به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 20
  1. #11
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,061
    امتیاز
    147,577
    سطح
    100
    Points: 147,577, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,681

    تشکرشده 36,021 در 7,409 پست

    Rep Power
    1094
    Array
    باسلام
    متوجه سخن من نشدید وبنابه برداشت ناشی از تفکرقالبی تفسیر وتعبیر کردید.
    سبک وشیوه زندگیتان رابه چالش بکشید ومعیارهای زندگیتان راخوب بررسی کنید وبه چالش بکشید وقبل از ایندو هدفتان از زندگی ومحتوای زندگیتان را مشخص کنید آنهم ساده وروان ،نه پیچیده وپراز تعابیر مغلق ذهنی.
    اگردست از فلسفه بافی وعقلانی سازیهابرداریم راحت تر خود را ونیازها وهدف وغایتمان را درک میکنیم





  2. 3 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    Pooh (شنبه 28 بهمن 96), باران13 (دوشنبه 30 بهمن 96), باغبان (دوشنبه 30 بهمن 96)

  3. #12
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,893

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    سلام.

    فکر میکنم آدمی خیالپرداز باشید و بیشتر در رویا زندگی میکنید تا واقعیت.

    به نظر میرسه زیاد اهل مطالعه در زمینه های مختلف هستید. و ابعاد مختلفی رو توی وجودتون رشد داده اید( دلیلش رو اگر بگید خوبه.) و یک مسیر و هدف قاطع و مشخص، تعیین نکرده اید.ممکنه این باعث شده باشه که ذهنتون نظم نداشته باشه و خیلی سیال باشه.

    هدفهای شما توی زندگیتون چیه؟
    یک روزتون رو توصیف کنید که چه جوری میگذره؟

    لطف کنید به صورت موردی (یعنی شماره بزنید) جواب بدید. و هر مورد رو هم لطفا با یک جمله.


  4. کاربر روبرو از پست مفید Pooh تشکرکرده است .

    باران13 (دوشنبه 30 بهمن 96)

  5. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 15 آذر 97 [ 11:46]
    تاریخ عضویت
    1396-5-22
    نوشته ها
    122
    امتیاز
    2,650
    سطح
    31
    Points: 2,650, Level: 31
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 100
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger First Class
    تشکرها
    88

    تشکرشده 115 در 65 پست

    Rep Power
    24
    Array
    سلام برادر عزیز
    نمیدونم و نمیدونم چه چیزی باعث شد من بعد از مدتها در قالب یه دوست بخوام راهنماییت کنم
    درسته من از یه بحران عمیق که دوستان در جریانن برگشتم . اینم تاپیکم خواستی بخون
    http://www.hamdardi.net/thread-44866.html

    خواستم بگم با تمام وجود حس و حالتو درک میکنم
    من هم شاید یکسال پیش درگیر دوستهای بی سر و ته زیادی بودم
    اصلا روزی نمیشد که من تنها باشم همش دوس پسر داشتم
    تا کات میکردم بودن کسایی که جاشو بگیره
    اما تا اینکه خرداد ماه عاشق شدم
    عشق که چه عرض کنم دیوانه شدم
    بخاطرش همه روابط دوستی کنار گذاشتم
    و به کسی که از هر لحاظ از من پایینتر بود حس خدایی دادم
    اما تا دو ماه پیش ول کرد همه چیزو رفت
    و من موندم و یک علامت سوال بزرگ و حس تو خالی..........
    تا مرز خودکشی رفتم اما توکل به اون بالایی دوستای خوبم اینجا خانواده ام همه و همه باعث شد پاشم
    الانم تنهای تنهام و حتی به گربه هم اجازه نمیدم از کنار زندگیم رد شه
    باید قویتر شم و شدم . تو هم قوی شو
    بلد شیم خودمونو دوس داشته باشیم
    یه نگاهی به درونت بندازی میبینی به خاطر چی و کی این همه زجرش میدی ، واقعا گناهه
    برا وجود خودت پدر باش . همونطور که من برا خودم دارم مادری میکنم
    سخته اما میشه . اینو کسی میگه که دو ماهه از بیمارستان مرخص شده بخاطر فشار روحیش
    معجزه ها به زودی میان ، شک نکن
    ویرایش توسط عسل28 : یکشنبه 29 بهمن 96 در ساعت 10:48

  6. کاربر روبرو از پست مفید عسل28 تشکرکرده است .

