به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 55
  1. #21
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط mohamad_021 نمایش پست ها
    با نتیجه گیری کلی که امشب پیش خودم کردم و صحبت شما دوستای خوبم به این نتیجه رسیدم که این دختر خیلی از دنیای من دور شده خیلی از اون بهشتی که با هم ساختیم دور شده من واقعا دوسش دارم بچه ها همیشه هم به عنوان یک همسر بهش نگاه میکردم
    اما با توجه به شرایط الان و وضعیتی که واسمون شکل گرفته به نظرتون میشه بهش یه فرصت دوباره داد یا باید برای همیشه همچین دختری رو بوسید گذاشت کنار؟

    قبل از این که به اون دختر فکر کنی به محمد فکر کن.
    با رها کردن اون دختر، اگر درسی را که باید از این اشتباهش گرفته باشه، یاد می گیره که چطور زندگی کنه و به قول ریحانه با کس دیگری زندگی خوبی خواهد داشت ( انشالله)
    اما اگر با اون بمونی، نه.
    نباید بهش فرصت دوباره بدی، چون خطاش بزرگتر از اونی است که بشه بهش فرصت داد. دراونصورت درس لازم را نمی گیره.
    و از اون مهم تر این که
    مجمد هیچوقت در کنار این زن آرامش و خوشبختی واقعی را تجربه نمی کنه.


    نقل قول نوشته اصلی توسط mohamad_021 نمایش پست ها
    من واقعا به جایی رسیدم که نمیتونم خودم برای خودم تصمیم بگیرم .دنبال یه راه حلم که از این جهنمی که توش هستم بیام بیرون
    ریحانه عزیز من وقتی از آناهید دورم کلا انگیزه هیچ کاری رو ندارم. به نوعی آناهید برای من مثه شارژر عمل میکنه.وقتی نیس نمیتونم به درستی تصمیم بگیرم. من هیچوقت تو خوابم نمیتونستم با همچین دختری وصلت کنم.اما الان موندم که چه جوری میشه از این سد گذشت؟ اصلا باید بگذرم یا پا بذارم رو غیرتم و نا دیده بگیرم برای همیشه این مساله رو

    معلومه که سخته. برای همه ما شرایط مشابه پیش اومده. جدایی از کسی که دوستش داری. رفتن کسی که بهش عادت کرده بودی. ولی زندگی همینه محمد.
    زندگی سخته، ولی تو سخت تر باش. قوی باش. تحمل کن. این روزهای سخت می گذره و خاطره و تجربه اش کمکت می کنه که آینده ات را بهتر بسازی.
    اصلا کار آسونی نیست. ولی تو می تونی.



    نقل قول نوشته اصلی توسط mohamad_021 نمایش پست ها
    ادم گرم مزاجی نیستن دوست من تحت یه شرایط خاص تن به این کار دادن.من اگه نمیرفتم با کسی هیچوقت با کسی آشنا نمیشد که بخواد این مسائل پیش بیاد
    یکی از عواملی که منو از جدایی از این دختر بازداشته همینه که خودم رو مقصر میدونم مگه نه اگه منم باهاش راست بودم شاید هیچوقت همچین اتفاقی نمیفتاد
    خودت را به خاطر این موضوع سرزنش نکن. تو یک همراه برای زندگیت می خوای. نه یک بچه که تربیتش کنی و مواظبش باشی.
    بیشتر از پدر و مادرش که مسئول نبودی. زندگی اون دختر از پای بست ایراد داره و با تو فرق داره.
    خیانت های مکرر والدین و طلاق و خانواده آشفته و ... تاثیرش خیلی بیشتر از قهر یک ماهه شما بوده.

    برای کمک به اون دختر، ارتباطت را قطع کن و فقط براش دعا کن که راه زندگیش را پیدا کنه و خوشبخت بشه.

  2. 3 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    mohammad6599 (سه شنبه 27 اسفند 92), reihane_b (سه شنبه 13 فروردین 92), فرشته مهربان (سه شنبه 20 فروردین 92)

  3. #22
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 26 اردیبهشت 93 [ 09:36]
    تاریخ عضویت
    1392-1-11
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    988
    سطح
    16
    Points: 988, Level: 16
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 62 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط reihane_b نمایش پست ها
    میدونم که 4سال باهاش زندگی کردی وآینده ات هم با اون تصور کردی،ولی متاسفانه یا خوشبختانه(یعنی100% خوشبختانه:)) به نتیجه درستی رسیدی.

    آقا محمد باید دیر یا زود با واقعیت روبرو بشید.واقعیت همون نتیجه گیری خودتونه...

