به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 20

موضوع: فراسوی ذهن

  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 دی 91 [ 21:11]
    تاریخ عضویت
    1387-2-21
    نوشته ها
    338
    امتیاز
    4,957
    سطح
    45
    Points: 4,957, Level: 45
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 193
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    277

    تشکرشده 286 در 92 پست

    Rep Power
    51
    Array

    فراسوی ذهن

    سلام دوستان
    چند ماه پیش فکر میکردم که دیگه نتونم پا به همدردی بذارم و توی تالار چرخ بخورم ولی الان احساس میکنم که دوست دارم دوباره بنویسم و بخونم و در اینجا حضور داشته باشم
    این چند ماه خیلی کم نوشتم،کم حرف زدم،کم خوابیدم،کم تفریح کردم و....
    ولی خوشبختانه زیاد خوندم،زیاد شنیدم و زیاد فکر کردم...
    دنبال جایی می گشتم که بتونم حرفامو بزنم،دنبال گوشهایی میگشتم که دوستانه گوش بدهند این شد که به اینجا کشیده شدم
    دنیای من چیزی غیر از انتظارم پیش رفت و در طی این مدت یه سری سوال تازه برام پیش اومد که تا حدودی دنبال جوابهاش هستم
    میخوام اینجا بیانشون کنم،ودوست دارم عزیزان اگر نظر و انتقاد و حرفی دارند کمکم کنند که در این صورت ممنون میشم

    به نظر من امروزه مغز رشد زیادی کرده است،تکنولوژی پیشرفت کرده،علم رو به پیشرفت است،ولی مسائلی که در مقابل تمدن امروز قرار دارندصرفا با پیشرفت مغر حل نمیشوند
    قبول دارید که دنیای امروزبه یه تحول احتیاج داره؟؟؟
    قبول دارید که خیلی وقتا تمام رفتارها بر اساس دو دو تا چهارتا کردنها صورت میگیره
    قبول دارید که ما آدما خیلی چیزا رو شرطی کردیم؟
    به قول استاد واسوانی دنیا عطش عشق دارد،هر موجودی محتاج عشق است.عشق تکامل همه ی موجودات را سرعت میبخشد.اکنون زمان انقلابی عمیق و وسیع است
    انقلاب عشق

  2. 9 کاربر از پست مفید lمریم تشکرکرده اند .

    lمریم (شنبه 09 آبان 88)

  3. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 اسفند 94 [ 11:19]
    تاریخ عضویت
    1387-7-01
    نوشته ها
    1,948
    امتیاز
    22,799
    سطح
    93
    Points: 22,799, Level: 93
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 551
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,205

    تشکرشده 4,459 در 1,179 پست

    Rep Power
    211
    Array

    RE: فراسوی ذهن

    سلام به "امریم" عزیز... حضور دوباره شما در تالار همدردی و در جمع اعضاء گرامی میداریم

    دوست عزیز مثل اینکه با توپ پر آمده اید ها:D.... از شوخی گذشته بله....در این زمان و در قرن حاضر همه رو به تعالی پیش می روند و این ما انسان ها هستیم که بر حسب رفتارها و عقاید خویشتن یا پیشرفت می کنیم یا پسرفت.

    امریم عزیز کاش بجای واژه مغز ...واژه "انسان" را بکار می بردید زیرا انسان همین مغز را کشف کرد و دانست چه کاربردهایی دارد. مثلا همین انسان توانست اثبات کند مغز حتی چند ثانیه قبل از ادا و بیان کلمات آنها را می شوند و تجریه تحلیل می نماید.

    انقلاب درونی ...را در چند واژه می توانم خلاصه کنم که "عشق" را نیز دربرمی گیرد.
    1>انعطاف پذیری
    2>تعهد
    3>آغاز خویشتن(شناخت ویژگی های مثبت(انقلاب تحولی)و پرهیز از فرورفتگی(اغراق عشق)


    انسانی که انعطاف پذیر است همواره دو معنا را در ذهن(مغز) می پروراند ... احترام متقابل(تعهد) و نوشدن(تحول خویشتن.).

    گاهی باید داشته ها را پذیرفت..نداشته ها را آرزو کرد....و از دست رفته ها را فراموش


    پس انقلاب عشقی را ابتدا از انقلاب درونی و تحول خویشتن شروع سازیم.

