به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 7 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 65
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 آذر 87 [ 10:03]
    تاریخ عضویت
    1387-7-18
    نوشته ها
    139
    امتیاز
    4,268
    سطح
    41
    Points: 4,268, Level: 41
    Level completed: 59%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    ♥گفتگو با خدا♥

    خواب ديدم در خواب با خدايي گفتگويي داشتم.
    خدا گفت :پس مي خواهي با من گفتگو كني؟
    گفتم:اگر وقت داشته باشيد .
    خدا لبخند زد
    وقت من ابدي است.
    چه سوالاتي در ذهن داري كه مي خواهي از من بپرسي؟
    چه چيز بيش از همه شما را در مورد انسان متعجب مي كند؟
    خدا پاسخ داد....
    اين كه آنها از بودن در دوران كودكي ملول مي شوند.
    عجله دارند زودتر بزرگ شوند وبعد حسرت دوران كودكي را مي خورند.
    اين كه سلامت شان را صرف به دست آوردن پول مي كنند.
    وبعد پولشان را خرج حفظ سلامتي مي كنند.
    اين كه با نگراني نسبت به آينده زمان حال فراموش شان مي شود.
    آنچنان كه ديگر نه در آينده زندگي مي كنندونه در حال.
    اين كه چنان زندگي مي كنندكه گويي هرگز نخواهند مردوچنان مي ميرند كه گويي هرگز زنده نبوده اند.

    خداوند دستهاي مرا در دست گرفت و مدتي هر دو ساكت مانديم.

    بعد پرسيدم....

    به عنوان خالق انسانها مي خواهيد آنها چه درس هايي از زندگي را ياد بگيرند؟
    خدا با لبخند پاسخ داد


    ياد بگيرند كه نمي توان ديگران را مجبور به دوست داشتن خود كرد.
    اما مي توان محبوب ديگران شد.
    ياد بگيرند كه خوب نيست خود را با ديگران مقايسه كنند.
    ياد بگيرند كه ثروتمند كسي نيست كه دارايي بيشتري دارد.
    بلكه كسي است كه نياز كم تري دارد.

    ياد بگيرند كه ظرف چند ثانيه مي توانيم زخمي عميق در دل كساني كه دوستشان داريم ايجاد كنيم وسال ها وقت لازم خواهد بود تا آن زخم التيام يابد .
    با بخشيدن بخشش ياد بگيرند كساني كه آنها را عميقا دوست دارند
    اما بلد نيستند احساس شان را ابراز كنند يا نشان دهند
    ياد بگيرند كه مي شود دونفر به يك موضوع واحد نگاه كنند و آن را متقاوت ببينند.
    ياد بگيرند كه هميشه كافي نيست ديگران آنها را ببخشند
    بلكه خودشان هم بايد خود را ببخشند.
    و ياد بگيرند كه من اينجا هستم هميشه

    شايد خيلي ها اين كتا ب رو خونده باشند ولي اميدوارم خوشتون بياد
    دوستاي خوبم خيلي دوستتون دارم[/align]

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 آبان 88 [ 16:52]
    تاریخ عضویت
    1387-7-19
    نوشته ها
    63
    امتیاز
    5,378
    سطح
    47
    Points: 5,378, Level: 47
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 172
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    22

    تشکرشده 24 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: گفتگو با خدا

    تشكر

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 آذر 87 [ 10:03]
    تاریخ عضویت
    1387-7-18
    نوشته ها
    139
    امتیاز
    4,268
    سطح
    41
    Points: 4,268, Level: 41
    Level completed: 59%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: گفتگو با خدا(حتما بخونيد خوشتون مياد)