    می فهممتون،منم نمیگم آسونه،به هر بحث4 سال وابستگی و... ولی به خودتون فرصت بدید.
    شما یه مردی وهیچ وقت نمی تونی این کار اون خانم رو فراموش کنی،حتی اگه خودت بخوای.چون اعتماد بین شما از بین رفته.ولی امیدوارم این مساله باعث نشه تو زندگی بدبین بشید(خیلی مواظب باشید،چون معمولا آقایون بعد از همچین اتفاقی نسبت به همه خاما بدبین میشن که این میتونه زندگی مشترک آینده تون رو تهدید کنه)
    اون خانم شاید بتونه با کس دیگه ای خوشبخت بشه(البته اگر وفقط اگر مسیر زندگیشو عوض کنه) ولی این خوشختی با شما اتفاق نمیفته چون دیگه اعتمادا از بین رفته

    شما چرا داری دوستمون رو به راه شتباه سوق میدی،خداروشکر آقا محمد خودش فهمیده اس و میدونه که این روابط در هیچ شرایطی مجاز نبوده براش.
    ایشون هیچ تقصیری هم در این اتفاق ندارن.


    ببین آقا محمد شما خودت میدونی که کار درستی نکردی که رفتی با یکی دیگه،ولی این اصلا توجیه قابل قبولی برای اون خانم نمیتونه باشه.
    پس شما هیچ تقصیری در خطای دیگران ندارید،ولی اگه بخواید بیشتر از این زندگی خودت و اون خانم رو تلف کنی،شاید مقصر باشی...
    درضمن ما اول در قبال زندگی خودمون مسئولیم بعد زندگی دیگران(اگه میدونی با این خانم زندگی خوبی نخواهی داشت به هیچ دلیلی نباید این کارو بکنی حتی اگه خدای نکرده خدای نکرده بگه خودکشی می کنم)شما اگه خودت تو زندگی احساس خوشبختی داشتی همسرت هم این حس رو خواهد داشت وگرنه هر دو یه عمر عذاب می کشید فقط.
    دقت کن یه جوری با خانم مطرح کن که بتونه راحت تر باهاش کنار بیاد(بالاخره اونم چه به این تالار بیاد چه نیاد هموطنمونه وباید بهش کمک کنیم،شما نه البته!) مثلا بگید تا پیش مشاور نرفته برای حل مشکلاتش شما نمی تونی باهاش کنار بیای،چندوقتیم باید از هم دور باشیم.
    اگرم دوست داشتی این تالارو بهش معرفی کن شاید بچه ها بتونن کمکش کنن
    پس سفت وسخت در مقابل مشکلات بایستید وبرای آینده زیبا تلاش کنید
    ریحانه عزیز من تمام حرفهای شما رو قبول دارم وبا هیچکد.م مشکلی ندارم خیلی هم ممنونم بابته مشاوره ای که میدی
    اما به چند نکته دقت نکردین اینکه بعد من با توجه به شرایطی که این دختر داره چی به سرش خواهد اومد ؟
    اینو قبول داریم که انسان جایز الخطاس ولی وسعت خطای آناهید من به قدری زیاده که من که همیشه حامیش بودم هم کاری از دستم براش برنمیاد
    شما یه در صد احتمال بده که من ازش جدا بشم اونوقت اگه بسته به همون یه درصد با همون پسر سابق یا یکی بدتر از اون بخواد دوست بشه شریاط بدتری براش پیش بیاد که حتی دختریش رو هم از دست بده اونوقت من خودم رو نمیتونم ببخشم چون الان میتونستم باهاش باشم و توی مسیر اصلی قرارش بدم.من شدیدا با مقاربتهای جنسی که قبل ازدواج شکل میگیره بین پسر و دختر مخالفم. خودش هم اینو میدونه
    مطرح کردن این مساله که از هم جدا شیم هم برای من دردناک خواهد بود و هم برای اون و من احسای میکنم هم اون به سمت سیاهی میره و منم با فکر به اون شاید سرنوشت خوبی نداشته باشم
    من خدا به سر شاهده تعریفی ندارم از خودم بکنم اما تو این زندگی 23 ساله ای که داشتم سعی کردم تمام اصول انسانی رو رعایت کنم
    من حالم از شهوت و کثافتی که بین این دو گذشته به هم میخوره من مجبورش کردم که کل قضیه ویلا رو برای من تعریف کنه و حالا هر روز و هر شبم اون تصویرها میاد جلوی چشم
    من احساسم اینه که بدجور سرش به سنگ خورده و پشیمونه خودش نمیگه اما اینو احساس میکنم
    میگن بخخش از بزرگانه اما نمیدونم که با بخشیدن این قضیه راه درستی و انتخاب کردم یا نه
    در مورد روانشناسم دیشب باهاش داشتم صحبت میکردم که میگفت پدر من خودش روانشناسه و قبول نداره روانشناس ها رو چون احساس میکنه که همه مثه همن
    کلا چیزی نمیگه و بیشتر موقع ها با گفتن یک جمله دوست دارم روزامون میگذره
    نمیدونم که راه درست کدومه

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط شیدا. نمایش پست ها

    قبل از این که به اون دختر فکر کنی به محمد فکر کن.
    با رها کردن اون دختر، اگر درسی را که باید از این اشتباهش گرفته باشه، یاد می گیره که چطور زندگی کنه و به قول ریحانه با کس دیگری زندگی خوبی خواهد داشت ( انشالله)
    اما اگر با اون بمونی، نه.
    نباید بهش فرصت دوباره بدی، چون خطاش بزرگتر از اونی است که بشه بهش فرصت داد. دراونصورت درس لازم را نمی گیره.
    و از اون مهم تر این که
    مجمد هیچوقت در کنار این زن آرامش و خوشبختی واقعی را تجربه نمی کنه.