    باران13 (دوشنبه 30 بهمن 96)

  7. #14
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 آبان 97 [ 18:56]
    تاریخ عضویت
    1395-7-29
    نوشته ها
    595
    امتیاز
    9,965
    سطح
    66
    Points: 9,965, Level: 66
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    646

    تشکرشده 951 در 409 پست

    Rep Power
    114
    Array
    سلام
    احساسات توسط هیچ انسانی قابل کنترل نیستند. مانند افکار که بدون اجازه و قصد شخص وارد ذهن میشند. آنچه که مهمه و قابل کنترل نیز است یکی دامن نزدن بیجا به احساسات و دیگری کنترل رفتارهامون است. مثال میزنم، هیچ کسی نمی تونه تصمیم بگیره از یه نفر دیگه بدش بیاد یا عاشقش بشه، بسته به شرایط محیطی و خود شخص این احساسات درونش بوجود میاد. ولی همان شخص باید بتونه از کارهائی که اون احساسات (فرضا نادرست) رو تقویت میکنه خود داری کنه مثلا اگر از کسی خوشش اومده که نباید بیاد، سعی کنه برخوردها و معاشرت ها رو کم کنه. اگر احساس منفی غلطی داره اشتباهات و دلایلش رو به خودش گوشزد کنه. کلا ما انسان ها می تونیم و باید احساسات مون رو کنترل کنیم. اینکه چقدر و تا کجا موفق میشیم به خیلی چیزها بستگی داره. بطور کلی شاید بشه اون ها رو به دو دسته عوامل تاثیرگذار بیرونی (محیطی) و درونی تقسیم کرد.

    *شرایط محیطی نظیر معاشران، مکان، زمان و ... هرچقدر این شرایط بیشتر فراهم شوند زمینه بروز و قدرت احساسات بیشتر می شوند و برعکس.
    * خصوصیات فردی نظیر اعتقادات، اراده، شناخت و آگاهی (دانش)، وجدان، تحصیلات، شغل .... هرچقدر این خصوصیات در جهت مثبت رشد کنند و قوی بشند شخص افسار احساساتش رو محکم تر بدست میگیره و کمتر روی اعمالش اثر می گذارند و برعکس.
    دربین همه خصوصیات اعتقادات بیشترین میزان تاثیر رو در هر دو جهت مثببت و منفی و بعد از آن دانش و آگاهی و سپس اراده دارند.

    بخواهید درباره تک تک این ها بحث کنید طولانی میشه و اینجا هم فکر نکنم کسی حوصله بحث های طولانی اعتقادی و فلسفی رو داشته باشه. حداقل من که ندارم


    نمی دونم درست سوال تون رو متوجه شدم و متناسب با آن جواب دادم یا خیر؟ اگر سوال تون چیز دیگه ای بوده خیلی مختصر و البته مشخص و دقیق در 1 خط مطرح کنید.

    موفق باشید
    ویرایش توسط Ye_Doost : یکشنبه 29 بهمن 96 در ساعت 14:15

  8. کاربر روبرو از پست مفید Ye_Doost تشکرکرده است .

    باران13 (دوشنبه 30 بهمن 96)

  9. #15
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    امروز [ 14:19]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,162
    امتیاز
    90,493
    سطح
    100
    Points: 90,493, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.2%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,833

    تشکرشده 6,803 در 2,377 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط باران13 نمایش پست ها