    با سپاس از امریم گرامی

  4. 9 کاربر از پست مفید حسین پور تشکرکرده اند .

    حسین پور (شنبه 09 آبان 88)

  5. #3
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 دی 91 [ 21:11]
    تاریخ عضویت
    1387-2-21
    نوشته ها
    338
    امتیاز
    4,957
    سطح
    45
    Points: 4,957, Level: 45
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 193
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    277

    تشکرشده 286 در 92 پست

    Rep Power
    51
    Array

    RE: فراسوی ذهن

    ممنون نقاب گرامی
    تغییر واژه انسان به جای مغز هم قابل توجه و به جا بود،مرسی
    در مورد تحول درونی هم درست میگید،این صحبت ها خیلی زیاد هستند،ولی بیشتر در حد حرف باقی موندن،این پیشرفتهایی که در زمینه های مختلف حاصل شده حلال مشکلات امروزه نیست
    به نظر میاد که امضای شما هم مرتبط با تاپیک من هست:P

  6. 2 کاربر از پست مفید lمریم تشکرکرده اند .

    lمریم (شنبه 09 آبان 88)

  7. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 اسفند 94 [ 11:19]
    تاریخ عضویت
    1387-7-01
    نوشته ها
    1,948
    امتیاز
    22,799
    سطح
    93
    Points: 22,799, Level: 93
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 551
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,205

    تشکرشده 4,459 در 1,179 پست

    Rep Power
    211
    Array

    RE: فراسوی ذهن

    سلامی دیگر..و سپاس

    امریم گرامی.... بله منظورتان را می فهمم ولی قدری گنگ بیان کردید به همین خاطر قدری شک کردم...

    چشم ما تابع نظر اعضاء هستیم..شما قدری بیشتر توضیح دهید تا ما هم در بحث شرکت کنیم
    با تشکر

  8. کاربر روبرو از پست مفید حسین پور تشکرکرده است .

    حسین پور (شنبه 09 آبان 88)

  9. #5
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 دی 91 [ 21:11]
    تاریخ عضویت
    1387-2-21
    نوشته ها
    338
    امتیاز
    4,957
    سطح
    45
    Points: 4,957, Level: 45
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 193
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    277

    تشکرشده 286 در 92 پست

    Rep Power
    51
    Array

    RE: فراسوی ذهن

    در اینجا از فرصت استفاده میکنم وبه همه دوستانی که تو این چند روز پیام خصوصی دادند و جویای سرانجام ماجرای من شدند میگم که ماجرای من و نامزدم همون روزا بعد از 6-7 ماه تموم شد
    خیلی راحت،بی سر وصدا تر از تموم شدن یک رابطه دوستی

    شما حق دارید،شاید به خوبی شما و دوستان عزیز و قدیمی تالار نتونم خوب بنویسم ولی سعی خودمو میکنم.مثال میزنم:
    مثلا توی همین مسئله مشاوره،چرا وقتی که اینقدر مشاره و روانکاوی و بررسی و... زیاد شده پیچیدگی های انسان هم بیشتر شده؟
    به نظرم از وقتی که خیلی هامون فهمیدیم انتخابهای خیلی درست و راه و چاه چیه،بیشتر نا آروم شدیم
    وقتی که از مشکلات بیشتر گفته شده انگار واقعا مشکلات چندین برابر شده!
    من احساس میکنم در خیلی از جاها که علم پیشرفت کرده و آدم ها مشغولتر شدن روح تفاهم کم شده،بیشتر آدما همه چیز رو با هم میخوان
    مثلا گزارشات زیادی در مورد عدم سازگاری های هیجانی میشنویم،به نظر من این چیزها وجود ندارد.فقط اشتباهات و سوتفاهم هایی است که بر میگرده به روح آدما

  10. 5 کاربر از پست مفید lمریم تشکرکرده اند .

    lمریم (یکشنبه 10 آبان 88)

  11. #6
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 18 مرداد 94 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1387-6-12
    محل سکونت
    همدردی
    نوشته ها
    2,295
    امتیاز
    31,060
    سطح
    100
    Points: 31,060, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    11,614

    تشکرشده 12,542 در 2,269 پست

    Rep Power
    257
    Array

    RE: فراسوی ذهن

    سلام بر امریم عزیز
    خیلی خیلی خوشحال شدم که سایت از وجود خطاط و هنرمندی چون شما دوباره بهره مند شد . خوشحالم که دوباره به تالار اومدید.