    معلومه که سخته. برای همه ما شرایط مشابه پیش اومده. جدایی از کسی که دوستش داری. رفتن کسی که بهش عادت کرده بودی. ولی زندگی همینه محمد.
    زندگی سخته، ولی تو سخت تر باش. قوی باش. تحمل کن. این روزهای سخت می گذره و خاطره و تجربه اش کمکت می کنه که آینده ات را بهتر بسازی.
    اصلا کار آسونی نیست. ولی تو می تونی.





    خودت را به خاطر این موضوع سرزنش نکن. تو یک همراه برای زندگیت می خوای. نه یک بچه که تربیتش کنی و مواظبش باشی.
    بیشتر از پدر و مادرش که مسئول نبودی. زندگی اون دختر از پای بست ایراد داره و با تو فرق داره.
    خیانت های مکرر والدین و طلاق و خانواده آشفته و ... تاثیرش خیلی بیشتر از قهر یک ماهه شما بوده.

    برای کمک به اون دختر، ارتباطت را قطع کن و فقط براش دعا کن که راه زندگیش را پیدا کنه و خوشبخت بشه.
    اینجوری که شما میگی شیدای عزیز من تعریف کلی که اگه بخوام در آینده از رابطه عاشقانم داشته باشم یه شکست مبهمه من یه پلی شدم که آناهید از روش رد بشه تا بتونه به کس دیگه ای برسه که با اون آینده خوبی داشته باشه
    بله درست فکر کردید من حسودم سر این قضیه من نمیتونم تصور کنم که با کس دیگه ای میخواد باشه یا به کس دیگه بعد من میخواد فکر کنه . من سر این دختر حق دارم شیدا.من واسش زحمت کشیدم که شده این
    خودشم همیشه میگه که تو نبودی من شاید الان خیلی بد میشدم . شاید حرفم خنده دار باشه اما سوا از اینکه عشقم هست این خانوم نسبت بهش احساس مسولیت پدرانه دارم . نمیتونم تباهیش رو ببینم

  4. #23
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 28 شهریور 00 [ 14:58]
    تاریخ عضویت
    1391-12-05
    نوشته ها
    604
    امتیاز
    13,683
    سطح
    76
    Points: 13,683, Level: 76
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 367
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,960

    تشکرشده 2,293 در 573 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    اما به چند نکته دقت نکردین اینکه بعد من با توجه به شرایطی که این دختر داره چی به سرش خواهد اومد ؟
    اینو قبول داریم که انسان جایز الخطاس ولی وسعت خطای آناهید من به قدری زیاده که من که همیشه حامیش بودم هم کاری از دستم براش برنمیاد
    شما یه در صد احتمال بده که من ازش جدا بشم اونوقت اگه بسته به همون یه درصد با همون پسر سابق یا یکی بدتر از اون بخواد دوست بشه شریاط بدتری براش پیش بیاد که حتی دختریش رو هم از دست بده اونوقت من خودم رو نمیتونم ببخشم چون الان میتونستم باهاش باشم و توی مسیر اصلی قرارش بدم.من شدیدا با مقاربتهای جنسی که قبل ازدواج شکل میگیره بین پسر و دختر مخالفم. خودش هم اینو میدونه
    پس اصلا پست هامو درست نخوندی!
    پست های منو ببین دوباره،کمتر جایی هست که ازت نخواسته باشم به اون دختر هم کمک کنی.
    منم یه دخترم می دونم اون درچه وضعیتیه،حتی اگه هیچ وقت نبینمش وهیچوقت باهاش حرف نزنم می تونم تااندازه ای درک کنم که شرایط سختی داره.ولی شما میخوای ما اینجا راهی رو به شما نشون بدیم که شرایط اون دختر بدتر بشه؟زمان بیشتری بگذره تا بیشتر بهتون وابسته بشه؟
    آقامحمد توپست هام همش دارم یه حرفی رو تکرار می کنم ...این نظرمنه.
    راستش خودم حالم زیاد خوب نیست...شاید یکی دو روزی نیام.ولی چند روزی به همه چی فکر کنید.به جدایی نه به راه درست(که ممکنه جدایی باشه)میدونی چی میگم؟
    فعلا خدانگهدارتون.

