia518 (شنبه 13 آذر 95), احساسی (یکشنبه 14 آذر 95), باغبان (یکشنبه 14 آذر 95)

  7. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 24 اسفند 95 [ 22:01]
    تاریخ عضویت
    1395-9-09
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    597
    سطح
    11
    Points: 597, Level: 11
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 3
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    30

    تشکرشده 26 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام مجدد

    ممنون از نظر خوب شما فدایی یار

    باید بگم اگر دقت کرده باشید من تو طرح اولیه ی سوالم ذکر کرده بودم که به دلیل اینکه من ذاتا یک فرد درونگرا و کم تر اجتماعی هستم( تغییر این حالتم برام خیلی خیلی سخته) خواستگارها بر اساس خانواده یا به قول شما از مجرای خانواده یا بعضی هم به خاطر ظاهرم منو می شناسن و به سراغم میان....کلا آدمی هستم که تا کسی باهام صحبت نکنه دقیقا نمی فهمه که چه تفکرات و روحیاتی دارم ... خیلی تودار هستم...از طرفی به خاطر همون تعصبات مذهبی خانواده و گیر دادنهاشون خیلی نمی تونم به تمام محیط هایی که دوست دارم برم و دوستان اون مدلی داشته باشم و همینطور مجبورم پوششی داشته باشم که از نوع تفکر خودم مذهبی تره ....گرچه با کلی تلاش تونستم تا حدودی راضی شون کنم ودر حد خیلی کم به علابقم برسم... حتی خیلی کلاسهای هنری و ... بوده که می خواستم ثیت نام کنم اما به دلیل اوضاع مالی پدرم و اینکه فکر می کنه این خرجا الکی و مسخره ست نتونستم تو اون جور محیط ها هم باشم. دانشگاه هم که تمام کردم. من خودم این روشها رو در ذهن دارم اما نمی شه...هر کاری کردم تا به دحال نشده... چی کار باید بکنم دیگه؟؟

    واقعا دلم نمیاد خانواده م رو آزارشون بدم یا کاری کنم که همش احساس کنن آبروشون رفته و از دست کارهای من غصه بخورن.بلاخره اونها پدر و مادر من هستن وهم من اونها رو دوس دارم هم اونها واقعا به من علاقه دارن و تمام سخت گیری ها و حرفهاشون هم به خیال خودشون برای دلسوزی درباره ی منه... .

    مثلا مادرم هر بار که خواستگار میاد می گه زود شوهر کن که دیگه وقت نداری و تو سخت گیری و آخرش مجرد می مونی و از همه عقب می مونی و مردم چی میگن و ... بعد که من گریه می کنم می یاد کلی نازم و می کشه و می گه به خدا منظوری نداشتم فقط واسه خودت می گم ولی دوباره چن روز بعد همون حرفا رو تکرار می کنه و اصلا دلیلای منو نمی پذیره می گه شما جوونا فکراتون خراب شده و خود خواه شدین و از این حرفا... می گه زندگی همینه... تو باید شوهر کنی و خیلی عادیه که مث من و پدرت همیشه با شوهرت اختلاف نظزهای زیاد و حتی ناراحتی داشته باشی!!!!!ولی من اینقدر دیدم آدمایی که نمی گم بحث و اختلاف نظر ندارن اما تفاهمات زیاد دارن و خوشیختن که به هیچ وجه گوشم به این حرفا بدهکار نیست....


    بگذریم بحث اصلی من چیز دیگه ای هست:


    فدایی یار عزیز من هم دقیقا سوالم همین بوده و یه این خاطر تایپک زدم که از اعضای انجمن که حتما هم تجربیات زیادی خودشون دارن و هم تجربیاتی از مشاوره های این انجمن به دست آوردن در این مورد مشورت بگیرم که با این شرایط خانوادگی و اجتماعی و سنی من کدوم یک از این دو تصمیم که شما بهش اشاره کردید بهتر و منطقی تر و همراه با پشیمانی کم تره؟؟؟؟ صبر و انتظار در این حالت خوبه و آیا ممکنه من همسر دلخواهم رو بتونم به دست بیارم؟؟؟؟ اگر بله با توجه به شرایط شخصیتی و ... چه کاری می تونم انجام بدم برای رسیدن به هدفم؟؟؟

