به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 43
  1. #31
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 مهر 96 [ 14:20]
    تاریخ عضویت
    1393-11-14
    نوشته ها
    113
    امتیاز
    6,278
    سطح
    51
    Points: 6,278, Level: 51
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 72
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    1,296

    تشکرشده 173 در 70 پست

    Rep Power
    29
    Array
    من دیشب خیلی با آرامش ازش خواستم که کارایی که مربوط به ایشون میشه مثل نسب چوب پرده،بردن کارتن ها ب انباری و این چیزارو انجام بدن تا زود تر وسایل و بچینیم آخه ما تازه خونه گرفتیم و هنوز وسایلمون و کامل نچیدیم اما ایشون کلی غر زدو گفت که تو نمیفهمی من دیشب شضب کار بودن یک ماه خونه رو واستون گرفتم اما هنوز هیچی و نچیدید خودتون کاراتون و انجام بددی بعد من انجام میدم و از این حرفا منم گفتم چرا عصبانی میشی و فحش میدی من که چیزی نگفتم اینا هم کارای اصل کاریه باید انجام بشه آرومم میتونی بگی که خسته ای فردا انجام میدی اونم اعصبانی شد و گفت تو خودت باید بفهمی تو آدم نیستی هیچی بلد نیستی توو خیابون میزنم زیر گوشت و از این حرفا تا رسیدیم خونه البته اینم بگم که قبل از دعوا خیلی خووب بودیم باهم رفتیم بعد از سرکار یه شام کوچیک خوردیم توو تاکسی قتی من ازش خواستم این کارارو انجام بده دعوا شد...
    وقتیم رسیدیم خونه گفت میخوای چیکار کنی من برم خونه ی مامانم من فقط گفتم برو اونم گفت میخوابم یک ساعت دیگه بیدارم کن برم اون لحظه خیلی از حرفاش اعصبانی بودم هم از حرفتیی که بیخودی به خاطر یه درخواست من توو خیابون بهم زد هم اینکه من ازش خواسته بودم چند روز بره خونه ی مامانش تا از هم دور باشم و مشکلمون حل بشه اما گفت نمیرم اما حالا چون میدونست من اعصبانیم این و گفت تا بیشتر حرصم در بیاره منم رفتم تو اتاق و کلی گریه کردم بعدشم خیلی یدفعه به مرز جنون رسیدم موهام قیچی کردم اونم تا اینارو دید اومد توو اتاق و دستش و محکم دور گلوم فشار داد جوری که مرگ و لوی چشام دیدم بعدشم من واقعاٌ شک شده بو به یه جا خیره شدم و گریمم بند اومد اونم شروع کرد به حرف زدن که اینکه توو مثل بچه ها میمونی همیشه یه کاری میکنی که بزنمت دیگه هیچ ارزشی نداری از رفتارات متنفرم و خودت و درست کن و کلی از این حرفا من هیچی نگفتم بعدشم که براتون توضیح دادم وقتی حرفاش تموم شد گریه کرد و گفت من دوست دارم همه به اینکه توو زنیمی غبطه بخورن اما اینجوری نیست ...
    میدونید الان که فکر میکنم دلم میخواد از زندگیش برم بیرون تا هرکی بره دنبال زندگیش خیلی خسته شدم از تحقیر اصاٌ مگه میشه با آدمی که جلوش انقدر خرد و له سدی و ذلیل شدی دوباره زندگی کرد و لحظه های خوبی داشت؟؟؟
    شاید واقعا من یه بچه ام و اشتباهی زود ازدواج کردم اما من اینجوری نبودم اون با رفتاراش باعث این شد که من تبدیل به یه آدم عصبی،افسرده، دیوونه بشم که حتی طاقت کوچکترین بی اعتناییم ندارم...
    کلی من و زده و فحش به خودم و خانوادم دادهو تحقیرم کرده بعدش میگه پاشو یا علی بگو خودت و بساز وگرنه من نمیتونم باهات زندگی کنم ...
    خب زندگی نکن من به تنهایی عادت دارم میرم یه جای دور که حتی دیگه حرفیم زت نشنوم...
    خسته ام...خیلی خسته...هیچ تعادلی ندارم ،هیچ انگیزهای ندارم هر لحظه منتظر یه اتفاق بدترم،فکر طلاق از ذهنم بیرون نمیاد...
    دوست دارم بهش بگم من دیگه نمیتونم خودم بسازم درست کنم و از زندگیت میرم بیرون برو با هرکی دوست داری زندگی کن ...
    دلم میخواد یبار بگه من بدون تو نمیتونم کمکت میکنم خوب بشی اما هیچ وقت این و نگفت همیشه گفت من هیچ کمکی نمیکنم خودت و رست کن اگه این زندگی و میخوای...
    دلم واسه مامانم میسوزه اگه بفهمه دعوا کردیم و من و زده کلی غصه میخوره...
    چیکار کنم؟؟؟
    دیشب در کل شاید منی الی حرفاش بد نبود ولی با لحن بد حرف زد توو تک تک حرفاش ازم میخواست که خوب بشم اما من دیگه نمیتونم اما من هیچی و جز تحقیر ازش نشنیدم نفرت تمام وجودم گرفت دوست داشتم برم یه جاییی که حتی خانوادمم ندونن کجام تو عذاب وجدان بمونن...