  5. کاربر روبرو از پست مفید reihane_b تشکرکرده است .

    roze sepid (دوشنبه 12 فروردین 92)

  6. #24
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 17 مرداد 92 [ 21:24]
    تاریخ عضویت
    1392-1-07
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    278
    سطح
    5
    Points: 278, Level: 5
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 8 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ببین اقا محمد با خودت رو راست باش و نه خودتو نه اون دخترو عذاب نده اون وقتی با تو بوده که نرفته باهاش بخوابه من به هیچ وجه کارشو تایید نمی کنم ولی خوب شاید در مقابله بی مهریه شما دست به این کار زده شاید از سر لجبازی درسته نباید می کرده نه بخاطر شما بخاطر روحه خودش بخاطر احترامی که واسه خودش قایله نباید می کرده شما باید فک کنین باهاش حرف بزنید ببینید پشیمونه یا نه اگه مطمئن شدید که پشیمونه و دیگه تکرار نمی کنه می تونید رو بخشیدنش فکر کنید ولی اگه می خواید همیشه براتون ازش تعریف کنه و همش بهش سرکوفت بزنید همین الان تمومش کنید بهش لطفه بزرگتری کردید توش شک نکن

  7. #25
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 تیر 92 [ 11:33]
    تاریخ عضویت
    1392-1-09
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    214
    سطح
    4
    Points: 214, Level: 4
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 53 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من یه دخترم و به نظر من آدم اگر واقعا عاشق کس دیگه ای باشه، به پسر دیگه حتی فکر هم نمیکنه و منتظر عشقش میمونه. به نظر من شما مسئول زندگیش نیستید اون خلاف قولش عمل کرده، اگه هم رهاش کنید و هرچیزی که بشه شما مسئولش نیستید، شماکه نمیتونید تا آخر عمرتون مراقبش باشید یا همیشه این فکر تو ذهنتون باشه که نکنه بهت داره خیانت میکنه. یه روزی خسته میشید، از کجا معلوم بد ازدواج با این قضیه بتونید کنار بیاین؟ اونوقت میخواید چیکار کنید؟ بیبینید توی ایران اینکه یه دختر پاشه بره شمال هم دل و جرات میخواد هم اینکه اون آدم نمیتونه سالم باشه. یا میگید تو خونه ی خالش باهم بودن، این چه خانواده ایه؟ شما ازدواج میکنید که آرامش داشته باشید نه اینکه همیشه تو استرس باشید و میگید خانوادتون حتی قلیون هم کسی نمیکشه، میتونید با یه خانواده بی بندوبار کنار بیاین؟ غیر از دختر، خانواده هم توی ازدواج صد در صد تاثیر داره. اگه هم رهاش کنید بره با کس دیگه و کارهای خیلی بدتر کنه مطمئن باشید بدردتون نمیخوره، این همه بهم میزنن همه باید برن تو راه خلاف؟ راه منطقیش اینه که ولش کنید و دنبال کسی باشید که از همه نظر بهم بیاین. اگه هم شک دارید پس بهتر اینه برید پیش مشاور تا خیالتون کاملا راحت بشه و بعدها عذاب وجدان نگیرید و از یه متخصص حتما راهنمایی بگیرید

  8. 3 کاربر از پست مفید negare.bahar تشکرکرده اند .

    barani (دوشنبه 19 فروردین 92), reihane_b (سه شنبه 13 فروردین 92), شیدا. (دوشنبه 12 فروردین 92)

  9. #26
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 دی 93 [ 22:34]
    تاریخ عضویت
    1391-12-08
    نوشته ها
    661
    امتیاز
    3,788
    سطح
    38
    Points: 3,788, Level: 38
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,635

    تشکرشده 911 در 430 پست

    Rep Power
    78
    Array
    من اگه نمیرفتم با کسی هیچوقت با کسی آشنا نمیشد که بخواد این مسائل پیش بیاد
    یکی از عواملی که منو از جدایی از این دختر بازداشته همینه که خودم رو مقصر میدونم مگه نه اگه منم باهاش راست بودم شاید هیچوقت همچین اتفاقی نمیفتاد[/quote]

    با اين حرفتون موافقم وخوشبختانه شما اينو ميدونيد كه نبايد به كسي خيانت كنيد.دوستان لطفا نگيد تعهدي نبوده و...اگر بخوايم به تعهد كار داشته باشيم به نظر من اصلا دوستي دخترو پسر اشتباست چون هزارو يك موردشو تو اين سايت ديدم كه به جايي نرسيده وبعد گذشت چند سااال باز هم همسران يك شك كوچيك يا بزرگ تو ذهنشون وجود داره.از نزديك هم با ازدواج اينطور افراد مواجه شدم ودكترو مهندسو كارگرو بقال نميشناسه.يك مورد نديدم كه به هم اطمينان داشته باشن.وبه عناوين مختلف در مورد اين قضيه با هم مجادله داشتند ودارند.

