به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 شهریور 92 [ 10:37]
    تاریخ عضویت
    1392-6-04
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    51
    سطح
    1
    Points: 51, Level: 1
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    عذاب وجدان رهام نميكنه...چكار كنم؟؟

    پست ها و تاپيك هاي دوستان تو اين انجمن رو خوندم و همين قدر كه ميدونم تنها نيستم و فقط من نيستم كه با اين مشكلات دست و پنجه نرم ميكنه خيلي خوشحالم. منم مشكل خودم رو مينويسم اميدوارم دوستان بيان و كمكم كنند كه از شر عذاب وجدان راحت بشم.
    دوستان لطفا تا آخر بخونيد ممنونم
    من دانشجوي سال آخر پزشكي تو يك دانشگاه خيلي خوب هستم. مشكلم از وقتي شروع شد كه با يك دختر(ك.م) تو نيم باز لعنتي دوست شدم. ك.م. رو خيلي دوست داشتم واقعا باهاش مهربون بودم. براي اطرافيانش از استادام نوبت دكتر ميگرفتم خودش رو مشكلاتشو درمان ميكردم. پرونده هاي پزشكي خاله اش رو كلي پيگيري كردم و وقتي يكي از آشنا هاش تو بيمارستان بستري بود دائم اونو ميبردم پيشش. تو درساش هم بهش كمك ميكردم.
    رابطه ما هيچوقت به مسائل جنسي آلوده نشد چون من اونو مثل يك گل دوست داشتم. هميشه مواظبش بودم اتفاقي نيوفته كه اذيت بشه هميشه هواشو داشتم. اونم خيلي منو دوست داشت. حرف زدنش دلم رو آروم ميكرد شادم ميكرد...هنوزم كه ياد اون روز ها ميوفتم اشك تو چشمام جمع ميشه...
    تصميممون ازدواج بود. تو هفته اي كه قرار بود مساله رو به خانواده هامون بگيم خاله هاش منو با اون بيرون ديدن و اين باعث شد سريعتر هر دوتامون به خانواده هامون بگيم.
    خب طبيعتا خانواده من از لحظه اي كه شنديدن مخالفت كردن ولي با اصرار من رفتن تحقيق كه نتيجه اش اين بود كه اونها نه از لحاظ سطح مالي نه فرهنگي و نه تحصيلي شباهتي به ما و اطرافيانمون ندارند. پدرم اونجا بهم حق انتخاب داد يا خانواده يا ازدواج با اون دختر و طرد شدن از خانواده...
    من رو مجبور كردن بدون خداحافظي ازش جدا بشم...تلفنم رو عوض كنم...بارها اومد بيمارستان ديدنم بارها اونجا باهم گريه كرديم اما چه ميشه كرد و من نهايتا اونو ترك كردم و ديگه به ايميل هاش جواب ندادم.
    الان 8 ماه ميگذره و من خودم رو مقصر ميدونم كه دلش رو شكستم. باورتون نميشه هميشه تو راهم اطراف رو نگاه ميكنم كه با پسري يا با شوهرش ببينمش كه شاده و ميخنده و من از شر اين عذاب وجدان كه دلش رو شكستم راحت بشم.
    بارها از خدا خواستم منو فراموش كنه و غمي از من تو دلش نباشه...
    من ماجرا رو به خدا واگذار كردم. خدا بين من و خانوادم و اون دختر بيچاره قضاوت كنه. من اگر گناهكار باشم حاضرم به سختي مجازات بشم تا غم شكستن اين رابطه از دل ك.م. براي هميشه پاك بشه.
    الان نميدونم چكار كنم دوستان واقعا ميگم عذاب وجدان راحتم نميكنه. من تا به حال همچين گناهي مرتكب نشدم كه كسي رو اينقدر از خودم برنجونم....شما بگيد بعد از 8 ماه چكار كنم؟

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 فروردین 98 [ 02:42]
    تاریخ عضویت
    1391-9-10
    نوشته ها
    485
    امتیاز
    9,513
    سطح
    65
    Points: 9,513, Level: 65
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,478

    تشکرشده 1,276 در 407 پست

    Rep Power
    73
    Array
    سلام
    شما نتیجه ی تحقیقات خانوادتونو قبول دارین؟ یعنی فکر میکنین که واقعا از نظر فرهنگی و تحصیلی و خانوادگی از شما پائین ترن؟ این تفاوتو تا چه حد میدونین؟ قبل از اینکه خانوادتون در جریان باشن چقد از این اختلافا اطلاع داشتین؟؟ این خانوم هنوزم از این موضوع به شما ابراز ناراحتی میکنه یا کلا دیگه با شما ارتباطی نداره؟