    یا بهتره تا همین فرصت های معمولی رو هم از دست ندادم با یکی از همین خواستگارهای معمولی ازدواج کنم تا بعدا حسرت همیشه مجرد بودن و فشار اطرافیان رو تحمل نکنم؟؟؟ چه قدر احتمال داره بعدا از رد کردن این خواستگارها به شدت پشیمون بشم؟؟؟

    خیلی دوست داشتم و دارم افرادی که در این زمینه ها تجربه دارن منو راهنمایی کنن که بتونم درست ترین تصمیم رو بگیرم اما متاسفانه همنوز در این زمینه ی خاص و سوال اصلی م راهنمایی زیادی در این جا به من نشده... دوستانی که نوشته های منو می خونن لطف کنید اگر تجربه ای در این زمینه دارید یا چیزی به ذهنتون می رسه به من انتقال بدید و دریغ نکنید...
    من واقعا به کمک نیاز دارم
    ویرایش توسط احساسی : یکشنبه 14 آذر 95 در ساعت 12:19

  8. 2 کاربر از پست مفید احساسی تشکرکرده اند .

    فدایی یار (یکشنبه 14 آذر 95), باغبان (یکشنبه 14 آذر 95)

  9. #15
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    یکشنبه 30 اردیبهشت 03 [ 14:52]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    90,341
    سطح
    100
    Points: 90,341, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,823

    تشکرشده 6,799 در 2,375 پست

    Rep Power
    0
    Array

    با سلام و احترام


    ببینید شما الان 23 سالتون هست ! - شاید این سن و شرایطی که داری ( خواستگار زیاد ) باعث بشه در معیارهای خودت وسواس داشته باشی

    از طرفی این نگاه سخت گیرانه و کمال گونانه ،،،شاید باعث شده به امید گزینه بهتری باشی !! ( البته منظورم این نیست که به معیارهایتان توجه نکنید و دقت نکنید )


    ولی شاید یه روزی زندگی بهت یاد بده ،،باید ساده تر میگرفتی !


    یه فردی کنکور میده و یه رتیه ای می یاره ! - با توجه به رتیه خودش انتخاب رشته میکنه ( 100 مورد ) - یعنی از بالاترین اولویت تا ......پایین ترین

    یعنی مثلا شخصی انتخاب اولش میزنه دانشگاه شریف ! - دومی را میزنه دانشگاه تهران - سومی را میزنه مثلا ستاری و ...............

    یعنی به خودش میگه اگر معیار اول من نشد ،،، معیار و انتخاب دوم من و .....


    امکان داره ما انتخاب اول را پیدا نکنیم ،،، به نظرت درسته بی خیال همه چی بشیم و یا نا امید بشیم !


    معیارهای خودت را لیست کن و براش نمره بذار و سعی کن معدل این نمرات را بگیری .

    مثلا اگر معدل معیار شما در ذهنت نمره 19 بود !!! نمره 17 هم دیدی فکر کن روش

    درسته نمره 20 و 19 قابل ستایشه !!!! ولی بعضی موقع ها شاید باید نمره ؟؟؟ بگیریم .



    ..........................

    می تونید برای خانواده محترمتون نامه بنویسید و باهاشون درد و دل کنید !!
    از معیارهای اصلیت باهاشون صحبت کن !!


    دوستان مطالب خوبی برای شما گذاشتند - از طرفی به نظر اهل مشورت هستی و این خیلی خوبه !

    در ادامه تاپیکت این مشورت را ادامه بده از دوستان و کارشناسان محترم


    و اگر لازم دونستی با همراه خانواده به مشاوره برید ( حتما نباید خواستگار داشته باشیم یا اینکه ازدواج کرده باشیم به مشاوره بریم !! )


    موفق باشی


    در پناه حضرت دوست .


    ویرایش توسط باغبان : یکشنبه 14 آذر 95 در ساعت 15:06

  10. 2 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    احساسی (یکشنبه 14 آذر 95), عشق آفرین (چهارشنبه 17 آذر 95)

  11. #16
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 24 اسفند 95 [ 22:01]
    تاریخ عضویت
    1395-9-09
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    597
    سطح
    11
    Points: 597, Level: 11
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 3
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    30

    تشکرشده 26 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط باغبان نمایش پست ها

    با سلام و احترام


    ببینید شما الان 23 سالتون هست ! - شاید این سن و شرایطی که داری ( خواستگار زیاد ) باعث بشه در معیارهای خودت وسواس داشته باشی

    از طرفی این نگاه سخت گیرانه و کمال گونانه ،،،شاید باعث شده به امید گزینه بهتری باشی !! ( البته منظورم این نیست که به معیارهایتان توجه نکنید و دقت نکنید )


    ولی شاید یه روزی زندگی بهت یاد بده ،،باید ساده تر میگرفتی !


