به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 15 1234567891011 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 148
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 13 اردیبهشت 88 [ 18:29]
    تاریخ عضویت
    1387-5-01
    نوشته ها
    138
    امتیاز
    4,851
    سطح
    44
    Points: 4,851, Level: 44
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 99
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 13 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array

    خانومم میگه خسته شدم ازت, واسم اهمیتی نداری !

    سلام دوستان. خوبید ؟
    حتما این تاپیک منو خوندید : http://www.hamdardi.net/showthread.php?tid=6625 که عنوانش قطع رابطه با خانواده خانومم بود.
    خدا رو شکر همه چیز درست شد. رابطه مثه قبل شد اما ...
    من 4 ماهه که با همسرم تو عقدیم. دوتامون تو یه دانشگاهیم و همکلاسیمو با هم درس میخونیم و همیشه پیش هم بودیم.
    من خیلی برای زندگیم ارزش قائلم.
    همسره من اخلاقه بدی که داره اینه که اگه از چیزی ناراحت بشه نمیگه و تو دلش میریزه. هر چقدر بهش گفتم به من بگو اگه از چیزی ناراحت شدی اما فایده ای نداشت.
    تا اینکه تمامه این ناراحتیها تو 4 ماه تو دلش جمع شده بود و یدفه منفجر شد. حالا میگه خسته شدم. احساس میکنم تو قفس بودم. احساس میکنم برده تو بودم. حتی حرفایی که ما تو خلوت هم به هم میزدیمو ریخت رو دایره, جلئو خانوادش !!! منم اونجا حضور داشتم. آب شدم به خدا.
    1 ماه بود که دعواهامون زیاد شده بود. و الان 5 روزه که کاملا عوض شده. تو روی من به خانوادم بی احترامی میکنه, در صورتی که پدر و مادر من چون دختر نداشتن وقتی که خانومم اومد تو خونه ی ما اون رو از همه بیشتر دوست داشتن. پدرم دم به دقیقه بهش محبت میکرد و واسش چیزی میخرید. مادرم هم همینطور, بعد از قطع رابطه ی کوتاهی که با خانواده خانومم داشتیم, خانومم خونه ی ما بود. از این خیلی ناراحته ! فکر میکنم حالا فهمیده که کارش اشتباه بوده و الان داره خودش رو توجیه میکنه.
    تو این 5 روز واسه من مثه جهنم بوده.
    هر چی گفته گوش کردم نازشو کشیدم گفتم تو حق داری. اما جلو خانوادش به من و خانوادم بی احترامی کرد و منو خیلی تحقیر کرد. واسم مهم نیست من تمام غرورمو واسه اون زیر پام گذاشتم تا جایی که حتی خانواده ی خودش به من حق میدادن و میگفتن چت شده دخترم ؟
    نمیدونم چرا اینجوری شد. البته منم کم مقصر نبودم ! به خدا زندگیمو خیلی دوست دارم. منم اشتباه زیاد کردم و هر دفه که میگفت جدی نمیگرفتم. حالا فهمیدم و بهش گفتم میخوام عوض بشم. اما باور نمیکنه. یکی از اشکالات من این بوده که مثلا بعد از رابطه جنسی شاید کم بهش محبت میکردم و رو مو می کردم اونور میخوابیدم. توجهی نداشتم. اما به خدا تا کفشاشو جلو پاش جفت می کردم. شاید کمی بدبین بودم. شاید دوست داشتم هر جا من باشم اونم باشه. شاید من راجع به خانوادش زیاده روی کردم در حرفام. میدونم مقصر بودم. اما اونم می تونه گذشت کنه. تا دیشب که پدر و مادرم بهمون زنگ زدن گفتن بیاین اینجا ببینیم چی شده. آخه به پدر و مادر من خیلی توهین کرد. پدرم خیلی ناراحت بود, چون خانومم رو حتی از مادرم بیشتر دوست داشت.