  10. کاربر روبرو از پست مفید roze sepid تشکرکرده است .

    reihane_b (سه شنبه 13 فروردین 92)

  11. #27
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط mohamad_021 نمایش پست ها
    اینجوری که شما میگی شیدای عزیز من تعریف کلی که اگه بخوام در آینده از رابطه عاشقانم داشته باشم یه شکست مبهمه من یه پلی شدم که آناهید از روش رد بشه تا بتونه به کس دیگه ای برسه که با اون آینده خوبی داشته باشه
    بله درست فکر کردید من حسودم سر این قضیه من نمیتونم تصور کنم که با کس دیگه ای میخواد باشه یا به کس دیگه بعد من میخواد فکر کنه . من سر این دختر حق دارم شیدا.من واسش زحمت کشیدم که شده این
    خودشم همیشه میگه که تو نبودی من شاید الان خیلی بد میشدم . شاید حرفم خنده دار باشه اما سوا از اینکه عشقم هست این خانوم نسبت بهش احساس مسولیت پدرانه دارم . نمیتونم تباهیش رو ببینم
    تو با آناهید خوشبخت نمی شی. آناهید دختر مشکل داری است. مشکل آناهید فقط رابطه جنسی با دوست پسرش نیست. اگر آناهید این رابطه را با تو داشت می گفتم با پسری ارتباط داشته که 4 سال می شناختش. با پسری که قرار ازدواج داشتند. با پسری که به قول خودش براش پدری کرده. یک درصدی، یک سرسوزنی جا برای توجیه داشت.
    اما این کاری که آناهید کرده همه جای دنیا بهش می گن هرزگی. یک ماه نشده کسی را می شناسی پاشی بری سفر و سه شب خونه خاله و ...
    این آدم از نظر روحی روانی مساله داره. نه این که ارتباطش با اون پسر تنها مساله اش باشه.
    می خوای یک بیمار روانی را درمان کنی؟
    پایه های این مشکلات در کودکی و زندگی خانوادگی این دختر هست. این ها را می تونی درمان کنی؟
    تو می خواهی بنگاه خیریه باز کنی، مطب روانکاوی و درمان یا می خواهی ازدواح کنی؟

    به شما چه که یکی دیگه مریض است و خودش و خانواده اش ( پدرش روانشناسه اما روانشناسها را قبول نداره!!) نمی خوان درمان بشه، شدی کاسه داغ تر از آش؟

    دلت می خواد کار خیر بکنی؟ یک عالمه مورد هست. برات بنویسم؟

    محمد،
    چرا بهانه می آری؟
    دوستش داری. بهش وابسته شدی. چهار سال ارتباط چیز کمی نیست. اگه گلدون تو اتاقت را که 4 ساله داریش، بخوای بدی به کسی، دلت می گیره.
    اما چاره ای نیست. یک مسیر اشتباه رفتی، می خوای تا آخر عمرت ادامه بدی؟؟

    تو اول مسئول زندگی خودت هستی بعد دیگران.
    می خوای این دختر با این سابقه و رفتار مادر بچه هات باشه؟
    جرات می کنی و می تونی تربیت بچه هات را بدی دست این مادر؟

    می گی من زحمت کشیدم تا شده این!!
    چی شده؟ کسی که با پسرها می ره شمال و پسر می بره خونه خالش !!

    چطور اونموقع تونستی ولش کنی و بری با یکی دیگه دوست بشی. الان که باید بری، نمی تونی؟
    نمی خوای بری. توجیه می کنی.


  12. 2 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    barani (دوشنبه 19 فروردین 92), roze sepid (دوشنبه 12 فروردین 92)

  13. #28
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 18 اردیبهشت 93 [ 21:19]
    تاریخ عضویت
    1392-1-09
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    868
    سطح
    15
    Points: 868, Level: 15
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 12 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    به نظرمن اکه باهش ازدواج کنی این فکرکه زنم بایک کس دیکه رابطه داشته توذهنت باقی میمونه واین به زندگیت تلخی میده یا دعوا کنی این خیانت روبه رخش میکشی به نظرم یک کاری کن فراموشش کنی میدونم خیلی خیلی سخته ولی بهترین راه همینه

    - - - Updated - - -

    به نظرمن اکه باهش ازدواج کنی این فکرکه زنم بایک کس دیکه رابطه داشته توذهنت باقی میمونه واین به زندگیت تلخی میده یا دعوا کنی این خیانت روبه رخش میکشی به نظرم یک کاری کن فراموشش کنی میدونم خیلی خیلی سخته ولی بهترین راه همینه

  14. 2 کاربر از پست مفید hossein856 تشکرکرده اند .

    barani (دوشنبه 19 فروردین 92), reihane_b (سه شنبه 13 فروردین 92)