  2. کاربر روبرو از پست مفید mohi تشکرکرده است .

    masamasa (سه شنبه 29 دی 94)

  3. #32
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شما اینجوریه توی دوران عقد هستی برو دنبال کارهای طلاق و خلاص هم خودت راحت میشی هم شوهرت هم خانوادت والسلام تمام شد و رفت.

    میخوای زندگیت رو بسازی این راه درستش نیست.با لج و لجبازی هیچ چیزی درست نمیشه ناراحتی عصبانی هستی خوب چرا رفتی خونه خودتون میرفتی پیش مادرت اینا.وقتی میبینی عصبانی میشه چرا توی تاکسی باهاش بحث میکنی وقتی میبینی خسته هستش تمام کن بحث نکن کش نده.
    بدتر لجبازی میکنی و روی اعصابش راه میری.نه شما بلدی زن باشی نه شوهرت روی اعصابش کنترل داره.

    شما نیاز مبرم داری بری پیش مشاور توی اینترنت نمیتونی جواب بگیری با شوهرت هم حتما برو شرط رو بزار به رفتن پیش مشاور
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  4. 4 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    mohi (دوشنبه 28 دی 94), کمال (سه شنبه 29 دی 94), ستاره زیبا (پنجشنبه 01 بهمن 94), شیدا. (دوشنبه 28 دی 94)

  5. #33
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مهر 01 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    823
    امتیاز
    34,196
    سطح
    100
    Points: 34,196, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,683

    تشکرشده 2,882 در 761 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    235
    Array
    موهی جان شما نه تنها رفتار و کردارت شبیه 23 ساله ها نیست بلکه خیلی ناپخته تری.

    موهی تو شخصیت هیجانی داری و نمیتونی هیجانتو کنترل کنی ، اینو بدون تا وقتی خودتو نشناسی و اصلاح نکنی وضع زندگیت نه تنها این نیست بلکه خیلی بدتر از اینه ، همسرت الان توی همه دعواها میگه برو خودتو درست کن ازت خسته شدم ، یه روز به خودت میای میبینی همسرت فقط میگه ازت متنفرم برو....

    چرا انقدر همسرتو و خودتو اذیت میکنی ؟ تا حالا nتا تاپیک زدی همه و همه مثل هم ، هیچ کدوم با دیگری فرقی نمیکنه جز اینکه داره نشون میده شما دست روی دست گذاشتی و زندگیت داره خراب میشه ولی اراده نمیکینی .

    بهت میگیم برو خودتو بشناس برو همسرتو رها کن بچسب به شناخت در مورد رفتارهای خودت، شخصیتت، بررسی کن آیا هیجانیی سمعی بصری چی هستی و..، 1دقیقه بعد میای میگی بله رفتم شناختم رها کردم اومدم؟ این یعنی چی؟ یعنی هیجان . یعنی داری خودتو فریب میدی و دیگرانو هم.