    سلام مرد خوش قلب ، من اون پست رو سوم آبان 95 خوندم و تشکر زدم، هنوزم مونده، میتونی ببینی
    ببین عزیزم، من خیلی چیزهایی که مردم صرفا میگن غلط رو حس کردم و انجام نمیدم، درواقع شعار نمیدم بلکه عمل کرده و می کنم، من اشتباهات رو پذیرفتم، من یکبار به صورت تکانه ای و جنون وار اشتباهات فراوان کردم، یک بار هم تکرار کردم و استوپ دادم، پروردگارم رو به شهادت میگیرم الان که دارم تایپ می کنم خانمی که همسایست تو ساختمون و با من جزو هیعت مدیرست به من اس ام اس میده(اصلا پیام های غیرموجه نمیده) یک بار هم بهش ابراز علاقه نکردم، 13 سال از من بزرگ تر، تازه پلیس هم هست، به من میگه از تماشای راه رفتنت هم لذت میبرم! با بثیه اون زن ها هم من کاری نداشتم
    ببین باغبان من الان تو یه چالشم، چند روز پیش دوستم بهم گفت یوزارسیف بودن چه حسی داره؟!! گفتم این روابطی که من احاطه کردن مثل بوسه های قبرستانن شوهرعمه خاله بابابزرگ زن داییت از روی عرف و سنت میاد صورتت رو مرطوب می کنه! بوسه هاش نه عمق دارن(علاقه قلبی) نه هیجان(شهوت) دقیقا مثل روایط من، شاید توش هیجان باشه ولی من احساسم رو میشناسم یک بار برخلافش عمل کردم دیدم واقعا به من نمیسازه من تو باشگاه همیشه به رزمی کارا میگم به خودت بگی که هیچیت نمیشه واقعا هم هیچیت نمیشه، بترسی و فکر آسیب بیاد سرت، ممکن آسیب ببینی! من ایمان دارم که لذت نمیبرم از هم آغوشی بدون علاقه به قول رفیقام این دیدگاه توعه نه واقعیت!
    من الان تو یه چالشم! وجودی که پر از احساس و تو جاهای دیگه مثل شغل(عاشق کارمم)، کودکان و... خودش رو بروز داده، تنور احساسات من داغ! من نیاز به رابطه عمیق تر دارم اونا به درد من نمی خورن! من تا بخام تو ایران ازدواج کنم(گرچه نگاهم به ازدواج کاملا متفاوت) معلوم نیست کی موفق بشم! و تا موفق نشم با نیازهای عمیق درونیم چه کنم؟! من یه دختر نیستم که منتظر بمونم(دختر هم بودم منتظر نمی موندم)! و از مردای دیگه هم خیلی خیلی آزادترم(به قول رفیقام تو آزاد نیستی تو وِلی!) چطوری جلوی این تکانه که ریشه تو عدم ارضای نیازهای حقیقی که خدا تو وجود گذاشته داره مقابه کنم؟!!

    .

    .................

    سلام


    شرایط شما را درک می کنم چون می دونم مورد توجه بودن از طرف دیگران تو جامعه و بین مردم چیه ،،،

    شاید زیاد خوب نباشه ،،

    من نیاز حقیقی را تو زندگی چیز دیگه تعریف کردم ،،،

    به نظرم شما هم به این مسئله خوب فکر کن ،،،

    وقتی اونا پیدا کردی دیگه آزادی ،،،



  10. کاربر روبرو از پست مفید باغبان تشکرکرده است .

    باران13 (دوشنبه 30 بهمن 96)

  11. #16
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 26 شهریور 02 [ 15:46]
    تاریخ عضویت
    1391-3-28
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    206
    امتیاز
    10,451
    سطح
    68
    Points: 10,451, Level: 68
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 399
    Overall activity: 37.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    340

    تشکرشده 500 در 154 پست

    Rep Power
    37
    Array
    باسلام
    متوجه سخن من نشدید وبنابه برداشت ناشی از تفکرقالبی تفسیر وتعبیر کردید.
    سبک وشیوه زندگیتان رابه چالش بکشید ومعیارهای زندگیتان راخوب بررسی کنید وبه چالش بکشید وقبل از ایندو هدفتان از زندگی ومحتوای زندگیتان را مشخص کنید آنهم ساده وروان ،نه پیچیده وپراز تعابیر مغلق ذهنی.
    اگردست از فلسفه بافی وعقلانی سازیهابرداریم راحت تر خود را ونیازها وهدف وغایتمان را درک میکنیم
    با سلام و وقت بخیر، اگه من منظورتون رو اشتباه فهمیدم متاسفم، ولی
    خانم فرشته مهربان خودتون می دونید که من یه کاربر قدیمی مودبم که افکارم با شما فرق داره، شما از تفکر قالبی من حرف می زنید ولی خودتون رو فراموش کردید که با تفکرات قالبی خودتون بارها تفکرات مخالف رو سانسور و پاک کردید! نظراتی که توش الفاظ رکیک یا خشونت نبوده، صورت مسعله رو پاک کردید، حتی اجازه ندادید نظرشون بمونه و شما دلایلتون رو بنویسید و به دیگران این حق رو بدید که انتخاب کنند.
    عجیب که از نوشته هام برداشت ذهنی بودن می کنید! من قبلا هم گفتم دنبال راهکار عملی ام، از طرفی شما ضمنی فلسفه باف خطابم می کنید و از طرف دیگه به اعتقاد(ذهنی) ارجاعم میدید!
    شما از پویایی و معنای زندگی حرف زدید و منم واضح توضیح دادم که پویایی یعنی چی؟ و معنا رو چطور به دست خواهم آورد! همین! من علاقه ای به بحث مذهبی ندارم، شما نوشتید من هم پاسخ دادم
    من اگه عرفاً فلسفه باف و عقلانی بودم که تا الان از روی حسابگری یا باهاشون خوابیده بودم یا از روی طمع آخرت تسبیح دستم می گرفتم که همینا اون ور گیرم بیاد!
    لطفا با لبخند بخونید