    زماني كه دلم بگيرد به خانه ات مي آيم .....
    خداي من !مرا با نوازش لطف خويش ادب كن نه با تازيانه عقوبتت.
    اميدمن! از آن هنگام كه هنگامي نبود من كودكي بودم كه خوبيها راتنها از دست مادرانه تو دريافت كردم ودست ديگري نمي شناسم .
    هر گاه در تنگناي بلا وخطرات بودم تنها به تو مي نگريستم و با رهايي بخشي جز تو آشنا نگشته ام.
    اگر كسي همه خوبي ها را داشته باشد نيازمندي او به تو كمتر از ديگران نيست .
    اگر كسي همه بديها را انجام دهد فاصله او از لطف ومهرباني تو بيش از ديگران نيست.
    مربي خوبم!
    آشنايي با تو سرآغاز همه ي آشنايي ها بود آن زمان كه تو را مي شناختم هنوز هيچ كس وهيچ چيز را نمي شناختم وچه روز زيبايي بود روز آشنايي ما!
    در آغاز تو خودت را به من معرفي كردي و با من طرح دوستي ريختي و نشان دادي كه چگونه پيدايت كنم كجا به سراغت بيايم و مرا دعوت كردي گفتي كه به سراغم بيا حتما بيا حتما بيا منتظرت هستم .
    اگر تو نبودي من نمي توانستم دوستي داشته باشم اگر تو آغاز نمي كردي من نمي توانستنم با تو آشنا گردم .
    تو چه خوبي!
    همواره مرا دعوت مي كردي اما من اعتنا نمي كردم براي تو ناز مي كردم نمي آمدم .
    با اين حال هر گاه من از تو دعوت كردم بي درنگ قبول كردي و درصدد بر نيامدي كه ناز و بي اعتنايي مرا پاسخ گويي.
    در دوستي ما اين تو بودي كه همواره تواضع مي كردي و بد رفتاري هاي مرا تحمل ميكردي .
    تو چه خوبي!
    هر گاه چيزي از تو خواستم بي درنگ دادي با اينكه بسياري از اوقات مي شد كه تو از من چيزي خواستي بخل ورزيدم
    تو چه خوبي!
    هر گاه كاري داشته باشم احتياج به كمكي داشته باشم دوستي كه به خاطر مي آيد وبه يادش ميافتم تو هستي
    تنها كسي كه محرم اسرار من است وبا او راز دل مي گويم تو هستي هر زمان كه دلم بگيرد به خانه ات مي آيم و مي گويم ومي گويم تا غم هايم را فراموش كنم
    اي واي!
    هميشه غمها ودردهايم را براي توآوردم چه كسي جز تو هست كه دلم با او انس بگيرد ؟چه كسي جز تو هست كه در عين بلند مرتبگي در كمال فروتني سخنانم را بشنود؟
    اگر هم كسي جز تو را بخوانم پشيمان خواهم گشت چون او نمي تواند خواهش دلم را پاسخ گويد نمي تواند تشنگي اقيانوس وجودم را سيراب نمايد.
    به كه اميد بندم؟اميد من اميدي است كهئ تنها در تو انتها مي يابد و هر گاه در كسي جز تو جوياي آن شوم نا اميد خواهم شد.
    وچه خوبي كه مرا اكرام كردي راضي نگشتي كه در ارتباط با بيگانگان دلم شكسته شود اميدم نا اميد شود خوار وذليل شوم
    با من گفتي هر چه بخواهي من به تو مي دهم با من دوست شو كه دوستي من براي تو بس است
    تو چه خوبي!
    بارهاو بارها جاي آن بود كه از من برنجي ولي هميشه در دوستي ما به گونه اي رفتار ميكردي گويا من بهترين دوست تو هستم .
    تو بهترين دوستي بهترين كسي كه من تا كنون ديده ام
    دوست من تو چه پيدايي آنكه تو را نبيند نا بيناست.(برگرفته از دعاي ابوحمزه ثمالي)
    اميدوارم خوشتون بياد اگر نظري داشتيد بگيد باعث دلگرمي منه تا نوشته هاي بهتري براي شما دوستاي عزيزم بنويسم.

  4. 2 کاربر از پست مفید maryam.m تشکرکرده اند .

    maryam.m (جمعه 18 اردیبهشت 88)

  5. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 25 مهر 87 [ 11:35]
    تاریخ عضویت
    1387-2-29
    نوشته ها
    158
    امتیاز
    4,275
    سطح
    41
    Points: 4,275, Level: 41
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    84

    تشکرشده 88 در 53 پست

    Rep Power
    33
    Array

    RE: گفتگو با خدا

    خدایا از وقتی که تورو توی قلبم حس کردم، دوست دارم شعر بنویسم و عاشقت باشم.
    خدایا احساس می کنم مقصد دل من رسیدن به خانه توست ، ولی تو جاده رسیدن به خانه تو حس یک مسافر غریب رو دارم.
    خدایا تا زمانی که عاشقت هستم، مرا دریاب و به خانه خویش فرا خوان.