    یه فردی کنکور میده و یه رتیه ای می یاره ! - با توجه به رتیه خودش انتخاب رشته میکنه ( 100 مورد ) - یعنی از بالاترین اولویت تا ......پایین ترین

    یعنی مثلا شخصی انتخاب اولش میزنه دانشگاه شریف ! - دومی را میزنه دانشگاه تهران - سومی را میزنه مثلا ستاری و ...............

    یعنی به خودش میگه اگر معیار اول من نشد ،،، معیار و انتخاب دوم من و .....


    امکان داره ما انتخاب اول را پیدا نکنیم ،،، به نظرت درسته بی خیال همه چی بشیم و یا نا امید بشیم !


    معیارهای خودت را لیست کن و براش نمره بذار و سعی کن معدل این نمرات را بگیری .

    مثلا اگر معدل معیار شما در ذهنت نمره 19 بود !!! نمره 17 هم دیدی فکر کن روش

    درسته نمره 20 و 19 قابل ستایشه !!!! ولی بعضی موقع ها شاید باید نمره ؟؟؟ بگیریم .



    ..........................

    می تونید برای خانواده محترمتون نامه بنویسید و باهاشون درد و دل کنید !!
    از معیارهای اصلیت باهاشون صحبت کن !!


    دوستان مطالب خوبی برای شما گذاشتند - از طرفی به نظر اهل مشورت هستی و این خیلی خوبه !

    در ادامه تاپیکت این مشورت را ادامه بده از دوستان و کارشناسان محترم


    و اگر لازم دونستی با همراه خانواده به مشاوره برید ( حتما نباید خواستگار داشته باشیم یا اینکه ازدواج کرده باشیم به مشاوره بریم !! )


    موفق باشی


    در پناه حضرت دوست .

    ممنون از نظر و راهنمایی شما باغبان گرامی

    از صحبت های شما به این نتیجه رسیدم که مثل اینکه نظرشما و هم چنین نظر غالب اینه که من دید کمال گرایانه به ازدواج دارم و در انتخاب همسر با وسواس عمل می کنم. خب من در چند پست قبل معیارهای مهم و نظر اصلی خودم رو درباره ی انتخاب همسر گفتم و از دوستان خواستم من رو راهنمایی کنند که اگر معیارهام سخت گیرانه و دور از اعتدال هست به صورت مصداقی کمکم کنن تا دقیقا بدونم ایراد از کجای معیارهای منه؟؟ چه اعتدالی باید ایجاد می کردم که نکردم ؟؟؟و الا یک سری نظر کلی که آدم رو نمی تونه متوجه ایراد دقیقش بکنه که نمی تونه باعث تغییر عملی بشه!!!

    در مورد بحث معدل معیارها هم که کاملا قبول دارم و دقیقا به این دلیل دارم مشورت می گیرم که نکنه یه روزی بیاد که فکر کنم ای کاش ساده تر گرفته بودم...
    مشکل اصلی من شاید تفاوت فکری و شخصیتی خودم با خانواده ست و خواستگارهایی که بر اساس خانواده میان....گاهی با خانواده درد و دل می کنم و معیارهام رو براشون می گم ... شرایط برای مدتی بهتر از قبل میشه ولی دوباره همون دوراهی و همون شرایط و من و روحیاتم و.... و خانواده ای که مشاوره ی ازدواج و مشاوره برای یک همچین مساله ای از نظرشون کار خیلی مسخره ای هست...

    کاش دوستان و مشاوران عزیز همدردی از تجربیات خودشون در انتخاب همسر و معیارهای درست و معتدل برای انتخاب دریت بیشتر برای من توضیح می دادن تا بتونم در عمل بهترین تصمیم رو بگیرم... من همین الان در جریان یک خواستگاری هستم که باید بتونم درست پیش برم... ممنون از همه ی کسانی که در این تایپک نظر دادن و راهنمایی کردن. هم چنان منتظر راهنمایی های خوب و مصداقی تر شما هستم
    ویرایش توسط احساسی : یکشنبه 14 آذر 95 در ساعت 19:31

  12. کاربر روبرو از پست مفید احساسی تشکرکرده است .

