
نوشته اصلی توسط
mohat
متاسفانه همسر من سرپرست خانواده 5 نفری خودش نیز می باشد و این موضوع، هم به لحاظ مالی و هم به لحاظ روحی زندگی من و خودش را تحت تاثیر قرار داده است!
در دوران عقد یکبار که تقاضای خرید چیزی از همسرم کرده بودم، گفت چون بابت خرید وسیله ای برای منزلشان هزینه کرده، الان قادر به خرید مورد من نیست. چون من از تکرار این مساله در آینده واهمه داشتم، شاکی شدم که چرا این مطلب که باید هزینه های خانواده ات را بعده بگیری، قبل از عقد بطور واضح نگفتی که من بتوانم تصمیم گیری کنم؟!
در هر حال بعد از کلی دعوا و ... قرار بر این شد که همسرم ماهیانه مبلغی ثابت به خانواده اش کمک کند و مدیریت منزلشان را بعهده خودشان بگذارد.
(باید بگویم که پدرشوهر من قادر به کار نیست ولی ظاهرا مادرشوهرم وارث چند قطعه زمین است که می گویند گذران زندگی شان از این راه است.)
حالا بعد از گذشت 8 ماه از زندگی مشترکمان، نه تنها از لحاظ مالی بلکه در سایر موارد هم سرپرستی خانواده اش را عهده دار است. او هر 6 روز هفته را صبح از خانه خارج شده و خیلی زود برگردد ساعت 10 شب است. خیلی اوقات صبحها و یا شبها بعد از ساعت 10 به منزل آنها می رود. ما یک روز جمعه را داریم که به مرور زمان تقریبا تمام جمعه ها یا باهم یا خودش تکی آنجا هستیم!
این موضوع واقعا به همسرم فشار آورده است و او را بد اخلاق می کند و من هم دیگر جرات اعتراض ندارم چون منجر به دعوا می شود!
بعد از 8 ماه چانه زنی برای مسافرت رفتن، قرار شد که با هم به شهرستانی که زمین مادرش است برویم برای فروش آنها! مسافرتمان هم شد انجام کار خانواده اش!
به نظر شما این مشکل راه حلی دارد؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)