    اگه میخوای دردل کنی و گزارش لحظه به لحظه بدی برو یه دفترچه خاطرات بخر و هر شب با آرامش صحبت کن یک دعوا راه بنداز و گزارشاتشو توی اون دفتر بنویس . هر روز تصمیم بگیر عوض بشی و در عرض 1ساعت فکر کن کاملا تغییر کردی و برو گزارششو توی اون دفتر بنویس.
    ای خواجه درد نیست... وگرنه طبیب هست

    ای بی خبر.. از خورشیدِ پشتِ ابر !



  6. 3 کاربر از پست مفید گیسو کمند تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 29 دی 94), mohi (سه شنبه 29 دی 94), شیدا. (دوشنبه 28 دی 94)

  7. #34
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 مهر 96 [ 14:20]
    تاریخ عضویت
    1393-11-14
    نوشته ها
    113
    امتیاز
    6,278
    سطح
    51
    Points: 6,278, Level: 51
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 72
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    1,296

    تشکرشده 173 در 70 پست

    Rep Power
    29
    Array
    سلام ببخشید که با رفتارام باعث ناراحتیتون میشم...
    حق با شماست من خیلی عجولم...
    دیروز با یه مشاور صحبت کردم و برای پنج شنبه وقت حضوری گرفتم...
    فعلا همه چیز آرومه...

  8. کاربر روبرو از پست مفید mohi تشکرکرده است .

    khaleghezey (سه شنبه 29 دی 94)

  9. #35
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ببخشید اسپم هستش ولی بانو mohi شما تا خودت نخوای هیچ چیزی تغییر نمیکنه زندگی خودته ادامه بدی همین وضع یا روی خودت کار کنی تغییر کنی و به احتمال خیلی زیاد هم شوهرت بعد مدتی همراهیت کنه بخوای جدا بشی همچیش بخودت ربط داره و زندگی تو هستش که تحت تاثیرش قرار میگیره.
    نهایت مثل دیروز من یکم حرص میخورم و ناراحت میشم تمام شد و رفت تو میمونی و زندگیت.

    ساختن این زندگی انرژی خیلی کمتری ازت میگیره تا بخوای یک زندگی جدید تشکیل بدی بجز اون شما انتخاب شونده هستی نه انتخاب کننده تصور نکن شانس بعدیت بهتر باشه.
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  10. 4 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    masamasa (سه شنبه 29 دی 94), mohi (سه شنبه 29 دی 94), کمال (سه شنبه 29 دی 94), حسين40 (سه شنبه 29 دی 94)

  11. #36
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 29 تیر 97 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1394-4-09
    نوشته ها
    138
    امتیاز
    4,330
    سطح
    41
    Points: 4,330, Level: 41
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    77

    تشکرشده 116 در 61 پست

    Rep Power
    27
    Array
    سلام دوست عزیز با خوندن تاپیکات خیلی ناراحت شدم فقط خاستم بهت بگم درکت میکنم من علت اینگونه رفتارها رو میدونم عریرم علت و ریشه این شخصیت رفتاری شما بخاطر زندگی الانتون با همسرتون نیست و شاید اشتباه در انتخابتون نیست همه اینها ریشه در زندگی قبلیتون با خانوادتون داره این خیییییییییلی مهمه الک نیست ک اسلام این همه به خانواده و بنیان اون این همه اهمیت داده منم خودم ازون دسته ادمایی هستم ک از خانوادم دل خوشی ندارم ولی بهم برمیخوره کسی بشون خورده بگیره خیانت هایی ک خانواده من در حقم کردن هیچ کس نکرد بعضی وقتا احساس میکنم گذشتم مث بختک دنبالمه
    همه اینها باعث میشه ک آدم شخصیت هیجانی بگیره وابسته بشه ب چیزای دیگ ک اولیشون همسره همه اینها باعث میشه ک آدمی بشه ک همه رو اذیت کنی اعصاب خورد کن بشی