  6. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اردیبهشت 92 [ 12:37]
    تاریخ عضویت
    1387-6-17
    نوشته ها
    1,234
    امتیاز
    8,567
    سطح
    62
    Points: 8,567, Level: 62
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 183
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    277

    تشکرشده 281 در 126 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: گفتگو با خدا

    ای خدای مهربون باز هم مثل همیشه کمک کن. باز هم مثل همیشه پشتمو خالی نکن. باز هم مثل همیشه همه چی رو به خودت می سپارم.
    دوستت دارم بابت تمام نعمت هایی که بهم دادی و ازت درخواست بخشش می کنم به خاطر تمام سهل انگاریهام .
    اگه ندانسته دل کسی رو شکستم یا کار بدی کردم تو ببخش که تو بزرگترین بخشنده ای.
    باز هم شکر و ازت ممنونم بابت تمام کمک هایی که به من کردی. دوستت دارم با تمام وجودم. هیچ وقت تنهام نذار
    روی هر پله که بایستی خدا یک پله ازت بالاتره. نه به خاطر اینکه خداست. به خاطره اینکه دستتو بگیره...

    هر شب درانتهای شب نگرانیهایت را به خدا واگذار کن و آسوده بخواب. به هر حال او در تمام شب بیدار است ...

  7. #6
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 18 مرداد 94 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1387-6-12
    محل سکونت
    همدردی
    نوشته ها
    2,295
    امتیاز
    31,060
    سطح
    100
    Points: 31,060, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    11,614

    تشکرشده 12,542 در 2,269 پست

    Rep Power
    257
    Array

    RE: گفتگو با خدا

    الهي، اگر بهشت شيرين است بهشت آفرين شيرينتر است.
    الهي، همه گويند خدا كو، من گويم جز خدا كو.
    الهي، آن خواهم كه هيچ نخواهم.
    الهي، همه از تو دوا خواهند، من از تو درد.
    الهي، ما را ياراي دين خورشيد نيست؛ دم از ديدار خورشي آفرين چون زنيم؟
    الهي، همه گويند بده، من گويم بگير.
    الهي، همه سر آسوده خواهند و من دل آسوده.
    الهي، اگر چه درويشم، ولي داراتر از من كيست كه تو دارايي مني.
    الهي، واي برمن اگر دانشم رهزنم شود.
    الهي، انگشتري سليماني ام دادي، انگشت سليماني ام ده!
    الهي، اگر ستارالعيوب نبودي، ما از رسوايي چه ميكرديم.
    الهي، اثر و صنع توام، چگونه به خود نبالم.
    از آيت اله حسن حسن زاده آملي

  8. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 20 تیر 94 [ 15:18]
    تاریخ عضویت
    1387-7-07
    نوشته ها
    327
    امتیاز
    7,417
    سطح
    57
    Points: 7,417, Level: 57
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 133
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    782

    تشکرشده 791 در 202 پست

    Rep Power
    49
    Array

    RE: گفتگو با خدا

    دل ضربه ها
    باز بي تابم... امروز برايم چه داري باوفاترين؟ ...! اينروزها در پس دغدغه هاي اين دنياي هزار چهره و رنگ . در حاليكه بشدت دچار روزمرگي شده ام و به هر خدعه اين روزگار دچار. ... ناگهان تلنگري ظريف در قلبم احساس ميكنم. باز بوي لطافت تو ميايد از اين تن كهنه ...
    باز بوي عطر حضور تو به مشامم ميرسد و من در تاريكترين زواياي وجود خسته ام به دنبال عطر تو نفس ميكشم ... اما...! چرا بيخودم نميكني از خود؟ چرا هنوز غمگينم ؟ چرا مانند تشنه اي بر لب درياي بيكران لطفت ايستاده ام بي آنكه چاره اي باشد براي سيراب شدنم؟ و چه احساسي است اين عطش! ميكشد مرا اين بي نصيبي از درياي عظيم رحمتت...!
    تو بگو چگونه لايق شوم و تو بگو چگونه دل را به دريايت بسپارم ؟ تنها تو بگو تنهاترين يكتاي من...!
    تنها تو بگو اي هستي ناپيداي من...! اي روح من اي جان من!!!
    اين ترنم هاي عاشقانه چگونه ناگهان به من روي ميآورد؟ تو خود سرچشمه اش را موجود نمودي در وجودم ... واي كه چه زيباست احساس را بر زبان آوردن... پس لايق كن زبانم را تا مدحت كند...! دلم را لايق كن تا تو را زلال و روشن در خود جاي دهد...! و اراده اي عطا فرما تا نالايق نشوم در اول اين راه دشوار...!!!
    كاش ميگفتي كه دوستم داري يا نه؟
    و چقدر دلخوش و سرمستم از جواب نداده ات چرا كه تو خود منبع محبتي و عشق...
    پس چگونه نااميد شوم از نثار آن به خود حقيرم كه تو بخشاينده تريني ...

