سلام . سال نو همگی مبارک
خیلی عذر میخام که زیاد هست
من 28 سالمه و شهرستانهای اصفهان هستم. چند ماهی پیش از طریق یک از سایتهای همسر یابی با یه دختر خانم اهل شهرکرد فقط به قصد ازدواج اشنا شدم. چند روزی تلفنی با هم صحبت کردیم و بعد قرار گزاشتیم همو دیدیم و پسندیدیم . با خانواده ها هماهنگ کردیم رفتیم خاستگاری . خانواده ها هم نظرشون بد نبود .
(راستی دختر خانم لیسانس زبان انگلیسی و من دیپلمه و شغل ازاد دارم . قیافم هم تقریبا معمولی هست ولی لاغرم . )
فقط خواهر و برادر بزرگترش بخاطر ظاهر من و لاغر بودن من نظرشون منفی بوده و یکم مخالفت کردن که دختره یا بگم عروس خانم باهاشون صحبت کرد که زندگی منه و من با این ظاهر مشکلی ندارم. خلاصه یکم جلوتر رفت و رفتیم برای تعیین مهریه که مهریه را نسبت به منطقه ما خیلی بالا گرفتن 250 تا سکه و 250 میلیون پول نقد و چندتا خورده ریزه
خلاصه با کلی چک و چونه به 250 تا سکه و 150 میلیون پول توافق کریدم برای تعیین وقت عقد باز دوباره برادرش دخالت بیجا کرد و گفت که من اجازه نمیدم عقد باشید و هر موقع خاستی عروسی کنی همون موقع عقد کنید . که من قبول نکردم و گفتم نخاستیم ولی بعدش باز عروس خانم و پدر ماردش با برادرش دعوا کردن و گفتن چرا دخالت کردی و از ما عذر خواهی کردن و گفتن هر کار دوست دارید بکنید
خلاصه با به طور رسمی نامزد شدیم و تمام این مدت هم با اس و چند روز یک بار تلفنی با هم در ارتباط هستیم چند باری هم با هم رفتین بیرون بازار
ضمنا تا حالا که تقریبا 5 ماهی میگزره هیچ یک از اقوام خانواده عروس بنده را ندیدن و فقط خواهر برادراش حتی عروس و داماداش را هم ندیدمشون و تو مجالس مختلف هیچکس از اقوام اونا نبود البته دلیلشون این بوده که رسمشون نیست
و اما ::
عروس خانم یه خواهر 2 سال بزرگتر از خودش داره که عقد بودن . 20 روز قبل عید عروسی کردن . با اینکه ما به طور رسمی نامزد شده بودیم ولی هیچ گونه دعوتی از خانواده من و حتی خود من برای شرکت در عروسی نشد و بعد از ان هم چند تا دلیل مسخره بر دعوت نکردن اوردن که نخاستیم مزاحم بشیم و چیزای مسخره
که این کارشون خیلی زشت بوده و با توجه به شناختی من دارم هدفشون این بوده که کسی من و خانوادم را نبینه و ما را در واقع پنهان کنن و واقعا میخاستن ما نباشیم تو عروسی
خالاصه هیچ وقت هم وقتی مهمون دارن و اقوامشون خونشون هست منو دعوت نمیکنن و هنوز پنهانم میکنن
در ادامه هم روز عید نوروز عروس خانم به من گفت که با خواهرش اینا میره مسافرت و اینجا نیست . حسابشو بکنید نامزد ادم اولین سال عید شوننامزدشرا ول میکنه میره مسافرت حتی بدون اینکه از من اجازه بگیره . و باز هم تشخیص من این هست که رفت مسافرت که اینجا نباشه که ایام عید خونشون شولغ میشه من نتونم بیام خوشون و باز کسی منو نبینه . من که بسیار ناراحت شدم و چند روزه باهاش قهرم . خانوادمم خیلی ناراحت شدن و گفتن چرا ول کرده رفته واس خودش
خلاصه مشکل من اینه که شدیدا حس میکنم میخان منو پنهان کنن . عروس خانمم در طول این مدت زیاد رو بعضی از حرفایی که ابتدای کار میزد نبوده و خلافش عمل کرده . من رو نماز حساسم قسم میخوره که میخونه ولی تا حالا من ندیدم و هر موقع ازش خاستم یه سری بهونه اورده و نخونده . شناسنامش را هم که دیدم المثنی بود گفت قبلی را گم کرده.
عروس خانم خیلی میگه دوسم داره و مدامم قربون صدقم میره . خانوادشم رفتارشون خوب و با احترام هست . ولی این پنهان کاری ها . دعوت نکردن به عروسی و رفتن مسافرت عروس خانم در عید خیلی داره اذیتم میکنه .
تا حالا چن بارم سر خرید کردن و پول خرج کردن و این چیزا با هم بحث کردیم اخه فقط دنبال ولخرجی هس و فک نمیکنه من یه کارگرم خیلی پول ندارم درخالی که اولش میگفت پول براش مهم نیس .
یه چیز دیگه هم اینکه خیلی رسم رسم میکنن و و هر کار میخای بکنی میگن ما رسممون اینجور هس اینجور نیس و سر این هم اذیتم میکنن
سرتون را درد اوردم . ببخشید
سوال من اینه کمکم کنید بهم بگید چیکار کنم واقعیتش الان با این کارهای عروس خانم یکم ازش سرد شدم . با این پنهان کاریشون البته حدس من اینجور هستا . و این وضعیت که تعریف کردم مخالفتهای برادر خواهرش و غیره به من بگید چیکار کنم
بازم عذر میخام که زیاد شد
علاقه مندی ها (Bookmarks)