    باغبان (یکشنبه 14 آذر 95)

  13. #17
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    یکشنبه 30 اردیبهشت 03 [ 14:52]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    90,341
    سطح
    100
    Points: 90,341, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,823

    تشکرشده 6,799 در 2,375 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام مجدد


    این ها تو معیارهای شما بود :

    نقل قول نوشته اصلی توسط احساسی نمایش پست ها


    تناسب نسبی خانواده ی همسر از لحاظ اعتقادی و فرهنگی با خانواده ی خودم, مسئولیت پذیر بودن, شرایط مادی اولیه برای تشکیل زندگی داشتن, اعتقادات مناسب مذهبی بدون تعصب, سالم بودن از لحاظ بیماری های مهم جسمی و روحی , صداقت , منطقی و به روز بودن, با احساس و شاعرانه ولطیف بودن به سبک امروزی, تناسب نسبی( نه کامل) از نظر شخصیتی با خودم مثل آرام و درونگرا بودن و معیار به دل نشستن ( متاسفانه تو این مورد سخت پسندم.دست خودم نیست) معیارهای اصلی منه... خودم هم واقعیت اینه که این موارد رو دارم جز اینکه گاهی( فقط بعضی اوقات) زیاد احساسی بودن کار دستم می ده و نمی تونم خیلی منطقی عمل کنم اما در کل معمولا منطقی تصمیم می گیرم والا تا به حال وارد روابط نامناسب شده بودم ...آیا این معیارها غیر واقعی و کمال گرایانه ستکه گفتم هستم



    .........................



    هر دختری و هر پسری معیار خودش را داره و به نظرم عیب در این نیست !

    شما هم معیارهای خودتون را دارید و قابل احترام و به حق !!

    هر فردی باید معیارهای خودش را تنظیم کنه !

    لذا به نظرم تنظیم معیار ،،،، ابتدا باید از شناخت دقیق از شخصیت خود فرد باشه ! ، شناخت موقعیت خودش و خانواده اش ، فرهنگ ه خانواده ها و ...

    یعنی من که معیار برای خودم می پیچم ( باعبان را میگم ) باید خانواده خودم - شخصیت خودم - محل زندگیم و .... لحاظ کنم !!

    آیا شما معیارهای بالای خودتون را به کمک یک کارشناس بدست آورده اید - یا فقط خودتون روش کار کردید !...


    ..........................


    چیزی که برای ما قابل تامل هست اینکه شدت این معیارها چقدر باشه !!

    و ما نمی تونیم برای شخصی نسخه بپیچیم و بگیم معیارهای خودت را عوض کن و .....

    لذا خودتون خیلی مهم هستید !!




    ............................


    ببیند من درباره معدل معیارها با شما صحبت کردم !!!

    می خواستم به شما چی بگم ؟؟

    می خواستم بگم هر شخصی به خواستگاری شما می آید یه نمره مثبت دارد و یه نمره منفی !!!

    یعنی امکان داره یه خصلت منفی داشته باشه و یه خصلت مثبت !!

    فقط شما هستید که می تونید مشخص کنید معدل کل این شخص به دل شما می شینه یا نه !!!


    معدل این نمره ها و شدت آن مشخص میکنه شما کمال گرا ( کامل گرا ) هستی یا خیر !!!


    و از طرفی صحبت حضوری !!!!!!!!!!! با یه روانشناس بالینی و یه مشاور خانواده ،،،،،میتونه خیلی راحت مشکل شما را حل کنه !!



    ......................



    در پست قبلی هم خدمت شما گفتم سعی کنید به همراه خانواده!!!!! مشاوره برید

    چون باید دو طرف در مسیر درست قرار داشته باشند ( هم شما و هم خانواده محترم )


    می تونید عضو انجمن آزادبشید و از مدیر همدردی کمک بگیرید !


    ...................................


    خانم مصباح الهدی در این زمینه تخصص خیلی خوبی دارنند که خیلی وقته در تالار حضور ندارنند

    دیگه ببخشید باید باغبان را تحمل کنید .


    ( البته دوستان هم خیلی خوب راهنمایی کردند و من شخصا استفاده کردم )



    توکلت به خدا باشه

    اون فردی که روزی شما هست ،،،،و شما روزی اون هستید ،،،،، یارت میشه !