    سلام.
    فکر میکنم آدمی خیالپرداز باشید و بیشتر در رویا زندگی میکنید تا واقعیت.
    به نظر میرسه زیاد اهل مطالعه در زمینه های مختلف هستید. و ابعاد مختلفی رو توی وجودتون رشد داده اید( دلیلش رو اگر بگید خوبه.) و یک مسیر و هدف قاطع و مشخص، تعیین نکرده اید.ممکنه این باعث شده باشه که ذهنتون نظم نداشته باشه و خیلی سیال باشه
    هدفهای شما توی زندگیتون چیه؟
    یک روزتون رو توصیف کنید که چه جوری میگذره؟
    لطف کنید به صورت موردی (یعنی شماره بزنید) جواب بدید. و هر مورد رو هم لطفا با یک جمله.
    با سلام خیالپرداز نیستم بلکه عشقی عمل می کنم! به همین خاطر هم تا حالا دوستی نداشتم که از واژه بی عقل برای من استفاده نکرده باشه! حسابگر نیستم و براساس حس درونیم میرم جلو، معیارهای خودم دارم و کاری به بقیه ندارم
    تو زندگیم بیشتر جهت مندم تا هدفمند، جهت شبیه مسیر و هدف بیشتر شبیه مقصد، منم خواسته دارم ولی خواسته هام عینی تر، فاصله کمتری وجود داره، گاهی کارهایی رو شروع می کنم که نتیجش اصلا مشخص نیست ولی عاشق اون کارهام، برام مسیر زیباست، حرکت زیباست، من لمس می کنم حرکت و پیشرفتم رو، شدن و حرکت برام ارزشمندتر از رسیدن و داشتنِ، خلاصه بگم روز خوب روزای خوب میاره
    برنامه روتین و منظمی ندارم، گاهی 2 شب شام میخورم وقتی حسم بیاد، دانشجو هم که بودم زمانی که تب دانشگاه و مدرک بین دهه 60 ها بالا بود، دانشگاه که میرفتم دراز می کشیدم تو چمن و به آواز پرنده ها گوش می دادم و آخرشم بعد 4 ترم ترک تحصیل کردم، چون دوست داشتم برم دنبال علایقم، برنامه کلاسیم معلوم بود ولی من با برنامه دلم جلو می رفتم و میرم
    پوی عزیز، فعلا بیشتر از این نمی تونم بنویسم

    ببین عسل خانم من خودم رو زجر اصلا نمیدم حداکثرش اینه که خسته میشم از دست خودم! هیچ وقت بعد 25 سالگیم مسکن نخوردم و با تمام وجودم به سمت درد رفتم و با مغز استخون حسش کردم، می دونم که اگه حتی 2 سال عاشق باشم و شکست بخورم له میشم ولی اون 2 سال صمیمیت رو به یک عمر عادت ترجیح میدم، له بشم بازم بلند میشم و بازم دنبال خواسته هام میرم هرچقدرم بهاشون گرون باشه!