    بله در طول تاریخ همیشه بشر در کنار مادیات وظواهری که در اطراف ما هست به دنبال گمشده ای بوده که حال به تعبیر شما "عشق" نام گرفته است .
    نه تنها تکنولوژی پیشرفت کرده،علم رو به پیشرفته بلکه قرن اخیر قرن انفجار اطلاعات لقب گرفته.
    میزان رشد علم وتکنولوژی در چند سال اخیر نسبت به کل زندگی بشر بیشتر بوده و از توزیع نمائی پیروی می کنه.
    این نشان دهنده تغییرات زیاد و شدید در همه امورات زنگیه. به تعبیر بنده حجم تغییرات وشدت اونها اینقدر زیاده که بشر رو گیج ومات ومبهوت کرده.
    حالا مهمه که نحوه برخورد با این تغییرات رو بدونیم ، اونی موفقه که اولا تغییرات رو بپذیره ثانیا خوب بتونه تحلیلشون بکنه وثالثا نحوه واکنش به تغییرات رو بدونه.
    شما نحوه روابط بین خانواده رو 30 سال پیش با الان مقایسه کنید، خواسته های جوان امروزی رو با قبل ، سبک زندگی قبل رو با الان و...

  12. 5 کاربر از پست مفید baby تشکرکرده اند .

    baby (یکشنبه 10 آبان 88)

  13. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 فروردین 93 [ 12:48]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    نوشته ها
    1,249
    امتیاز
    16,138
    سطح
    81
    Points: 16,138, Level: 81
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 212
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    8,122

    تشکرشده 8,124 در 1,482 پست

    حالت من
    Vaaaaay
    Rep Power
    142
    Array

    RE: فراسوی ذهن

    سلام:

    مریم عزیزم خیلی خوشحالم که برگشتی..واقعا جات خالی بود و بسیار بسیار نگران بودم که بالاخره چکار کردید و الان که فرمودید همان زمان رابطه پایان یافته است باز هم غصه عمیقی را حس کردم...
    دوست خوبم کاش همان زمان از تالار نمی رفتید و در سکوت نمی ماندی ولی الان هم که باز گشتی و دوستان تالار را همدرد خود می دانی بسیار خوشحالم..
    مریم جان من اصلا در رابطه با اینکه چه شد و چه رفت نمی گم همین قدر بگم که این زخم های کوچولو گاهی برای بزرگ شدن ما خوب هستند و حکمت خداوند در اعماق این تجربه ها نهفته است..این را از من باید پرسید که هنوز گاهی یاد ..... غمگینم می کند ولی وقتی فکر می کنم می فهمم دوست داشتن و عشق راه حل تمام این مشکلات است...

    عزیزم نگاهی به تاپیک زیر بنداز .....


    http://www.hamdardi.net/thread-7560.html

    نقل قول نوشته اصلی توسط lمریم

    قبول دارید که دنیای امروزبه یه تحول احتیاج داره؟؟؟
    قبول دارید که خیلی وقتا تمام رفتارها بر اساس دو دو تا چهارتا کردنها صورت میگیره
    قبول دارید که ما آدما خیلی چیزا رو شرطی کردیم؟
    به قول استاد واسوانی دنیا عطش عشق دارد،هر موجودی محتاج عشق است.عشق تکامل همه ی موجودات را سرعت میبخشد.اکنون زمان انقلابی عمیق و وسیع است
    انقلاب عشق
    خیلی زیبا این موضوع را بیان کردی ...دقیقه نقطه مخالف چیزی که من امروز تمام مدت به ان فکر می کردم..
    من داشتم فکر می کردم حالا که انقدر همه چیز پیشرفته شده .حالا که خیلی از خانم ها از لحاظ مالی به کسی وابسته نیستند و نیلزی به کسی ندارند چرا باید بپذیرند که با مردی زیر یک سقف زندگی کنند..آیا دوست داشتن کسی و عشق به اون به تمام دردسرهاش !!! می ارزه؟و این سوالات که در ذهن من بود هیچ زمان نبود تا همین مدت اخیر....این ها اثرات همین پیشرفت هایی است که شما می گویی و گاه جای عشق را کمرنگ می کند و همان دو دو تا چهارتا که شما فرمودید....
    ولی ایا نهایتا ما با این دو دو تا کردن ها 20 سال دیگر خوشبخت هستیم؟
    پس چه بر سر عشق امد؟