    یکی از دوستان تو همین سایت یه کتابی رو معرفی کردن به نام زن کامل واقعا ازش ممنونم ک این کتاب رو معرفی کرد دارم میخونمش عالیه واقعن خیلی متحولم کرد هم دارم میخونم هم دارم عمل میکنم به کلمه کلمه اش عمل میکنم شاید روی هر صفحه اش یکروز تامل کنم ولی خیلی خوب دارم پیش میرم ب شما هم پیشنهاد میکنم ک حتما این کتاب رو مطالعه کنی البته خوندن سرسری فایده نداره بایددعمیقا بخونی و عمل مثلا اونجاها ک گفته راجع ب فلسفه زندگیت فکر کن واقعن یک روز کامل بشین فکر کن
    امیدوارم که موفق بشی عزیزم و هر چی سریعتر این بحران رو پشت سر بزاری

  12. 5 کاربر از پست مفید masamasa تشکرکرده اند .

    khaleghezey (دوشنبه 05 بهمن 94), mohi (چهارشنبه 30 دی 94), کمال (سه شنبه 29 دی 94), حسين40 (سه شنبه 29 دی 94), شیدا. (پنجشنبه 01 بهمن 94)

  13. #37
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 اردیبهشت 95 [ 00:04]
    تاریخ عضویت
    1394-2-01
    نوشته ها
    128
    امتیاز
    2,990
    سطح
    33
    Points: 2,990, Level: 33
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 60
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    308

    تشکرشده 219 در 87 پست

    Rep Power
    33
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط mohi نمایش پست ها
    سلام شرمنده از همه ی دوستان
    دیشب باز با همسرم دعوام شد موهام و قیچی کردمم اونمم تا مرض مرگ دستش و گذاشت دور گلوم و خفم کرد بعدشم تا تونست نصیحت و فحش و تحقیر و کلی از این حرفا من یک لحظه ام دیگه نه تو صورتش نگاه کردم نه حرف زدم بعدشم مامانم زنگ زد به گوشیش مجبور شدم گوشی و ازش بگیرم حرف بزنم اما بعدش گوشی و گذاشتم پشت در اتاق و در و بستم اونم دوباره کلی فحش داد و لقد زد به پهلوم اما من بازم هیچی نگفتم ...
    ازش بدم اومد دیشب ازش با تمام وجود متنفر شدم دوست دارم تا آخر عمرم تنها باشم نبینمش صبحبم بدون هیچ حرفی لباس پوشیدم و اومم سرکار...
    از یه طرف دوست دارم ازش جدا شم چون بدم اومده ازش از اینکه مثل یه حیوون باهام رفتار میکنه دوست دارم برم یه جایی گم و گور بشم که بدون من بمونه...
    از طرفیم دوست دارم همه چیز خوب بشه این فقط یه خواسته ی مسخره است اما هیچ انگیزه و امیدم ندارم...
    من دیشب خیلی باهاش خووب رفتار کردم اما اون کلی بهم فحش دادو تهدیدم کرد به خاطر همین حس جنون تنفر نسبت به اون و زندگی بهم دست داد و موهام و قیچی کردم...
    چقدر اشتباه چقدر تنفر چقدر ناامیدی....


    اخرین پست شما راهم خواندم
    عزیزم باید درک می کردی ک شوهرت شب کار بوده و خسته هست نباید این کارای سنگین را ازش می خواستی اونم دیر وقت شب !
    حالا داد زده گفته من خسته ام و.... درک کن که : همین عصبانیتش و داد زدنش هم به خاطر خستگی هست

    ببین مردا کلا اینطوری اند داد می زنند همانطور که خانمها زودگریه می کنند
    اگه یه خانمی سر حرف و دعوای کوچک با شوهرش گریه کرد معنیش چیه ؟
    یعنی دیگه دوست ندارم !!!! یا اینکه این پیام را میرساند که ((من الان تو فشارم منو درکم کن همسر مهربان))
    مردا هم همینطوری اند وقتی داد میزنند یعنی(( من الان تو فشارم درکم کن همسر مهربانم ))

    (((البته قبول دارم نه گریه و نه داد زدن هیچ کدام رفتار درستی نیستند اما این پیام بالا را با خودشون دارن ))