    موفق باشی .


    ویرایش توسط باغبان : یکشنبه 14 آذر 95 در ساعت 20:38

  14. 2 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    احساسی (یکشنبه 14 آذر 95), عشق آفرین (چهارشنبه 17 آذر 95)

  15. #18
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 دی 95 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1394-11-21
    نوشته ها
    112
    امتیاز
    2,480
    سطح
    30
    Points: 2,480, Level: 30
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 120
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second Class3 months registered
    تشکرها
    111

    تشکرشده 224 در 94 پست

    Rep Power
    31
    Array
    احساسی جان من یه جورایی مثال یکی از حالت های انتخابی شما هستم. یعنی از بین خواستگارهام کسی رو انتخاب نکردم و الان هم مجرد هستم.

    بهترین راهنمایی رو فدایی یار کرد، خیلی درست میگه. من هم مثل شما بودم با خواستگارهای معمولی ولی خب بازم خیلی خوب بودند ولی به دل من ننشستند نه از نظر ظاهر و نه از نظر سطح فکری . الان هنوز مجردم ولی راستش الان که به گذشته فکر میکنم خیلی از عملکرد خودم راضی ام چون من با آگاهی کامل به اونها نه میگفتم و این احتمال رو میدادم که حتی مجرد بمونم.

    شما معیارهات درسته یعنی راستش توقع خاصی نداری و معیارهات هم نرماله ولی خب باید خودت ببینی آیا این توانایی رو در خودت میبینی که برای پیدا کردن کیس مورد نظرت تلاش کنی. نمیدونم چه جوری منظورمو برسونم ولی این فرد مورد نظر تا حالا تو خواستگارهات نبوده پس شاید از این به بعد هم نباشه و یا شاید هم باشه پس باید خودت هم دست به کار بشی: سرکار رفتن و حضور در محیط های بزرگتر + ادامه تحصیل اینها دو بستر خیلی مهمه که امکان اینکه فرد مورد نظرت رو پیدا کنی خیلی زیاده.

    به خود رسیدن هم خیلی مهمه، ظاهر جذاب کلا مهمه دیگه، مخصوصا اینکه کسی که هنردوست هست به نوعی در سبک لباس پوشیدنش هم این دیده میشه پس تو هم باید یه جورایی این ویژگیهات رو در ظاهر نشون بدی انتظار نداری که اون آقا علم غیب داشته باشه و رو هوا روحیات شما رو حدس بزنه

  16. کاربر روبرو از پست مفید مهرآیین تشکرکرده است .

    احساسی (دوشنبه 15 آذر 95)

  17. #19
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 دی 97 [ 00:50]
    تاریخ عضویت
    1393-6-05
    نوشته ها
    496
    امتیاز
    17,675
    سطح
    84
    Points: 17,675, Level: 84
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 175
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,385

    تشکرشده 1,898 در 451 پست

    Rep Power
    130
    Array
    احساسی جان عزیزم، همانطور که جناب باغبان فرمودند مسئله معیار شما نیست. ما تنها پارامترهای معیار شما رو در نظر نگرفتیم، بلکه نحوه پاسخ گویی شما، اشاره به تعاملاتی که داشتید، و البته تعاملاتی که اینجا با ما دارید، همچنین نوع علاقه و احساستون، نوع درگیری ذهنیتون ، حتی نام کاربریتون و ... برای ما سرنخ هایی به مسئله هست. چه شما اذعان بفرمایید یا خیر. ما از ابتدا داریم با شما واضح و مشخص صحبت میکنیم ، اما شاید شما دوست دارید چیز دیگری بشنوید و گمان می کنید درکتون نمیکنیم.
    بیایید یک جور دیگه جمع بندی کنیم:

    سوال شما از ما: صبر کنم یا به خواستگارام جواب مثبت بدم؟

    پاسخ: اگر چنین هستید ، صبر کنید ، ازدواج نکنید

    و : http://www.hamdardi.net/thread-19071.html

    و: http://www.hamdardi.net/thread-12878.html

    سوال شما از ما: معیارهام متعادلند یا خیر؟


    پاسخ مدیر همدردی: http://www.hamdardi.net/thread37182-2.html#post369957

    http://www.hamdardi.net/thread-8602.html

    سوال شما از ما: این خواستگار از کجا بیاد؟

    پاسخ: http://www.hamdardi.net/thread-9311.html

    و : http://www.hamdardi.net/thread-11486.html

    سوال شما از ما: حرف حسابتون چیه و باید چیکار کنم؟

    پاسخ: http://www.hamdardi.net/thread-18264.html

    و : http://www.hamdardi.net/thread-19997.html

    و: http://www.hamdardi.net/thread-2407.html

    و: http://www.hamdardi.net/thread-9046.html

    و: http://www.hamdardi.net/thread-154.html


    همه کاملا علمی و تخصصی!
    پیشنهاد میکنم همه این ها رو به دقت مطالعه کنید، نت برداری و تفکر کنید. حتما جواب سوالاتتون رو میگیرید.
    تنها نفس خداست که اگر بر گل دمیده شود انسان می آفریند.

  18. 2 کاربر از پست مفید عشق آفرین تشکرکرده اند .

    احساسی (چهارشنبه 17 آذر 95), باغبان (چهارشنبه 17 آذر 95)

  19. #20
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 24 اسفند 95 [ 22:01]
    تاریخ عضویت
    1395-9-09
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    597
    سطح
    11
    Points: 597, Level: 11
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 3
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    30