    دوست من ..شاید خیلی بی رحمانه باشه ولی من به این نتیجه رسیدم که خودم را در چرا ها دیگه غرق نکنم و با جریان زندگی پیش برم..
    غرق شدن بیش از حد در این سوالات برای من یاس و نا امیدی به همراه داشت چون هیچ زمان جواب دلخواهم را از محیط اطرافم نگرفتم..انسان ها در تمدنی غرق شده اند که فکر می کنند تنها راه نجاتشان است و با دست های خود عشق را خاک می کنند پس چرا ما عاشق باشیم؟

    می دونی مریم جان ..مثلا من...هیچ زمان امکان نداشت بیماری را از اتاقم بیرون کنم..به یاد ندارم این کار را کردهخ باشم ..هیچ زمان ..امروز اولین بار این کار را کردم!!
    کاری که همکارانم همیشه و هر روز می کنند.می دونی چرا؟وقتی به ما حقوق بیشتری نمی دهند چرا باید یک مریض بیشتر ببینیم.... و من هر روز هر روز این شمردن ها را می دیدم..همکارم می گفت وقتی تو می بینی من هم باید ببینم پس تو هم نبین و من 6 ماه هر روز گوش ندادمو دیدم و دیدم....
    امروز دیدم نمی تونم ..اصلا نمی تونستم ..باور کن دست هام می لرزید....و فشارم افتاده بود بسکه مریض دیدم ..وقتی نفر اخر که نوبت نداشت التماس می کرد منو ببین.نگاه کردم دیدم همکارم اصلا نیست...1 ساعت بود که رفته بود ..تنها من بودم..انگار نباید دلسوز باشی..من یاد گرفته بودم عشق بورزم به کارم ولی امروز امتحان کردم که اگر نکنم چه می شود...نکردم...ادمی شدم که من نبودم...هرچه گفت ندیدم....گفتم نه نه....نمی تونم ..نمی خوام...و ندیدم...
    پس مریم جان میشه بگی چه بر سر عشق امد؟هیچ نیامد....جز یک سارا ناراحت و غمگین که پا رو قلب یک بیمار گذاشت و هنوزم عذاب وجدان داره در حالی که همکاراش خوشحال بودن که از سادگی در آمده !!! و از خودش برای باقی نمی گذره...
    عزیزم..من متوجه منظور شما از عشق شدم..ولی عشق صدها بعد دارد ..وقتی من چون ارزش کارم با پول سنجیده میشه ..و هزار چیز دیگه که حس می کنم داره ازم استفاده میشه خوب منم سنگ می شم..چون بیشتر اطرافم اهل همین تمدن هستند با هزار دلیلی بی پایه که نهایتا من متهم میشم....و وقتی می خوای دور اون عشق که داری خط بکشی خودت نیستی....

    درست می گی ..انسان ها به قول baby گرامی که من تجربه هاشونو خوب گوش میدم..تغییر کردند..دوست من خیلی تغییر کردند..خیلی...
    و من که نخوام تغییر کنم و نمی خوام تغییر کنم متهم می شم به سادگی..مهربانی بیش از حد و نهایت استفاده زیاد مدیران و .. از توانایی های اندکم.و هیچ کس نگاه نمی کنه که من دارم ذره ذره اب میشم...
    و امروز که مثل دیگران شدم از عذاب وجدان دارم دیوانه میشم!!
    چه بر سر قسم نامه من آمد ..هیچ ...هیچ....چون اون قسم نامه با تمدن تبدیل به خیلی چیزها شده...

    نمی دونم تونستم منظورمو بگم..ولی مریم عزیزم ..یک کلمه که من بهش رسیدم..حتی اگر همه دنیا در دروغگویی..کج فهمی ....بی ارزشی غرق شده باشند تو همان مریمی باش که بودی و آرزو داشتی..بذار هر کس هر فکری می خواد بکنه...هر نظری داره بده...ولی نذار عشق تو قلبت بمیره..
    هر عشقی با هر معنایی که براش داری....
    بذار همین تک به تک ادم ها که برای هم ارزش قائلند و هم رو دوست دارند فردای ایران را بسازند و تو با همه توانت در خلاف جهت این تمدن بی عشق پیش برو....
    حتی نه برای رضای کسی ..برای خودت....همین..
    برای راضی بودنت...
    دیگران رو با همه این چرتکه اندازی ها به حال خودشون بذار..با همه قضاوت هاشون رها کن...
    اونی باش که همیشه می خواستی باشی..همین..