    شما هم فقط بلدی قهر کنی و جواب سر بالا بدی و لج و لج و لج کنی
    زود پا میشی میری موهاتو قیچی میکنی!!!!
    تو الان خودت قبول داری که چه کار بچه گانه ای می کنی
    یا به خاطر مامانت و...ولی برا شوهرم لج میکنم و گوشی پشت در میذاری!! (متن بالا )

    ار این حرفام ناراحت نشو من شوهرت را نمیشناسم که بخوام طرفش را بگیرم یا از شما دلخوری ندارم که بخوام اذیتت کنم
    شما اخلاق خوبی نداری
    لج بازی
    مهربون نیستی
    توقعت از همسرت زیاده فکر میکنی با سوپرمن ازدواج کردی !!!

    مثلا دعوای تو تاکسی را به فقط خاطراینکه خیلی دوستش داری و می دونی واقعا خسته هست می بخشیدی
    وقتی امدید خانه گفت :چی کار داری؟میگفتی عزیزم من حواسم نبود خسته ای بیا امشب را استراحت کن کارا باشه برا بعدا و بدون هیچ گریه قهر و دعوایی فرصت استراحت را بهش میدادی
    ولی شما بدتر شروع کردی به لج و لج بازی
    تو باید زندگیت را خودت جمع کنی باید خودت و شوهرت را رو به راه کنی
    وقتی شما می خواهی که همسرت مدام در اختیارت باشه
    تند تند پول خرج کنه
    عصبانی نباشه
    خسته نباشه
    خانوادش سجده ات کنند
    و....
    در صورتی که باید بدانی هیچکس خوب مطلق نیست
    شوهرت مشکل اساسی نداره (((((خیانت کار نیست ))))))
    فقط راه و روش زندگی را بلد نیستی
    زن باید سیاست داشته باشه
    نباید فوری عکس العمل بد نشان بدهد
    باید لطیف و مهربون باشه باید نرم و انعطاف پذیر باشه برا شوهرش
    وقتی اون عصبانی هست تو ساکت باش و چیزی نگو جوابشو نده قسم میخورم که شوهرت دیگه کتکت نمی نه
    اینا هست که معجره میکنه

    من یه وقتایی یه چیزی از شوهرم می خوام ولی قبول نمی کنه فقط لبخند میزنم و میگم باشه
    به خدا به 15دقیقه نمی کشه که شوهرم خودش و بدون اینکه من چیزی گفته باشم یا حتی قهر کرده باشم حرفم را قبول میکنه

    هر مردی تو زندگی دنبال ارامش هست
    و تو این ارامش را به زندگی همسرت ببر


    ویرایش توسط کمال : سه شنبه 29 دی 94 در ساعت 15:55

  14. 4 کاربر از پست مفید کمال تشکرکرده اند .

    mohi (چهارشنبه 30 دی 94), الهام 5566 (چهارشنبه 30 دی 94), حسين40 (سه شنبه 29 دی 94), ستاره زیبا (پنجشنبه 01 بهمن 94)

  15. #38
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 مهر 96 [ 14:20]
    تاریخ عضویت
    1393-11-14
    نوشته ها
    113
    امتیاز
    6,278
    سطح
    51
    Points: 6,278, Level: 51
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 72
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    1,296

    تشکرشده 173 در 70 پست

    Rep Power
    29
    Array
    سلام دوستای خوبم...
    masamasa عزیز خیلی از همدردیت ممنون بعضی وقتا خودمم به این فکر میکنم که اگه شاید خانوادم بیشتر بهم توجه میکردن من دیگه انقدر انتظار از همسرم نداشتم که تمام کمبودام و جبران کنه...کتابی و که معرفی کردی میخونم حتما کمکم میکنه
    کمال مهربان من همیشه از شوهرم انتظار دارم مثلا انتظار دارم اگه من محبت میکنم اونم زود جواب محبتم و بده و این انتظار بیشتر از همه خودم و اذیت میکنه دارم رو خودم کار میکنم...
    دیشب سعی کردم اعتراضی نکنم تا دعوایی پیش نیاد خدارو شکرم خوب بود...
    باهم واسه شام خرید کردیم دوتایی غذا درست کردیم تا حدودیم به کارای خونه رسیدم... واسم دعا کنید که کم نیارم فقط همین...