    تشکرشده 26 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عشق آفرین عزیز خیلی ممنون و متشکرم که با نهایت دلسوزی و وضوح من رو راهنمایی کردی و خیلی خیلی ممنون بابت این جمع بندی مفید و خوب و این لینک های خیلی خوب و کامل که بهم معرفی کردی. تمامشون رو با دقت مطالع کردم و نکات مناسب برای خودم رو یادداشت کردم یا در ذهنم نگه داشتم. اگر چه که تعدادی از موضوعات و لینک ها برای من تکراری بودن و قبل ترها در همین سایت ازشون استفاده کرده بودم.راستش این چن روز یک مقدار درگیری فکری و ... و بحث جریان خواستگاری داشتم که باعث شد نتونم اینجا مشارکت کنم و چیزی بنویسم... عشق آفرین عزیز می خوام بگم اصلا اینطور نیس که من اینجا اومده باشم برای اینکه چیزایی رو که دوس دارم بشنوم و فقط درد و دل کنم و بگذرم. من واقعا دنبال راه حل مشکلم هستم و به همین دلیل هم شدیدا علاقه مندم هم ایرادات و هم محصنات خودم و نوع برخورد با مساله ی ازدواجم رو بدونم و بتونم مساله ی ازدواجم رو به خوبی حل کنم...چیزی که من تو زندگی م زیاد دارم همین اطلاعات مشابه اطلاعات این سایت هست... تا دلتون بخواد تو ورد کامپیوترم و ذهنم پره از مطالب مربوط به معیارهای انتخاب همسر و مساله ی به دل نشستن و کمال گرایی چیست و این حرفا...نمی گم اینا به دردم نخورده...اتفاقا بعضی وقتا کمک کرده بلاخره بتونم تصمیم بگیرم اما با اینا مشکلم هیچ وقت ریشه ای حل نشده... من هنوز نمی دونم چطور می تونم بین این خواستگارها یکی رو بپذیرم و نمی دونم چطور بفهمم واقعا ایراد از منه یا از پدر و مادرم و اینکه چطور با این اختلاف نظرها و حرفها و بحث هایی که سوهان روحم هستن و تو طول زمان منو عاصی کردن کنار بیام... تا جایی که تصمیم گرفتم مشاوره برم یا از دیگران مشورت عملی و مصداقی بگیرم که تو اینم متاسفانه خیلی موفق نبودم...به این دلیل که اولا تو شهری که الان زندگی می کنیم مشاور ازدواج و روانشناس خوب و حرفه ای پیدا نکردم که معیارهام رو باهاش چک کنم و مسایلم رو بهش بگم و چن تایی که رفتم جز حرفای تکراری کلیشه ای چیزی نگفتن...یکی شون هم که نسبتا بهتر بود یک کتاب بهم معرفی کرد که بر اساسش به خواستگارم جواب منفی دادم کلی باعث دردسر شد تو خانواده و خانواده بیش تر از قبل نسبت به مشاور و... گارد منفی گرفتن ...الان هم واقعا نمی دونم مشاور ازدواج کاربلد تو شهرمون رو چطور باید پیدا کنم... شما تو این زمینه می تونید بهم کمک کنید تا مشاور خوب تو شهرمون پیدا کنم؟؟؟ و حالا به فرض هم اگر پیدا کنم خانواده به هیچ وجه حاضر نیستن بیان و تازه خودم هم باید بدون اطلاعشون برم تا مورد تمسخر و تحقیرشون قرار نگیرم که بازم یگن تو عرضه ی یه شوهر انتخاب کردنم نداری و تو تو فضای مجازی شست و شوی مغزی شدی و ... و دوما از دیگران هم که مشورت می گیرم خیلی ها می گن تو باید راحت تر بگیری و ... بدون اینکه راهکار ارایه بدن که چطور می تونم این کار رو بکنم؟؟ خب من وقتی خواستگاری دارم که چهره ی بد و غیر زیبایی داره اصلا دیگه دلم نمی خواد باهاش صحبت کنم حتی چون دست خودم نیست.واقعا چهره برام مهمه و هیچ وقت عمرم نتونستم با کسی که زشته حتی دوست یشم چه برسه به اینکه همسرم بشه...بعد همه می گن تو باید از معیار ظاهر بگذری تا آدمای خوب و از دست ندی.... خب من نمی تونم با این قضیه کنار بیام...آخه مگه دست خودمه؟؟؟ مثلا می تونم از قد و هیکل و تحصیلات و میزان درآمد و موقعیت اجتماعی چشم پوشی کنم و بگذرم به نفع معیارهای دیگه اما از چهره نمی تونم... واقعا نمی تونم...حالا ینی مشکل از منه؟؟؟؟ مثلا همین امشب خواستگاری که از خیلی لحاظ ها عالی بود رو به خاطر ظاهرش نپسندیدم و دوباره سرکوفت زدن های پدر و مادرم شروع شد که تو ظاهربین شدی و مومن نیستی و اون چیزی که تو می خوای پیدا نمی شه و اینها که منم واقعا تو تصمیم منفی م شک کردم و حالا فردا که تماس بگیرن نمی دونم باید چی جواب بدم.... یا مثلا یک کلام گفتم من شغل ایشون که یه مقداری جنبه ی سیاسی مذهبی داره نمی پسندم که پدرم شروع کرد با ناراحتی و عصبانیت توضیح دادن که من نمی دونم تو سایتا چی خوندی که اعتقادات رو از دست دادی!!!( من نمی دونم چه ربطی به اعتقاداتم داره.این فقط سلیقه ست) و این حرفا... با وجود اینکه چن روز قبل خیلی منطقی و آروم با خانواده صحبت کرده بودم و به نتیجه رسیده بودیم اما دوباره.... تو رو خدااا مثلا تو این مثالهایی که الان گفتم به من بگید آیا ایراد از منه؟؟؟ من باید چی کار کنم؟؟ خب من مثل خیلی از دخترای دیگه اونقدر کشش به جنس مخالف ندارم که به هر جنس مذکری هر چه قدر هم بد تیپ و زشت جذب بشم و بتونم همسرش بشم... من برخلاف مساله ی احساسی م از این لحاظ خیلی آدم سردی هستم و خب این جزء ذات منه انگار.... چی کار کنم؟؟؟ اگه میشه هر کسی که نوشته ی منو می خونه حداقل در این چن تا موردی که الان برام مساله ست منو راهنمایی کنه....من دیگه راهی جز اینجا به ذهنم نمی رسه...ممنون میشم اگه راهنمایی کنید.

  20. کاربر روبرو از پست مفید احساسی تشکرکرده است .

    عشق آفرین (دوشنبه 22 آذر 95)


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. آیا من مقصرم یا اون؟؟؟
    توسط bluee در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: جمعه 08 مرداد 95, 17:41
  2. امیدم به زندگی کم شده ( چرا من ؟؟؟ کمکم کنید)
    توسط ab96 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: پنجشنبه 05 شهریور 94, 13:47
  3. به اين احساس اوليه اعتماد كنم؟؟؟ ... به نظرتون من زود قضاوت ميكنم؟؟؟
    توسط rama25 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 33
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 شهریور 91, 09:00
  4. چطور بهش بگم ؟؟؟
    توسط amir_irani در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: دوشنبه 13 دی 89, 19:33
  5. با شوهر بچه ننه ام چه کنم؟؟؟
    توسط sara62 در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 30
    آخرين نوشته: شنبه 10 مهر 89, 12:08

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:34 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.