    سرت رو درد آوردم...
    موفق باشی...

  14. 8 کاربر از پست مفید سارا بانو تشکرکرده اند .

    سارا بانو (دوشنبه 11 آبان 88)

  15. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 08 دی 91 [ 21:04]
    تاریخ عضویت
    1387-10-14
    نوشته ها
    768
    امتیاز
    18,761
    سطح
    86
    Points: 18,761, Level: 86
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 2,462 در 461 پست

    Rep Power
    93
    Array

    RE: فراسوی ذهن

    سلام

    مريم خانم لطفا اين لينك رو ببينيد http://www.hamdardi.net/thread-8958-post-90128.html#pid90128 فكر كنم به درد بخور باشه پست اول اين لينك رو دانلود كنيد و تو حرفاش تعمق كنيد اميدوارم آرامش بخش باشه براتون .

  16. کاربر روبرو از پست مفید آرمان 26 تشکرکرده است .

    آرمان 26 (یکشنبه 10 آبان 88)

  17. #9
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 دی 91 [ 21:11]
    تاریخ عضویت
    1387-2-21
    نوشته ها
    338
    امتیاز
    4,957
    سطح
    45
    Points: 4,957, Level: 45
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 193
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    277

    تشکرشده 286 در 92 پست

    Rep Power
    51
    Array

    RE: فراسوی ذهن

    سلام دوستان مهربون و خوبم
    خیلی خوشحال شدم از اینکه بهترین های تالار از این تاپیک دیدن کردند و منو از تجربیات ارزشمندشون بهره مند ساختند و می سازند
    برادر بزرگوار baby شما همیشه به من لطف داشتید،ممنون
    شما کاملا درست میگید نحوه ی برخورد با تغییرات خیلی مهمه که من باید بیشتر توی این زمینه روی خودم کار کنم.

    rsrs1380 عزیزم ،خانم دکتر مهربون منم خدمت شما سلام عرض میکنم،ممنون که نگران حال من بودی و هستی
    میدونم خانمی،میدونم که پشت تمام این مسائل یه حکمتی هست،فقط و فقط این افکار تونسته منو آروم کنه،البته خدا منو ببخشه ناخواسته یه ضربه هایی هم به خودم زدم،یه مشکل کوچولوی جسمی پیدا کردم....حتی توی این سن و سال و در عرض چند ماه میتونم بگم یکدفعه یک چهارم موهام سفید شدند وآزار دهنده ست و...بگذریم... الان خیلی قویتر شدم
    اینقدر که این چند وقته با کسی درد دل نکردم ،الان که اومدم تو همدردی میبینم که چقدراینجا رو کم داشتم،خواهرم برام دعا کن
    تاپیک شما رو هم امشب تا حدودی خوندم، اشتراکات زیادی بین احساستون با احساسات اخیر خودم دیدم.
    در مورد چراها هم باید بگم که تازه خیلی خودمو کنترل کردم و تعداد چراهایی که اینجا نوشتم خیلی کمتر از تعدادیه که واقعا بهشون فکر کردم
    چقدر خوبه که منم روزی مثل شما دیگه به این چراها اهمیت ندم.
    میبینی آخه، به قول شما وقتی اکثرمردم فکر میکنند خیلی باهوش و فهیم هستی که دل کسی رو بشکنی،بدی ها و ضعف های آدمارو به روشون بیاری، برای هر رفتار و کمکت چرتکه بندازی وهمه چیزو شرطی کنی اگر این کارا رو انجام ندی فکر میکنند که نمیفهمی وساده لوحی و...
    کاملا احساس میکنم که شما به یه رهایی رسیدی که باید خیلی با ارزش باشه
    در مورد مریضی که از نظر خودت رفتار درستی باهاش نکردی خودتو اذیت نکن چون این سارایی که من میبینم میتونه جبران کنه