    خلاصه دیشب اومدیم اینجا خانومم کاملا با سردی باهشون رفتار کرد. اصلا محل نمیداد. هی به من بد نگا میکرد. خانوادم هی میگفتن دخترم شما ببخش, دوباره زندگیتون رو از نو بسازید. زندگی که لباس نیست که تا ازش خسته شدید عوضش کنید. اونا میگفتن اصلا اگه شوهرتم مشکلی داشته الان فهمید9ه ازت فرصت میخواد. در آخر ازش سوال کردند که میخوای باهش زندگی کنی گفت : "نمیدونم". این نمیدونم خیلی معنی داشت. خیلی ناراحت شدم. گفتم شاید میخواد با من تنها حرف بزنه شاید اینجا راحت نباشه. واسه همین گفتم بیا بریم بیرون حرفامون رو باهم بزنید. رفتیم بیرون شروع کرد به بیاحترامی. آره اصلا به اونا چه ربطی داره که هی دخالت میکنن ؟ من بخوام می مونم نخوام نمی مونم. هیچ خری نمیتونه جلومو بگیره و ....
    خیلی به من برخورد اما نشون ندادم. گفتم حق با توئه عزیزم. شما ببخش. منم ببخش. بیا باهم زندگیمون رو از اول شروع کنیم. هنوزم عاشقتم. از بوسه و اینا هم دریغ نمیکنم به خدا.
    همش بغلش میکنم. احساس میکنم وقتی بغلش میکنم آروم تر میشه. واسه همین اینکارو زیاد میکنم. دیشب خیلی داشت حرف میزد تا منم یه دفه عصبانی شدم. ولی بازم به روی خودم نیاوردم و آروم بهش گفتم : " بهتره چند روز جدا از هم باشیم. هر کی خونه ی خودش. فکراتو خوب بکن عزیزم. ببین میتونی بدون من زندگی کنی ؟" اونم قبول کرد و الان من خونه ی خودمونم و اونم خونه ی خودشون.
    دعواهامون که از 1 ماهه پیش شروع شد, من یه حرفی تو دعوا بهش زدم که سر منشاء تمام مشکلات و این مخمصه شد ! اون هر چی دلش خواست میگفت همیشه من تو دعواها کوتاه میام. همیشه ! من یه چیزی شورع میکنم و ناراختم ازش ولی اون میگعه از حرف زدنت متنفرم. خوشم نمیاد. نمیدونم والا من فقط قصدم اینه که تو دله کسی چیزی نمونه و همه چی اونجا تموم بشه.
    خوب داشتم میگفتم. اون هر چی دلش میخواست میگفت تا منم عصبی شدم و گفتم : "برو گمشو خونه ی مامانت" این دقیقا همون موقعی بود که با خانوادش به خاطر من قطع رابطه کرده بود. احساس کرد خیلی تنهاست و هیچ کسی رو نداره. منم خیلی ناراحت شدم از زدن این حرف ولی واقعا صبرم تموم شده بود. میخواست بره اما جلوشو گرفتم.
    الانم که داره فکر میکنه.
    امروز صبح که از خواب که پاشدم بهش زنگ زدم, راجع به گذشته نمیخواستم صحبت کنم یا اینکه تصمیمشو گرفته یا نه ! فقط گفتم : "سلام عزیزم, صبح به خیر, دیشب من رفتم حرم ( حرم امام رضا (ع) ) کلی دعا کردم. خیلی خوب بود. سبک شدم. دیشب دلم واست تنگ شد. همش به خودم میگفتم تو پیشمی تا خوابم ببره." خلاصه از این جور صحبتا.
    اون رفتارش بهتر شده بود ! خوشحال شدم. امکا مثه قبل نبود. اونم گفت : "سلام. منم الان بیدار شدم. دیشب ساعت 4:30, 5 خوابیدم. چه خبر و..."
    ولی مثه قبل نشده. احساس میکنم هنوز دوسم داره ولی داره توجیهی واسه کارای خودش پیدا میکنه.
    کمک کنید دوستان مثه همیشه لطفتون رو دریغ نکنید.
    ممنون.

