سلام
قبل از هر چیز خیلی ازتون عذر خواهی میکنم واسه اینکه حرفام خیلی طولانیه. امیدوارم که خستتون نکنه.
حدوده 1سال و نیمه که ازدواج کردم. من و همسرم هر دو لیسانس داریم، ایشون کارمند و من مثل خیلی از جوونا به دنباله کار. از اونجایی که همسرم متعصبه، حتمآ باید سر کاره دولتی برم. از اول ازدواجمون دنباله کار میگردم، قبل از جشن عروسیم درسم تمام شد، چون بیکار بودم به فکر ادامه تحصیل افتادم ولی تا حالا خوب ننشستم بخونم و یه جورایی بی انگیزه شدم البته همسرم خیلی تشویقم میکنه و ازخیلی جهاته مختلف سختگیری میکنه، چند موردش که عذابم میده رو براتون میگم :
1- از اول ازدواج با کلاس رفتنم مخالفت کرد که تو این مدت فقط تونستم کلاس شنا و آموزش کیفه چرم برم، اونم نه به زوره من. و آخره دوره که میشد بد اخلاقی میکرد. جالب اینجا بود که نه ساعتشون بد بود،( زمانی بود که خونه نبود) و نه اینکه باعث میشد من از کارای خونم بزنم. الآن که باردار شدم دوست دارم کلاس ورزش برم میگه تو خونه ورزش کن و خوشم نمیاد الکی از خونه بزنی بیرون، و متآسفانه درس خوندنم شده براش بهونه که هر کاری میخوام بکنم میگه بشین درست روبخون و میدونه که منم نمیخونم. بهش میگم فرض کن من دیپلمه بودم و اصلآ هیچ وقت قصد دانشگاه رفتن نداشتم، به نظر ت باید مثل زنای قدیم فقط خونه داری میکردم؟ چه اشکالی داره 1 زن هنرهای مختلفی بلد باشه؟ تازه این باید مایه افتخارت باشه ولی گوشش بدهکار نیست.
[size=large]2- من و یکی از دختر خاله هام از بچگی با هم صمیمی هستیم و 1 جورایی از زندگی هم با خبریم. اونم مثل من متآهله. همسرم از صمیمیت ما خبر داره. با اینکه من از حرفامون چیزی پیشش نمیگم، ولی همسرم خیلی حساس شده که شما رازهای زندگیتون رو به هم میگین و من از این رفتارا خوشم نمیادو ... خلاصه اینقدر واسه موبایل بهونه گرفت تا جایی رسید که موبایل رو ازم گرفت و 3 ماهه من گوشی دستمم نمیگیرم. البته گوشی تو اتاقه و جالب اینجاست که رومزش رو عوض کرده. نه دیگه خودم میلی دارم سمتش برم و نه اون بهم میدش.
3- بعد از اون جریان که پیش اومد گفت قبض تلفن خونه رو پرداخت نمیکنم تا قطع بشه،منم چیزی نگفتم.4 ماهه که قبض رو پرداخت نکرده و روز به روز مبلغش بیشتر میشه. جالب اینجاست که خودش خیلی از تلفن استفاده میکنه. ولی منکرش میشه و گردن من میندازه. اول نسبت به این موضوع بیخیال شدم. ولی الآن که 2 ماهه باردارم وقتی میبینم قبض رو پرداخت نمیکنه، خیلی نگرانم کرده. پیش خودم میگم آخه اینکه روزی 10 بار زنگ میزنه خونه و حالم رو میپرسه، چطورمیتونه تو این وضعیت ازم بیخبر باشه. حتی اگه باردارم نبودم نباید این کار و بکنه. منی که 10 ساعت تو خونه تنهام، هر لحظه ممکنه اتفاقی واسم بیوفته. از طرفی تا حالا واسه این موضوع باهاش صحبت نکردم از اینکه بهم بگه بازم میخوای حرف موبایل رو بزنی؟ نمیدونم چه کار کنم.
[/size]
من مشکلاته دیگه ای هم داشتم که تو تاپیکه قبلیم نوشتم ولی نمیدونم چطور آدرسش رو اینجا بیارم. اونجا بیشتر از خصوصیاته خودم و همسرم گفتم. خوشبختانه دوستان با راهنمایی های خوبشون خیلی کمکم کردن و تونستم حلش کنم. الآن هم ازتون میخوام یاریم کنید که بد جور ناراحتم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)