    اين نوشته رو زماني نوشتم كه از عشق اون لبريز بودم و تا به حال جايي ننوشتمش اين اولين باره... راستش من نوشتن بلد نيستم اينها حرفهاي دلم بود براي خداي نازنين و اميدوارم به دلتون بنشينه...

  9. #8
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 24 خرداد 00 [ 00:30]
    تاریخ عضویت
    1387-6-17
    محل سکونت
    سنندج
    نوشته ها
    2,798
    امتیاز
    71,961
    سطح
    100
    Points: 71,961, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran50000 Experience PointsSocialTagger First Class
    تشکرها
    9,001

    تشکرشده 10,163 در 2,191 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: گفتگو با خدا

    خدا از من پرسید: « دوست داری با من مصاحبه کنی؟»
    پاسخ دادم: « اگر شما وقت داشته باشید»
    خدا لبخندی زد و پاسخ داد:
    « زمان من ابدیت است... چه سؤالاتی در ذهن داری که دوست داری از من بپرسی؟»
    من سؤال کردم: « چه چیزی درآدمها شما را بیشتر متعجب می کند؟»
    خدا جواب داد....
    « اینکه از دوران کودکی خود خسته می شوند و عجله دارند که زودتر بزرگ شوند...و دوباره آرزوی این را دارند که روزی بچه شوند»
    «اینکه سلامتی خود را به خاطر بدست آوردن پول از دست می دهند و سپس پول خود را خرج می کنند تا سلامتی از دست رفته را دوباره باز یابند»
    «اینکه با نگرانی به اینده فکر می کنند و حال خود را فراموش می کنند به گونه ای که نه در حال و نه در اینده زندگی می کنند»
    «اینکه به گونه ای زندگی می کنند که گویی هرگز نخواهند مرد و به گونه ای می میرند که گویی هرگز نزیسته اند»
    دست خدا دست مرا در بر گرفت و مدتی به سکوت گذشت....
    سپس من سؤال کردم:
    «به عنوان پرودگار، دوست داری که بندگانت چه درسهایی در زندگی بیاموزند؟»
    خدا پاسخ داد:
    « اینکه یاد بگیرند نمی توانند کسی را وادار کنند تا بدانها عشق بورزد. تنها کاری که می توانند انجام دهند این است که اجازه دهند خود مورد عشق ورزیدن واقع شوند»
    « اینکه یاد بگیرند که خوب نیست خودشان را با دیگران مقایسه کنند»
    «اینکه بخشش را با تمرین بخشیدن یاد بگیرند»
    « اینکه رنجش خاطر عزیزانشان تنها چند لحظه زمان می برد ولی ممکن است سالیان سال زمان لازم باشد تا این زخمها التیام یابند»
    « یاد بگیرند که فرد غنی کسی نیست که بیشترین ها را دارد بلکه کسی است که نیازمند کمترین ها است»
    « اینکه یاد بگیرند کسانی هستند که آنها را مشتاقانه دوست دارند اما هنوز نمی دانند که چگونه احساساتشان را بیان کنند یا نشان دهند»
    « اینکه یاد بگیرند دو نفر می توانند به یک چیز نگاه کنند و آن را متفاوت ببینند»
    « اینکه یاد بگیرند کافی نیست همدیگر را ببخشند بلکه باید خود را نیز ببخشند»
    باافتادگی خطاب به خدا گفتم:
    « از وقتی که به من دادید سپاسگزارم» ..........
    سکوت سرشار از ناگفته‌هاست
    _____________________________