    آقا یه دوست سلام، من براتون خیلی احترام قاعلما! جدی میگم
    درست حرفتون، چون اطرافیان ناخودآگاه تاثیر کم یا زیاد میزارن، تصمیم گرفته بودم که آدمایی که تو این زمینه منششون برای من مضر رو کنار بزارم ولی تا اواسط اردیبهشت نمیشه ولی جزو برنامه هام هست
    ببینید آگاهی به احساسات جهت میده معمولا ما اگه گوشه اتوبان یه زن زخمی رو ببینیم در کنار یه مرد شاید خشمگین بشیم ولی شاید قضیه اونجوری نباشه که ما فکر می کنیم و با آگاهی خشممون از بین بره، دوستم سر همین قضیه به مردِ حمله کرده بود در حالی که اون مرد بی گناه کنار زده بود که به اون زنی که با شوهرش دعواش شده بود و ماشین رو به گارد ریل زده بود کمک کنه
    ببینید آقای یه دوست معمولا تو رفااقت هیجانات و ظاهر پررنگ ترند، من فراتر از رفاقت رو میخام هم هیجانش رو هم کفو بودن(منظورم قلبی و فکری)، صمیمیت نزدیک تر و قابل اتکاتر(منظورم صرفا جسمی نیست)، رشد و... به ازدواج عرفی نگاه نمی کنم و مردی هم نیستم که هوس باز باشم، ولی مسعله اینه که الان به دنبال فرد مناسبم که پیداش کنم ولی افرادی با شرایط من(خانوادم به کنار) رو خانواده ها خیلی خیلی سخت قبول می کنند، تجربه کردم که میگم، چیکار می تونم بکنم الان؟





    سلام


    شرایط شما را درک می کنم چون می دونم مورد توجه بودن از طرف دیگران تو جامعه و بین مردم چیه ،،،

    شاید زیاد خوب نباشه ،،

    من نیاز حقیقی را تو زندگی چیز دیگه تعریف کردم ،،،

    به نظرم شما هم به این مسئله خوب فکر کن ،،،

    وقتی اونا پیدا کردی دیگه آزادی ،،،

    سلام داداش، داداش افکارت ایده آلیستی، جسم من هم قدسی مثل روحم، اگه نیازهام پلید پس خدا فوق العاده پلید که در وجودم گذاشتتشون! ببین باغبان قبلا تو یه پست خیانت نوشتم که برای یک زندانی سیاسی بزرگترین در اکثر مواقع چیزی که رخ میده پیروزی جسم بر اعتقاداتش منظورم این بود که نیازهای جسمی هم خیلی قوی و مهمند، حرفت مثل این میمونه که از ملتی که تو نیازای اولیش مونده طلب تولید علم و معنویت کنی!

    ویرایش توسط باران13 : دوشنبه 30 بهمن 96 در ساعت 02:18

  12. #17
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    امروز [ 14:19]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,162
    امتیاز
    90,493
    سطح
    100
    Points: 90,493, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.2%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,833

    تشکرشده 6,803 در 2,377 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام

    پست شما را مطالعه کردم ،،واقعیتش نتونستم دل نوشته های شما را با توجه به پست خودم درک کنم ،،،

    من کجا گفتم نیازهای شما پلید هست :)

    بگذریم ،،


    این قانون همدردی را نگاه کن عزیز :

    24- پرهیز از بحث و چالش های سیاسی، اعتقادی، اجتماعی، .....

    با توجه به اینكه منابع مالی و انسانی این تالار محدود هست، ظرفیت گسترش مفاهیم غیر روانشناختی یا مباحثه های دیگر در این تالار وجود ندارد. و پیشنهاد می گردد برای اینگونه مسائل به سایت های دیگر مراجعه فرمائید. اما اگر کسی قصد چنین فعالیتی دارد ( ارسال تاپیك یا پستی كه به چالش های سیاسی ،‌اعتقادی، اجتماعی یا .... منجر شود، یا نیاز به نظر سنجی و مباحثه دارد) لازم هست که با پرداخت حق عضویت حساب خود را شارژ کرده و مطلب خود را در انجمن آزاد، قرار دهد. در غیر این صورت، بدون هیچ هشداری سریعا حذف و حساب كاربری عضو خاطی مسدود می گردد.




    اگر می خواید در مقوله احساسات بیشتر مطالعه کنید تاپیک زیر و لینک های مرتبط را با دقت بیشتر ! مطالعه بفرمایید :



    http://www.hamdardi.net/thread-9047.html



    با تشکر



    ویرایش توسط باغبان : دوشنبه 30 بهمن 96 در ساعت 03:10

  13. #18
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,061
    امتیاز
    147,577
    سطح
    100
    Points: 147,577, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,681

    تشکرشده 36,021 در 7,409 پست

    Rep Power
    1094
    Array
    با سلام

    تفکر قالبی همین است که توصیه بنده را مذهبی و .... تصور کردید یعنی قالبی در ذهن دارید که حرف بنده را در آن قالب دیدید ....