  3. #3
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,197

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array
    شما انتخاب کردید،
    هر انتخاب ، تبعات خودش را داره، این تبعات میتونه سخت و یا آسون باشه ، گذرا یا موندنی باشه ، کم هزینه یا پرخرج باشه و .... اما نکته مهم اینجاست
    ، انتخاب ما درست باشه بالطبع وقتی انتخاب درست باشه ، تبعاتش نیز مثبت می شود

    و اما در خصوص مشکل شما
    ببینید ، اصولا داشتن اینگونه روابط دوستی و آشنایی قبل از ازدواج ، ولو برای ازدواج ، اما بدون در جریان گذاشتن خانوده ها ، تبعات سختی دارد چون
    الف)
    احساسات مثل یه گیاه کوچک و ظریف پیچک شروع به رشد میک ند و با مرو زمان و آبیاری تنور تند احساسات تبدیل به تنه قطور یک درخت می شود که دست و پای هر دو طرف را می بندد

    ب)

    تا زمانی که مراحل ازدواج به صورت رسمی صورت نگیرد (خواستگاری ) بار فشاری که طرفین در جهت مستقل شدن به دوش می کشند بسیار سنگین خواهد بود ، به بیان دیگر ، چه دختر و چه پسر ، که هنوز در کنار خانواده های خودشون زندگی می کنند نیاز به حمایت خانوده هاشون برای مستقل شدند دارند ، یکی از مشکلات قابل تامل این هست که ، پسری یا دختری برای ازدواج قید خانوده اش را بدون دلیل موجه ،بزند

    اتفاقی هست که افتاده ، و شما تصمیم خود را گرفته اید ، از خدا نیز طلب بخشش کرده اید ، پس مابقی را به خدا واگذار کنید و از زیر بار فشار احساسی بیرون بیا ... بگذار گذر زمان ، بدون بار احساسات به مرور این درد را التیام بخشد

    توصیه می کنم حالا که به این صفحه از دفتر زندگی تون رسیده اید ، نگرانی و تردید را از خودتون دور کنید و به خودتون امیدواری بدهید که با این تصمیم ، هم شما و هم اون دختر خانوم آینده بسیار خوبی را در پیش رو خواهید داشتید و درصدد باشید اطلاعاتتون رو در خصوص ازدواج ( مثل معیارها، مهارتها، مقدمات، رفتارها و .... ) بالا ببرید تا هنگامی که دفتر زندگیتون رو ورق می زنید ،وقتی این صفحات را مجددا مرور می کنید ، خرسند باشید که، از مشکل پیش اومده با صبر و شکیبایی، پلی ساختید جهت رسیدن به قله های بلند

    موفق هستید ، موفقتر باشید

  4. 4 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    ammin (دوشنبه 04 شهریور 92), majid_k (دوشنبه 04 شهریور 92), mohammad6599 (سه شنبه 05 شهریور 92), ویدا@ (دوشنبه 04 شهریور 92)

  5. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 شهریور 92 [ 10:37]
    تاریخ عضویت
    1392-6-04
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    51
    سطح
    1
    Points: 51, Level: 1
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با تشکر از سارای عزیز و مدیر محترم راستش من نتیجه تحقیقاتشون رو قبول دارم واقعا اختلافات زیادی داریم اما چکار کنم من از اینکه اونو وابسته کردم و الان ترکش کردم عذاب وجدان گرفتم.چکار کنم که از عذاب وجدانم راحت بشم
    نه الان چند ماهی هست که دیگه پیامی نمیده

  6. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 27 فروردین 93 [ 14:31]
    تاریخ عضویت
    1392-2-22
    نوشته ها
    38
    امتیاز
    851
    سطح
    15
    Points: 851, Level: 15
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 18 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام به دوست عزیز.
    همیشه تو زندگی ما آدما کاشکی های زیادی میاد.از اینکه واقعا اون خانم و احساساتش براتون مهم هست ممنون و خدا رو شکر کنید.اما سعی کنید باز هم منطقی هم خودتون فکر کنید هم با خانوادتون صحبت کنید.(بدون اینکه با ایشون در ارتباط باشید)اون وقت اگه واقعا کنار هم بودنتون امکان نداشت بدونید که خدا به فکر دل مهربون شما هست .اخه اینقد ادما بی وفا هستن و هیچ وجدانی تو وجودشون نمونده که شما را باید تحسین کرد.ما دخترا خیلی بیچاره شدیم.منکه بیزارم از دختر بودن.
    موفق باشی و شاد...

  7. کاربر روبرو از پست مفید پیدای پنهان تشکرکرده است .