  16. 2 کاربر از پست مفید mohi تشکرکرده اند .

    khaleghezey (دوشنبه 05 بهمن 94), حسين40 (چهارشنبه 30 دی 94)

  17. #39
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 آذر 96 [ 13:21]
    تاریخ عضویت
    1390-10-21
    نوشته ها
    214
    امتیاز
    5,696
    سطح
    48
    Points: 5,696, Level: 48
    Level completed: 73%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    108

    تشکرشده 352 در 163 پست

    Rep Power
    38
    Array
    سلام ماهي خانم
    آفرين همين راه رو ادامه بده خيلي وقتا ما لازم نيست كاري انجام بديم يا حرفي بزنيم و..و بلكه لازم هيچ كاري نكنيم ! هيچ حرفي نزنيم ! يهچ برنامه اي نچينيم! و هيچ انتظاري نداشته باشيم و هر كاري كرديم واسه ي دل خودمون بكنيم نه اينكه يه چي بديم كه چيز ديگري بگيريم خوبي و كمك بخاطر دل خودمون . ومدتي هيچ انتظار از هيچكي نداشته باشيم و شكر داشته هامونو بكنيم. زندگي و روحيه مون ازين رو بخ اونرو ميشود . و آرامش و شعف واقعي بهمون رو مياره اين همه عجله و تخلف براي چي مگر به كجا قراره برويم و برسيم؟؟ خوشحالم كه روش درستو عمل ميكني و به خودت آرامش ميدي . ببين اين آرامش چقدر ارزش داره با چيزاي مادي زندگي عوضش نكن . و جايگزين نكن و مطمئن باش كه با حفظ آرامشتون همه نيازمنديهاي زندگيتون يكي پس از ديگري برآورد ميشه ولذت بدست آمدنشو ميبرين پس بخاطر اونها آرامشتون را بهم نريزين. زندگي مشتركتون مبارك .

  18. 3 کاربر از پست مفید حسين40 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (دوشنبه 05 بهمن 94), mohi (شنبه 03 بهمن 94), ستاره زیبا (پنجشنبه 01 بهمن 94)

  19. #40
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مهر 01 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    823
    امتیاز
    34,196
    سطح
    100
    Points: 34,196, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,683

    تشکرشده 2,882 در 761 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    235
    Array
    سلام موهی

    2تا پیشنهاد برات دارم ، البته بیشتر خواهشه ، ولی مطمئنم خیلی کمکت میکنه.

    یکی اینکه میدونم هیچ اقدامی نکردی تیپ شخصیتیتو پیدا کنی ، پیداش کن ، بعد در موردش مطالعه کن ، بخش مهمی از مشکلاتت حل میشه ، تست MBTI رو حتما شنیدی ، امتحانش ضرر نداره ، تستشو ازین آدرس بده هرچند سایتهای خارجی خیلی بهترن ولی این سایتم خوبه،سعی کن با دقت به سوالات جواب بدی اغراق نکن و از خودت هم دفاع نکن هر چی که واقعا توی موقعیتهای مختلف انجام میدی همونو بزن

    بعدش باتوجه به نقاط ضعفت بهت پیشنهادهای میده ، اون پیشنهادها خیلی خوبن . تیپ شخصیتیتو بیا بهمون بگو .

    دوم هم اینکه ، میتونی نظرتو در مورد این تاپیک بگی؟
    و خواستم خواهش کنم ، اگه چیزی نداری توش بنویسی ، طی هفته یا 10 روز آینده ، سعی کنی توش یه چیزی بنویسی . من منتظر پستت توی اون تاپیکم
    این یه تمرینه فقط برای خودت.
    ای خواجه درد نیست... وگرنه طبیب هست

    ای بی خبر.. از خورشیدِ پشتِ ابر !



  20. کاربر روبرو از پست مفید گیسو کمند تشکرکرده است .

    شیدا. (دوشنبه 05 بهمن 94)


 
صفحه 4 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:25 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.