موضوع: من شوهرم رو خيلي دوست دارم ولي ...

سلام به همه دوستان گلم
فکر کنم براي کمک خواستن بايد يه بيوگرافي بنويسم من و شوهرم تو محل کار باهم آشنا شوديم و تقريبا با عشق ازدواج کرديم اون مرد خيلي جذابي محسوب ميشه و خيلي هم خوش مشرب بود و تا قبل از ازدواج سالها تنها زندگي ميکرد و خانواده اش تو يه شهر ديگه زندگي ميکردن ما بعد از ازدواج مشکلات زيادي رو کنار هم داريم اون مرد جذاب تو خونه با يه کاناپه يا يه ميز هيچ فرقي نميکنه نه صحبت و نه دعوا نه هيچ چيز ديگه يا خوابه يا مشغول تماشاي تلوزيونه نه علاقه اي به جاي رفتن داره و نه روي خوشي براي مهمون دعوت درکدن ديگه نميدونم بايد چي کار کنيم اگه با دعوا و داد و قال جاي بريم يا مهموني بياد خونمون انقدر اخم ميکنه که با دل شکسته بايد از ديگران جدا بشينم تقريبا جز خانواده درجه يکم کسي برام باقي نمونده تا اونها هم يه جوراي از سر دلسوزي که بيشتر باعث عذابتا خوشي نميدونم بايد با اين همه بي حوصله گي و بد رفتاريش چي کار کنم گاهي شک ميکنم که داراي يه اعتياد پنهان باشه که البته بايد بگم متاسفانه چند بار هم تو کيفش يه بسته هاي کوچک پيدا کردم البته انقدر کم و محدود بوده اين اتفاق که نميتونم بهش بگم اعتياد ولي در هر صورت حق دارم شک پيدا کنم هر بار يه جور قانع شودم که اونها مال کس ديگه است يا نميدونم دوست داشتن مشکل بدي آدم راحت راضي ميشه و سکوت ميکنه ميشه کمکم کنيد تا بدونم چه جوري بايد روي علاقم سر پوش بزارم و همسرم رو ادب کنم .

عزیزم بر عکس به نظر من باید روی همین چیزا دقت کنی نگاه نکن به کم بودن یا محدودبودنش بلکه همینا زمینه ساز میشن در اینده بیشتردقت کن بنظر من اگر این بسته ها مال کس دیگس تو کیف همسر شما چیکار می کنه این یه توجیه برای کارش

دوست داشتن دليل نمي شه كه شما روي تمام كارهاي ناپسندش سرپوش بگذاريد. كمي منطقي تر به زندگي نگاه كنيد.

يعني چي همسرمو ادب كنم ؟ مطمئن باش اينجا كسي نمي تونه بهت كمك كنه كه شما بتوني همسرتو ادب كني ، دوستان حاضر در تالار فقط ميتونن بهت كمك كنن كه چه طور مشكلت رو حل كني و با اون كنار بياي !
انزوا و گوشه نشيني كه از همسرتون گفتيد ، تاثير همان دوري هاي مداوميه كه از خونواده اش داشته !!! چون به اين نوع رفتار عادت كرده ، نشستن رويه كاناپه و زول زدن به تلوزيون و ... همه اون چيزاييه كه دوران مجرديش رو شامل ميشده و به نظر من زياد نگران كننده نيست
در مورد بي حوصلگي هاشون هم ابتدا شما علت اين رفتاراشو و جستجو كن و ببين كه دليل اين رفتارش چي ميتونه باشه ؛ دوم ، در مورد اون بسته هايي كه ديدي ، مي توني بيشتر توضيح بدي كه اونا چي بودن ؟ حالا اگه اون بسته ها واقعا مواد افيوني باشن ، چه فرق ميكنه كه كم باشن يا زياد !!! پس نمي توني تا مطمئن نشدي كه همسرت دچار اعتياد پنهونيه يا نه ، رويه شكت سرپوش بذاري و ديگه هيچي ...

ممنون عزيزان من ميدونم که ادب کردن کلمه مناسبي نيست ولي فکر مي کنم علاقه من باعث شده خيلي ميدان رو براش باز بزارم تا همه مشکلات رو به راهتي فراموش کنه و از خودش رفع مسئو.ليت کنه بله من هم معتقدم اين رفتار سرد براي اينکه نميدونه خانواده واقعا چي ولي بايد چه جوري بهش ياد بدم که يه زن تو خونش چه توقعهاي داره و نيازهاي داره اين زندگي مثل يه مرداب و البته اون بسته ا ميتونم به جرات بگم ترياک بوده هر چند اصلا دوست ندارم اعتراف کنم ولي بود و تقريبا نزديک به ده بار تو زندگي 5 ساله من ديده شد البته اين رو هم بگم بعد از بار اول که خيلي اتفاقي ديده شد من حق خودم دونستم که وسايلش رو بگردم و دفعه هاي بعد رو با گشتن و کنکاش پيدا کردم و لي الان نزديک به يکسال که چيزي پيدا نميکنم البته احتمال اين رو ميدم که بعد از دفعات قبل سعي مي کنه دقت بيشتري بکنه و چطور ميتونم مطمئن بشم آخه

سلام...به نظر من همین توقعاتی که دارید خیلی واضح و شفاف بهشون بگید...در مورد اون بسته هم بستگی به وضع مالیشون و مقدار مصرفشون داره...اگر پول کافی داشته باشه حالا حالاها از ظاهرشون مشخص نمیشه...اگر مصرفشون هم تفریحی باشه بازم معلوم نمیشه.

راز دل عزيز بارها اين کار رو کردم و در کمال آرامش همه رو ميپذيره و قبول ميکنه و با معذرت خواهي کاملا راضي ميشه ولي خيلي زود يعني زود تر از اون چيزي که حتي بتوني فکرش رو بکني روال به حالت قبل بر مي گرده

ممنون آخه چطوري اون نه صحبت مي کنه نه حتي صحبتهاي من رو جدي ميگيره گوش ميده ولي در واقع اصلا نميشنوه و جواب کل صحبتهاي من ميشه حق باتو اون بيشترين مشکلش مالي و اينکه شديدا احساس تنهايي ميکنه مخصوصا از وقتي برادر من داره ازدواج ميکنه و ساپورت خانواده من رو ميبينه از کمرنگ بودن خانوادش خيلي رنج ميکشه هر چي سعي مي کنم که متوجه بشه من علاقه اي به حمايت اونها ندارم متوجه نميشه