  2. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 18 مرداد 94 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1387-6-12
    محل سکونت
    همدردی
    نوشته ها
    2,295
    امتیاز
    31,060
    سطح
    100
    Points: 31,060, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    11,614

    تشکرشده 12,542 در 2,269 پست

    Rep Power
    257
    Array

    RE: خانومم میگه خسته شدم ازت, واسم اهمیتی نداری !

    سلام CG art عزيز
    تاپيک قبليت رو نخوندم اما از روي همين مواردي که نوشتي اوني که به ذهنم مي رسه رو برات ميگم.

    -قطع ارتباط با خانواده ها درست نيست.
    - وقتي همسرت باهات حرف نمي زنه معنيش اينه که تو ارتباط کلامي مشکل داريد. يعني اون احساس مي کنه که شما درکش نمي کنيد.
    - مشاوره با خانواده ها (پدر ومادر هر کدوم از طرفين) به صلاح نيست. مشاوره بايد شخص ثالثي باشه که ...
    - وقتي ناراحتيد به همديگه فرصت بديد.
    - اينکه سعي مي کني کدورتي تو دلت (دلتون) نباشه خيلي خوبه ، اما اگه فرصتي ندي که همسرت قدرت پذيرش تو رو داشته باشه نتيجه عکس مي گيري.‌(مهم)

    اينائي رو که گفتم ، خيلي مجمل بودن روشون فکر کن ،‌وبرا خودت بازشون کن.

  3. کاربر روبرو از پست مفید baby تشکرکرده است .

    baby (شنبه 05 اردیبهشت 88)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 13 اردیبهشت 88 [ 18:29]
    تاریخ عضویت
    1387-5-01
    نوشته ها
    138
    امتیاز
    4,851
    سطح
    44
    Points: 4,851, Level: 44
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 99
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 13 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خانومم میگه خسته شدم ازت, واسم اهمیتی نداری !

    نقل قول نوشته اصلی توسط BABY
    سلام CG art عزيز
    تاپيک قبليت رو نخوندم اما از روي همين مواردي که نوشتي اوني که به ذهنم مي رسه رو برات ميگم.

    -قطع ارتباط با خانواده ها درست نيست.
    - وقتي همسرت باهات حرف نمي زنه معنيش اينه که تو ارتباط کلامي مشکل داريد. يعني اون احساس مي کنه که شما درکش نمي کنيد.
    - مشاوره با خانواده ها (پدر ومادر هر کدوم از طرفين) به صلاح نيست. مشاوره بايد شخص ثالثي باشه که ...
    - وقتي ناراحتيد به همديگه فرصت بديد.
    - اينکه سعي مي کني کدورتي تو دلت (دلتون) نباشه خيلي خوبه ، اما اگه فرصتي ندي که همسرت قدرت پذيرش تو رو داشته باشه نتيجه عکس مي گيري.‌(مهم)

    اينائي رو که گفتم ، خيلي مجمل بودن روشون فکر کن ،‌وبرا خودت بازشون کن.
    سلام BABY عزیز. میشه راجع به خط آخر بیشتر توضیح بدی ؟ "اما اگه فرصتي ندي که همسرت قدرت پذيرش تو رو داشته باشه نتيجه عکس مي گيري.‌(مهم) "

  5. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 اردیبهشت 88 [ 10:18]
    تاریخ عضویت
    1387-8-05
    نوشته ها
    477
    امتیاز
    6,023
    سطح
    50
    Points: 6,023, Level: 50
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 127
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    41

    تشکرشده 45 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خانومم میگه خسته شدم ازت, واسم اهمیتی نداری !

    cg art عزيز حرفي رو كه شما به خانومتون زديد شايد بد باشه اما بدتر اين بوده كه اون به خاطر شما با خانوادش قطع رابطه كرده و شما....فقط ميتونم بگم متاسفم!!!
    چند روزي بهش فرصت بديد تا با خودش خلوت كنه،شايد نياز به تنهايي داره.هر زماني هم كه با ايشون تلفني صحبت كرديد هيچ حرفي در مورد بحثون يا اينكه ميخواد چه تصميمي بگيره به ميون نياريد.اجازه بديد زمان خودش همه چي رو درست كنه.
    توي اين شرايط بهتره با خانوادتون حرف بزنيد و بگيد كه شما بيشتر از همسرتون مقصر بوديد و اجازه ندايد مشكلات كوچيك باعث بشه خانواده شما از همسرتون كينه اي به دل داشته باشند.
    موفق باشيد

  6. کاربر روبرو از پست مفید taravat تشکرکرده است .

    taravat (شنبه 05 اردیبهشت 88)

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 13 اردیبهشت 88 [ 18:29]
    تاریخ عضویت
    1387-5-01
    نوشته ها
    138
    امتیاز
    4,851
    سطح
    44
    Points: 4,851, Level: 44
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 99
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 13 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خانومم میگه خسته شدم ازت, واسم اهمیتی نداری !