    مجله علم ورزش

  10. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 20 تیر 94 [ 15:18]
    تاریخ عضویت
    1387-7-07
    نوشته ها
    327
    امتیاز
    7,417
    سطح
    57
    Points: 7,417, Level: 57
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 133
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    782

    تشکرشده 791 در 202 پست

    Rep Power
    49
    Array

    RE: گفتگو با خدا

    دل ضربه ها (2)
    چه مسرورم با تو ... و چه غمگين و تنهايم بي تو...
    افكار مغشوشم متمركز شويد... به ترنم هاي عاشقانه تجلي حضور او گوش بسپاريد و غبار سياه هوسها را بزدائيد..
    پاك شويد تا بشنوم صداي او را...!
    پاك شويد تا بشنوم صداي زمزمه هاي روح آشفته ام را... كه مينالد از اين همه دربند بودن...!
    و من من است كه مرا در بند كشيده... تو ! تنها تو رهايم كن از اين بندها.... چرا كه تو توانايي و من ناتوان...!
    مادرم كجاست تا مرا به نيل تقديرت بسپارد. عاشقانه ؟
    و پدرم كجاست تا مرا آماده ذبح كند . عاشقانه؟...
    تو خود باش بجاي همه نداشته هايم ...!
    من بنده توام ... مرا آفريدي ... به من موهبتهاي بسيار بخشيدي ... پس متوقع ام بيشتر از هميشه چرا كه تو ميتواني و من ناتوانم... و چه لذتي است كه ناتواني از توانايي بخشنده طلب كند؟
    تويي كه خود طلب نكرده ميبخشي پس چرا نخواهم از خود تو...؟!!!
    اگر اين زنجيرهاي دنيوي بگذارند خود را رها ميكنم.
    چه روزها كه به آفريده هايت مينگرم و مرگ را مجسم ميكنم...
    به من ياد بده كه نهراسم از مردن ... به من ياد بده كه شاد باشم از ذبح شدن در پيشگاهت براي رسيدن به تو...

    اگر مردن راهي است براي به تو رسيدن من آماده ذبح ام ...!!!
    ************
    اين هم يكي ديگه از نوشته هامه ... جالبه كه بدونيد من انشا هم بلد نبودم بنويسم راستش خواهرم انشاهامو مينوشت.. ولي يه يك سالي هست كه يه حس عجيب بهم دست ميده ... يه حضور عظيم را در كنار خودم حس ميكنم ... ضربان قلبم بالا ميره و چشمام پر اشك ميشه و يه عشق واقعي بزرگ از خدا بهم دست ميده و دوست دارم خدا را بغل كنم و ببوسم... تنها كاري كه ميتونم بكنم نوشتن در همون لحظه است روي تكه كاغذهاي باطله ...
    پس اگه ادبياتم ضعيفه به بزرگي خودتون ببخشيد...

  11. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 13 مهر 89 [ 16:10]
    تاریخ عضویت
    1387-1-19
    نوشته ها
    1,801
    امتیاز
    13,034
    سطح
    74
    Points: 13,034, Level: 74
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 216
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    954

    تشکرشده 992 در 530 پست

    Rep Power
    199
    Array

    RE: گفتگو با خدا

    دل گـفـتــه هــای پنهــانی بـا خــدا



    همه ما پنهانی ودر نهان با خداوند ، دل گفته هایی با خدا داریم، کسی از آن خبر ندارد وخود می گوییم و خدا شنونده است. آن چه می آید بخشی هایی ازگفتگوهای «من وشما» ،با خداست .اگر می دانید ،مطلبی باید اضافه شود پیغام بگذارید تا اضافه شود؛همه این مطالب از من نیست؛
    با احترام به شخصیت تهیه کننده متن ، که نمی شناسم و نمی دانم کیست با دخل وتصرف هایی ؛ آن را تقدیم می کنم.



    گفتم: خسته‌ام

    گفت: لاتقنطوا من رحمة الله

    .:: از رحمت خدا نا امید نشید(زمر/53) ::.



    گفتم: انگار، مرا فراموش کرده ای!

    گفت: فاذکرو


 
صفحه 1 از 7 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 06:29 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.