  15. #29
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 26 اردیبهشت 93 [ 09:36]
    تاریخ عضویت
    1392-1-11
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    988
    سطح
    16
    Points: 988, Level: 16
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 62 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط reihane_b نمایش پست ها

    پس اصلا پست هامو درست نخوندی!
    پست های منو ببین دوباره،کمتر جایی هست که ازت نخواسته باشم به اون دختر هم کمک کنی.
    منم یه دخترم می دونم اون درچه وضعیتیه،حتی اگه هیچ وقت نبینمش وهیچوقت باهاش حرف نزنم می تونم تااندازه ای درک کنم که شرایط سختی داره.ولی شما میخوای ما اینجا راهی رو به شما نشون بدیم که شرایط اون دختر بدتر بشه؟زمان بیشتری بگذره تا بیشتر بهتون وابسته بشه؟
    آقامحمد توپست هام همش دارم یه حرفی رو تکرار می کنم ...این نظرمنه.
    راستش خودم حالم زیاد خوب نیست...شاید یکی دو روزی نیام.ولی چند روزی به همه چی فکر کنید.به جدایی نه به راه درست(که ممکنه جدایی باشه)میدونی چی میگم؟
    فعلا خدانگهدارتون.
    مرسی بابت راهنمایی های خالصانه ای که میکنی ریحانه جان.ایشالله که هر چه سریعتر خوب بشین
    راه درست جداییه اینو خودم میدونم اما دل کندن از چیزی که باهاش 4 سال خو گرفتم کار دشواریه

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط poma نمایش پست ها
    ببین اقا محمد با خودت رو راست باش و نه خودتو نه اون دخترو عذاب نده اون وقتی با تو بوده که نرفته باهاش بخوابه من به هیچ وجه کارشو تایید نمی کنم ولی خوب شاید در مقابله بی مهریه شما دست به این کار زده شاید از سر لجبازی درسته نباید می کرده نه بخاطر شما بخاطر روحه خودش بخاطر احترامی که واسه خودش قایله نباید می کرده شما باید فک کنین باهاش حرف بزنید ببینید پشیمونه یا نه اگه مطمئن شدید که پشیمونه و دیگه تکرار نمی کنه می تونید رو بخشیدنش فکر کنید ولی اگه می خواید همیشه براتون ازش تعریف کنه و همش بهش سرکوفت بزنید همین الان تمومش کنید بهش لطفه بزرگتری کردید توش شک نکن
    دوست خوبم اشون وقتی با من بوده و به من قول ازدواج داده با این شخص خوابیده
    من قبول دارم که اشتباه کردم اما به این وسعت نبوده که بخوام برام با کسی بخوابم
    اگه من با کسی هم دوست شدم اولا پاک بوده ثانیا سریع به این دختر برگشتم تو اینکه خیانتش غیر قابل بخششه هیچ شکی نیس

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط negare.bahar نمایش پست ها
    من یه دخترم و به نظر من آدم اگر واقعا عاشق کس دیگه ای باشه، به پسر دیگه حتی فکر هم نمیکنه و منتظر عشقش میمونه. به نظر من شما مسئول زندگیش نیستید اون خلاف قولش عمل کرده، اگه هم رهاش کنید و هرچیزی که بشه شما مسئولش نیستید، شماکه نمیتونید تا آخر عمرتون مراقبش باشید یا همیشه این فکر تو ذهنتون باشه که نکنه بهت داره خیانت میکنه. یه روزی خسته میشید، از کجا معلوم بد ازدواج با این قضیه بتونید کنار بیاین؟ اونوقت میخواید چیکار کنید؟ بیبینید توی ایران اینکه یه دختر پاشه بره شمال هم دل و جرات میخواد هم اینکه اون آدم نمیتونه سالم باشه. یا میگید تو خونه ی خالش باهم بودن، این چه خانواده ایه؟ شما ازدواج میکنید که آرامش داشته باشید نه اینکه همیشه تو استرس باشید و میگید خانوادتون حتی قلیون هم کسی نمیکشه، میتونید با یه خانواده بی بندوبار کنار بیاین؟ غیر از دختر، خانواده هم توی ازدواج صد در صد تاثیر داره. اگه هم رهاش کنید بره با کس دیگه و کارهای خیلی بدتر کنه مطمئن باشید بدردتون نمیخوره، این همه بهم میزنن همه باید برن تو راه خلاف؟ راه منطقیش اینه که ولش کنید و دنبال کسی باشید که از همه نظر بهم بیاین. اگه هم شک دارید پس بهتر اینه برید پیش مشاور تا خیالتون کاملا راحت بشه و بعدها عذاب وجدان نگیرید و از یه متخصص حتما راهنمایی بگیرید
    من همه حرفای شما رو قبول دارم .میدونم که کار آناهیدم کار دخترای سالم نیس .میدونم تو خونواده خوبی بزرگ نشده. میدونم زده تو خاکی.میدونم از دنیای محمد دور شده.میدونم هیچ راهی واسه برگشت نیس.ولی من پشیمونی رو تو چشاش دیدم .دیدم که بدجور پشیمونه .دیدم که فرصت دوباره میخواد
    الان دو ماه از این قضیه میگذره اما ذره ای از اون آرامشی که قبلا داشتم بهم برنگشته
    خودشم میدونه با من چیکار کرده .میدونه که نابودم کرده.دیگه این اواخر مدام میگه برای اینکه اذییت نشی میرم
    اما این دل صاب مرده نمیذاره