    نقل قول نوشته اصلی توسط taravat
    cg art عزيز حرفي رو كه شما به خانومتون زديد شايد بد باشه اما بدتر اين بوده كه اون به خاطر شما با خانوادش قطع رابطه كرده و شما....فقط ميتونم بگم متاسفم!!!
    چند روزي بهش فرصت بديد تا با خودش خلوت كنه،شايد نياز به تنهايي داره.هر زماني هم كه با ايشون تلفني صحبت كرديد هيچ حرفي در مورد بحثون يا اينكه ميخواد چه تصميمي بگيره به ميون نياريد.اجازه بديد زمان خودش همه چي رو درست كنه.
    توي اين شرايط بهتره با خانوادتون حرف بزنيد و بگيد كه شما بيشتر از همسرتون مقصر بوديد و اجازه ندايد مشكلات كوچيك باعث بشه خانواده شما از همسرتون كينه اي به دل داشته باشند.
    موفق باشيد
    سلام. ممنون از راهنماییتون. فکر نمیکنم سرزنش کردن که در خط اول شما پیداست الان درست باشه.
    در ومرد خانوادم بگم که خانواده من واقع بینن. میدونن مقصر من بودن. چیزی غیر از درست شدن نمیخوان.
    اینو فراموش کردم که بگم. دیشب که من حرم بودم, با اینکه خانومم به پدرم کلی بی احترامی کرد,پدرم به خانومم زنگ زده بود و گفته بود : " دخترم بیا کینه ها رو کنار بذار و برگرد با هم زندگیتون رو کنید. با هم خوشبخت شین. تفاهم رو سعی کنید به وجود بیارید. میخوای الان خودم بیانم دنبالت که واست سخت نباشه." خانومم گفته بود : " نه ما قرار شده به هم وقت بدیم. من نمیام, میخوام فکر کنم."

  8. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 خرداد 88 [ 05:57]
    تاریخ عضویت
    1387-8-07
    نوشته ها
    264
    امتیاز
    4,364
    سطح
    42
    Points: 4,364, Level: 42
    Level completed: 7%, Points required for next Level: 186
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    76

    تشکرشده 81 در 38 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خانومم میگه خسته شدم ازت, واسم اهمیتی نداری !

    سلام
    زیاد اصرار نکنید و بهش فرصت بدین .اصرار بیش از حد شما و خانوادتون باعث میشه خانمتون فکر کنن یه خبرایی هست و مشکوک میشن.شما بهش فرصت فکر کردن دادین پس بزارین خوب فکر کنه ودر این میان هر تماسی وجود داشت همون روال قبلی خودتون که با محبت حرف می زدین انجام بدین.در ضمن شما قبول کردین که اشتباه از شما بوده پس بیشتر از این ناز نکشید که خانمتون لوس بشه. بهش فرصت بدین و تو منگنه نزارینش.

  9. کاربر روبرو از پست مفید شادزی تشکرکرده است .

    شادزی (شنبه 05 اردیبهشت 88)

  10. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 13 اردیبهشت 88 [ 18:29]
    تاریخ عضویت
    1387-5-01
    نوشته ها
    138
    امتیاز
    4,851
    سطح
    44
    Points: 4,851, Level: 44
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 99
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 13 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خانومم میگه خسته شدم ازت, واسم اهمیتی نداری !

    نقل قول نوشته اصلی توسط شادزی
    سلام
    زیاد اصرار نکنید و بهش فرصت بدین .اصرار بیش از حد شما و خانوادتون باعث میشه خانمتون فکر کنن یه خبرایی هست و مشکوک میشن.شما بهش فرصت فکر کردن دادین پس بزارین خوب فکر کنه ودر این میان هر تماسی وجود داشت همون روال قبلی خودتون که با محبت حرف می زدین انجام بدین.در ضمن شما قبول کردین که اشتباه از شما بوده پس بیشتر از این ناز نکشید که خانمتون لوس بشه. بهش فرصت بدین و تو منگنه نزارینش.
    سلام. واقعا ممنونم که وقت میذارید.
    راستش از این می ترسم که دیگه بر نگرده !
    خیلی نگرانم !
    آخه من واقعا دوسش دارم نه برای خودم برای دوتامون.
    زندگیمو دوست دارم در کنار اون.