    دختری تنها (سه شنبه 05 شهریور 92)

  8. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 21 دی 93 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1391-5-23
    نوشته ها
    535
    امتیاز
    3,418
    سطح
    36
    Points: 3,418, Level: 36
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    573

    تشکرشده 935 در 360 پست

    Rep Power
    65
    Array
    یک نکته مهمی که اینجاوجودداره وشمااون رودرنظرنگرفتیدمطلع کردن خانواده هادرهمون اول اشنایی است که درحال حاضر به عذاب وجدان تبدیل شده است درسته شمادل دخترخانم روشکستیدومن کاری بااین ندارم ولی بهتره این تجربه ای برای شمادرزندگیتون باشه وبدون اطلاع خانواده هااقدام نکنیدحتی اگراشنایی قبل از ازدواج داشتیددرهمون روزاول به خانوادتون اطلاع بدهید

  9. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 03 مهر 94 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    991
    امتیاز
    7,073
    سطح
    55
    Points: 7,073, Level: 55
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,771

    تشکرشده 1,881 در 749 پست

    Rep Power
    112
    Array
    وقتی چند ماهی هست پیام نمیده یعنی اون هم موفق شده که با خودش کنار بیاد. مسلما الان داره زندگیشو می کنه . مبادا برای طلب حلالیت و به خاطر عذاب وجدان و .... برید سراغش . به زندگیتون برسید. مطمئن باشید اون دیر یا زود همه چیزو فراموش می کنه

  10. 2 کاربر از پست مفید asemani تشکرکرده اند .

    ammin (دوشنبه 04 شهریور 92), mohammad6599 (سه شنبه 05 شهریور 92)

  11. #8
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    برعکس دوستان دیگه، من می گم فراموش نمی کنه و کار اشتباهی کردید،
    اما چاره ای نیست.
    اون زمان که داشتید ایشون را به خودتون وابسته می کردید از شرایط خانوادگیت و تاثیر و نقش خانواده ات در تصمیمت مطلع بودی.

    نمی دونم اون دختر چقدر توی شکل گیری و ادامه این رابطه نقش و اشتباه داشته،
    اما می ترسم مثل بقیه بهتون بگم فراموش می کنه و چیزی نیست و ... فردا همین بازی را با یکی دیگه بکنی.
    اولین بار سخته، بعد کم کم عادی می شه !!

    لطفا دیگه این کار را با کسی که قصد یا توانایی ازدواج باهاش نداری نکن.

  12. 2 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    آبان دخت (سه شنبه 05 شهریور 92), دختری تنها (سه شنبه 05 شهریور 92)

  13. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 شهریور 92 [ 10:37]
    تاریخ عضویت
    1392-6-04
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    51
    سطح
    1
    Points: 51, Level: 1
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط پیدای پنهان نمایش پست ها
    سلام به دوست عزیز.
    همیشه تو زندگی ما آدما کاشکی های زیادی میاد.از اینکه واقعا اون خانم و احساساتش براتون مهم هست ممنون و خدا رو شکر کنید.اما سعی کنید باز هم منطقی هم خودتون فکر کنید هم با خانوادتون صحبت کنید.(بدون اینکه با ایشون در ارتباط باشید)اون وقت اگه واقعا کنار هم بودنتون امکان نداشت بدونید که خدا به فکر دل مهربون شما هست .اخه اینقد ادما بی وفا هستن و هیچ وجدانی تو وجودشون نمونده که شما را باید تحسین کرد.ما دخترا خیلی بیچاره شدیم.منکه بیزارم از دختر بودن.
    موفق باشی و شاد...
    ممنونم دوست عزيز

    نقل قول نوشته اصلی توسط roseflower نمایش پست ها
    یک نکته مهمی که اینجاوجودداره وشمااون رودرنظرنگرفتیدمطلع کردن خانواده هادرهمون اول اشنایی است که درحال حاضر به عذاب وجدان تبدیل شده است درسته شمادل دخترخانم روشکستیدومن کاری بااین ندارم ولی بهتره این تجربه ای برای شمادرزندگیتون باشه وبدون اطلاع خانواده هااقدام نکنیدحتی اگراشنایی قبل از ازدواج داشتیددرهمون روزاول به خانوادتون اطلاع بدهید
    من ميدونم كجا رو اشتباه كردم. از نحوه آشنايي من با ايشون كه تو اينترنت بود تا آخرش كه به خانواده ها گفتيم همه رو اشتباه كردم. الان مشكل من اينه كه هنوز حس ميكنم در قبال اون مسئوليت دارم. امسال كه براي بار دوم كنكور داده همش نگرانشم كه آيا قبول شد نشد...چي قبول شد...ضربه اي كه من ناخواسته بهش زدم چقدر تو خراب شدن كنكورش تاثير داشته؟ اينا مثل يك فيلم شب و روز گاه و بي گاه از جلوي چشمم رد ميشن...اينهاست كه منو عذاب ميده

