blue sky عزیز سلام
شاید حق با شما باشه که نباید نورانی با شوهرش صحبت کنه .
البته من سر حرف خودم هستم به شرط اینکه همسر نورانی جنبه این حرفها رو داشته باشه ,یعنی اولا حرفها رو پیش خودش نگه داره , دوما بعدا از این حرفها بر علیه نورانی عزیز استفاده نکنه , مثلا یه روز نیاد که بگه تو خانواده خودت برات ارزش قائل نبودن یا باهات فلان شکل رفتار کردن پس نباید ازمن یا خانوادم توقع داشته باشی ( برای مثال عرض کردم )
به هر حال نورانی جان من همسر شما رو که نمیشناسم , شما عزیزم با شناختی که روی همسرت و خودت داری میتونی در این مورد تصمیم بگیری که با همسرت صحبت کنی یا نه .
فقط یه چیزی رو خوب میدونم وقتی زن و مرد با هم پیمان مشترک شدن میبندند , در واقع یکی هستند , پس مشکلات زن مشکل شوهرش هم هست و مشکلات مرد مشکل همسرش هم هست , اگه هر کدوم مشکلاتشون رو به تنهایی به دوش بکشن زیر بار مشکلات خم میشن و دیگه چه از لحاظ جسمی و چه از لحاظ روحی توانایی همراهی طرف مقابلشون رو ندارن و اینجاست که زندگیشون کم کم رو به نابودی پیش میره .
شما یه شونه خوب و محکم و مهربون میخواین که سرت رو روش بذاری و احساس آرامش کنی ؟ این شونه , شونه من نیست , شونه بقیه دوستان تالار هم نیست , این شونه , شونه همسرته , که از صبح تا شب به خاطر تو تلاش میکنه و با وجود خستگیهای زیاد خودشو و شونه هاش رو محکم و استوار به خونه برمیگردونه .
تالار همدردی و بچه های خوبش فقط میتونن راه درست رو نشونت بدن اما نمیتونن دست تو رو بگیرن و توی مسیر درست پا به پات راه بیان .
چرا به همسرتون اطمینان نمیکنید ؟
چرا زندگیتون رو از همسرتون جدا میدونید؟
وقتی میاد خونه , خوب به چشمای قرمز و صورت خستش نگاه کن و بگو برای کی تلاش میکنه ؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)