    آرمان 26 لینکهایی که اینجا معرفی کردی با تصاویر زیبا، فوق العاده بودن،خیلی لطف کردی،ممنون
    فقط روی اون جملش در مورد بخشش خیلی مکث کردم
    من خودم به شخصه این معقوله رو پذیرفته بودم(هرچه قدر هم که آدما بدی و اشتباه کرده باشند میشه بخشیدشون) و قبول داشتم ولی بعد توی این زمینه هم گیج شدم،حدس بزنید چطور!؟
    این موضوع هم یکی از اون مبحث هاییه که تو پست اول گفتم توش برام سوال ایجاد شده، دنبال جوابم
    مثلا من در مورد بخشش یه نظری داشتم(تقریبا شبیه همین چیزی که تو لینک شما هست)وبعد متخصص علم روانشناسی(که با پیشرفت علم پیش رفته) یه نظر کاملا برعکس بهم میگه و تاکیید هم داره که حرف درست چیزیه که اون میگه و بر اساس تجربه ی کاریشه،و میگه این طرز فکر به آدم آسیب میزنه چون ازت سواستفاده میشه ومیگفت من تا اون موقع که این فکرو داشتم اشتباه میکردم(میگم اون موقع چون الان نمیتونم قطعی بگم نظرم در مورد بخشش چیه)
    حالا چه کنم با این تعارض؟

  18. 6 کاربر از پست مفید lمریم تشکرکرده اند .

    lمریم (دوشنبه 11 آبان 88)

  19. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 خرداد 04 [ 02:44]
    تاریخ عضویت
    1388-2-21
    نوشته ها
    1,176
    امتیاز
    33,210
    سطح
    100
    Points: 33,210, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    6,023

    تشکرشده 6,300 در 1,292 پست

    Rep Power
    140
    Array

    RE: فراسوی ذهن


    همه ما صفات خوبی داریم که به علت تغییر دوره زمانی و شرایط اجتماع ممکنه در رابطه با این صفات دچار تردید بشیم.

    مهم اینه با تمام این تردیدها صفات خوبمون رو حفظ کنیم .

    اما گاهی برخی افراد از این صفات تعبیر بدی می کنند . خوب این به این دلیل که آدم ها از نظر شخصیتی با هم متفاوت هستند و دیدگاه های متفاوتی دارند .
    همون طور که خیلی ها از وظیفه شناسی سارا ، سادگی رو برداشت می کنند .
    گاهی وقت ها از گذشت و بخشش (یک صفت خوب) هم تعبیر بدی بشه .
    این تعبیر ها خوبی عمل رو زیر سوال نمی بره .

    اما مسئله ای که هست اینه که زمانه به سرعت در حال تغییره چه خوب چه بد ، و آدم ها و دیدگاه هاشون به دنبال تغییرات جامعه تغییر می کنه.
    آدم ها خیلی پیچیده اند و نمی شه که با همه یک جور برخورد کرد.

    حالا تکلیف چیه آیا دست از این صفات خوب بکشیم و بشیم همون چیزی که جامعه می پذیره؟

    ما نباید صفات خوبی که داریم در درون خودمون از بین ببریم . بلکه باید یاد بگیریم ازش به موقع استفاده کنیم.
    باید یاد بگیریم که هر شرایط و هر آدم برخورد مناسب خودش رو می طلبه.
    درمورد انسان که موجود پیچیده ایه باید دقت کنیم که چه برخوردی درسته شاید برخورد درست ما برای بعضی آدم ها مضر باشه و باعث سوء برداشت اونها بشه .
    باید شناخت کسب کنیم نسبت به شخصیت طرف مقابل و با شناختی که پیدا کردیم ، بسنجیم که چه برخوردی درسته.

  20. 6 کاربر از پست مفید baran.68 تشکرکرده اند .

    baran.68 (دوشنبه 11 آبان 88)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. دختر ترسوی من!
    توسط Baran91 در انجمن طــــرح مشکلات کودکان: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: دوشنبه 24 خرداد 95, 14:03
  2. 90 درصد از طلاق ها از سوی زنان
    توسط mosbatman در انجمن علمی و آموزشی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 20 اسفند 92, 00:42
  3. به سوی طلاق ...
    توسط دلپذیراد در انجمن عقد و نامزدی
    پاسخ ها: 20
    آخرين نوشته: سه شنبه 22 مرداد 92, 15:31
  4. نامه ای از سوی پروردگار به همه انسان ها
    توسط meysamm در انجمن اعتقادی،‌اخلاقی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: شنبه 27 آبان 91, 00:33

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:43 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.