    نقل قول نوشته اصلی توسط asemani نمایش پست ها
    وقتی چند ماهی هست پیام نمیده یعنی اون هم موفق شده که با خودش کنار بیاد. مسلما الان داره زندگیشو می کنه . مبادا برای طلب حلالیت و به خاطر عذاب وجدان و .... برید سراغش . به زندگیتون برسید. مطمئن باشید اون دیر یا زود همه چیزو فراموش می کنه
    مطمئن باشيد ديگه همچين اشتباهي نميكنم كه باز برم سراغش. اصلا...

    نقل قول نوشته اصلی توسط شیدا. نمایش پست ها
    برعکس دوستان دیگه، من می گم فراموش نمی کنه و کار اشتباهی کردید،
    اما چاره ای نیست.
    اون زمان که داشتید ایشون را به خودتون وابسته می کردید از شرایط خانوادگیت و تاثیر و نقش خانواده ات در تصمیمت مطلع بودی.

    نمی دونم اون دختر چقدر توی شکل گیری و ادامه این رابطه نقش و اشتباه داشته،
    اما می ترسم مثل بقیه بهتون بگم فراموش می کنه و چیزی نیست و ... فردا همین بازی را با یکی دیگه بکنی.
    اولین بار سخته، بعد کم کم عادی می شه !!

    لطفا دیگه این کار را با کسی که قصد یا توانایی ازدواج باهاش نداری نکن.
    من ديگه كسي رو وابسته نميكنم. اول رابطه مون هم بهش گفته بودم كه اگه خانوادم موافق باشن باهم عروسي ميكنيم اگر مخالفت كنن امكانش نيست اما به مرور زمان كه بهم وابسته شديم اين حرفم كلا رنگ باخت...
    الان من كاري نميتونم بكنم كه غم و ناراحتي رو از دلش در بياره فقط تنها كاري كه ميتونم انجام بدم اينه كه ديگه سراغ همچين كاري نرم...
    نه اشتباه ميكنيد دل شكستن هيچ وقت براي هيچ كسي عادي نميشه. هميشه سخته هميشه عذاب دادن بقيه سخته...عذاب كشيدن تو اين مسائل به مراتب راحت تر از آزار دادن كسي هست كه دوستش داشتي...

    من به جوابم رسيدم. فقط يك سوال ديگه داشتم كه بايد اون رو در تاپيك جداگانه اي مطرح كنم. ممنونم از دوستان به خاطر نظرهاشون.

  14. کاربر روبرو از پست مفید amiri25 تشکرکرده است .

    asemani (سه شنبه 05 شهریور 92)

  15. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 25 مهر 94 [ 02:46]
    تاریخ عضویت
    1391-12-26
    نوشته ها
    80
    امتیاز
    2,284
    سطح
    28
    Points: 2,284, Level: 28
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 91 در 52 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اگه دوست داشتنت اینه وای به حال دوست نداشتنت .میتونستی این رابطه همینجور زیبا و دوستانه نگه داری.من اگر کسی دوست داشته باشم حتی اگر تمام دنیا هم مخالف باشن اینجوری ولش نمیکنم .من حدس میزنم شماحتما یا کس دیگری در زندگیت جایگزین کردی یا داشتی .تو فقط عذاب وجدان داری حتی ننوشتی که دلت براش تنگ شده یا به فکرش هستی یا ...


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. بعد از چهار سال انتظار اقدام به عقد نميكنه
    توسط So.Ha در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: شنبه 26 اردیبهشت 94, 15:05
  2. نمی دونم دوسش دارم یانه!؟؟ و البته اونم منو دوست داره!؟؟
    توسط ramin_ad در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: سه شنبه 22 بهمن 92, 00:16
  3. خواهش ميكنم كمكم كنيد
    توسط شاهين در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: شنبه 10 اردیبهشت 90, 14:51
  4. با اعتماد به نفس بالاي طرف مقابلتون چي كار ميكنين؟؟
    توسط parnian1 در انجمن شوهران و زنان از یکدیگر چه انتظاراتی دارند
    پاسخ ها: 33
    آخرين نوشته: شنبه 12 دی 88, 13:54
  5. +خواهش ميكنم كمكم كنيد وقتم خيلي كمه...!
    توسط princepersia در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: چهارشنبه 23 بهمن 87, 11:31

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:57 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.