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط bird.1 نمایش پست ها
    من اگه نمیرفتم با کسی هیچوقت با کسی آشنا نمیشد که بخواد این مسائل پیش بیاد
    یکی از عواملی که منو از جدایی از این دختر بازداشته همینه که خودم رو مقصر میدونم مگه نه اگه منم باهاش راست بودم شاید هیچوقت همچین اتفاقی نمیفتاد
    با اين حرفتون موافقم وخوشبختانه شما اينو ميدونيد كه نبايد به كسي خيانت كنيد.دوستان لطفا نگيد تعهدي نبوده و...اگر بخوايم به تعهد كار داشته باشيم به نظر من اصلا دوستي دخترو پسر اشتباست چون هزارو يك موردشو تو اين سايت ديدم كه به جايي نرسيده وبعد گذشت چند سااال باز هم همسران يك شك كوچيك يا بزرگ تو ذهنشون وجود داره.از نزديك هم با ازدواج اينطور افراد مواجه شدم ودكترو مهندسو كارگرو بقال نميشناسه.يك مورد نديدم كه به هم اطمينان داشته باشن.وبه عناوين مختلف در مورد اين قضيه با هم مجادله داشتند ودارند.[/QUOTE]
    دوست خوبم من خودمم به این امر دیگه واقف شدم که این نوغع دوستی ارز بیناد اشتباس
    همینجا هم به همه اون دوستانی که میان میخونن میگم.از من عبرت بگیرن.اگه واقعا دنبال عشق پاک هستین او رو توی این دنیای مجازی نمیتونید پیدا کنید
    اینجا هر کی یه نقاب به صورت داره که وقتی اون نقاب رو برداره تازه متوجه میشین چه کلاه بزرگی سرتون رفته

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط شیدا. نمایش پست ها
    تو با آناهید خوشبخت نمی شی. آناهید دختر مشکل داری است. مشکل آناهید فقط رابطه جنسی با دوست پسرش نیست. اگر آناهید این رابطه را با تو داشت می گفتم با پسری ارتباط داشته که 4 سال می شناختش. با پسری که قرار ازدواج داشتند. با پسری که به قول خودش براش پدری کرده. یک درصدی، یک سرسوزنی جا برای توجیه داشت.
    اما این کاری که آناهید کرده همه جای دنیا بهش می گن هرزگی. یک ماه نشده کسی را می شناسی پاشی بری سفر و سه شب خونه خاله و ...
    این آدم از نظر روحی روانی مساله داره. نه این که ارتباطش با اون پسر تنها مساله اش باشه.
    می خوای یک بیمار روانی را درمان کنی؟
    پایه های این مشکلات در کودکی و زندگی خانوادگی این دختر هست. این ها را می تونی درمان کنی؟
    تو می خواهی بنگاه خیریه باز کنی، مطب روانکاوی و درمان یا می خواهی ازدواح کنی؟

    به شما چه که یکی دیگه مریض است و خودش و خانواده اش ( پدرش روانشناسه اما روانشناسها را قبول نداره!!) نمی خوان درمان بشه، شدی کاسه داغ تر از آش؟

    دلت می خواد کار خیر بکنی؟ یک عالمه مورد هست. برات بنویسم؟

    محمد،
    چرا بهانه می آری؟
    دوستش داری. بهش وابسته شدی. چهار سال ارتباط چیز کمی نیست. اگه گلدون تو اتاقت را که 4 ساله داریش، بخوای بدی به کسی، دلت می گیره.
    اما چاره ای نیست. یک مسیر اشتباه رفتی، می خوای تا آخر عمرت ادامه بدی؟؟

    تو اول مسئول زندگی خودت هستی بعد دیگران.
    می خوای این دختر با این سابقه و رفتار مادر بچه هات باشه؟
    جرات می کنی و می تونی تربیت بچه هات را بدی دست این مادر؟

    می گی من زحمت کشیدم تا شده این!!
    چی شده؟ کسی که با پسرها می ره شمال و پسر می بره خونه خالش !!

    چطور اونموقع تونستی ولش کنی و بری با یکی دیگه دوست بشی. الان که باید بری، نمی تونی؟
    نمی خوای بری. توجیه می کنی.