    واژه سبک زندگی ، و نمونه هایی دیگر در تصور شما یعنی حرفی مذهبی ...... هیچ جای سخنان من از مذهب و حتی خدا نشانی نبوده و این برداشت شماست چون فرشته مهربان را مذهبی می دانید لذا قالب تفکر شما این شده که حرفهایش مذهبی است ....

    سبک زندگی شما یعنی روشی که برای زندگیتان دارید ..... اشاره داشتم به چالش بکشید یعنی خوب بررسی اش کنید و ببینید چقدر صحیح و محکم و تا چه حد و از کجاها آسیب پذیر است ... برای این کار ما بیشتر باید دادستانی عمل کنیم البته نه به معنای سرکوبگری و از وکیل مدافع خود بودن پرهیز کنیم . یعنی واکنش دفاعی در بررسی مارا از رسیدن به نقطه ای روشن باز می دارد و قدرت پذیرش ما را تخطئه می کند .....

    شما در رابطه با خودتان بسته عمل می کنید ... مثلاً اصرار دارید بگویید اعتقادی نیستید و معنای اعتقادی بودن را مذهبی بودن گرفته اید و لفظ اعتقاد را در مقابل اعتماد قرار داده اید که در تعریف این واژه های مقابله ای بین آنها نیست و اعتقاد هم به معنای مذهب نیست ، در واقع تعریف شما تعریفی خود ساخته است و مربوط به ذهن شخص شما .... همین یک مورد را شما اگر در نظر بگیرید ، هم منظورم از بسته بودن و هم نیاز به به چالش کشیدن سبک زندگیتان را بهتر متوجه خواهید شد ...

    هیچ اشکالی ندارد شما از زاویه های مختلف زندگی خود را بررسی کنید حتی از زوایه متفاوت یا مخالف با ذهنیات و تفکراتتون .... به عبارتی اینجا منطق فازی به کار شما می آید ....و همین خود یعنی پویایی و بسته نبودن

    در این به چالش کشیدن به شکلی واگرا و آسیب شناسانه و به کمک منطق فازی می توانید خود را ، موقعیت خود را و روند زندگیتان را روشنتر ببینید و درک کنید و نیازهای کاملاً طبیعی خود را بشناسید ( و اولویت ها در نیازها را ) و روش مدیریت نیازها را بیابید ....

    اشاره داشتم لازمه این کار تعیین هدف برای زندگیتان هست به عبارتی صورت مسئله زندگیتان را بیابید و مبتنی برآن هدف خود را مشخص کنید و در نسبت با هدف مشخص شده که نیاز هست مبتنی بر معیارهایی باشد پویا یعنی پایدار ( نه مقطعی ) و عقلانی ( نه احساسی ) و محکم و قوی ( نه سست و ضعیف ) و رشد دهنده ( نه راکد ) .... وضعیت کنونی را به چالش بکشید تا موقعیت و شرایط خود و نیازهایتان را بهتر ببینید .... و اینجاست که نیاز به کمک فکری و مشاوره برای این به چالش کشیدن یا حتی هدف یابی و تنظیم معیار دارید ....

    لذا زمانی ما کمک مشاوره ای می توانیم به شما بکنیم که به این مرحله برسید ... والا روند کنونی شما در این تاپیک فقط بحث و جدل می شود و نتیجه ای به شما نمی دهد و منجر به بسته شدن تاپیک هم می گردد .

    قصد من همین بود که شما به نقطه ای بروید که صورت مسئله را درست بیابید و تبیین کنید و برای دریافت کمک و راهنمایی مطرحش سازید .... که متأسفانه یا زبان من الکن بود و درست نتوانستم برسانم یا برداشت شما بنا به ذهنیت باعث شد واکنش دفاعی داشته باشید

    امیدوارم در این پست تونسته باشم منظور را روشنتر برسانم

    موفق باشید





  14. 3 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    Erica (سه شنبه 01 اسفند 96), Ye_Doost (دوشنبه 30 بهمن 96), باغبان (دوشنبه 30 بهمن 96)

  15. #19
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,061
    امتیاز
    147,577
    سطح
    100
    Points: 147,577, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,681

    تشکرشده 36,021 در 7,409 پست

    Rep Power
    1094
    Array





  16. کاربر روبرو از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده است .

