با سلام به همه دوستان خوب تالار مشكلي كه دارم خيلي قديمي نيست و چند وقته كه اين طوري شدم و هر روز دارم بدتر مي شم . نمي دونم اسمه مشكل من چيه اما خودم گذاشتمش بدبيني..........
چند وقته دارم داغون مي شم اصلا زندگي نمي كنم با گفتن كوچكترين حرفي از طرف همسرم فكرم به صد جا ميره.!!!!
همسرم در محيط كاملا مردونه ي بازار كار مي كنه و گاهي به دليل داشتن كار زياد شب ها دير مي آد خونه... و چون تا دير وقت كار دارن گاهي با دوستاش شامو بيرون مي خوره. هر دفعه كه مي اومد خونه به من ميگفت. ديشب بهم گفت با يكي ديگه از دوستاش رفتن خونه يكي ديگه كه نزديك كحله كارشونه و اونجا شام خوردن و خانم اون دوستشون هم نبوده .... بعد مي گفت زنه يكي ازدوستاش خيلي بهش گير مي داده و همش زنگ ميزده و همسر من و دوسته ديگش اونو مسخره مي كردن. همسرم بعد از ازدواجمون اولين باره كه خونه دوستي مي ره.من اون موقعه سكوت كردم اما خدا ميدونه چه فكر هايي كه نكردم . وبا خودم گفتم اگه يك روز من هم نباشم او اين كارو مي كنه. رفتم پول هاي تو جيبهشو شمردم از اون ميزاني كه به من گفته بود 5 هزار تومان كمتر بود.
وقتي بهم زياد محبت ميكنه مثلا بغلم مي كنه با خودم مي گم يه كاري كرده كه عذاب وجدان داره يا اينكه داره خرم مي كنه.
اميدوارم مسخرم نكنيد ولي از همه خواهش مي كنم كمكم كنيد. من دارم از بين ميرم.![]()
علاقه مندی ها (Bookmarks)