    شیدا جان راست میگی من نمیوتنم این دختر رو جایی براش تو آینده داشته باشم اما تو رو خدا که چند لحظه خودت رو بذار جای من .جای من بودی چیکار میکردی؟
    حداقل یک جایگزینی یه چیزی که بهش فکر نکنم ارائه بده.چیکار کنم از آشغال دونی مغزم این دختر رو بندازم بیرون؟

  16. 2 کاربر از پست مفید mohamad_021 تشکرکرده اند .

    barani (دوشنبه 19 فروردین 92), reihane_b (سه شنبه 13 فروردین 92)

  17. #30
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 28 شهریور 00 [ 14:58]
    تاریخ عضویت
    1391-12-05
    نوشته ها
    604
    امتیاز
    13,683
    سطح
    76
    Points: 13,683, Level: 76
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 367
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,960

    تشکرشده 2,293 در 573 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    سلام!!چه کنم به اینجا وابسته شدم.
    اومدم یه سر زدم دیدم شما باز...
    نقل قول نوشته اصلی توسط mohamad_021 نمایش پست ها
    مرسی بابت راهنمایی های خالصانه ای که میکنی ریحانه جان.ایشالله که هر چه سریعتر خوب بشین
    راه درست جداییه اینو خودم میدونم اما دل کندن از چیزی که باهاش 4 سال خو گرفتم کار دشواریه
    خواهش میکنم
    میدونی چرا تو پستای اولم اینقد ازت سوال می پرسیدم؟چون اولش فکر کردم خیلی هم با این موضوع مشکلی نداری انگار،ومیخوای ما هم اینجا بهت بگیم آره ببخشش،ایشالا 5سال دیگه خوشبختت بشین!
    ولی بعدا متوجه شدم نه اینجوریا هم نیست،متاسفانه شمااونقدر بهش وابسته شدی که میتونی به بخشش هم فکر کنی درصورتیکه برات محاله هم بتونی این کارو کنی و همه چیو فراموش کنی.
    ببین شما یا باید خودش رو فراموش کنی یا خطای بزرگش رو.اما خودتم میدونی اگه این خانم الان همسرت بود 1روزم معطلش نمیکردی و طلاق میدادی.قبول داری؟اینکه این اتفاق بیفته هم بعید نیست.
    هر دو راه سخته،به یه اندازه شاید،ولی چون برای فراموشی خودش یه عالمه دلیل و منطق داری ولی گناهش نه(فقط دلسوزی) پس خودشو فراموش کن و مسولیت اشتباهی که کردی بپذیر و برای جبرانش هرچقدر که لازمه سختی هاشو تحمل کن.از خدا هم بخواه که بهت کمک کنه.هم به خودت هم اون.(بازم برای مشاور رفتن باهاش صحبت کن،سعی کن راضیش کنی اگرم نشد که دیگه هیچی...
    شما 4سال راهو بهش نشون دادی،ولی اون نمی خواد یا نمیتونه،به هرحال به راه نیومد.فقط وقتی پیش شما بود سعی می کرد خطایی نکنه.اون نباید به خاطر شما گناهاشو ترک کنه بخاطر خودش باید...اگه تو این 4سال اینو فهمیده بود الان هیچ مشکلی نداشت ولی متاسفانه...
    اون و خانوادش از یه قشر دیگه ن شما یه قشر دیگه...
    دوست خوبم من خودمم به این امر دیگه واقف شدم که این نوغع دوستی ارز بیناد اشتباس
    همینجا هم به همه اون دوستانی که میان میخونن میگم.از من عبرت بگیرن.اگه واقعا دنبال عشق پاک هستین او رو توی این دنیای مجازی نمیتونید پیدا کنید
    اینجا هر کی یه نقاب به صورت داره که وقتی اون نقاب رو برداره تازه متوجه میشین چه کلاه بزرگی سرتون رفته


    پس نه یه وقت برای فرار از فراموشی اون خانم بری دنبال یه دوستی جدیدا !:mad:
    :)
    جدی میگم سری قبل رفته بودی با یکی دیگه،ولی باور کن این چیزا کمکت نمی کنن.خودت و خدا خلوت کنید.ازش بخواه حالا که راه درست رو انتخاب کردی بهت کمک کنه.مطمئن باشه کمکت می کنه.
    میتونی بری دنبال کار،ورزش،درس ...هرچیزی که اوقاتتو پر کنه.با دوستات باشی (البته پسر;))
    امیدوارم اون خانم هم راهشو پیدا کنه...
    ویرایش توسط reihane_b : سه شنبه 13 فروردین 92 در ساعت 20:45

  18. 3 کاربر از پست مفید reihane_b تشکرکرده اند .

    barani (دوشنبه 19 فروردین 92), roze sepid (چهارشنبه 14 فروردین 92), شیدا. (چهارشنبه 14 فروردین 92)


 
صفحه 3 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:46 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.