  11. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 05 تیر 91 [ 11:23]
    تاریخ عضویت
    1387-6-17
    نوشته ها
    1,019
    امتیاز
    7,536
    سطح
    57
    Points: 7,536, Level: 57
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 14
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    650

    تشکرشده 657 در 204 پست

    Rep Power
    118
    Array

    RE: خانومم میگه خسته شدم ازت, واسم اهمیتی نداری !

    سلام
    برادر گرامی صبور باشید یکم به خانومتون زمان بدین
    خانومتون از حرف شما رنجیده حالا باید بهش زمان بدین تا این دلخوری برطرف بشه تو این زمان هم باید سعی کنین اون روزها رو زیاد بخاطرش نیارین و قضیه رو کش ندین و مشکلات رو مرور نکنین
    موفق و پیروز باشی

  12. کاربر روبرو از پست مفید bloom تشکرکرده است .

    bloom (شنبه 05 اردیبهشت 88)

  13. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 خرداد 88 [ 05:57]
    تاریخ عضویت
    1387-8-07
    نوشته ها
    264
    امتیاز
    4,364
    سطح
    42
    Points: 4,364, Level: 42
    Level completed: 7%, Points required for next Level: 186
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    76

    تشکرشده 81 در 38 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خانومم میگه خسته شدم ازت, واسم اهمیتی نداری !

    به نظر من رفتار شما خانمتون رو لوس کرده و چون مطمئن هست دوباره بر میگردید بنابراین به مخالفت خودش ادامه میده.یادتون بیوفته به جمله خودش که "فکر می کنم در زندان بودم"بنابراین بدون هیچ ترس و واهمه بزارین مدتی با خودش تنها باشه و فقط از طریق پیامک و جملات زیبا و عاشقانه اونم روزی یکی همراهش باشین.برای چند روز این پیامکها رو قطع کنید و تماسی هم نگیرید.مطمئن باشید دلش طاقت نمیاره و تماس میگیره.باز هم میگم زیاد اصرار نکنید چون ما خانمها از مردهای پلاچ بدمون میاد طوری که اگه زیاد پلاچ بشن تحمل شنیدن صداشون هم نداریم. فقط با حوصله عشق خودتون رو بهش ثابت کنید نه با اصرار.چون اینطوری فکر میکنه فقط براتون مهمه که به دستش بیارین و از بعد از ازدواج میترسه که دوباره اون جمله ازتون بشنوه"برو گمشو خونه بابات"
    بنابراین اصرار نکنید و صبور باشین وفقط بهش ثابت کنید که دوستش دارین اون به عشق شما شک کرده. همین زیاد سخت نگیرید

  14. کاربر روبرو از پست مفید شادزی تشکرکرده است .

    شادزی (شنبه 05 اردیبهشت 88)

  15. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 13 اردیبهشت 88 [ 18:29]
    تاریخ عضویت
    1387-5-01
    نوشته ها
    138
    امتیاز
    4,851
    سطح
    44
    Points: 4,851, Level: 44
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 99
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 13 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خانومم میگه خسته شدم ازت, واسم اهمیتی نداری !

    ممنونم ازت.

    الان اون پیامک داده که شناسناممو بیار. منم گفتم باشه برات میارم عزیزم.
    اما آخه چرا ؟


 
صفحه 1 از 15 1234567891011 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. از دست بی مسیولیتی همسرم خسته شدم
    توسط leila1 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: جمعه 11 اردیبهشت 94, 02:31
  2. خدایا ازت ممنونم
    توسط پدربزرگ در انجمن رنج
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 30 خرداد 91, 20:36
  3. مگه من ازت چی خواستم !! (طنز)
    توسط Niloo55 در انجمن شوهران و زنان از یکدیگر چه انتظاراتی دارند
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: جمعه 16 اسفند 87, 01:36
  4. هر وقت دلتنگی سفره نمازت را باز کن ...
    توسط آرزو در انجمن آرامش
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: شنبه 17 فروردین 87, 10:40

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:59 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.