واي دوستان يه اتفاق خيلي بد ديشب برام افتاد ، نمي دونم اينهمه بلا از كجا به سر من نازل ميشه !!!!!!!!!!!!!!!!11
الان مدتهاست كه سرماي شديدي خوردم بعد از اومدنمون از بيمارستان حدود ساعتهاي 1 رفتم كه تو اتاقمون بخوابم ، همين كه سرمو روي بالش گذاشتم ، صداي بوق هاي مكرر گوشي موبايل همسرم از تو جيب كتش شنيده شد بوقهاي اس ام اس بود . نه يكي كه 10 تا با هم سرازير شده بودن رويه گوشي بيچاره ، همسرم تويه هال نشسته بود و فيلم نيگاه ميكرد . رفتم سر جيبش و گوشيشو از جيبش در آوردم ، نمي دونم چرا دستام ميلرزيد ، يه لحظه يه حس خيلي بد بهم دست داد ، نشستم قفل گوشي رو كه تركيب دو كليد بود و فشار دادم و قفل و باز كردم 12 تا اس ام اس ديده ميشد ، نمي دونم چرا اينكارو كردم و نشستم يكي يكي اونها رو باز كردم و شروع كردم به خوندنشون ، مغزم منفجر شد تا اسم شوهرم و ديدم كه نوشته بود : ... عزيزم اينقدر منو معطل نذار من منتظرتم يه كوچولو هم وقتتو به من بده ، به خدا خسته شدم بس كه منتظرت مونودم ، تو اس ام اس بعديش نوشته بود : اگه جواب ندي ازت ناراحت ميشم ، قهر مي كنم آ .... داشتم ديونه ميشدم ، انگشتام به قدري لرزش داشت كه نمي تونستم برم دگمه بعدي رو بزنم و خلاصه 10تايه ديگه به همين شكل وجود داشت . گوشي رو برداشتم ، خيلي عصبي بودم ، باورم نميشد كه همسرم داره بهم خيانت ميكنه !!!! اون كه مي گفت يه زن تو زندگي من وجود داره و اونم تويييييييييييييييي..... حالا چرا ؟؟//؟/
رفتم تو هال و كنارش نشستم ، گوشي رو گرفتم سمتش و گفتم اينا چيه تو گوشيت : خيلي خونسرد گفت : اونا ، چي هستين تو گوشيم ؟؟؟/ گفتم بخونش ، برات اس ام اس اومده ، انگار خيلي منتظر مونده !!!! بازم خودشو نشكست ، شروع كردن به خوندن اونا و بعد گفت : مزاحمه !!! يه مزاحم .. گفتم : ميشه بگيد اين مزاحم اسم شمارو از كجا ميدونه ؟؟/؟؟؟؟ گفتش كه : خوب مزاحم همه هدفش اينه كه مزاحمت ايجاد كنه و .............، ديگه نفهميدم چي شد ...................
اومدم به پام افتاد ، نوازشم كرد كه به خدا اون فقط مزاحمه ، اما نمي دونم الان احساس مي كنم مثله همه اونايي كه يه همچين لحظاتي رو گذروندن ، ازش متنفر شدم ، نمي خوام ببينمش !!!! نمي دونم بايد چيكار كنم ۀ؟؟؟/
علاقه مندی ها (Bookmarks)