    باغبان (دوشنبه 30 بهمن 96)

  17. #20
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 آبان 97 [ 18:56]
    تاریخ عضویت
    1395-7-29
    نوشته ها
    595
    امتیاز
    9,965
    سطح
    66
    Points: 9,965, Level: 66
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    646

    تشکرشده 951 در 409 پست

    Rep Power
    114
    Array
    قدیمیا می گفتند دوستان 3 دسته اند: نانی، زبانی و جانی ....

    شما اگر بتونید به اندازه انگشتان یکی از دستان دوست جانی پیدا کنید خیلی خوشبخت هستید. حتی اگر 2 دوست جانی هم پیدا کنید خیلی خوشبخت هستید.
    همین موضوع در مورد همسر هم صدق می کند. چه همسر به نوعی دوست هم است منتهی خیلی نزدیکتر و دائمی.

    * با کسی ازدواج کن که اگر هم جنس تو بود بهترین دوستت میشد.
    یادم نیست کجا این جمله رو خواندم. کمی تفکر موضوع رو بازتر می کنه. زن (یا مرد) پس از ازدواج و فروکش کردن هیجانات اوایل ازدواج و عقلانی تر شدن رابطه دوستان تمام عمر و 24 ساعته هستند با چاشنی غرایز. البته بازهم نسبی است نه 100% و نمیشه دقیقا همسر رو مثل دوست انتخاب کرد مثلا کسی به زیبائی دوستش چندان اهمیت نمیده یا ... و چیزهای دیگه. اگر این نصیحت همراه با انتخاب عاشقانه بکار گرفته بشه نتایج خوبی خواهد داشت.

    نگفتید شرایط شما و خانواده تان چی هستند که دیگران با آنها راحت کنار نمی آیند؟ و اینکه خودتان درجستجوی چگونه همسری هستید؟

    اگر مایل بودید حداقل اطلاعات زیر رو برای(4 مورد) خودتان، خانواده تا، دختر فرضی (کسی که ایده آل تان است) یا واقعی (درنظر گرفته شده) و خانواده دختر بدید یا برای خودتان داشته باشید. و سپس اون ها رو اولویت بندی کنید که
    کدام ها اصلی هستندو اگر نباشند گزینه قابل قبول نخواهد بود، فرضا انجام واجبات و ترک محرمات در حد مناسب یا نجابت یا ...
    و کدام ها ترجیحی هستند که اگر باشند بهتر ولی اگر هم نبودند با وجود خصوصیات دیگر جبران شدنی هستند مثلا قد، سن ...

    * نوع و سطح (شدت) اعتقادات
    * خصوصیات اخلاقی، اخمو یا گشاده رو، خوش زبان یا بد دهن، آرام یا پرخاشگر و ...
    * سطح تحصیلات
    * سطح رفاه مالی
    * موقعیت شغلی و اجتماعی
    * وضعیت ظاهری، زیبائی، نوع پوشش ...
    .
    .
    .

    این داده ها رو کنار هم بگذارید و بررسی کنید بهتر می تونید دنبال فرد مورد نظرتون بگردید یا به اگر دیگران قراره بهتون کمک کنند شابلون یا فیلتری خواهند داشت.

    وقتی هم که کاندیدائی پیدا شد مجددا با داشتن این اطلاعات (و تحقیقاتی که انجام می دهید برای بدست آوردن و تائید اطلاعات طرف) می تونید قضاوت و آینده نگری بهتری داشته باشید.


    مسلما شما برای خودتون این ها رو در ذهن دارید. دیگرانی که ازشون مشورت میخواهید هم باید این اطلاعات رو داشته باشند.


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. مشاعره ( با اشعار گلچین و محتوایی)
    توسط مدیرهمدردی در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 1860
    آخرين نوشته: دوشنبه 31 شهریور 99, 12:14
  2. عدم توانایی انتخاب خانم مناسب به دلایل گوناگون
    توسط Peaceful در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: سه شنبه 15 فروردین 96, 11:24
  3. نقد محتوایی و شکلی امضاء ها از نظر شکلی و محتوایی
    توسط مدیرهمدردی در انجمن مسائل واخبار اعضاء و تالار
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: شنبه 12 مهر 93, 03:09
  4. تورو خدا منو راهنمایی کنید
    توسط غزل خوان در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 24
    آخرين نوشته: سه شنبه 10 دی 87, 01:51

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:23 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.